1403/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/الجملة الشرطية /اذا تعدّد الشّرط و اتّحد الجزاء، المقصد الثالث فی المفاهیم، الفصل الاوّل فی مفاهوم الشّرط و فیه تنبیهات
در جلسه ی قبل چهار وَجْه از وجوه پنجگانه ی مرحوم آخوند خراساني (ره) در تنبیه دوم یعنی «تعدّد شرط و اتّحاد جزاء» را همراه با مبانی فقهاء و اشکالات و جواب های مطرح شده آن مورد بررّسی قرار دادیم. در این جلسه به بیان وَجْه پنجم از این وجوه خواهیم پرداخت. قبل از آن وَجْه چهارم و رفع اشکال آن را مطرح می کنیم و بعد به وجْه پنجم می پردازیم.
وَجْه چهارم: آن چه سَبَب حُكم قَصْر میباشد نَه خِفاء اذان و نَه خِفاء جُدران است. بلکه یک فاصله ى معیّنی بین شرع و مسافر است.
دلیل:
دلیل نخست: به خاطر عكس قاعده ی فلسفی «لایَصْدُرُ مِن الواحدُ الّا الواحد»، يعنى «الواحدُ لايَصْدُرُ إلّا مِن الواحد»: معلول واحد از علّت واحد سرچشمه میگیرد؛ زیرا بین معلول و علّت باید رابطهای باشد. بنابراین اگر از یک واحد (عقل اوّل)، کثیر سر بزند، معنای آن نمیشود که یک رابطه با علت اول دارد و یک رابطه دیگر با علّت دوم دارد در این صورت «یَنْقلب الواحدُ كثيراً».
واحد ما در اینجا «فَقَصّر» می باشد. و این نمی تواند دو علّت (یعنی خِفاء اذان و خِفاء جُدران) داشته باشد. پس ناچاریم که یک جامعى به نام «الفاصلة المُعَيّنة» را ترسیم کنیم.
اشكال به این دلیل: این دلیل باطل است؛ زیرا این قاعده مربوط به «تکوین» است نَه «تشریع». وجوب یک أمر اعتباری است نه أمر تکوینی.
دلیل دوم: شرع مقدّس می خواهد مثلاً احترام روزه را حفظ کند. لذا می گوید می خواهی سَفَر کنی در منزل روزه ی خود را افطار نکن. خانواده ات هم روزه دار هستند لذا مقداری از شهر برو بیرون و آنجا روزه ی خود را افطار کن.
به نظر ما این دلیل، دلیل بدی نیست. آقایان اصولیّون غفلت کرده اند؛ چون این قول یا وَجْه، دلیل روایی دارد. در کتاب ها آورده اند که عبارات روایت «إذا خَفي الجُدران فقَصّر» است. در صورتی که تعبیر و عبارات امام معصوم (علیه السّلام) این نیست بلکه در روایت آمده: «إذا تواری مِن البيوت»[1] . فاعل كلمه ی تواری، «مسافر» است. این کلام معصوم (علیه السّلام) یعنی آن قدر این مسافر از شهر دور شود، که آن کسانی که در شهر هستند، دیگر او را نبیند. پس آن چه میزان برای حكم قَصْر است، «خِفا الجُدْران» نیست بلکه «خِفاء المسافر مِن الجُدران» است. اگر این باشد، نتیجه ی «خِفاء الجُدْران» با «خِفاء الأذان» تقریباً یکسان می شود و لذا مشكل حلّ مى شود و مسأله سالبة بإنتفاء الموضوع مى شود. بنابراين این قول درست درست است.
وَجْه پنجم: یکی از این قضایا و دلایل مفهوم دارد و دیگری مفهوم ندارد.
مرحوم ابن إدريس حلّي (ره): «اذا خَفِيَ الأذان فَقَصّر» مفهوم ندارد ولی إذا خَفِيَ الجُدْران فَقَصّر» مفهوم دارد.
اشكال به فرمایش ایشان: شما با این انتخابِ خود، مشکل را حلّ نفرمودید؛ زیرا ولو قضیّه ی نخست مفهوم ندارد امّا مفهوم قضیّه ی دوم با منطوق قضیّه ی اوّل مخالف و در تعارض است. منطوق قضیّه ی دوم «إذا خَفِيَ الجُدرانُ فقَصّر» است که مفهوم آن می شود «إذا لَمْ يَخْفَ الجُدرانُ فلاتُقَصّر سواءٌ خَفِيَ الأذان أو لا». و حال اين كه منطوق قضیّه ی نخست می گوید «إذا خَفِيَ الأذانُ فقَصّر». لذا تعارض است بين منطوق قضيّه ى نخست و مفهوم قضيّه ى دوم.
تنبيه سوم: «إذا نُمْتَ فَتَوَضأ» و «إذا بُلْتَ فَتَوَضَأ»
تمهید اوّل:
مرحوم آخوند خراساني (ره) تنبیه سوم را طوری مطرح فرمودند که انگار تنبیه سوم جزء تنبیه دوم است؛ زیرا این تنبیه بسیار شباهت دارد با تنبیه دوم. امّا به نظر ما این دو تنبیه، به ظاهر شبیه هم هستند ولی لُبّاً با هم فرق دارند. در تنبیه دوم در صدد این بودیم که فاصلههای تعدّد شرط و اتّحاد جَزاء را حلّ کنیم. اما مشکل تنبیه سوم این است که اگر مکلّف دو بار بخوابد یا دو بار بول کند و یا یک بار بخوابد و یک بار بول کند، باید یک وضوء بگیرد یا دو وضوء بگیرد؟ محور تنبیه سوم این است که آیا تعدّد شرط موجب تعدّد مشروط نیز میشود یا خير. در حالی که محور تنبیه دوم حلّ فاصله ی زمانی است.
به عبارت علمی تر بحث ما در تنبیه سوم این است که آیا تعدّد شرط موجب تداخل اسباب می شود یا خیر.
تمهید دوم: «ما هو التداخل مِن الأسْباب و المُسَبّبات»؟
مراد از «اسباب» در اینجا «وجوب» است. مراد از «تداخل در مُسَبّبات» این است که در مقام «إمْتثال»، یک وضوء، پاسخگوی دو وجوب هست يا خير.
تمهيد سوم:
انواع جَزاء:
الف) جَزاء قابل تكرار نباشد: مثال: اگر کسی انسانی را کُشت و مُرْتَد هم شد. برای او دو سَبَب مُجازات قَتْل است. اين محلّ بحث ما نيست.
ب) جَزاء قابل تکرار باشد: مثل همين مثال فوق. اين محلّ بحث ماست.
تمهيد چهارم: گاهی اسباب از حیث ماهیّت یکی هستند ولی از حیث وجود متعدّد هستند؛ مثل این که مکلّف دو بار بول کند. و گاهی از حیث وجود و ماهیّت دو تا هستند؛ مثل این که مکلّف یک بار بخوابد و یک بار بول کند.
تمهید پنجم: «ما هو الأقوال»؟
در این مسأله سه قول مطرح شده.
قول نخست (مرحوم شیخ انصاري): عدم تداخل اسباب با مُسَبّبات مگر دلیل خاصّ داشته باشیم مثل همین مثال وضوء كه دلیل خاصّ است.
قول دوم (مرحوم بروجردی): تداخل اسباب با مُسَبّبات.
قول سوم: فرق است بین این که اسباب از حیث ماهیّت یکی باشد ولو وجوداً متعدّد است که در اینجا تداخل است و لذا مثلاً یک وضوء كافيست، و بين اين كه از حیث ماهیّت متعدّد باشد که در این صورت عدم تداخل است.
نکته: اوّل باید تداخل اسباب را بررسی کرد و بعد تداخل مسبّبات را. مرحوم آخوند خراساني (ره) اين دو مسأله را جداگانه بحث نکرده بلکه هر دو را با هم مخلوط کرده.