درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1403/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /التقريب الثاني للجواز - تقسيم العبادات المكروهة - دراسة اجتماع الأمر والنهي في القسم الأوّل

 

در چند جلسه ی قبل در مورد بحث ادلّه ی قائلین به «إجْتماع» پس از بیان چندین «إن قُلْت و قُلْت» عرض کردیم راه ما با راه مرحوم نائیني (ره) در پذیرش إجْتماع أمر و نهي با هم فرق دارند. ايشان از راه فلسفه می خواهند ثابت کنند که أحْکام متعلّق به «خارج» است نه «طبایع».‌ در این جلسه به ادامه ی این بحث خواهیم پرداخت.

 

ادامه ی بیان نظر مرحوم نائیني (ره):

معنای وضع: «الوَضْعُ هيْئَةٌ حاصلَةٌ مِن نِسْبَةِ بَعْض الأَجْزاء إلى بَعْض و المَجْموع إلى الخارج».

تعریف عین: «هيْئَةٌ حاصلَةٌ مِن کَون المَکین في المكان».

«نماز» از مقوله ی «وَضْع بعد از وَضْع» است و «غَصْب» از مقوله ی «عین» است. مكلّفى که در دار غَصْبي نماز می‌خواند از یک حیث در مقوله ى «وضع» قرار دارد و از حیث دیگر در مقوله ی «عین». امّا حرکت «وَضْعيّة» غیر از حرکت «عینیّة» است. چون «وَضْع و عين» از مقوله ی «عَرَض» می باشند، پس نیاز به موضوع (يعنى حَرَکة) دارند.‌ و چون این «أَعْراض» ،در واقع «أَجْناسٌ عاليّة متبائناتٌ بالذّات» هستند، به ناچار بايد «حرکت وَضْعیّة» غير از «حَرَکت عینیّة» باشد؛ پس مَرْكب أمر(يعنی نماز) با مَرْكَب نهي (يعنى غَصْب فرق دارد.

اشکال به این فرمایشات ایشان:

اوّلاً: از نظر مبنا، مبنای ما با مبنای شما موافق نیست. زیرا ما معتقد هستیم که أحْکام روی «عناوین کُلّیّة» می‌رود برای «غایة الإیجاد» نه روى خارج. آیا این خارجی که شما می‌فرمایید یعنی قبل از وجود یا بعد از وجود؟ اگر بگویید:

قبل از وجود: در این فرض وجود ندارد؛ پس نمی‌تواند موضوع باشد.

بعد از وجود: در این فرض أمر ساقط می‌شود.

ثانیاً: این که می فرمایید نماز از مقوله ی «وَضْع» و غَصْب از مقوله ی «عین» است، درست نیست؛ زیرا نماز و غَصْب از «مقولات المتأصّلة» نيستند. بنابراین اینکه در فلسفه بحث شده آیا ترکیب «مادّة» و «صورة» تركيب «إتّحادي» یا «إنْضمامي» است، در مورد موجودات «مُتأَصّلة» در خارج مى باشد؛ مثل «جِنْس و فَصْل». امّا مثل نماز یک «أمر إنْتزاعي» مى باشد؛ زیرا نماز مُرکّب از دو از «جِنْس عالي» می باشد:

الف) وَضْع: مثل قیام، رکوع، سجود و...

ب) كيْف: مثل صوت كه مکلّف جَهْر و إخْفات در حین قرائت سوره ی حمد بجا می آورد.

غَصْب هم يک «عنوان إنْتزاعي» می باشد و لذا انواع مختلف دارد؛ لذا چنین عناوینی این مبحث ما خارج است.

ثالثاً: مکلّف مثلاً وقتی در نماز به رکوع می رود به جهت حِسّي یک حَرَکت انجام می دهد هر چند به لحاظ فلسفي دو حَرَکت است.

رابعاً: مسائل فلسفي نمى تواند مَبادي براى فقه باشد.

 

بَقي ههنا بُحَيْثٌ:

سؤال: در توضیح المسائل شما آمده یکی از شرایط صحّت نماز، این است که مکان مُباح باشد و غَصْبي نباشد. امّا در اینجا نظرتان بر «إجْتماع أمر و نهي» است. اين تناقض است.

جواب: از نظر قواعد ما قائل هستیم به «إجْتماع أمر و نهي». ولذا قبلاً عرض نمودیم در «توصّلیّات» إجْتماع اشکالی ندارد امّا در «تَعَبّدیّات» همان اشکال مرحوم بروجردي (ره) که فرمود قصد قُربت در عبادات با إجْتماع أمْر و نهي مُتمشّي نمى شود، را وارد می دانیم.

 

«العبادات مَکْروهة»:

الف) عبادات مَکْروهی که بَدَل ندارند: مثل: «صُم ولاتَصُم يَوْمَ العاشوراء»:

مرحوم آخوند خراساني (ره) سه جواب داده اند به این مورد که دو جواب ارزش ندارد و یک جواب ایشان خوب است.

ما آن جوابی که مطلوب است بیان می کنیم.

جواب مرحوم آخوندخراساني (ره): اگر ما می‌گوییم که أمر و نهي قابل جمع نیست در جایی است که هم أمر و هم نهي «مولوي» باشد. امّا اگر نهي «إرْشادي» شد اشکالی ندارد؛ چون تَرْک روزه أفْضَل از انجام روزه در روز عاشوراء است تا تَشَبُّه به فِعْل روزه گرفتن بني أُمَيّة (لَعنة الله عليهم) در روز عاشوراء نشود.

جواب ما: ممکن است اینجا از قبیل عامين مِن وَجْه باشد و اگر از قبیل عامين مِن وَجْه شد، دیگر نیاز به جواب نیست چون طبق مبنای ما بايد در عامين مِن وَجْه، قائل به «جواز إجْتماع» شد. به این نَحْو كه مولى فرموده «صُمّ»؛ امّا نهي دوم ولو می فرماید «ولا تَصُمّ یَوْم العاشوراء» ولی از باب «مَجاز» و «تَشَبُّه بأعْداء» مى باشد و بني أُمَيّة (لَعْنَةُ الله عليهم) هم از أعْداء مغضوب خداوند متعال است و لذا نهي در اينجا «مولوي» است نه «إرْشادي».

نکته ی خارج از بحث: گفته شده پیامبر أکْرَم (صلّی الله علیه و آله و سَلَّم) در روز عاشوراء وارد مدینه شدند و دیدند که عدّه اى از قوم یهود روزه گرفتند علّت را از آن ها جویا شد و آن ها گفتند که در نسل قبل ما چنین بوده و حضرت هم از آن ها تبعیّت كردند و فرمودند من هم روزه می گیرم. در حال حاضر اهل سُنَّت می گویند چون حضرت بنا به این روایت روزه گرفته ما هم به تأسّي از ایشان روزه می‌گیریم!

اشکال به این فرمایش اهل سُنَّت:

حضرت در ربیعُ الأوّل به مدینه وارد شدند و چنین کردند نه در روز عاشوراء.

ب) عبادات مَكْروهى چه بَدَل دارند: «صَلّ و لاتُصَلّ في الحَمّام»:

در اینجا ما از جواب مرحوم آخوند خراساني (ره) استفاده مى كنيم. يعنى در اینجا نهي «إرْشادي» مى باشد ولذا تَرْک، أفْضَل است و ارشاد به أَخْذ به أفْضَل است.

ج) مورد عامين مِن وَجْه: «صَلّ و إجْتَنَبوا عن مواضِعَ التُّهُمَة».

دو مورد نخست از قبیل «عموم و خصوص مُطْلَق» است ولى مورد اخير از قبیل «عموم و خصوص مِن وَجه» است.

نكته: مرحوم آخوند خراساني (ره) چون قائل به «إمْتناع» در بحث إجْتماع أمر و نهي هستند و این سه مورد با قول ایشان سازگار نیست می‌خواهند این مشکل را حلّ کنند. البته این اشکال در دو مورد نخست هم متوجّه قول به إجْتماع هست.