1403/02/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /الثاني: هل النزاع صغروي أو كبروي؟ - الثالث: ما هو المراد من العنوان؟ - الرابع: ما هو الفرق بين المسألتين؟ - الأوّل: التمييز بالغرض - الثاني: تمايز المسألتين جوهراً - الثالث: البحث هنا عقلي
در جلسه ی گذشته مسائل پیرامون به «إجْتماع أمر و نهي» مِن جمله انواع اجتماع و مشخّص کردن محل نزاع را بيان کردیم و عرض کردیم در بحث صُغْروي بودن یا کُبْروي بودن مسأله ی إجْتماع بنا به نظر مرحوم آخوند خراساني (ره) افراد به معنای «فرد خارجي» است ولی به عقیده ما افراد به معنای «ضَمائم کُلّي» است. در این جلسه مفصّل تر به این بحث خواهیم پرداخت.
أمر دوم: «هل النّزاع صُغْرويٌّ أو كُبْرَويٌّ»؟
۱. کسانی که قائل به صُغْروي بودن نزاع هستند، قائل اند به این که بحث در این است که آیا متعلّق أمر و نهي یکی می باشد، یا دو تاست؟ یعنی إجْتماع هست یا نیست؟ اگر یکی باشد، إجْتماع مَحال است و اگر دو تا باشد، إجْتماع جایز است.
امّا کسانی که قائل به کُبْروي بودن نزاع هستند، قائل اند به این که إجْتماع هست امّا بحث در این است که آیا چنین إجْتماعی جایز است یا جایز نیست؟
۲. کسانی که میگویند نزاع صُغْرَوي میباشد، دو طایفه هستند عدّهای قائل به إجْتماع هستند و عدّهای قائل به إمْتناع.
و قائلی به نزاع کُبْرَوي نیز دو طایفه هستند عدّهای قائل به إجْتماع هستند و عدّهای قائل به إمْتناع.
٣. از کجا بفهمیم که مکتب فلان فقیه یا اصولي صُغروي است و عالِم دیگر مکتبش کُبْروي و يا كدام عالِم إجْتماعي است و كدام يک إمْتناعي است؟
راه های تشخیص:
الف) بيان عنوان مسأله: مثلاً مرحوم آخوند خراساني (ره) فرموده اند به این که آیا تَعَدّد عنوان (صلاة و غَصْب) موجب تعدّد مُعَنْوَن (حَرَكةٌ في الدّار الغَصْبي) نیز میشود یا خير؟
بنابراین ما طبق اين بیان ایشان متوجّه میشویم که مرحوم آخوند خراساني (ره) قائل به صُغْرَوي بودن نزاع هستند.
ب) بیان إسْتِدْلال: مثلاً مرحوم آخوند خراساني (ره) قائل اند به این که أحْکام روی «عناوین» نرفته بلکه روی «خارج» رفته. وخارج نيز «كَثْرَت» ندارد. لذا طبق این بيان مرحوم آخوند خراساني (ره) نيز إلْتفات مییابیم که ایشان قائل به صُغْروي بودن نزاع هستند ولى ايشان قائل به إمتناع هستند.
مرحوم نائیني (ره) قائل اند به این که نزاع صُغْرَوي است، امّا ایشان قائل به «إجْتماع» هستند. لذا میفرمایند حرکت غَصْبي مكلّف، غیر از حرکت صَلاتي اوست. در واقع ایشان با توجه به این مطلب فلسفی که میگوید تركيب «مادّة و صورة»، تركيب «إنْضمامي» است يا تركيب «إتّحادي»، معتقدند به اين كه ترکیب این ها ترکیب «إنْضمامي» است. یعنی امر روی حرکت صلاتي رفته و نهي روی حرکت غَصْبي رفته.
اما کسانی که مانند مرحوم بروجردي (ره)، كُبْرَوي بودن نزاع هستند، قائل اند به اینکه احکام روی عناوین رفته نَه روی خارج؛ زیرا خارج محل «سقوط أمر و نهي» است. در حالی که بحث ما در مورد «ثُبوت أمر و نهي» است. لذا ایشان معتقدند به این که إجْتماع هست و متعلّق أمر و نهي يكی نیست ولی در مقام إمْتثال تعارض هست. بنابراین از این بیان ایشان یفهمیم که مرحوم بروجردي (ره) قائل به «إمْتناع» هستند.
قائلین به إمْتناع: باید یکی از متعلّقها را مُقَیَّد کنیم. و این بستگی دارد به «أَقْوى مِلاكاً». لذا اگر «نماز» مِلاکش نسبت به غصب أقوى باشد، می گوییم « لا تَغْصَب إلّا في الصّلاة» امّا اگر «غَصْب» مِلاکش نسبت به نماز أقوی باشد، می گوییم « لا تَغْصَب حتّی في الصَّلاة». قائلین به امتناع میگویند البته و دلیل را نمیتوانیم رها کنیم؛ چون اين ها از قبیل «مُتعارضين» نيستند بلکه از قبیل «مُتزاحمین» هستند. یعنی هر دو بالأخره مَصْلَحت دارند ولى يكي را باید مُقَیَّد کنیم.
ولی قائلین به إجْتماع قائل اند به این که باید هر دو دلیل را أخْذ کنیم.
أمر سوم: «ما هو المُراد مِن الوَحْدة»؟
این که گفته میشود آیا جایز است در شيء واحد أمر و نهي جمع شود، این واحد چه واحدی است؟
إحْتمالاتٌ ثلاثة:
الف) وحدت جِنْسي: «مُطْلَق الحَرَكة».
ب) وحدت نوعي: «المَغْصوب بما هو مَغْصوب».
ج) وحدت شخصي: «هذا المَغْصوب».
ظاهراً احتمال اخیر بیشتر مطرح میباشد در این بحث.
لذا از این إحْتمالات فهمیده میشود که سَجده برای خداوند و سجده برای بُتها از این بحث ما خارج است؛ زیرا این دو ارتباطی به بحث ما ندارد. ممکن است بگوییم به لحاظ جِنْس این ها با هم يکی هستند نه نوع و شخص.
بنابراین به نظر ما واحد شخصي و یا نهایتاً واحد نوعي مراد است نه واحد جِنْسي.
أمر چهارم:«ما الفرق بین مسألة إجْتماع الأمر و النّهي بین مسألة هل النّهي عن العِبادات یوجب للفَساد أو لا»؟
فرق نخست: در ما نحن فیه بحث در این است که آيا نهي سرایت میکند یا خیر؟ مرحوم آخوند خراساني (ره) میفرمایند کسی که در دار غَصبْي نماز میخواند، نهي سرایت میکند امّا مرحوم نائيني (ره) معتقدند که سرایت نمیکند به دلیل همان مطلب فلسفی که ایشان فرمودند و ما در مطالب فوق عرض کردیم؛ چون ایشان فرمودند ترکیب مادّة و صورت «إنْضمامي» است نَه «إتّحادي».
مثال برای ترکیب «إنْضمامي»: مثلاً کُرْسي که نَجّار مى سازد تختههای آن در کنار هم قرار دارد.
امّا در بحث اين كه نهي از عبادات موجب فساد میشود یا خير، سرایت یک أمر مُسَلَّمي مى باشد و بحث در این است که آیا این سرایت موجب بطلان عَمَل مکلّف در دار غَصْبي هست یا خیر.
بيان فنّی تر: مسأله ی ما نحن فیه در واقع صُغْرى است برای مسأله ی نهي از عبادات موجب فساد است یا خیر كه كُبْرى می باشد.
اشکال به این فرمایش: شما این مسأله را از مَنْظَر نظر خودتان حل کردهاید. در حالی که قبل از شما نیز این مسأله مطرح بوده بین علماء. لذا باید ببینیم آن بزرگواران چرا این دو مسأله را مطرح نمودهاند؟ زیرا همه ی علماء كه فکر شما را نداشته اند.
فرق دوم: بین این دو مسأله به لحاظ جوهری تفاوت است. یعنی دو مسأله ی جداگانه است.
فرق سوم: این دو مسأله از لحاظ غَرَض هم با هم تفاوت دارند.