1400/07/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قطع/اقسام قطع و ظنّ موضوعیّ/
المقصد السادس: القطع و احکامه و اقسامه و حجّیّة العقل و فیه جهات من البحث:
الجهة الاولی: احکام القطع
الجهة الثانیة: فی التجرّی
الجهة الثالثة: فی تقسیم القطع الی طریقیّ و موضوعیّ
الجهة الرابعة: فی اقسام القطع و الظنّ الموضوعیّین:
جهت رابعه را آغاز میکنیم که مربوط به اقسام قطع و ظنّ موضوعی است.
این مبحث ثمره عملی ندارد.
قطع بر دو قسم است:
1. گاهی بهحکم تعلّق میگیرد.
2. گاهی به موضوع ذی حکم تعلّق میگیرد. این قطعی که تعلّق بهحکم میگیرد 4 قسم دارد:
1. قطع بهحکم در موضوعِ خود آن حکم اخذ شود. مانند: اذا قطعت بوجوب الصلاة یجب علیک الصلاة بنفس هذا الوجوب.
2. قطع بهحکم در موضوعِ مثل آن حکم اخذ میشود؛ مثال: اذا قطعت بوجوب الصلاة یجب علیک الصلاة بوجوب آخر.
3. قطع بهحکم در موضوعِ ضدّ آن حکم اخذ شود؛ مانند: اذا قطعت بوجوب الصلاة یحرم علیک الصلاة.
4. قطع بهحکم در موضوع حکمی اخذ شود که نه عین است و نه مماثل و نه ضدّ؛ اذا قطعتَ بوجوب الصلاة یجب علیک التصدّق.
نظر مرحوم آخوند: سه تای اوّلی محال است و فقط چهارمی ممکن است. دلیل:
1. دلیل محال بودن اوّلی: محمول فرع بر موضوع است و تا موضوع محقق نشود محمول محقق نمیشود و در اینجا محمول وابسته به موضوع است امّا موضوع هم وابسته به محمول است پس دور لازم میآید؛ توضیح ذلک: جزء الموضوع (وجوب در اذا قطعت بوجوب الصلاة) وابسته به محمول است و محمول (یجب علیک الصلاة بنفس هذا الوجوب) نیز وابسته به موضوع است.
2. دلیل بر محال بودن دوّمی: چون اجتماع مثلین پیش میآید: لازم میآید صلات دو وجوب داشته باشد.
3. دلیل بر محال بودن سوّمی: چون لازمهاش اجتماع ضدّین است.
4. چهارمی هیچ مشکلی ندارد.
یلاحظ علیه: ما بر ادلّه ایشان اشکالاتی داریم:
1. امّا دلیل اوّلی: گاهی قطع تمام الموضوع است و اصلاً در این صورت دوری لازم نمیآید بله اگر قطع جزء الموضوع باشد دور لازم میآید.
2. امّا دلیل دوّمی: اصلا اجتماع مثلین پیش نمی آید: زیرا وجوب اوّلی روی نفس صلاة رفته است و وجوب دوّمی روی الصلاة المقطوعة الوجوب رفته است لذا اصلا اجتماع مثلین در موضوع واحد پیش نمی آید.
3. امّا دلیل سوّمی: این دلیل را نیز قبول نداریم زیرا وجوب روی نفس صلاة و حرمت روی الصلاة المقطوعة الوجوب رفته است بنابراین اجتماع ضدّین در موضوع واحد اتفاق نمی افتد چون دو موضوع است.
الاستثناء من عدم جواز الاخذ
مرحوم آخوند می گوید در برخی موارد هر چهار قسم ممکن است و آن در جایی است که مراتب حکم مختلف است و وجوب اوّل از لحاظ مرتبه حکم غیر از مرتبه حکم وجوب دوّم باشد به این صورت که وجوب اوّل انشائی باشد و دوّمی فعلی باشد؛ مثال برای چهار قسم:
1. اذا قطعت بوجوب الصلاة انشاءاً تجب الصلاة بنفس ذلک الوجوب فعلا: در اینجا دوری پیش نمی آید زیرا وجوب اوّلی متوقف بر وجوب صلاة انشائی است و وجوب دوّمی که متوقّف بر موضوع است وجوب فعلی است.
2. اذا قطعت بوجوب الصلاة انشاءاً تجب بوجوب فعلیّ آخر؛ اینجا هم اجتماع مثلین نیست زیرا وجوب فعلیّ و وجوب انشائیّ مثلان نیستند.
3. اذا قطعت بوجوب الصلاة انشاءاً تحرم علیک فعلاً: در تناقض 8 وحد شرط است و یکی از آنها وحدت در موضوع است لذا هیچ امتناعی پیش نمی آید.
4. اذا قطعت بوجوب الصلاة انشاءاً یجب علیک التصدّق فعلا؛ هیچ مشکلی ندارد.
تا اینجا اقسام قطع موضوعی را بررسی کردیم در جلسه بعد اقسام ظنّ موضوعی را بررسی خواهیم کرد.