درس خارج فقه آیت الله سبحانی

96/06/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت ربا از نظر کتاب، سنت و اجماع مسلمین

بحث ما در باره احکام ربا و احکام دین است، آنهم سایه به سایه تحریر الوسیله حضرت امام،‌ البته مسأله ربا (با پیدا شدن بانک ها) در عصر و زمان ما بسیار محل ابتلا می‌باشد، چون کسانی از بانک قرض می‌گیرند یا برای ضروریات یا برای کمالیات، ضروریات معلوم است، کمالیات ضروری نیست بلکه می‌خواهد خوب زندگی کند و غالباً ربح ده در صد یا پانزده در صد در میان است.

مقدمه

أمّا بعد:

فبعدما فرغنا عن دراسة أحکام المضاربة، اقترح علینا بعض حضار بحوثنا أن ندرس أحکام الربا علی غرار ما ورد فی (( تحریر الوسیلة)) للسید الأُستاذ أعلی الله مقامه، فنزلنا عند رغبتهم، و قد کثر الابتلاء بالرّبا فی الأحوال الحاضرة خصوصاً بعد تأسیس البنوک فی البلد بوفرة، و إیداع الناس أموالهم فیها – مردم ثروت شان را در بانک می‌گذارند- و رجوع الآخرین إلیها للاستقراض لرفع حوائجهم الضروریة أو الکمالیة، فصار ذلک سببا لذیوع الاستقراض الربوی بین الناس أعاذنا الله منه، غیر أنّ جماعة من المؤمنین خوفاً من الوقوع فی الحرام، تمسّکوا بالحبل الشرعیة الّتی لا تختلف عن الرّبا فی الحقیقة أصلاً، و سوف ندرس بعض هذه الحیل بإذن الله فی محلّها.

و نحن نأمل من الله سبحانه أن یرشدنا إلی الحق، و یسدّ خطانا فی الطریق إلیه أنّه علی ذلک قدیر و بالإجابة جدیر. و قد سعیت علی قدر جهدی و نعم ما قال القائل:

علی المرأ أن یسعی علی قدر جهده *** و لیس له أن یکون موفقاً

إلّا بإذن الله سبحانه.

و کتابنا هذا یشتمل علی مقدمة و فصول و خاتمة

متن تحریر الوسیله:«القول فی الربا

و قد ثبت حرمته فی الکتاب و السنّة و إجماع من المسلمین، بل لا یبعد کونها من ضرویات الدین و هو من الکبائر العظام»[1]

ما باید هر یک از این ادله (کتاب، سنت و اجماع مسلمین) را بیاوریم و سپس آنها را مورد بررسی قرار بدهیم، آنگاه ببینیم آیا حرمت ربا از ضروریات دین است یا از ضروریات دین نیست؟

ربا از نظر قرآن کریم

قران مجید یک گرفتاریهایی که مردم داشتند و ریشه در زندگی آنان داشت، یک مرتبه آنها را حرام نمی‌کند بلکه تدریجاً حرام می‌کند و این برای ما یکنوع درس است که اگر بخواهیم با یک سنت خلاف اخلاقی مبارزه کنیم و آن را یک مرتبه ریشه کن نماییم موفق نمی‌شویم، بلکه باید تدریجاً با آن مبارزه کرد،‌من در قرآن کریم دو مورد را پیدا کردم که تدریجاً تحریم شده‌اند، یکی در مورد خمر، اسلام خمر را تدیجاً حرام کرده، یعنی چهار مرحله‌ای کرده،‌در یک مرحله می‌فرماید: « تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا» [2] و از ميوه‌هاي درختان نخل و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزي خوب و پاکيزه مي‌گيريد.

قران می‌ خواهد بگوید:« خمر» رزق حسن نیست، در مرحله بعد می‌گوید: « يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى»[3] ، در مرحله سوم می‌فرماید: « يسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا»،[4] در مرحله چهارم می‌فرماید: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[5]

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعي بخت‌آزمايي ]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد!

عیناً همین مراحل را که در باب ربا آورده است، اگر یک مرتبه ربا را تحریم می‌کرد، کسی قبول نمی‌کرد، فلذا به تدریج حرام کرد، در مورد ربا چهار آیه داریم که یکی از آنها مکی است و سه تای دیگرش در مدینه نازل شده است.

آیه مکی

«وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا لِيرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ » [6]

آنچه بعنوان ربا مي‌پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت؛ و آنچه را بعنوان زکات مي‌پردازيد و تنها رضاي خدا را مي‌طلبيد (مايه برکت است؛ و) کساني که چنين مي‌کنند داراي پاداش مضاعفند.

یعنی اینکه ربا می‌دهید تا اموال تان زیاد بشود، در پیشگاه خدا زیاد نمی‌شود، اما گر صدقه بدهید، آن در پیشگاه خدا رشد می‌کند.

معمولاً مفسرین این آیه را مربوط به ربا می‌دانند و آنهم ربای قرضی، البته در آینده خواهیم خواند که ما دو نوع ربا داریم:

الف؛ ربای قرضی

ب؛ ربای معاوضی

می‌گویند این آیه مربوط است به ربای قرضی، ولی من وقتی ما قبل آیه را دیدم، به نظر رسید که این آیه اصلاً‌ مربوط به ربا نیست، چون ماقبل آیه این است:

« فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيرٌ لِلَّذِينَ يرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » [7]

پس حق نزديکان و مسکينان و در راه‌ماندگان را ادا کن! اين براي آنها که رضاي خدا را مي‌طلبند بهتر است، و چنين کساني رستگارانند.

معلوم می‌شود که این آیا مربوط به ربای اصطلاحی نیست، این مربوط است به کمک به مردم، گاهی کمک به مردم از روی ریا و سمعه است، و گاهی کمک به مردم از راه قصد قربت است،‌ آیه می‌خواهد این مطلب را بیان کند. ربایی که قصد قربت در آن نیست، مثلاً پول می‌دهد که در انتخابات به من رأی بدهند، یا پول می‌دهم که در فلان مورد به من کمک کنند، اگر قصد قربت نباشد، این در پیشگاه خداوند رشد ندارد.

«وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا (به معنی زیادی است نه ربای اصطلاحی) لِيرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ (أی لیدخلوا فی أموال الناس، که به مردم کمک کنید) فَلَا يرْبُو عِنْدَ اللَّهِ (این نقطه مقابل زکات است) وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ » کلمه زکات در این آیه قرینه است که مراد از ربا در آیه، ربای اصطلاحی نیست، بلکه مراد این است که پولی را به مردم بدهیم و قصد قربت در آن نباشد، مقابل زکات است، یعرف الأشیاء بأضدادها، اول می‌گوید:« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا» بعداً می‌گوید:« وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ» معلوم می‌شود که اولی مقابل دومی است، در دومی قصد قربت است، اما در اولی قصد قربت نیست، اولی در پیشگاه خدا بی ارزش است، اما دومی در پیشگاه خدا ارزشمند است ولذا با بیانی که عرض کردم این آیه مربوط به ربای اصطلاحی نیست، البته مفسرین غالباً این آیه را برای ربای اصطلاحی آورده‌اند، اما از سیاق کلام قطع نظر کرده‌اند، معلوم می‌شود که دومی قصد قربت دارد، اما اولی قصد قربت ندارد.

بنابراین، این آیه که در مکه نازل شده از نظر مفسرین مربوط است به ربای اصطلاحی، اما از نظر ما مربوط به ربای اصطلاحی نیست و ما برای مدعای خود دو قرینه داشتیم:

الف؛ ماقبل آیه که می‌فرماید: « فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» در باره حضرت زهراست.

ب؛ « وَمَا آتَيتُمْ مِنْ رِبًا» در مقابلش می‌فرماید: « وَمَا آتَيتُمْ مِنْ زَكَاةٍ»، معلوم می‌شود که این ربا مقابل زکات است، دومی صدقه‌ای است لله، اما اولی دررش قصد قربت نیست.

و أما الثلاث الباقیة فقد وردت فی السور التالیة: النساء، آل عمران، و البقرة.

عرض کردم که در باره ربا چهار آیه داریم، آیه‌ی که خواندیم در مکه بود، غالب مفسرین گفتند مربوط به ربای اصطلاحی است، ولی ما گفتیم مربوط به ربای اصطلاحی نیست، بلکه در مقابل صدقه است، اما آیاتی که در مدینه نازل شده‌اند، اولین آیه این است که یهود را مذمت می‌کند و می‌گوید: « وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ» [8]

و (همچنين) بخاطر ربا گرفتن، در حالي که از آن نهي شده بودند.

اینکه یهود را مذمت می‌کند بر ربا خواری، ضمناً به مسلمانان می‌فهماند که مبادا شما ربا بخورید و می‌خواهد آرام آرام و به تدریج ربا خواری از بین ببرد.

و أمّا فی سورة آل عمران، فإنّما نهی فیها عن الرّبا إذا کان أضعافاً مضاعفة و یقول:

« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [9]

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! ربا (و سود پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد!

آن ربا را نهی می‌کند که اضعاف مضاعف باشد، مثلاً من به کسی صد تومان قرض داده‌ام و بنا شد که هر ماه ده تومان ربا بدهد، ماه اول طرف گفت ندارم، اجل را بالا ببر ، اجل را بالا بردیم، ماه دوم باز گفت ندارم، اجل را بالا بردیم، و هکذا ماه سوم هم گفتم ندارم،‌کم کم ربا از اصل بالاتر شد، من صد تومان به طرف قرض دادم، اما در موقعی که می‌خواهم ربح بگیرم، دویست و سیصد می‌گیرم که در واقع بهره بر بهره می‌شود، هر ربا را حرام نمی‌کند، آن ربا را حرام می‌کند که اضعاف مضاعف باشد.

بنابراین، از هر ربا نهی نمی‌ کند، بلکه از ربای مضاعف نهی می‌کند، که بهره بر بهره است،‌ در واقع صد تومان قرض داده بود،‌بنا بود که ماه ده تومان بدهد، ماه اول نداد، باید ماه دوم ربح صد و ده را بدهد، ماه سوم ربح صد بیست را بدهد، ماه چهارم ربح صد و سی را بدهد، به این می‌گویند اضعاف مضاعف، چند برابر.

و أمّا فی سورة البقرة فیحرّم الربا تحریما باتاً – چه مضاعف باشد و چه مضاعف نباشد – بلحن شدید و یقول: « ألَّذِينَ يأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يقُومُونَ إِلَّا كَمَا يقُومُ الَّذِي يتَخَبَّطُهُ الشَّيطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ »[10]

کساني که ربا مي‌خورند، (در قيامت) برنمي‌خيزند مگر مانند کسي که بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمي‌تواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهي زمين مي‌خورد، گاهي بپا مي‌خيزد). اين، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتي ميان آن دو نيست.)» در حالي که خدا بيع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است.) و اگر کسي اندرز الهي به او رسد، و (از رباخواري) خودداري کند، سودهايي که در سابق [= قبل از نزول حکم تحريم‌] به دست آورده، مال اوست؛ (و اين حکم، گذشته را شامل نمي‌گردد؛) و کار او به خدا واگذار مي‌شود؛ (و گذشته او را خواهد بخشيد.) اما کساني که بازگردند (و بار ديگر مرتکب اين گناه شوند)، اهل آتشند؛ و هميشه در آن مي‌مانند.

این آیه یکی از آیات مشکل قرآن است ولذا کمتر کسی موفق شده که این آیه را درست معنی کند، البته ما نیز در این جلسه حل نمی‌کنیم، بلکه آن را موکول می‌کنیم به جلسات آینده و در آنجا آیه را معنی می کنیم،‌آیه می‌فرماید کسانی که ربا خوارند، در زندگی مانند آدم جن زده است، آدم جن زده بلند می‌شود و می‌افتد، باز پا می‌شود و می‌افتد، یعنی استقرار در مشی و راه رفتن ندارد، می‌گوید آدم‌های ربا خوار مثل آدم های جن زده هستند که: « يتَخَبَّطُهُ الشَّيطَانُ» یعنی چه؟ ربا خوارانی هستند از یهود و غیر یهود که راه می‌روند و می‌نشینند، باز راه می‌روند و می‌نشینند « يتَخَبَّطُهُ الشَّيطَانُ» نیست، ولذا کسانی که در کمین این هستند که به قرآن انتقاد کنند، یکی از انتقادات شان به همین آیه است، اینکه قرآن می‌فرماید: «أ لَّذِينَ يأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يقُومُونَ إِلَّا كَمَا يقُومُ الَّذِي يتَخَبَّطُهُ الشَّيطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»

آدم‌های ربا خوار، مثل آدم‌های جن زده هستند که از اتاق شان و خوابگاه شان بلند نمی‌شوند مگر مثل کسانی که کساني که ربا مي‌خورند، (در قيامت) برنمي‌خيزند مگر مانند کسي که بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده، چطور آدم جنس زده استقامت ندارد، راه می‌رود و می‌افتد و هکذا راه می‌رود و می‌افتد، آدم ربا خوار نیز مثل اوست. این را باید معنی کنیم، البته این معنی در جلسات آینده خواهد آمد.

مطلب دومی که در این آیه به چشم می‌خورد این است که قرآن می‌فرماید: آدمی که گرفتار جنون شده، شیطان در او وارد شده و او را دیوانه کرده و حال آنکه علم امروز می‌گوید این گونه نیست، بلکه آدمی که دیوانه می‌شود،‌دستگاه عقلانی و سیم‌های عصبی او بهم خورده، یعنی دیوانگی یک عامل طبیعی دارد نه عامل شیطانی.

پس ما باید در اینجا سه مطلب را بدانیم:

اولاً؛ باید بدانیم، یعنی چه که آدم ربا خوار نشست و برخاستش مانند نشست و بر خاست آدم دیوانه و جن زده است.

ثانیاً؛ قرآن می‌فرماید آدم جن زده و مجنون، شیطان در او مس کرده و حال آنکه علم امروز می‌گوید دستگاه عقلانی او بهم خورده است.

ثالثاً؛ می‌فرماید: « إِنَّمَا الْبَيعُ مِثْلُ الرِّبَا» و حال آنکه باید عکس بگوید، یعنی بفرماید: « إِنَّمَا الربا مثل البیع»،‌همان گونه که بیع حلال است،‌ربا هم باید حلال باشد و حال آنکه عکس فرموده، یعنی: « إِنَّمَا الْبَيعُ مِثْلُ الرِّبَا» زید کالاسد، همان گونه که بیع حلال است، ربا هم حلال است، باید بگوید: « إنما الربا مثل البیع»، اما عکسش فرموده.

بنابراین، سه سوال در این آیه وجود دارد که باید آن را حل کرد:

الف؛ ربا خوار،‌رفت و آمدش مانند آدم جن زده است.

ب؛ آدم دیوانه و جن زده، شیطان در او دخالت کرده، در حالی که علم امروز می‌گوید، دیوانگی یک بیماری عصبی‌ است.

ج؛ قرآن می‌فرماید: « إِنَّمَا الْبَيعُ مِثْلُ الرِّبَا» و حال آنکه باید عکس بفرماید، خصم و دشمن می‌گوید: انما الربا مثل البیع.

البته ما بعد از چند جلسه در باره این سه مطلب بحث خواهیم کرد.

ما تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که قرآن مجید ربا را یکجا حرام نکرده، بلکه تدریجاً حرام نموده است، چهار آیه را خواندیم و گفتیم یکی مربوط به ربا نیست، اما سه تای دیگرش مربوط به رباست، منتها ربا را تدیجاً حرام می‌کند نه یکباره و دفعتاً، اول انتقاد از یهود می‌کند، بعداً می‌فرماید اضعاف مضاعف حرام است، بعداً می‌گوید خود ربا حرام است،‌ و در این آیه سه اشکال یا سه جای سوال وجود دارد که باید از آنها جواب داد.

کلام حضرت امام در تحریر الوسیله این بود: « و قد ثبت حرمته فی الکتاب و السنّة »

و أمّا الثانی: أعنی السنّة

فیأتی فی کلام المصنّف ما یدلّ علی تحریمها و نحن بعض ما ورد فیه، و عقد صاحب الوسائل باباً فی تحریم الربا أورد فیه أربعاً و عشرین (24) روایة – که این خودش تواتر است- نکتفی بذکر روایتین منها، چون اگر همه روایات را بیاوریم، مسأله طولانی می‌شود ولذا من فقط دو روایت انتخاب کردم، بقیه را در وسائل ببینید:

 

1: ذکر الشیخ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ ع قَالَ: « يَا عَلِيُّ الرِّبَا سَبْعُونَ جُزْءاً فَأَيْسَرُهَا مِثْل‌ أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ- يَا عَلِيُّ دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ سَبْعِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَام‌»[11]

اگر کسی ربا بخورد، مثل این است که با مادرش در بیت الله الحرام عمل جنسی انجام بدهد.

2: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: « قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع آكِلُ الرِّبَا وَ مُؤْكِلُه‌ وَ كَاتِبُهُ وَ شَاهِدَاهُ فِيهِ سَوَاء»[12]

آكِلُ الرِّبَا (یعنی ربا خوار) وَ مُؤْكِلُه (یعنی ربا ده) عین همین مطلب راجع به خمر آمده است.

بنابراین، از میان چهار دلیلی که در حرمت ربا اقامه شده، دوتای آنها ( یعنی کتاب و سنت ) را خواندیم، اما دوتای دیگر (اجماع و ضروریات دین ) را در جلسات آینده بحث می‌کنیم.

البته ضروریات فقه با ضروریات دین فرق می‌کند، مثلاً حرمت نزدیکی با زن حائض در حال حیض از ضروریات فقه است، یک ضررویات دین داریم که معنایش این است: هر کجا برویم و از هر مسلمانی بپرسیم، می‌گویند ربا حرام است.

 


[1] تحریر الوسیله، روح الله الموسوی الخمینی، ج2، ص420.
[2] نحل/سوره16، آیه69.
[3] نساء/سوره4، آیه63.
[4] بقره/سوره2، آیه217.
[5] مائده/سوره5، آیه90.
[6] روم/سوره30، آیه39.
[7] روم/سوره30، آیه38.
[8] نساء/سوره4، آیه161.
[9] آل عمران/سوره3، آیه30.
[10] بقره/سوره2، آیه257.
[11] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌18، ص121، من أبواب الربا، ب1، ح12، ط آل البیت.
[12] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج‌18، ص126، من أبواب الربا، ب4، ح1، ط آل البیت.