درس خارج فقه آیت الله سبحانی

94/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرائط رضاع

مسأله رضاع،‌ یک مسأله دقیقی است فلذا نیاز به فکر دارد، ما وحدت فحل را شرط کردیم، اما وحدت فحل فقط بین رضیعین، اما مرحوم علامه در قواعد و محقق ثانی فرموده‌اند وحدت فحل در همه مراحل شرط است و این دو بزرگوار با این فتوای شان خیلی از محارم را غیر محرم کرده‌اند،‌مثلاً اگر مرضعه مادر رضاعی دارد، یا خواهر،‌ خاله و عمه رضاعی دارد، گفته‌اند‌: آنها برای این صبی محرم نیستند و نکاح شان جایز است، ‌چرا؟ چون وحدت فحل ندارند، فحل صبی کجا و فحل خواهر مرضعة کجا، و هکذا بقیه.البته در نسبی بحثی نیست.

ما می‌گوییم فرمایش این آقایان مدرک ندارد، روایت همان روایت برید عجلی است، دو مرتبه روایت را نگاه کنید، همه بحث ها بین الرضیعین است، اما طبقه بالاتر چنین نیست.

قال فی القواعد: « لا تحرم أمّ المرضعة من الرضاع علی المرتضع و لا أختها (أخت المرضعة) منه (من الرضاع) و لا عمّتها و لا خالتها و لا بنات أختها و لا بنات أخیها و إن حرمن بالنسب، لعدم اتّحاد الفحل»[1] .

و أوضحه المحقق الثانی فی شرحه بقوله: « أطبق الأصحاب علی أنّ حرمة الرضاع لا تثبت بین مرتضعین إلّا إذا کان اللبن لفحل واحد ... إلی أن قال: فعلی هذا لو کان لمن أرضعت صبیّاً، أمّ من الرضاع، لم تحرم تلک الأمّ علی الصّبی،‌ لأنّ نسبتها (أمّ) إلیه (إلی الصبیّ) بالجدودة إنّما تتحصل من رضاعه (صبیّ) من مرضعته و رضاع مرضعته منها (أمّ) ، ‌و معلوم أنّ اللبن فی الرضاعیین لیس لفحل واحد، فلا تثبت الجدودة بین المرتضع و الأمّ المذکورة، لانتفاء الشرط، فینتفی التحریم.

و من هنا یعلم أنّ أختها (مرضعة) من الرضاع و عمّتها منه و خالتها منه لا یحرم و إن حرمن بالنسب، لما قلناه من عدم اتّحاد الفحل. و لو کان المرتضع أنثی لم یحرم علیه أبو‌المرضعة من الرضاعة، و لا أخوها منه و لا عمّتها منه و لا خالتها منه، لمثل ما قلناه»[2] . انتهی کلامه.

بنابراین، طبقات بالا چه از ناحیه پدر و چه از ناحیه مادر، هر چه بالا برود،‌چنانچه نسبی باشند و این عناوین هم منطبق باشد، محرمند،‌اما رضاعی محرم نیست، عم رضاعی، خال رضاعی، و هکذا بقیه وابستگان رضاعی که در نسبی محرم بودند، ‌در رضاعی محرم نیستند، چرا؟ چون وحدت فحل نیست.

و فیه: ما عرفت من أنّ العمدة فیما دلّ علی لزوم اتّحاد الفحل هو روایة العجلی ولیس فیها دلالة علی ما ذکراه.

بل منصرفها إلی لزوم اتّحاد الفحلین فی الرضیعین اللذین تجمعهما مرتبة واحدة، کما هو ظاهر قوله: «وَ كُلُّ امْرَأَةٍ أَرْضَعَتْ مِنْ لَبَنِ فَحْلَيْنِ كَانَا لَهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مِنْ جَارِيَةٍ أَوْ غُلَامٍ ...،»[3] . این دوتا به همدیگر محرم نمی‌شوند چون جاریه از یک فحل است، غلام هم از فحل دیگر.

فالمتبادر منه الرضیعان اللّذان یصلحان للرضاع من لبن واحد، لا المرضعة بقید کونها مرضعةً للصبیّ‌ و الرضیع منها، إذ لا صلاحیّة فیهما للرضاع من لبن فحل واحد، فإنّ فحل المرضعة هو زوج أمّها الرضاعیّة، و فحل الصبیّ هو زوج المرضعة، فلا یمکن أن یتّحدا من حیث الفحل.

نعم یمکن أن یرضع کلّ من المرضعة و الصبیّ من لبن فحل واحد فی زمانین مختلفین و لکنّهما عند ذاک تصیران إخوة، و لا تکون المرضعة أمّاً للصبیّ کما لا یخفی، و إنّما تصیر أمّاً إذا کان فحلها و فحل أمّها المرضعة مختلفین.

من در جلسه گفتم که می‌شود تصویر کرد مرضعه با رضیع فحل شان یکی باشد، چه رقم؟ دو زمان را در نظر می‌گیریم، مثلاً مرضعة و دایه از زن جناب زید شیر خورد و رفت سراغ کارش، سپس همین بچه بعد از چهارده سال یا پانزده سال از همین زن زید شیر خورد، بعداً آن مرضعه‌ای که از زن زید شیر خورده بود از دواج کرد و صاحب بچه شد، ‌این بچه آن مقداری که از زن زید شیر خورده بود،‌ دو مرتبه آمد از همین مرضعه هم شیر خورد، اینجا وحدت فحل است،‌اما اینجا مادر و دختری نیست، بلکه هردو خواهر و برادر شدند، یعنی قبل از آنکه مادر و بچه بشوند، خواهر و برادر شدند.

فرض کنید شخصی بنام زید، زنی دارد و شیر می‌دهد، این مرضعة از پدر و مادرش متولد شد، الآن مادرش شیر ندارد، آورد پیش زن زید و از او شیر خورد، چهارده یا پانزده سال گذشت و رفت ازدواج کرد و اولاد پیدا کرد، بعد یک بچه دیگر که نه ارتباط با این مرضعه دارد و نه ارتباط به این مرتضع اول دارد، او را آوردند پیش زن زید که این بچه را شیر بده، زن جناب زید هم اورا پانزده بار شیر داد، این با آن زن خواهر و برادر شدند، حالا اگر دو مرتبه ببرند و بگویند خواهش می‌کنیم ای مرضعه تو به این شیر بده، او می‌تواند شیر بدهد، اما مادر نمی‌شود، چرا؟ چون قبل از آنکه مادر بشود، خواهر و برادر شدند.

فالروایة غیر ناظرة إلی أمثال هذه الصور.

إلی هنا خرجنا إلی هذه النتیجة و هی أنّه کلّما تحقّق الرضاع المحرّم یحرم علی المرتضع کلّ من ینطبق علیه أحد العناوین المحرّمة الواردة فی الآیة المبارکة.

فتحرم علی المرتضع نفس المرضعة، و أمّها، و خالتها و عمّتها کما تحرم علیه أخت المرضعة.

نعم إنّما تحرم أخت المرضعة من الرضاع إذا رضعت المرضعة و أختها من لبن فحل واحد لا فحلین، و یدلّ علی ذلک روایتان:

بنابراین، ام مرضعه حرام است، خواهر مرضعه حرام است، اگر أنثی باشد برادر مرضعه حرام است، همه عناوین نسبیه اگر در رضاع منطبق شد حرام است.

فقط یکجا داریم که در طبقه بالا وحدت فحل را شرط کرده و آن در جایی است که مرضعه و دایه خواهر رضاعی دارد، آیا این بچه که صبی است او را بگیرد یا نه؟ روایت می‌گوید اگر این خواهر با این مادر، خواهر و مادر رضاعی امّی هستند، مادر شان یکی است ولو فحل شان دوتاست، می‌تواند بگیرد، اما اگر فحل شان یکی باشد نمی‌تواند بگیرد. باز تکرار می‌کنیم، الآن یک صبیّ است دست من،‌الآن بزرگ شده و می‌خواهد خواهر مرضعه را بگیرد، خواهر مرضعه اگر خواهر أمّی است در رضاع، یعنی «مادر» یکی است و لو فحل اینها دوتاست، ‌این مرضعه از کسی شیر خورده، خواهر هم شیر کس دیگر را خورده ولو مادر شان یکی است، مادر شان گاهی با این مرد از دواج کرده مرضعه را شیر داده، گاهی با مرد دیگر ازدواج کرده و این را شیر داد، اگر اینها خواهر امّی‌ هستند، می‌توانند ازدواج کنند. چرا؟ چون فحل شان دوتاست، اما اگر هردو مرضعه و خواهرش شیر یک فحلی را خورده‌اند، حضرت فرموده حرام است، فقط در این مورد داریم که استثنا شده است، آنهم نسبت دوتا خواهر است،‌نه نسبت دوتا خواهر به رضیع،‌دوتا خواهر ها را به همدیگر نسبت می‌دهد، یا أبی رضاعی‌اند یا أمی رضاعی،‌نسبت نمی‌دهد به رضیع که امکان پذیر نباشد.

نعم إنّما تحرم أخت المرضعة من الرضاع إذا رضعت المرضعة و أختها من لبن فحل واحد لا فحلین، و یدلّ علی ذلک روایتان:

1: عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَرْضِعُ مِنِ امْرَأَةٍ وَ هُوَ غُلَامٌ أَ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَتَزَوَّجَ أُخْتَهَا لِأُمِّهَا مِنَ الرَّضَاعَةِ؟

فَقَالَ إِنْ كَانَتِ الْمَرْأَتَانِ رَضَعَتَا مِنِ امْرَأَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ فَلَا يَحِلُّ فَإِنْ كَانَتِ الْمَرْأَتَانِ رَضَعَتَا مِنِ امْرَأَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ لَبَنِ فَحْلَيْنِ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ»[4] .

و الروایة ظاهرة فی الأخت الرضاعیة، بل صریحة فیها، فلا یشترط فی حرمة النسبیّة وحدة الفحل.

2: عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ غُلَامٍ رَضَعَ مِنِ امْرَأَةٍ أَ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَتَزَوَّجَ أُخْتَهَا لِأَبِيهَا مِنَ الرَّضَاعِ فَقَالَ لَا فَقَدْ رَضَعَا جَمِيعاً مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ مِن‌ امْرَأَةٍ وَاحِدَةٍ قَالَ فَيَتَزَوَّجُ أُخْتَهَا لِأُمِّهَا مِنَ الرَّضَاعَةِ قَالَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ إِنَّ أُخْتَهَا الَّتِي لَمْ تُرْضِعْهُ كَانَ فَحْلُهَا غَيْرَ فَحْلِ الَّتِي أَرْضَعَتِ الْغُلَامَ فَاخْتَلَفَ الْفَحْلَانِ فَلَا بَأْسَ »[5] .

و لعلّ وجه ما فی الروایتین من اشتراط وحدة فحل المرضعة و أختها لحرمة الثانیة علی ابن الأولی الرضاعی، هو أنّ نشر الحرمة بین أخت المرضعة، و ابنها متفرّع علی حرمة المرضعة علی من فی طبقتها، و من المعلوم أنّ حرمتها علی من فی طبقتها مشروط بوحدة الفحل، فإذا کان کذلک، فلیکن أیضاً شرطاً فی حرمة من لیس فی طبقتها، فلا تکون أخت المرضعة الّتی هی فی طبقتها محرّمة علی ابنها الّذی لیس فی طبقتها إلّا إذا اتّحدت الأمّ و الأخت فی الفحل.

و هذا التوجیه – مع فیه من النظر – أولی ممّا ذکره صاحب الجواهر لهذا الاشتراط.لاحظ جواهر الکلام، ج29، ص306.

الفصل الثانی: فی أحکام الرضا علیه السلام

احکام رضاع، احتیاج به دقت بیشتری دارد، چون اگر ما قرآن را ببینیم، قرآن فقط چهار نفر را محرم معین می‌کند و می‌فرماید:

«وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ »[6] .

گر رضیع پسر است، مادر رضاعی برایش حرام است، اگر رضیع دختر است، پدر رضاعی برایش محرم است، «وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي» در واقع هم پدر را می‌گیرد و هم مادر را، ولو قرآن «ُمَّهَات» می‌گوید، اما «ُمَّهَات» کنایه از پدر و مادر است، پدر و مادر رضاعی بر رضیع محرم است، مسلّماً اگر دختر است، ‌پدر برایش محرم است و اگر پسر است، مادر برایش محرم است، یعنی در شکم «وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي» هردو تا خوابیده، چنانچه در شکم « وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ» هم خواهر و هم برادر خوابیده است، پس قرآن چهار طائفه را گفته است. این از نظر آیه است، اما رسول خدا آیه را توسعه داد « وَ أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِم‌»[7] یکی از جوامع الکلم همین است که فرموده: « یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب» با این کلامش دایره را وسیع کرده است، الآن شما خواهید دید که از همین جمله « یحرم من الرضاع ما یحرم من النسب» یک دایره بزرگی را مطرح خواهیم کرد. پیغمبر اکرم ص توسعه داد،‌اولاً عملاً توسعه داد، چطور؟ بعد از فوت حضرت خدیجه، به حضرتش پیشنهاد کردند که: یا رسول الله! مرد نمی‌تواند بدون زن زندگی کند،‌ شما دختر حمزه را بگیرید، حضرت فرمود من نمی‌توانم دختر حمزه را بگیرم، ولو حمزه عموی من است و ‌دخترش هم دختر عموی من است، اما در عین حال من نمی‌توانم دختر حمزه را بگیرم. چرا؟ چون من با عمویم حمزه از یک زن شیر خورده‌ایم، قهراً حمزه برادر رضاعی من و دخترش هم دختر برادر رضاعی من می‌شود،‌نسباً دختر حمزه، دختر عموی من است،‌اما رضاعاً برادر زاده من است.

وقد عرضت ابنة حمزة علی رسول الله ص فأبی و قال: هی ابنة أخی من الرضاعة و هذا أحد النمازج، وقد تلونا علیک فیما تقدّم الشیء الوافر منها.

و علی هذا الأساس إذا حصل الرضاع المحرّم،‌ انتشرت الحرمة من المرضعة و فحلها إلی الرضیع، و منه إلیهما.

اگر بچه‌ای از پدر و مادر شیر خورد، از پدر و مادر سبب می‌شود که یک عده برای این بچه محرم بشوند، ‌بچه هم سبب می‌شود که یک عده هم به پدر و مادر محرم بشوند.

و بالأوّل: تصیر المرضعة أمّاً، و فحلها أباً، و آباؤهما أجداداً، و أمّهاتهما جدّات، و أولادهما إخوة و أولادهما أولاد الإخوة و الأخوات.

و تصیر إخوة المرضعة أخوالاً و أخواتها خالات - تا اینجا مرضعه را نسبت می‌دادیم،‌از اینجا به بعد می‌خواهیم فحل را نسبت بدهیم -، و إخوة الفحل أعماماً، و أخواته عمّات، و أولاد أولادهما أولاد الأخوال و الأعمام.

و بالثانی: یصیر الرّضیع ذکراً کان أو أنثی، إبناً أو بنتاً، و أولاده (رضیع) و إن نزلوا ذکوراً کانوا أو إناثاً لذکور أو إناث أحفاداً و أسباطاً لهما، کما هو مقتضی البنوّة.

همه اینها را می‌خواهیم از آیه استفاده کنیم.


[1] القواعد، علامه حلی، ج3، ص27.
[2] جامع المقاصد، محقق ثانی، ج12، ص257- 258.
[3] وسائل الشیعه، شیح حر عاملی، ج‌20، ص388، من أبواب ما یحرم بالرضاع، ب6، ح1، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعه، شیح حر عاملی، ج‌20، ص388، من أبواب ما یحرم بالرضاع، ب6، ح3، ط آل البیت.
[5] وسائل الشیعه، شیح حر عاملی، ج‌20، ص388، من أبواب ما یحرم بالرضاع، ب6، ح2، ط آل البیت.
[6] نساء/سوره4، آیه23.
[7] وسائل الشیعه، شیح حر عاملی، ج‌3، ص351، من أبواب جواز التیمّم بالتراب و الحجر و...، ب7، ح4، ط آل البیت.