موضوع: خاتمه و تتمه قاعده لا ضرر و لا ضرار
سخن
در باره اضرار به نفس است و ما از جهات مختلف استدلال کردیم که اضرار به نفس
حرام میباشد،گاهی تمسک کردیم به حدیث «لا ضرر»، سپس
تمسک نمودیم به روایاتی که در باره وضو یا غسل ضرری
بودند.
آنگاه
تمسک کردیم به روایاتی که مورد صوم ضرری است.
4- حدیث ما یضرّ من الأطعمة الآن
وارد میشویم به روایاتی که در باره اطعمه محرمه وارد شدهاند
و میگوید علت تحریم این گونه اطعمه این است که
اینها مضر هستند، روایت مفصل است، مفضل بن عمر از امام صادق ع نقل
میکند.
روایت مفضل بن عمر «عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع
أَخْبِرْنِي جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لِمَ حَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ الْمَيْتَةَ
وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ
يُحَرِّمْ ذَلِكَ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَحَلَّ لَهُمْ مَا سِوَاهُ مِنْ رَغْبَةٍ مِنْهُ
فِيمَا (حَرَّمَ عَلَيْهِمْ) وَ لَا زُهْدٍ فِيمَا (أَحَلَّ لَهُمْ) وَ لَكِنَّهُ خَلَقَ
الْخَلْقَ (فَعَلِمَ) مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا يُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ
لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلًا مِنْهُ عَلَيْهِمْ بِهِ لِمَصْلَحَتِهِمْ وَ عَلِمَ
مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ
وَ أَحَلَّهُ لَهُ فِي الْوَقْتِ الَّذِي لَا يَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِهِ فَأَمَرَهُ
أَنْ يَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لَا غَيْرِ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ أَمَّا الْمَيْتَةُ
فَإِنَّهُ لَا يُدْمِنُهَا أَحَدٌ إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ
وَهَنَتْ قُوَّتُهُ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لَا يَمُوتُ آكِلُ الْمَيْتَةِ إِلَّا
فَجْأَةً وَ أَمَّا الدَّمُ فَإِنَّهُ يُورِثُ أَكْلُهُ الْمَاءَ الْأَصْفَرَ (وَ يُبْخِرُ
الْفَمَ وَ يُنَتِّنُ الرِّيحَ وَ يُسِيءُ الْخُلُقَ) وَ يُورِثُ الْكَلَبَ وَ الْقَسْوَةَ
فِي الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ حَتَّى لَا يُؤْمَنُ أَنْ يَقْتُلَ
وَلَدَهُ وَ وَالِدَيْهِ وَ لَا يُؤْمَنُ عَلَى حَمِيمِهِ وَ لَا يُؤْمَنُ عَلَى مَنْ
يَصْحَبُهُ وَ أَمَّا لَحْمُ الْخِنْزِيرِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَسَخَ
قَوْماً فِي صُوَرٍ شَتَّى مِثْلِ الْخِنْزِيرِ وَ الْقِرْدِ وَ الدُّبِّ (وَ مَا كَانَ
مِنَ الْمُسُوخِ) ثُمَّ نَهَى عَنْ أَكْلِهِ لِلْمَثُلَةِ لِكَيْلَا يَنْتَفِعَ النَّاسُ
(بِهِ وَ لَا يَسْتَخِفُّوا بِعُقُوبَتِه» وَ أَمَّا الْخَمْرُ فَإِنَّهُ
حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ فَسَادِهَا وَ قَالَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ
يُورِثُهُ الِارْتِعَاشَ وَ يَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ يَهْدِمُ مُرُوءَتَهُ وَ يَحْمِلُهُ
عَلَى أَنْ يَجْسُرَ عَلَى الْمَحَارِمِ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ رُكُوبِ الزِّنَا
وَ لَا يُؤْمَنُ إِذَا سَكِرَ أَنْ يَثِبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ هُوَ لا يَعْقِلُ ذَلِكَ
وَ الْخَمْرُ لَا يَزْدَادُ شَارِبُهَا إِلَّا كُلَّ شَرٍّ»[1]محل
شاهد در این روایت، این جمله است:
«
وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ». پس
معلوم میشود هر چیزی که مضر است،خداوند از آن نهی کرده
و نهی هم ظهور در حرمت دارد و بحث ما نیز در این است که اضرار
به نفس حرام است، هر عملی که سبب اضرار به نفس باشد حرام میشود، از
این تعلیل کلیت را استفاده میکنیم، معلوم میشود
که:« کلّ مضر بالبدن فهو منهی و المنهی حرام ».
اشکالات آیت الله خوئی مرحوم
آیت الله خوئی در اینجا موضع گیری خاص دارد و طبق
آن موضع گیری خاص، چهار اشکال بر این استدلال کرده است، من فکر
میکنم اگر موضع گیری خاص نداشت، هر گز این اشکالات در
ذهن شریف ایشان خطور نمیکرد.
ما
عرض کردیم که این مسأله ظرحش بخاطر همان نزاعی بود که در دوران
مرحوم سید محسن جبل عاملی مطرح شد،علمای نجف بر دو گروه
تقسیم شدند، مرحوم نائینی و تلامیذش قائل به جواز شدند،
اما مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی قائل بر حرمت شدند، و
ایشان (آیت الله خوئی) در اینجا چون با استادش همراه است
و این روایت اگر باشد، در آن مسأله موثر است، فلذا در این
روایت چهار اشکال کرده است.
اشکال اول آیت الله خوئیاشکال
اول ایشان این است که اگر بنا باشد حرمت میته بر ملاک اضرار
باشد،اضرار هم در ادمان است، پس خوردن میته اگر یکبار - هر چند شکم
سیر باشد - باید اشکالی نداشته باشد، چرا؟ چون ضررش در ادمان
بود، اضرار دایر مدار ادمان است اگر ادمان نباشد اضرار هم نیست.
پس
باید خوردن میته یکبار یا دو بار مشکلی نداشته باشد
هر چند شکم سیر باشد.
جواب از اشکال اولما
به ایشان عرض میکنیم که شما چطور یک نسخه را
گرفتید و بر اساس آن قضاوت کردید، نسخه دیگر این است
که:« لم ینل منها» لم ینل حتی یک قطره را هم شامل است تا
چه رسد به اینکه شکم سیر بخورد، چطور شد که شما آن نسخه را
گرفتید نه این نسخه را؟
علاوه
براین، چه مانع دارد که دو ملاک در کار باشد، یعنی هم ادمان
حرام باشد و هم غیر ادمانش حرام باشد، ادمانش حرام است، یعنی
پیوسته بخورد حرام است، یکبار هم بخورد حرام است اما نه به ملاک
اضرار، بلکه به ملاک دیگر و آن اینکه همیشه گناه از جای
کوچک شروع میشود، امروز که میخورد، فردا هم میخورد، پس فردا
هم میخورد، کم کم میشود مدمن الخمر، و مدمن آکل المیته.
پس
ادمانش حرام است، چون اضرار دارد، غیر ادمانش هم حرام است، اما نه بخاطر
اضرار، بلکه دریچهای است برای ادمان.
اشکال دوم آیت الله خوئیاشکال
دوم ایشان است که پس معلوم میشود حرمت میته دایر مدار
ضرر است، اگر آمدیم ضرر نداشته باشد مثل اینکه کمی از آن بخورد،
چرا حرام باشد و حال آنکه فقها فتوا میدهند اکل میته به طور
کلی حرام است چه اقل باشد و چه اکثر، یعنی چه کم باشد و چه
زیاد.
فرق
اشکال اول با اشکال دوم چیست؟ اشکال اول روی ادمان تکیه
میکرد و میگفت ادمان حرام است، اما اگر یک غذای کامل
بخورد و مدمن نباشد اشکال ندارد،ما گفتیم آنهم حرام است چون دریچهای
است برای ادمان.
ولی
در اشکال دوم تکیه روی کثرت نیست بلکه یک قاشق هم حرام
است، اگر واقعاً میته حرام است بخاطر اضرار، پس قلیلش نباید
حرام باشد، چون قلیلش مضر نیست؟
الجواب، الجواب: همانطور که
گفتیم غیر ادمان،دریچه است برای ادمان، اینجا هم
قلیل دریچه است برای کثیر، اگر شرع مقدس قلیلش را
هم حرام کرده چون مقدمه است برای کثیر.
اشکال سوم آیت الله خوئیاشکال
سوم ایشان است که شما میگویید میته ضرر دارد، از
کجا میگویید که ضرر دارد، فرض کنید گوسفندی است که
بدون تسمیه (بسم الله) سرش را بریدهاند، از نظر شرعی
میته است و خوردن گوشتش حرام و حال آنکه ضرر ندارد، چون با گوسفندی که
در موقع سر بریدنش تسمیه گفتهاند فرق نمیکند، چه کسی
گفته که هر میته ضرر دارد؟
یلاحظ علیه: ایشان خلط کرده
بین میتهای که در قرآن است و بین میتهای که
در عرف فقها به کار میرود، میته در اصطلاح قرآن و اهل لغت، «ما مات
عن حتف أنفه»، یعنی روحش از بینی بیرون میآید،
عربها معتقد بودند انسان موقعی که میمیرد، روحش از دماغش
بیرون میآید. این ضرر دارد، اما حیوانی که
تمام شرائط ذبح را داشته باشد فقط موقع سر بریدن یا تسمیه (بسم
الله) نگفته یا رو به قبله نبوده، این میته فقهایی
است نه میته قرآنی ولذا ما معتقدیم هر گوسفندی که سر
ببرند و موقع سر بریدن بسم الله نگویند یا رو به قبله نباشد اکل
و خوردن گوشتش حرام است،اما نجس نیست ولذا گوشتهایی که از
خارج وارد میکنند چنانچه بدانیم که مسیحی ذبح کرده و
بسم الله نگفته، خوردن گوشتش حرام است، اما نجس نیست.
بنابراین،
اگر گفتیم میته ضرر دارد، مراد میته قرآنی است نه
میته فقهائی.
اشکال چهارم آیت الله خوئیاشکال
چهارم ایشان این است که چطور شما میگویید هر
چیزی که ضرر دارد حرام است و حال آنکه خیلی از چیز
ها داریم که ضرر دارد بدون اینکه حرام باشند، یعنی حرام
نیستند مانند پنیر خوردن در روز، مدمن اکل سمک و ماهی،
یعنی پیوسته ماهی بخورد،- که نرمی استخوان
میآورد – یا خوردن سیب ترش، همه اینها ضرر دارد، اما
احدی از فقها نگفتهاند که خوردن اینها حرام است.
الرابع: ما ورد فی الروایات من
ترتّب الضرر علی أکل جملة من الأشیاء کتناول الجبن فی النهار، و
إدمان أکل السمک، و أکل التفاح الحامض إلی غیر ذلک مما ورد فی
الأطعمة و الأشربة، فراجع أبواب الأطعمة و الأشربة من الوسائل مع أنه لا خلاف و لا
إشکال فی جواز أکلها»
[2].جواب از اشکال چهارمجوابش
این است که لعل شرع مقدس که اینها را حرام نکرده، چون حرمت
اینها منجبر است به یک مصلحتی که دارند، شرع مقدس اگر سمک و
ماهی را تحریم کند،کسانی که در لب دریا زندگی
میکند و غیر از ماهی چیزی ندارند که بخورند، پس
کار کنند و با چه چیز تغذیه کنند. یا لا اقل ضرر اینها
ضرر قلیل است نه ضرر کثیر.
یلاحظ علیه: أنّ تحلیل
الشارح أکل ما ذکر کاشف عن انجبار الضرر بنفع عاجل و إلا فلو کان ضررها کضرر
المیتة و الدم لما أحلّها.
و
بالجملة هذه الإشکالات لیست بمثابة تسبّب رفع الید من الروایة.
بنابراین،اشکالات
آیت الله خوئی صحیح نیست و ناشی از موضع
گیری ایشان است و الا روایت، روایت خوبی است.
5- حدیث تحف العقول«الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي كِتَابِ تُحَفِ الْعُقُولِ
عَنِ الصَّادِقِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ:« وَ أَمَّا مَا يَحِلُّ لِلْإِنْسَانِ أَكْلُهُ
مِمَّا أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ فَثَلَاثَةُ صُنُوفٍ مِنَ الْأَغْذِيَةِ صِنْفٌ مِنْهَا
جَمِيعُ الْحَبِّ كُلِّهِ مِنَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ الْأَرُزِّ وَ الْحِمَّصِ
وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنْ صُنُوفِ الْحَبِّ وَ صُنُوفِ السَّمَاسِمِ وَ غَيْرِهِمَا كُلُّ
شَيْءٍ مِنَ الْحَبِّ مِمَّا يَكُونُ فِيهِ غِذَاءُ الْإِنْسَانِ فِي بَدَنِهِ وَ
قُوتُهُ فَحَلَالٌ أَكْلُهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَكُونُ فِيهِ الْمَضَرَّةُ عَلَى الْإِنْسَانِ
فِي بَدَنِهِ فَحَرَامٌ أَكْلُهُ إِلَّا فِي حَالِ الضَّرُورَة»[3] هر
چیزی که بر بدن ضرر دارد حرام است، حضرت مثالش بر اطعمه است، اما
تعلیلش اعم است و العلّة تعمّم و تخصّص.
6- حدیث فقه الرضا«اِعْلَمْ يَرْحَمُكَ اللَّهُ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ
يُبِحْ أَكْلًا وَ لَا شُرْباً إِلَّا لِمَا فِيهِ الْمَنْفَعَةُ وَ الصَّلَاحُ وَ
لَمْ يُحَرِّمْ إِلَّا مَا فِيهِ الضَّرَرُ وَ التَّلَفُ وَ الْفَسَادُ فَكُلُّ نَافِعٍ
مُقَوٍّ لِلْجِسْمِ فِيهِ قُوَّةٌ لِلْبَدَنِ فَحَلَالٌ وَ كُلُّ مُضِرٍّ يَذْهَبُ
بِالْقُوَّةِ أَوْ قَاتِلٍ فَحَرَامٌ مِثْلِ السُّمُومِ وَ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ
وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ الْمَيْتَةُ تُورِثُ الْكَلَبَ وَ مَوْتَ
الْفَجْأَةِ وَ الْآكِلَةَ وَ الدَّمُ يُقْسِي الْقَلْبَ وَ يُورِثُ الدَّاءَ الدُّبَيْلَةَ
وَ السُّمُومُ فَقَاتِلَهٌ وَ الْخَمْرُ تُورِثُ فَسَادَ الْقَلْبِ وَ يُسَوِّدُ الْأَسْنَانَ
وَ يُبْخِرُ الْفَمَ وَ يُبَعِّدُ مِنَ اللَّهِ وَ يُقَرِّبُ مِنْ سَخَطِهِ وَ هُوَ
مِنْ شَرَابِ إِبْلِيسَ إِلَى آخِرِه»[4].
فقه
الرضا حتماً نوشته حضرت رضا ع نیست،نوشته یکی از دو
فقیه است یا نوشته پدر صدوق است،یعنی علی بن
بابویه،یا نوشته مال شلمغانی است، حضرت امام خمینی
(قدسّ سره الشریف) میفرمود اگر کسی این کتاب را بخواند،
میفهمد که نویسندهاش فقیه بسیار فوق العاده بوده است.
چرا؟ چون کاملاً عام را تخصیص زده و مطلق را هم مقید کرده، مانند
یک مجتهد متون روایات را آورده و در عین حال تصرّف در
رویات میکند،یعنی عام را تخصیص میزند و
مقید را هم مقید مینماید.
کیفیت
استدلال این است که موضوع اطعمه است،اما تعلیل اعم است.
7- حدیث ما یضرّ بالبدن«عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ
ع عَنِ التَّدَلُّكِ بِالدَّقِيقِ بَعْدَ النُّورَةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ يَزْعُمُونَ
أَنَّهُ إِسْرَافٌ فَقَالَ لَيْسَ فِيمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ وَ إِنِّي رُبَّمَا
أَمَرْتُ بِالنَّقِيِّ «1» فَيُلَتُّ لِي بِالزَّيْتِ فَأَتَدَلَّكُ بِهِ إِنَّمَا
«2» الْإِسْرَافُ فِيمَا أَتْلَفَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ»[5].
معلوم
میشود که در سابق کسی اگر نوره مصرف میکرد بعداً با یک
مشت آرد آن موضع تدلیک میکردند، یعنی آرد را در آنجا
میمالاندند، از ماده دلک،
الاستدلال بالعقلآخرین
دلیل ما عقل است،عقل میگوید اگر انسان بدون جهت بر بدن خودش
ضرر بزند،کار قبیح است، الحسن ما حسّنه العقل و القبیح ما قبّحه
العقل، ما اشعری نیستیم که بگوییم حسن و قبح ما
شرعی است نه عقلی.
بنابراین،
هر نوع ضرر بر بدن عقلاً قبیح است و مسلّماً کلما حکم به العقل،حکم به
الشرع.