درس خارج فقه آیت الله سبحانی

کتاب الحدود و التعزیرات

92/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مشروعیت عبادات صبیان
 المسألة الخامسة و الثلاثون: یستحب تمرین الممیّز من الاطفال علی قضاء ما فات منه من الصلاة، کما یستحب تمرینه علی أدائها سواء الفرائض و النوافل، بل یستحب تمرینه علی کلّ عبادة و الأقوی مشروعیة عباداته
 بحث در مسئله‌ سی و پنجم است،
 فروع مسئله
 مرحوم سید در این مسئله، چهار فرع را مطرح می‌کند.
 فرع اول
  فرع اول این است که بچه را تمرین کنیم تا آن نماز هایی که از او ترک شده قضا کند، ‌مسلماً چیزی که برایش واجب نبود، ولی شایسته بود که آن نماز ها را بیاورد، چه ادا و چه قضا، چون بچه را باید از هفت سالگی وادار کرد که نماز بخواند، فرض کنید که از هفت سالگی نماز نخوانده نه نماز ادا را و نه نوافل را، حالا سنش رسیده به ده سالگی، وادار کنیم بر اینکه آن نماز‌هایی که در سن هفت سالگی، هشت سالگی و نه سالگی اداء و نافلة نخوانده، آن را قضا کند.
 فرع دوم
 فرع دوم این است که صبی و بچه را وادار کنیم تا فرائض یومیه و نوافل یومیه را بخواند.
 فرع سوم
 فرع سوم این است که او را بر هر عبادتی تمرین کنیم، عبادتی که غیر از نماز باشد مانند روزه.
 فرع چهارم
 فرع چهارم این است که عبادات صبی، عبادات مشروع است و تنها جنبه تمرینی مطلق ندارد.
 بررسی فرع اول
 فرع اول این است که بچه را باید از هفت سالگی وادار به نماز خواندن کرد، اگر بچه‌ای به حرف پدر و مادر گوش نداد و در سن هفت، هشت و نه سالگی نماز نخواند،الآن که سنش به ده سالگی رسیده،باید او را وادار کنیم تا صلواتی که از او فوت شده حتی نوافلی که از او فوت شده آنها را قضا کند.
  دلیل فرع اول
 من برای این فرع مدرکی پیدا نکردم، روایاتی که ما داریم می‌گویند:« یضرب بالسبع»، ما بچه های خودمان را وادار می‌کنیم که از هفت سالگی نماز بخوانند، اما نمازهایی که از او فوت شده، شایسته بود که بخواند و نخوانده،او را وادار کنیم که آنها را قضا کند، من مدرکی برایش پیدا نکردم، روایاتی که داریم آنها ناظر به یومیه است و می گوید« یضرب بالسبع» اما اینکه غیر یومیه را هم وادار کنیم که قضا کند،‌اولاً، مدرکی برایش نداریم، ثانیاً،این کار برایش سنگین است.
 أمّا الفرع اول : فلا دلیل علیه إلّا الاطلاقات الوارده فی استحباب أمر الصبیان بالصلاة لستّ سنین أو سبع، مثلاً ما رواه معاویة بن وهب قال: سألت أبا عبدالله (علیه السلام): فی کم یؤخذ الصّبی فی الصلاة؟ فقال:
 « فیما بین سبع سنین وستّ سنین» [1]
 ولاحظ بقیة روایات الباب، فإنّ إطلاقه یعمّ قضاء النوافل أیضاً.
 این مربوط است به صلوات یومیه نه به نوافل و قضای صلوات یومیه.
 بررسی فرع دوم
 فرع دوم که می‌گوید بچه را وادار کنیم که هم نوافل را بیاورد و هم فرائض یومیه را، این خوب و درست است، چون روایت معاویة بن وهب که الآن خواندیم، این فرع را می‌گیرد «فی ما بین سبع سنین و ستّ سنین» مسلماً نماز هم در آن زمان توأم با نوافل بوده، مثل زمان ما نبوده که مردم به نوافل چندان توجهی ندارند، امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید هیچ شیعه‌ای نباید نافله‌ی مغربش ترک بشود، در آن زمان نماز ها غالباً همراه با نافله بوده است، طبق این روایت بعید نیست که بگوییم وادار کنیم که هم یومیه را بخواند و هم نوافل را.
 و أما الفرع الثانی: فتدل علیه هذه الروایة و ما فی مضمونها فإن القدر المتیقن هو الفرائض و النوافل الیومیة.
 بررسی فرع سوم
 فرع سوم اینکه بچه را وادار کنیم که بقیه عبادات را هم تمرین کند و انجام بدهد، قطعاً مراد صوم است، چون عبادتی که می‌ماند صوم است و حج.
 و أما الفرع الثالث: فیدلّ علیه صحیح الحلبی عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال :« إنا نأمر صبیاننا بالصّیام إذا کانوا بین سبع سنین بما أطاقوه من صیام الیوم- اگر همه را توان دارد، وادار می‌کنیم که همه را بگیرد، ولی اگر دیدیم که همه را نمی‌تواند، در وسط می‌گوییم روزه‌ات را بشکن، به مقدار توان وادارش می‌کنیم- فإن کان إلی نصف النهار أو أکثر من ذلک أو أقل، فإذا غلبهم العطش و الغرث (أی الجوع) أفطروا حتّی یتعودوا الصوم و یطیقوه، فمروا صبیانکم إذا کانوا بنی تسع سنین ما أطاقوا من صیام، فإذا غلبهم العطش أفطروا» [2]
 حضرت در این روایت فرق گذاشته بین اولاد خود شان و اولاد شیعیان، اولاد خودشان چون تحت تربیت امام (علیه السلام) در مرتبه پایین تر، اما سایر مردم در نه سالگی وادار کنند،‌از این معلوم می‌‌شود که فرزندان علما با فرزندان دیگران فرق کند، اگر دیگران در نه سالگی است، اینها باید کمتر باشد،بستگی دارد که چه پدری بالا سر بچه باشد.
 پس تا اینجا سه فرع را خواندیم، برای فرع اول که قضای ما فات باشد، دلیل پیدا نکردیم، وادار کردن نماز های یومیه و نوافل یومیه که فرع دوم بود، دلیل دارد.
 فرع سوم که سایر عبادات را هم وادار کنیم که تمرین کند، در صیام دلیل داشتیم.
 بررسی فرع چهارم
 عمده فرع چهارم است که عبادات صبی مشروع است یا مشروع نیست؟
 این مسئله یکی از قواعد فقهیه است که عبادات صبیان چگونه است، غالباً در کتب قواعد فقهیه این مسئله است، مثلاً مرحوم میر فتاح مراغی کتابی دارد بنام : «العناوین»، که در آن کتاب خودش هشتادو چهار قاعده فقهی را در آنجا بحث کرده، قبل از ایشان مرحوم نراقی کاشانی،‌و همچنین دیگران هم این مسئله را بحث کرد‌ه‌اند که عبادات صبی چه حکمی دارد؟
 اقوال در فرع چهارم
 با توجه به فتاوای فقهای گذشته و فعلی در فرع چهارم سه نظر است:
 1- یک نظر این است که عبادات صبی جنبه تمرینی مطلق دارد، ثوابی هم برای بچه نیست، ثواب برای ممرّن (تمرین دهنده) است، البته تمرین برای این است که بعد از بلوغ کار برای او سخت نشود.
 اشکال استاد سبحانی بر قول اول
  این قول از نظر من تفریط است. چرا؟ چون بر خلاف آیه کریمه است. چرا؟ چون قرآن می‌فرماید:« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ‌ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَ‌هُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [3]
 آیه دیگر می فرماید:« وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّ‌ةٍ شَرًّ‌ا يَرَ‌هُ» [4]
 بنابراین، اینکه بگوییم عمل بچه فقط جنبه تمرینی دارد، درست نیست. چون در روایت داریم که امام (علیه السلام) می فرماید:«مروا صبیانکم بالصلاة» معلوم می‌شود که این آقا نماز می‌خواند، به اولیای صبی امر می‌کند که آنها نماز بخواند و ما در اصول خواندیم که:« الأمر بالأمر، أمر بنفس ذلک الشیء»،‌امام که به ولی امر می‌کند بر اینکه صبیان خود را به نماز وادار کنید،‌کأنّه به خود صبیان امر می‌کند.
  بنابراین، قول اول یکنوع تفریط است که از نظر ما صحیح نیست.
 2- نظریه و قول دوم افراط است، این قول مال مرحوم میر فتاح مراغی است در کتاب العناوین،‌ایشان می‌گوید تمام احکام هم متوجه بالغ است و هم متوجه غیر بالغ،‌منتها واجب در حق بالغ واجب است،‌اما در حق صبی مستحب است و هکذا حرام در حق بالغ حرام است،‌در حق صبی مکروه است، تمام احکام را تنزل داده و می‌گوید شامل صبی هم است، منتها کمی از سنگینی‌اش در حق صبی کاسته می‌شود، حرام در حق صبی می‌شود مکروه، واجب در حق صبی می‌شود مستحب.
 اشکال استاد سبحانی بر قول دوم
 این قول از نظر ما افراط است. چرا؟
 چون ما باید دنیا را نگاه کنیم، زیرا تنها اسلام نیست که برای تکالیف یک حدی را معین کرده،بلکه قبل از اسلام هم بوده و بعد از اسلام بوده،‌در تمام تمدن ها و کشورهای متمدن قبل از اسلام و بعد از اسلام، همه‌ی شان برای قوانین یک حدی را قائلند، قوانین را شل نمی‌گیرند که بچه شیر خوار را هم بگیرد، بلکه یک حدی را برای واجبات و محرمات در نظر می‌گیرند، معنای آن حد این است که تا این حد است و بعد از آن حد نیست، نه اینکه تکالیف حتی طفل رضیع را هم بگیرد، طفل چند ساله را هم می‌گیرد،‌غایة ما فی الباب ممیز باشد در حق مستحب است، بالغ باشد در حقش واجب.
 خلاصه این قول با طبیعت قانونگذاری تطبیق نمی‌کند،همیشه اگر بخواهیم مشاکل فقهی را حل کنیم، باید مسئله را از عالم لاهوت پایین بیاوریم به عالم ناسوت.
  و به بیان دیگر باید مسئله را عرفی کنیم، یعنی ببینیم در دنیا که برای تکالیف حدی قائلند، کیفیت کار شان چیه؟ آیا کیفیت کار شان توسعه است غایة ما فی الباب تلفیق در حکم، یا توسعه نیست، بلکه یک حد و دیواری است بین بالغ و غیر بالغ.
 البته ضمانات یک مسئله دیگری است،‌»من أتلف ما الغیر فهو له ضامن» حکم وضعی را فعلاً‌ نمی‌خوانیم، بلکه بحث ما در باره حکم تکلیفی است، حکم وضعی مال تلف است، اگر بچه فعلاً چیزی ندارد، بعد از آنکه بالغ شد و تمکن پیدا کرد، باید جریمه‌اش را بدهد.
 فعلاً حکم وضعی را کنار می‌گذاریم، در احکام تکلیفیه که زندان دارد و تعزیر دارد،‌همه اینها محدد به حد بلوغ است،‌قبل البلوغ تکالیفی نیست،‌اما بعد البلوغ تکالیفی است.
 3- قول سوم، مختار بنده است و آن اینکه عبادات صبی شرعیة، منتها تمرینة، عبادات صبی شرعی است، چون نسبت به آن امر کرده و فرموده: «مروا صبیانکم بالصلاة» اما غرض تمرین است، یعنی غرض این است که این بچه ملکه‌ی نماز خواندن و روزه گرفتن را پیدا کند.
 البته این می‌تواند دارای ثواب هم باشد، حتی ممکن است مغنی هم باشد، مثلاً از نظر تاریخ در وسط نماز بالغ شد،دو رکعت را در غیر بلوغ خوانده و دو رکعت دیگرش را در حال بلوغ، این ممکن است مجزی باشد.
 پس اولی گفت اصلاً عبادات صبی شرعی نیست،‌دومی گفت شرعیة کاملة و اصلاً با بالغ فرق نمی‌کند.
 ولی ما می‌گوییم عبادات صبی شرعی است و امر هم دارد،‌منتها تمرینی است که مبادا در آینده کار برای شان مشکل باشد.
 دلیل قول سوم
 دلیل براینکه عبادات صبی جنبه شرعی دارد و تمرینی،‌روایاتی است که در باب حج آمده، مثلاً‌ ‌مردی خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! ما بچه داریم،مولود داریم،‌اگر بخواهیم محرمش کنیم،‌چه رقم محرم کنیم؟ حضرت فرمود: به زنت بگو که پیش حمیده (مادر موسی بن جعفر علیهما السلام) برود، این مرد همسرش را پیش حمیده همسر امام صادق (علیه السلام) فرستاد و ایشان گفت این بچه را محرم کنید و از طرف او لبیک بگویید،‌این حدیث بهترین دلیل بر رد قول دوم است، قول دوم می‌خواهد شرعی کند به آن معنا و حال آنکه شرعی به آن معنا درست نیست، چون فرض این است که این بچه دو ساله یا سه ساله و چهار ساله بوده است.
 البته در حج تمرینی هم نیست.
 1- محمد بن یعقوب، عن أبی علی الأشعری، عن محمد بن عبدالجبار، عن صفوان عن عبدالرحمن بن الحجاج، عن أبی عبدالله علیه السلام(فی حدیث) قال: قلت له: إنّ معنا صبیّاً مولوداً فکیف نصنع به؟ فقال: مر أمّه تلقی حمیدة فتسألها کیف تصنع بصبیانها، فأتتها فسألتها کیف تصنع، فقالت:
 «إذا کان یوم الترویة فأحرموا عنه و جرّدوه و غسّلوه کما یجرّد المحرم، و قفوا به المواقف فإذا کان یوم النحر فارموا عنه و احلقوا رأسه ثمّ زوروا به البیت، و مری الجاریة أن تطوف به بین الصفا و المروة» [5]
 2- و باسناده عن زرارة، عن أحدهما (علیهما السلام) قال: «إذا حجّ الرّجل بابنه و هو صغیر فإنّه یأمره أن یلبّی و یفرض الحجّ، فإن لم یحسن أن یلبّی لبّوا عنه و یطاف به و یصلّی عنه، قلت: لیس لهم یا یذبحون، قال: یذبح عن الصّغار و یصوم الکبار، و یتّقی علیهم ما یتّقی علی المحرم من الثّیاب و الطّیب و إن قتل صیداً فعلی أبیه» [6]
  از این روایات مشروعیت استفاده می‌شود، البته نه مشروعیتی که قول دوم می‌گوید، چون گاهی بچه اصلاً توان چنین کار های را ندارد.
  پس مشروعیت استفاده می‌شود و ثواب هم دارد‌،منتها تمرین در حج نیست، تمرین فقط در صوم و صلات است.
 کلّ ذلک یعرب عن أنّه لو أحسن، یحسب له عملاً شرعیاً ، و إن لم یکن مسقطاً عن حجة الإسلام.


[1] الوسائل:3،الباب3 من أبواب اعداد الفرائض، الحدیث 1.
[2] الوسائل:7، الباب 29 من أبواب من یصح منه الصوم، الحدیث 3.
[3] نحل ﴿٩٧﴾
[4] زلزال ﴿٨﴾ .
[5] الوسائل:8، الباب 17 من أبواب أقسام الحج، الحدیث1.
[6] الوسائل:8، الباب 17 من أبواب أقسام الحج، الحدیث5.