موضوع: مقدار دیه جنین
حضرت امام (ره) در این مسئله، سه فرع را متذکر است.
فرع اول این است که اگر انسان عمداً کسی را بکشد،کفارهی جمع دارد و اگر خطأً بکشد، کفاره تخییر دارد، حالا اگر فردی، جنینی را کشت، خواه قتلش عمدی باشد یا خطئی، میفرماید اگر بخواهد کفاره بدهد، این موقعی است که روح درآن بدمد تا بگویند انسان زندهای را کشته است، اما اگر روح در آن ندمیده باشد،دیه دارد، اما کفاره ندارد «و هذه قضیة قیاساتها معها»، چرا؟ چون روایات در آینده خواهد آمد که کفاره قتل، قتل مال موجود زنده است،تا زنده نباشد، عنوان قتل صدق نمیکند.
بنابراین،در جنین هم قائل به کفاره بشویم و بگوییم روایات منصرف از آن نیست، این در جایی است که موجود زنده باشد،موجود زنده در جایی است که روح در آن بدمد.
سوال
سوال از کجا بفهمیم که زنده است؟ جواب
امام میفرماید در اینجا باید علم به حیات پیدا کنیم، یعنی ظن به حیات کافی نیست، گاهی از اوقات میگویند سقط کرد و افتاد و حرکت هم کرد ، یعنی پایش حرکت کرد یا گوشش حرکت کرد.
ایشان (حضرت امام) میفرماید اینها میزان نیست،چه بسا گاهی از اوقات گوشت هم خودش یکنوع حرکت طبیعی دارد که به آن میگویند:« اختلاج »
«علی الظاهر» در زمان ما پزشکان با ابزار امروز بهتر میفهمند که:« ولج فیه الروح أم لم یلج»؟.
بلی، یک روایتی داریم که اگر پنج ماه گذشت، قطعاً ولج فیه الروح، ولی اصحاب به آن عمل نکردهاند،میزان ولوج روح است که اهل خبرة تشخیص بدهند، چه کمتر از پنج ماه باشد یا بیشتر از پنج ماه، ما نوکر صدق عرفی هستیم، یعنی صدق حیات و اینکه اهل خبره بگویند:« أنّه حیّ».
البته یک روایت از علی بن الحسین (علیه السلام) داریم که پنج ماه را میزان قرار داده است.
روایت
نعم یظهر من خبر أبی شبل، الاکتفاء بمضی خمسة أشهر ، ففی روایة مفصّلة جاء فیها: قلت: فإن وکزها- لگد زد- فسقط الصبیّ و لا یدری أحیُّ کان أم لا؟ قال:« لا هیهات یا أبا شبل إذا مضت الخمسة أشهر، فقد صارت فیه الحیاة و قد استوجب الدّیة». الوسائل: 19 ، الباب 19 من أبواب دیات الأعضاء ، الحدیث 6.
صاحب جواهر می گوید کسی به این روایت عمل نکرده است، و فقط صدوق به این روایت عمل کرده است.
ما فعلا در این زمینه مشکلی نداریم، چون اطبا و پزشکان میتوانند تشخیص بدهند که آیا حیات انسانی را پیدا کرده یا نکرده است.
این دوتا فرع، یک فرع سوم هم در متن است که از قلم من افتاده، فرع اول این بود که کفاره در صورتی است که ولوج روح در آن شده باشد، فرع دوم این است که تشخیص اینکه ولوج روح شده یا نه، با اهل خبرة است.
فرع سوم اینکه: کفاره در جایی است که زن مباشر سقط باشد، و الا اگر یک چیز سنگینی را برداشت و بچه را سقط کرد، که مباشر نیست، بلکه سقط خود به خودی است، مسلماً در آنجا کفاره نیست حتی میتوانیم بگوییم که دیه نیست.
علی ای حال بگویند زن اسقط عمداً، مگر اینکه خطأ باشد، در هر صورت اگر مباشر باشد، این حکم بر او بار است و الا اگر کسی لگد بزند و زن ساقط کند، زن در اینجا مباشر نیست، این فرع هم در کتاب شرع به همین عبارت است. «و مع العلم بالحیاة تجب مع مباشرة الجنایة»
متن تحریر الوسیلة
المسألة الثانیة: لاکفّارة علی الجانی فی الجنین قبل ولوج الروح، و لا تجب الدّیة کاملة و لا الکفّارة إلّا بعد العلم بالحیاة و لو بشهادة عادلین من أهل الخبرة، و لا اعتبار بالحرکة إلّا إذا علم أنّها اختیاریة، و مع العلم بالحیاة تجب مع مباشرة الجنایة.
المسألة الثالثة
مرحوم شیخ طوسی در کتاب «النهایة» یک مطلبی را مطرح کرده است که مرحوم ابن ادریس آن را تفسیر نموده است.
محقق در شرائع به ابن ادریس حمله کرده، یعنی چهار اشکال بر ابن ادریس وارد نموده است، هم ابن ادریس اهل حلّه است و هم محقق، ابن ادریس در سال: 598، فوت کرده،محقق در سال:متولد شده،یعنی چهار سال بعد از وفات ابن ادریس، حلّه از جاهایی است که در یک زمان در آنجا چهار صد مجتهد بوده است، یعنی در زمان محقق در حلّه چهار صد تا مجتهد بوده است.
مرحوم محقق نسبت به ابن ادریس، نوعی نقادی دارد،چرا؟ چون ابن ادریس نو آور است و در آن نو آوری ها یک سلسله اشتباهاتی دارد، البته آدم نو آور خالی از اشتباه نیست ولذا محقق مچ ابن ادریس را در آن نو آوری ها میگیرد.
مرحوم شیخ یک عبارتی در کتاب «النهایة» دارد که حاصلش این است که نطفه دیهاش بیست دینار است، اگر از نطفه بیست روز گذشته باشد،ولی به علقه نرسیده باشد،برای هر روزش یک دینار است.
بنابراین، اگر زن نطفه را که در حقیقت دیهاش بیست دینار است، تا بیاید بشود علقه، چهل روز طول میکشد، چون بنا شد که بین هر کدام از اینها چهل روز فاصله باشد.
مثلاً نطفه چهل روزه است و نطفهی چهل روزه دیهاش بیست دینار است، اما اگر نطفه پنجاه روزه یا شصت روزه شد، هر روزی که از آن بگذرد، یک دینار است تا برسد به علقه،که در علقه میشود: چهل دینار، علقه دیهاش چهل دینار است،بین علقه و بین مضغه چهل روز فاصله است، بیست روز اولش اثر ندارد، از بیست روز اول که گذشت، برای هر روزش یک دینار است.
مرحوم شیخ در کتاب نهایة برای فاصله ها،همان چهل روز را در نظر گرفته، اما نطفه،دو بخش است، بیست روز اولش فرق نمیکند، بیست روز بعد که حرکت میکند به سوی علقه شدن، بیست و یکم میشود: بیست و یک دینار، خلاصه برای هروز یک دینار بر دیه افزوده میشود تا برسد به عقله، به علقه که رسید، دیهاش میشود چهل دینار.
ابن ادریس کلام شیخ را معنا میکند و میگوید جناب شیخ میگوید نطفه ینقسم إلی عشرین، عشرین اول، و عشرین ثانی، عشرین اول فرق نمیکند، عشرین دوم که آمد برای هر روزش یک دینار است تا برسد به علقه، علقه هم تا بشود مضغه،برای هر روزش یک دینار افزوده میشود، یعنی از چهل روز که گذشت، برای هروزش یک دینار افزوده میشود تا برسد به مضغه که دیه مضغه شصت دینار است.
تفاوت این نظریه با نظریه مشهور این است که مشهور میگویند، نطفه دیهاش بیست دینار است، تا به علقه بودن نرسیده، چیزی بر آن افزوده نمیشود، دیه علقه چهل دینار است و تا مضغه نشده، باز هم چیزی بر آن اضافه نمیشود، مضغه دیهاش شصت دینار است، تا استخوان نیاورده، دیهاش همان شصت دینار است و چیزی بر آن افزوده نمیشود.
ولی جناب شیخ طبق تفسیر ابن ادریس کلام ایشان را، هر یکی را دو بخش میکند، نطفه را دو بخش میکند،بیست روز اولش ثابت است، از بیست روز که گذشت، برای هر روزش یک دینار افزوده میشود، تا به علقه برسید، به علقه که رسید،دیهاش چهل دینار است و هکذا. این بود کلام مرحوم شیخ طوسی طبق تفسیر ابن ادریس.
بنابراین، فرق نظریه مشهور با نظریه شیخ و ابن ادریس این است که مشهور میگوید، نطفه دیهاش همان بیست دینار است، تا تبدیل به علقه نشده، چیزی بر آن اضافه نمیشود، وقتی که علقه شد،دیهاش چهل دینار است، علقه هم تا تبدیل به مضغه نشده، دیهاش شصت دینار است و چیزی بر آن افزوده نمیشود و هکذا بقیه مراحل.
ولی شیخ و ابن ادریس هر یک از مرحله را دوتا بخش میکنند، یعنی تقسیم به دو تا عشرین میکنند، عشرین اولش ثابت است، از عشرین اول که گذشت، برای هر روزش یک دینار اضافه میشود، به نظر من ابن ادریس کلام شیخ را خوب فهمیده است.
عبارت شیخ در کتاب نهایة
قال الشیخ فی النهایة: الجنین أولُ ما یکون نطفة، و فیه عشرون دیناراً. ثمّ یصیر علقة و فیه أربعون دیناراً، و فیما بینهما بحساب ذلک. ثمّ یصیر مضغة و فیها ستون دیناراً، و فیما بین ذلک بحسابه، ثمّ یصیر عظماً و فیه ثمانون دیناراً، و فیما بین ذلک بحسابه . ثمّ یصیر مکسوّاً علیه اللحم خلقاً سویاً شُقّ له العین و الاذنان و الأنف قبل أن تلجه الروح ، و فیه مائةُ دینار ، و فیما بین ذلک بحسابه، ثمّ تلجه الروح ، و فیه دیة کاملة. النهایة: 778.
تفسیر ابن ادریس از کلام شیخ
و قد فسّر کلامه ابن إدریس و قال فی السرائر: أول ما یکون نطفة ، و فیها بعد وضعها فی الرّحم إلی عشرین یوماً ، عشرون دیناراً، ثمّ بعد العشرین یوماً، لکلّ یوم دینار إلی أربعین یوماً ، أربعون دیناراً، و هی دیة العلقة، فهذا معنی قولهم و فیما بینهما بحساب ذلک، ثمّ یصیر مضغة، و فیها ستون دیناراً ، و فیما بین ذلک بحسابه. السرائر: 3/416 ، کتاب الدیات ، و لاحظ قواعد الأحکام: 3/695.
خلاصه مشهور از بیست، یک مرتبه میپرند به چهل، اما ابن ادریس از بیست دینار، به چهل نمیپرد، بلکه بیست اولش ثابت است، از بیست روز که گذشت، برای هر روز یک دینار اضافه میشود.
اشکالات محقق بر کلام ابن ادریس
مرحوم محقق در شرائع راجع به کلام ابن ادریس چهار اشکال وارد کرده است:
اشکال اول
اشکال اول این است که دلیل بر این افزایش چیست، یعنی اینکه میگویید از هر مرحله که عبور کرد، برای هر روزش یک دینار اضافه میشود، دلیل شما بر این از افزایش چیست؟
اشکال محقق واقعاً بر ابن ادریس وارد است،چون ما بر این افزایش روایتی نداریم، روایت فقط برای بیست روز، چهل روز و شصت روز و هکذا سایر مراحل داریم، اما اینکه از هر مرحله که میگذرد تا به مرحله بعدی برسد، برای هر روزش یک دینار افزوده میشود، دلیل بر این افزایش نداریم.
فلذا مشهور میگویند حتی اگر روز سی و نهم بزند و بچه سقط کند، دیهاش باز همان بیست دینار است نه زیاده بر آن. و حال آنکه شیخ و ابن ادریس میگویند اگر روز بیست و نهم بچه را سقط کند، باید سی و نه دینار بدهد.
بنابراین، اشکال اول محقق بر ابن ادریس وارد است.
اشکال دوم
اشکال دوم ایشان این است که دلیل شما بر این تفسیر از کلام شیخ چیست، یعنی شما چه دلیلی بر این تفسیر دارید؟
ایشان یک عبار مجملی را گفته، چون عبارت ایشان این است:«و فیما بینهما بحساب ذلک» این عبارت قابلیت چنین تفسیر را دارد و عرفیت هم دارد.
اشکال سوم
اشکال سوم محقق بر ابن ادریس این است که جناب ابن ادریس! فاصله هر یک از نطفه به علقه و از علقه به مضغه چهل روز است،آیا این اشکال وارد است؟ نه، چون ابن ادریس نمیگوید که چهل نیست، منتها ایشان میگوید در آن بیست روز دوم، برای هر روزی یک دیناری اضافه میشود تا به چهل برسد و هکذا برای بیست روز دوم، باز یک دیناری اضافه میشود تا اینکه به شصت برسد و هکذا برای سایر مراحل، ابن ادریس هرگز نمیگوید که فاصل بینهما بیست تاست، بلکه همگی میگویند فاصله بینهما چهل تاست، منتها میگوید این چهل دو قسمت میشود، در بیست روز اول دیه ثابت است و در بیست روز دیگر دیه متحول و متغیر میگردد.
عبارت محقق در شرائع
و أورد علیه المحقق بوجوه أربعة:
1: المطالبة بصحة ما ادعاه الشیخ.- شیخ این فتوا را از کجا آورده و حال آنکه علمای ما یک چنین چیزی را نگفتهاند، این اشکال وارد است.
2: ما الدلیل علی صحّة تفسیر ابن إدریس لمراده. از کجا معلوم که مراد شیخ همین است، بلکه کلام شیخ مجمل است. ما عرض کردیم که تفسیر ابن ادریس با ظاهر تطبیق نمیکند،اما عرفیت دارد که بین عشرین اول و عشرین دوم یک فرقی قائل بشویم.
3: إن المروی فی المکث بین النطفة و العلقة أربعون یوماً، و کذا بین العلقة و المضغة ، روی ذلک سعید بن المسیّب عن علی بن الحسین(علیه السلام) ، و محمد بن مسلم عن أبی جعفر(علیه السلام) و أبو جریر القمی عن موسی(علیه السلام) ، و أما العشرون بین المرحلتین فلم نقف له علی روایة. این اشکال بر ابن ادریس وارد نیست، چون ایشان هرگز نگفته است که فاصله بیست است، بلکه ابن ادریس هم میگوید فاصله چهل است،ولی این چهل ینقسم إلی قسمین، منتها در عشرین اول دیه ثابت است و در عشرین دوم دیه ثابت نیست.
روایات
1: روایة سعید بن المسیب، قال: سألت علی بن الحسن علیه السلم عن رجل ضرب امرأة حاملاً برجله فطرحت ما فی بطنها میتاً،فقال:
«إن کان نطف فإن علیه عشرین دینارً» ،قلت:فما حد لنطفة؟فقال:« هی التی (إذا )دخلت وقعت فی الرحم فاستقرت فیه أربعین یوماً، و إن طرحته و هو علقة فإنّ علیه أربعین دیناراً».(الوسائل:19،الباب19 من أبواب دیات الأعضاء ،الحدیث8
2: روایة محمد بن مسلم، قال تکسألت أباجعفر علیه السلام...إلی أن قال علیه السلام:« النطفه تکون بیضاء مثل النخامة الغیظه فتمکث فی الرحم إذا صارت فیه أربعین یوماً، ثمّ تصیر إلی عقلة»(الوسائل:19،الباب 19من أبواب دیات الأعضاء، الحدیث4.)
3: روایة أبی جریر القمی ، قال سألت العبد الصالح (علیه السلام) عن النطفة ما فیها من الدیة؟و ما فی العلقة؟فقال:«إنّه یخلق فی بطن أمّه خلقاً من بعد خلق یکون نطفة أربعین یوماً، ثم یکون علقة أربعین یوماً، ثمّ مضغة أربعین یوماً، ففی النطفة أربعون دیناراً، و فی العلقة ستون دیناراً».( الوسائل:19،الباب 19من أبواب دیات الأعضاء، الحدیث9،
پس با این سه روایت، جناب ابن ادریس محکوم شد،چون ابن ادریس میگوید فاصله بیست است، اما اینها میگویند فاصله چهل است.
ما عرض کردیم که: جناب محقق! مرحوم ابن ادریس با این روایات مخالف نیست، یعنی ایشان هم میگوید فاصله چهل است، ولی این فاصله قیمتش شان یکسان نیست، بیست اول تابع ماقبل خودش است،اما در بیست روز دوم، برای هر روز یک دینار اضافه میشود.