درس خارج فقه حضرت آیت الله سبحانی

88/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

المسألة‌السادسة

لا یجوز اقتداء مصلّی الیومیة أو الطواف بمصلّی الآیات أو العیدین أو صلاة الأموات و کذا العکس، کما أنّه لا یجوز اقتداء کلّ بالآخر.

کسی که نماز یومیه یا نماز طواف می‌خواند، نمی‌تواند به شخصی اقتدا کند که نماز آیات یا نماز عیدین و یا نماز اموات را می‌خواند.

و همچنین کسانی که نماز آیات یا نماز عیدین و یا نماز اموات را می‌خوانند،‌حق ندارند به شخصی اقتدا کنند که نماز یومیه یا نماز طواف را می‌خواند.

و هکذا خود این گروه نمی‌توانند به همدیگر اقتدا کنند،‌مثلاً کسی که نماز آیات می‌خواند، نمی‌‌تواند به شخصی اقتدا کند که نماز عیدین را می‌خواند و هم چنین کسی که نماز عیدین را می‌خواند،‌ حق ندارد به کسی اقتدا کند که نماز آیات را می‌خواند.

راجع به نماز طواف قبلاً گفتیم که امامت در نماز طواف جایز نیست، نکته‌اش هم همان حدیث بود که گفتیم این روایت ناظر است به صلوات خمس. یعنی ذیل حدیث دلیل بر این است که صلوات خمس را می‌گیرد.

«من رغب عنه من غیر علّة» معلوم است که این صلوات خمس را می‌گیرد.

بنابراین، ما دلیل بر جماعت در این نماز‌ها نداریم، اطلاقی نداریم، از آنجا که جماعت یک مسئله‌ی تعبدی است و باید نسبت به آن دلیل داشته باشیم، راجع به فرائض خمس دلیل داریم، در صلات عیدین نیز دلیل داریم، در استسقاء هم دلیل داریم،‌اما نسبت به باقی نماز‌ها روایتی نداریم که جماعت را در آنها تجویز کند، یعنی نه روایت منصوص داریم و نه اطلاق.

اطلاق همان روایت است که می‌گفت:

«الصلوات فریضة و لیست الإجتماع بفروض فی الصلوات کلّها و لکنّها سنّة و من ترکها رغبة عنها و عن جماعة المؤمنین من غیر علّة فلا صلاة‌ له»

نه نص داریم و نه اطلاق. و با فقدان نص و اطلاق،‌چگونه می‌توانیم این نماز‌ها را با جماعت انجام بدهیم؟!

حاصل فقد المقتضی است نه وجود المانع،یعنی دلیل نداریم که می‌توانیم در نماز‌های یومیه بر اینها اقتدا کنیم، یا اینها در نماز‌های یومیه بر ما اقتدا کنند.

علاوه براین، یک نقطه‌ی دیگر هم است و آن اینکه در جماعت یکنوع مماثلت و همگونی شرط است، جایی که مماثلت و همگونی نباشد، جماعت مشکل است. نماز ظهر چهار رکعت است و چهار رکوع دارد و حال آنکه نماز آیات هر رکعتش پنج رکوع دارد، و همچنین نماز عیدین رکعت اولش پنج قنوت و رکعت دوم چهار قنوت دارد. فلذا هیچ نوع مماثلت و همگونی میان آنها وجود ندارد.

المسألة السابعة

الأحوط عدم اقتداء مصلّی العیدین بمصلّی الإستسقاء و کذا العکس و إن اتفقا فی النظم.

هر چند نظم شان یکی است،یعنی همان قنوت‌های را که در نماز عیدین داریم در استسقاء هم هست. چرا؟ لفقد المقتضی، اطلاق نداریم، یعنی مماثلت نیست، و اگر احیاناً در برخی مماثلت وجود دارد،ولی اطلاق نداریم که در یک چنین موردی می‌شود جماعت خواند مانند نماز استسقاء و عیدین، با اینکه میان شان مماثلت وجود دارد،‌در عین حال کسانی که نماز استسقاء می‌خوانند، نمی‌توانند به کسی اقتدا کنند که نماز عیدین را می‌خواند و بالعکس، و تا کنون در میان مسلمین چنین جماعتی دیده نشده است.

پس مشکل دوتاست:

اولاً: نص و اطلاقی نیست، ثانیاً: میان این نماز‌ها هیچ نوع نظم یا مماثلت و همگونی نیست.

المسألة الثامنة

أقل عدد تنعقد به الجماعة – فی غیر الجمعة و العیدین – إثنان، أحدهما الإمام، سواء کان المأموم رجلاً أو امرأة،‌ بل و صبیاً ممیّزاً علی الأقوی، و أما فی الجمعة و العیدین فلا تنعقد إلّا بخمسة أحدهم الإمام.

در اینکه نماز جمعه و عیدین با یک نفر و دو نفر منعقد نمی‌‌شود جای بحث و حرف نیست، بلکه باید حد اقل پنج نفر یا هفت نفر باشد تا نماز جمعه یا عیدین منعقد بشود. البته هم پنج نفر مورد فتواست و هم هفت نفر.

اما در غیر عیدین و جمعه، با دو نفر هم جماعت منعقد می‌شود که یکی امام است و دیگری ماموم.

ماموم هم ممکن است یکی از سه گروه باشد، یا ماموم مرد است، یا زن است و یا صبی ممیز.

البته صور بیش از اینهاست، منتها مرحوم سید همین سه تا را انتخاب کرده است، یعنی امام رجل است،‌ ماموم گاهی رجل است و گاهی مرأة و گاهی صبی ممیز.

همان گونه که بیان شد، صور مسئله بیش از اینهاست که مرحوم سید فرموده است:

1: امام مرد است، ماموم یا زن است یا صبی ممیز.

2: امام زن است، ماموم یا مرد است (اگر اقتدای مرد به زن را جایز بدانیم) یا صبی ممیز.

3: امام صبی ممیز است، ماموم گاهی مرد است و گاهی زن است و گاهی صبی ممیز.

بنابراین، صور مسئله بیش از این است، منتها بعضی باطل است، مثل اینکه مرد به زن اقتدا کند،

4: امام زن است،‌ماموم یا زن است یا صبیه‌ی ممیز.

اشکال

در اینجا یک مشکلی وجود دارد و آن این است که از یک طرف آقایان می‌گویند:« الإثنان و ما فوقهما جماعة».

از طرف دیگر می‌بینیم که اسماء جمع یطلق علی الثلاثة، مثلاً در کلام عرب نمی‌گویند:«‌الإثنان ضربوا»، بلکه می‌گویند: «الإثنان ضربا»، ثلاثه را می‌گویند ضربوا. در صغیه‌ی جمع اقلش سه نفر است،‌آنوقت چطور فقها می‌گویند که: «الإثنان و ما فوقهما جماعة» و گاهی هم به حدیث نسبت می‌دهند؟

جواب

جوابش این است که از نظر لغت، حق با مستشکل است، یعنی در لغت عرب صیغه‌ی جمع حتما باید سه نفر باشد، اما ثواب جماعت با دو نفر هم درست می‌‌شود

به بیان دیگر اگر خداوند منان بخواهد ثواب بدهد،‌ با دو نفر هم ثواب را می‌هد و لازم نیست که حتماً سه نفر باشند. اینکه می‌گویند:« الإثنان و ما فوقهما جماعة لا جمع»، معنایش این است که خدا ثواب جماعت را می‌دهد نه اینکه معنایش این باشد که بر دو نفر هم جمع اطلاق می‌شود.

دلیل مسئله

باید دانست که ما برای آن سه تای اول دلیل داریم، یعنی اینکه امام مرد است، ماموم یا مرد است یا زن، و یا صبی ممیز. دلیلش روایت است که به ترتیب می‌خوانیم:

روی الجمهور عن أبی موسی انّ النّبی صلّی الله علیه و آله قال: «الإثنان فما فوقهما جماعة، و أمّ رسول الله صلّی الله علیه و آله حذیفة مرة،‌و ابن مسعود أخری، و ابن عباس مرة» المغنی: 2/5؛ الشرح الکبیر بهامش المغنی: 2/4، لاحظ المنتهی:‌6/172.

البته این در روایات ما نیست بلکه در روایات اهل سنت است، یعنی ابن قدامه در المغنی دارد،‌ علامه نیز در کتاب‌ «المنتهی» آورده است.

در روایات ما نیز آمده است، یعنی ما برای هر سه‌‌تا، روایت از خاصه داریم:

و من طریق الخاصّة، ما رواه الشیخ فی الصحیح عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام قال: «الرجلان یؤمّ احدهما صاحبه یقوم عن یمینه»

از این روایت معلوم می‌شود که اگر ماموم یک نفر باشد، باید طرف راست امام بایستد نه پشت سر امام. این عبارت مال منتهی بود.

اما الصورة الأولی

أی إمامة الرجل للرجل فیکفی فی ذلک مضافاً إلی ما مرّ من صحیح محمد بن مسلم، صحیحة زرارة فی حدیث قال: «قلت لأبی عبد الله علیه السلام:‌الرجلان یکونان جماعة؟ فقال: نعم و یقوم الرّجل عن یمین الإمام» الوسائل: ج 5،‌الباب 4 من أبواب صلاة الجماعة، الحدیث 1.

و أمّا الصورة الثانیة

فیدل علیه صحیحة الفضیل عن أبی جعفر علیه السلام أنّه قال:« المرأة تصلّی خلف زوجها الفریضة و التطوع و تأمّ به فی الصلاة»

الوسائل: ج 5،‌الباب 19 من أبواب صلاة الجماعة، الحدیث1.

روی الفضیل بن یسار قال: قلت لأبی عبد الله علیه السلام:‌«أصلّی المکتوبة بأمّ علی ؟ قال: نعم تکون عن یمینک یکون سجودها بازاء قدمیک» یعنی سجدگاه زن، کنار قدمهای تو باشد.

الوسائل: ج 5،‌الباب 4 من أبواب صلاة الجماعة، الحدیث2.

أمّا الصورة الثالثة

‌أعنی إمامة الرّجل للصبی فیدل علیه ما رواه إبراهیم بن میمون عن الصادق علیه السلام: «فی الرجل یؤمّ النساء لیس معهن رجل فی الفریضة؟ قال: نعم، و إن کان معه صبی فلیقم إلی جانبه»

الوسائل: ج 5،‌الباب 19 من أبواب صلاة الجماعة، الحدیث6.

بنابراین، همه‌ی این صور درست است.

المسألة التاسعة

لا یتشرط فی انعقاد الجماعة – فی غیر الجمعة و العیدین – نیة الإمام،‌الجماعة و الإمامة، فلو لم ینوها مع اقتداء غیر به تحققت الجماعة، سواء کان الإمام ملتفتاً لاقتداء الغیر به أم لا. الخ.

مرحوم سید در این مسئله‌ی نهم چهار فرع را متذکر است.

1: فرع اول این است که آیا لازم است که امام نیت جماعت بکند یا بدون نیت جماعت هم جماعتش درست است؟

2: آیا در ماموم نیة الإئتمام شرط است یا شرط نیست؟

به بیان دیگر آیا بر ماموم لازم است که نیت اقتدا کند یا بدون نیت اقتدا هم جماعتش درست است؟

3: آیا انسان می‌تواند به دو امام اقتدا کند یا اینکه در جماعت وحدت اقتدا شرط است و باید حتماً به یک نفر اقتدا کند، مثلاً در نفر مشغول نماز خواندن است و من به هردو اقتدا می‌کنم و می‌گوییم: «اقتدیت بهما»؟ می‌گویند امام حتماً باید یکی باشد.

4: آیا تعیین امام لازم است یا لازم نیست؟

بررسی فرع اول

فرع اول این بود که:« هل یشترط فی الإمام نیة‌ الإقتداء أم لام»؟

ظاهراً اتفاق است که بر امام لازم نیست که نیت امامت کند. چرا؟ چون نماز امام چه جماعة و چه به طور فرادی یکی است، یعنی اگر با جماعت بخواند، همان است و اگر ‌با فرادی بخواند، باز همان است. لا تختلف ماهیة صلاة الإمام، صلات امام عوض نمی‌شود،‌ فرادی هم بخواند باز همان است و هیچ فرقی نمی‌کند.پس وقتی فرادایش با جماعت فرقی نمی‌کند، معنا ندارد که نیت امامت هم بکند.

بنابراین،‌نیت امامت بر امام لازم نیست، چرا؟ نیت در جایی است که دو حالت با همدیگر فرق کند،یعنی جماعتش با فرادی دوتا باشد، مثلاً در ماموم جماعت با فرادی دوتاست،‌ در فرادی باید قرائت را بخواند،‌اگر جماعت باشد، قرائت ندارد. اما امام جماعت و فرادایش یکی است و در هردو صورت باید قرائت را بخواند.

بعضی از اهل سنت می‌گویند: باید امام نیز قصد امامت کند. چرا؟ تمسک به این حدیث کرده‌اند که امام ضامن نماز مامومین است:‌للثوری و أحمد و إسحاق فقالوا: تشرط نیة الإمامة، و ان لم ینو الإمام الإمامة بطلت صلاة المأمومین، و استدلوا بقوله صلّی الله علیه و آله : « الأئمة ضمناء » ضامن حمد و سوره هستند « و لا یضمن إلّا بعد العلم».

ولی این روایت می‌گوید وقتی امام قرائت خواند، مامومین نباید قرائت را بخوانند چون امام ضامن قرائت مامومین است و در حقیقت این روایت تکلیف مامومین را بیان می‌کند نه تکلیف امام را. یعنی دلالت بر این ندارد که امام حتماً باید نیت امامت بکند.

بله! اگر نیت امامت بکند، ثواب دارد،‌اما اگر قصد امامت را نکند،‌ثواب جماعت را ندارد«إنّما الأعمال بالنیّات» اگر ما می‌گوییم نیت امامت شرط نیست، نسبت به صحت صلاتش این حرف را می‌زنیم نه در کمی و زیادی ثواب.

به بیان دیگر نیت امام در ثواب اثر گذار است، اما در صحت اثر گذار نیست.

بررسی فرع دوم

فرع دوم این بود که آیا لازم است که مامومین نیت جماعت بکنند یا لازم نیست؟ حتماً باید نیت جماعت بکنند،‌چون نماز فرادای شان با جماعت فرق می‌کند، اگر نماز را با جماعت بخوانند، قرائت لازم نیست و اگر فرادی نماز را انجام بدهند، باید قرائت را بخوانند. تعیین احدهما با نیت و قصد است.

ثانیاً اگر فرادی باشد، حق رجوع به امام را در شکوک ندارند،‌اما اگر به جماعت نماز را بخوانند،در شکوک ‌حق رجوع به امام را دارند، آثار جماعت در صورتی بر ماموم بار می‌شود که ماموم قصد اقتدا و جماعت بکند و اگر قصد اقتدا نکند،آثار جماعت بر نمازش بار نمی‌‌شود، چون «إنّما الأعمال بالنیّات».

اگر ماموم می‌خواهد که در شکوک به امام رجوع کند یا در نماز قرائت را نخواند،‌باید قصد اقتدا کند و بدون قصد اقتدا این آثار بر او بار نمی‌شود.

بنابراین، در امام قصد امامت لازم نیست چون ماهیتش جماعة و فرادی فرق نمی‌کند، اما در ماموم قصد اقتدا شرط است.

بررسی فرع سوم

آیا انسان می‌تواند به دو نفر اقتدا کند یا حتما باید به یک نفر اقتدا نماید؟

وحدت امام شرط است، یعنی انسان نمی‌تواند در یک نماز به دو نفر اقتدا کند. چرا؟

اولاً سیره‌ی مسلمین بر همین بوده و از صدر اسلام تا کنون دیده یا شنیده نشده که یک نفر در نماز واحد مانند نماز ظهر - مثلاً - به دو نفر اقتدا کند.

ثانیاً اگر کسی به دو نفر اقتدا کند، نمازش صحیح است یا باطل؟ اگر به وظیفه‌ی منفرد عمل کرد و حمد و سوره را خواند و زیادی رکنی هم در نمازش نداشت – چون زیادی رکنی در جماعت معفو است اما در فرادی معفو نیست - ‌نمازش درست است و اگر به وظیفه‌ی منفرد عمل نکرد، نمازش باطل است. مگر اینکه بگوییم هر چند به وظیفه‌ی منفرد هم عمل کند باز نمازش باطل است. چرا؟ چون تشریع است (لأنّه تشریع) یعنی در شریعت اسلام وحدت امام شرط است و این آدم به دو امام اقتدا کرده فلذا نمازش از باب تشریع باطل است.

فیه تأمّل: اگر متوجه باشد که أنّه تشریع،‌ممکن است که بگوییم نمازش از باب تشریع باطل است هر چند به وظیفه‌ی منفرد عمل کرده باشد. اما اگر متوجه نباشد بلکه جاهل باشد، ممکن است بگوییم تشریع نیست.

در هر صورت وحدت امام شرط است. هم سیره داریم و هم مسئله‌‌ی ضمانت، یعنی اینکه امام ضامن قرائت ماموم است.