41
بسم الله الرحمن الرحیم
از چند دقیقه آخر این جلسه بر میآید که با دست اندرکاران تهیه نرم افزار درایه منعقد شده است و در سیر تدریس نیست! یا لیت الشباب یعود...
در اسنادی که ما با آنها مواجه هستیم با اسامی ای مواجه هستیم که واسطه بین روات هستند.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی عن ابیعبدالله ع...
تعبیر «عن» اتصال بین دو راوی را می رساند. این تعابیر واسطه انواع مختلفی دارد: «عن» «قال حدثنا» «قال اخبرنا» «قال سمعت» «قال قرات علی فلان»
در طرق تحمل حدیث راه های 8 گانه ای گفتهشده است که توضیح داده شد. بحث است که این تعابیر در مورد کدام شیوه تحمل بکار میرود.
نکته اول که در تعابیر واسطه است این است که این تعابیر بیانگر شیوه تحمل روایت میتوانند باشد. احیاناً شیوه تحمل آثاری دارد
جهت دیگر اینکه مثلاً گاهی گفته میشود:
روی الصدوق عن الصادق علیهالسلام. تعبیر بدوی این است که صدوق مستقیم از امام صادق نقل میکند ولی تعبیر «روی» ظهور قوی در این مطلب ندارد و اگر صدوق باواسطه هم نقل کند چنین تعبیری صحیح نیست. لکن اگر گفته شود:
سمع الصدوق من الصادق علیهالسلام. این تعبیر ظهور در این دارد که بدون واسطه است و با توجه به فاصله زمانی صدوق تا امام زمان کذب خواهد بود.
مثال دیگر:
1. عن زراره قال سالت اباعبدالله علیهالسلام
2. عن زراره قال قال ابوعبدالله علیهالسلام
3. عن زراره قال سُئل ابوعبدالله علیهالسلام
تعبیر اول صریح در این است که زراره خود از امام پرسیده است و در مجلس حاضر است. تعبیر سوم چنین صراحتی ندارد. البته صریح در این است که چنین سوالی پرسیده شده است. ظاهرش این است که خود زراره سائل نیست و در مجلس هم نبوده است زیرا معمول است که اگر خودش حاضر باشد قید «و انا حاضر» را می آورده است. اما آیا خود زراره در مجلس حاضر بوده است؟ معلوم نیست.
مثلاً
1. عن زراره قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله
2. عن زراره قال قال ابوعبدالله علیهالسلام
هر دو مطلب به یک تعبیر هستند و اینکه زراره امام صادق را درک کرده است دلیل نمیشود که بگوییم این تعبیر ظهور در نقل مستقیم دارد. ممکن است زراره از یک راوی ثقه شنیده باشد و به دلیلی نام او را نبرده است. مثلاً نام او را فراموش کرده است.
تعبیر سالت اباعبدالله صریح در این است که آن شخص خود امام را درک کرده است. اما تعبیر قال قال ابوعبدالله صریح در این مطلب نیست.
در فقیه آمده است:
و فی روایه السکونی قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله. ابتدائاً به ذهن میرسد که قال اول به امام صادق برمی گردد. ولی لزومی ندارد این را بگوییم. قال اول به خود سکونی بر می گردد و سکونی هم ارسال میکند. قرینه داشته که پیامبر چنین مطلبی را گفته است.
نکته: در برخی اسناد آمده «عن حریز قال سئل ابوعبدالله» در جای دیگر میگوید «عن حریز قال سال زراره اباعبدالله» و همان روایت را نقل میکند.
اگر بگوییم این دو روایت در واقع یک واقعه هستند و به دو شکل روایت شدهاند ثمره فقهی دارد. اگر دو روایت مختلف باشند موجب استفاضه می شوند و برای فقیه مهم است که چند روایت به یک مضمون صادر شده است.
1. عن زراره قال سال محمد بن مسلم اباعبدالله
2. عن زراره قال سمعت محمد بن مسلم یقول سالت اباعبدالله
3. عن زراره قال سال محمد بن مسلم اباعبدالله و انا عنده
تعبیر سوم صریح در این است که زراره در مجلس سؤال حاضر بوده است. لذا زراره بتوسط محمد بن مسلم روایت نکرده است. بلکه خود مستقیم ناقل روایت است. لذا زراره این خبر را ادا کرده است و محمد بن مسلم سائل است و خبر را تحمل کرده است ولی ادا این روایت با زراره است.
تعبیر اول مردد بین این است که زراره در مجلس بوده است و یا نبوده است. ممکن است محمد بن مسلم در سند باشد و ممکن است نباشد. ممکن است زراره حاضر نبوده است و غیر محمد بن مسلم هم برای زراره نقل کرده است.
مثال دیگر:
1. عن زراره قال کتبت الی ابیعبدالله
2. عن زراره قال قلت لابیعبدالله
کتابت دلالت بر حضور راوی در کنار امام ندارد. در کتابت احتمال تقیه خیلی بیشتر است. ولی در نقل شفاهی آن مقدار که در مورد کتابت محافظه کاری میشده است نمیکردند.
در مورد علی بن مهزیار آمده است. قال کتب عبدالله بن محمد الاهوازی الی ابی الحسن الثالث...
آیا علی بن مهزیار نامه را دیده است؟ آیا فقط عبدالله بن محمد نقل کرده است که چنین مکاتبه ای بوده است؟ این تعبیر مجمل است. ولی اگر می گفت خودم خط امام را دیدم، صریح در این مطلب میشد.
صدوق چند جا دارد:
وَ كَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع ...
وَ هَذَا التَّوْقِيعُ عِنْدِي مَعَ تَوْقِيعَاتِهِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ بِخَطِّهِ
البته در جای خود تحقیق کردیم که در این مورد هم طریق خود به صفار را آورده است.
مکان و زمان روایت. ملابسات روایت و افراد حاضر در مجلس روایت در استنباطات تأثیر دارد و با تعمق در روایت میتوان برخی را استظهار کرد.
تعبیر واسطه اولاً منبع عظیمی از معلومات روایی است. طبقه راوی و توثیقات و مکآنهای روات و... .
این تعبیرات واسطه بیانگر باواسطه یا مستقیم بودن روایت میکند. نص است یا ظاهر یا مجمل. برخی تعابیر نص در بی واسطه است و برخی ظاهر و برخی مجمل.
در فقیه آمده است:
1201- وَ فِي كِتَابِ زِيَادِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِيِّ وَ فِي نَوَادِرِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ: فِي رَجُلٍ صَلَّى بِقَوْمٍ مِنْ حِينَ خَرَجُوا مِنْ خُرَاسَانَ حَتَّى قَدِمُوا مَكَّةَ فَإِذَا هُوَ يَهُودِيٌّ أَوْ نَصْرَانِيٌّ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ إِعَادَةٌ.
در کافی آمده است:
2- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أصحابنا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: قَطْعُ رَأْسِ الْمَيِّتِ أَشَدُّ مِنْ قَطْعِ رَأْسِ الْحَيِ[1] .
آیا از تعبیر فقیه میتوان استظهار کرد که ابن ابی عمیر در زمان امام صادق بوده است؟ نمیتوان.
در روایت دیگر در فقیه آمده است:
1558- فِي رِوَايَةِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: مَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ سِتِّينَ مَرَّةً انْفَتَلَ وَ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذَنْبٌ.
در تهذیب همین روایت هست.[2]
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى بِإِسْنَادِهِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ سِتِّينَ مَرَّةً انْفَتَلَ وَ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذَنْبٌ.
در مورد عبدالله بن مغیره نیز همین است.
وَ فِي رِوَايَةِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: ...
وَ فِي كِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَال: ...
این تعبیر سال عبدالله بن المغیره ابا ابراهیم موسی بن جعفر. این تعبیر صریح در این است که امام کاظم را درک کرده است ولی دو تعبیر اول ظهور در این مطلب ندارد.
عدم توجه به این نکات باعث شده است که برخی یک راوی را در طبقهیک امام بدانند در حالی که اینگونه نبوده است.
در کتاب محقق خویی در تفصیل طبقه روات به این موارد توجه لازم نشده است و ممکن است ما را به اشتباه بیاندازد. لذا حتماً باید به منبع اصلی مراجعه کنیم.
نکته: در فقیه آیا مشیخه فقط «رَوَی عن الصادق» را در بر میگیرد یا «رُوِی عن الصادق» را هم در بر میگیرد؟ گفتیم قرائن محکمی وجود دارد که همه تعبیرات در مشیخه هستند.
در مورد تعبیرات واسطه دو جهت داریم:
1.
2. مشایخ الروات ظاهری را از مشایخ الروات واقعی تفکیک کنیم. مثلاً در کافی تعبیر «عن» ممکن است دلالت بر مشایخ باشد ولی در کتاب ابن طاووس نباشد.