جلسه30
بسم الله الرحمن الرحیم
صاحب قاموس الرجال میگوید اشتراک راوی و مروی عنه دلیل اشتراک نیست. حماد بن عثان هرجا از حلبی نقل میکند عبیدالله حلبی است و از محمد حلبی نقل نمیکند. آیا این دلیل میشود که هیچ جا نقل نکرده است.
ما گفتیم باید ببینیم چرا مطلق گذاشته است؟ احتمالات مختلفی را گفتیم و همه دلالت میکرد که باید به همان عبیدالله انصراف داشته باشد.
یک دلیل اتکاء به سند قبل بوده است. آن سند قبل بالاخره باید در یکجا نقل شود ولی در هیچ جا حماد از محمد الحلبی نقل نکرده است. بنابراین اگر کس دیگری بوده است باید در روایات دیگر می آمد.
یک دلیل دیگر اتکاء به شهرت یکی است. ظاهر امر این است که عبیدالله نزد حماد مشهور بوده است که این همه روایت از او کرده است ولی حلبی دیگری نزد او مشهور نبوده است زیرا هیچ جا نام دیگری را نیاورده است.
هرچه شخص معروفتر باشد تلخیص در نام او شایع تر است.
بههرحال برای تمییز مشترکات شناخت راوی و طبقه او مهم است.
------------------------------------
ما برای تمرین از اسناد معروف شروع میکنیم
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی عن ابیعبدالله...
علی بن ابراهیم از مشایخ کلینی است. تا سال 307 زنده بوده است. از رواتی است که نسبتاً عمر طولانی داشته و از محمد بن عیسی عبیدی که از مشایخ احمد بن محمد بن عیسی است و در سال 198 زنده بوده است روایت نقل کرده است. البته عبیدی هم عمر طولانی داشته است. علی ابن ابراهیم از مشایخ مسن کلینی است و از سایر مشایخ مقداری بزرگتر بوده است. او ثقه است و در وثاقت شکی نیست. تنها بحث تفسیر موجود او است که آیا واقعاً مال ایشان است یا خیر؟
ابیه همان ابراهیم بن هاشم است که کوفی است. او اول کسی است که حدیث کوفه را به قم آورده است. با سهل بن زیاد و احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن حسین بن ابی الخطاب و احمد بن محمد بن خالد البرقی و محمد بن عبدالجبار و فضل بن شاذان و ایوب ابن نوح و حسن بن محمد بن سماعه هم طبقه است. از اکثر این افراد مقداری بزرگتر است و ازنظر طبقه حدیثی مقداری جلوتر است. احمد بن محمد بن عیسی و احمد بن محمد بن خالد و ابراهیم بن هاشم هر سه در کوفه درس خواندند و به قم آمدند و نقل حدیث کردند. ابراهیم بن هاشم اول از همه به قم آمده است. شاهد این است که ابراهیم بن هاشم از برخی رواتی نقل میکند که احمد بن محمد بن عیسی به ندرت نقل میکند. مثل حنان بن سدیر. که احمد بن محمد بتوسط محمد بن اسماعیل بن بزیع نقل میکند. در اسناد تحویلی زیاد آمده است که علی بن ابراهیم عن ابیه و احمد بن محمد عن محمد بن اسماعیل بن بزیع جمیعاً عن حنان بن سدیر. علی بن ابراهیم عن ابیه گاهی جای سه طبقه را پر میکنند. زیرا هر دو عمر طولانی داشتهاند. قدما روایات او را حسن میدانسته اند و او را ممدوح می دانستند زیرا توثیق صریحی ندارد ولی متاخرین او را از اجلاء روات میدانند. او پرروایت ترین راوی کتب اربعه است.
ابن ابی عمیر متوفی 217 است. راوی بسیار معروفی است و در طبقه سوم اصحاب اجماع است. صفوان بن یحیی (210) و حسن بن علی بن فضال (224) و بزنطی (224) و محمد بن سنان هم طبقه او هستند. صفوان سنش از بقیه بیشتر بوده است. شیوه تعبیر از او گاهی ابن ابی عمیر و گاهی محمد بن زیاد است. ابراهیم بن هاشم معمولاً ابن ابی عمیر بکار میبرد و طاطری معمولاً محمد بن زیاد نقل میکند. شیوههای تعبیر روات مختلف فرق دارد. در وثاقت او هیچ بحثی نیست. مشایخ کلینی برخی کوفی و برخی رازی (ری) و برخی قمی هستند ولی غلبه با قمیها هستند. مشایخ مشایخ او هم مختلف اند که غلب با قمیها است. اما در طبقه ابن ابی عمیر عمده مشایخ کوفی هستند. اصحاب اجماع جز یکی دو نفر کوفی هستند. در زمان امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا کوفه مهد تشیع بوده است و عمده روات در کوفه بودند. حسن بن علی الوشاء میگوید: فإني أدركت في هذا المسجد (مسجد کوفه) تسعمائة شيخ كل يقول حدثني جعفر بن محمد.
شیخ ابن ابی عمیر، حماد نام دارد. او از دو حماد نقل میکند. یکی حماد بن عیسی و که روایاتش از او کم نیست. یکی حماد بن عثمان است که ابن ابی عمیر از او بسیار زیاد روایت نقل میکند. جایی که ابن ابی عمیر از حماد از حلبی نقل میکند مراد از حلبی، عبیدالله است و مراد از حماد، حماد بن عثمان است. خصوصاً در این سند زیرا ابراهیم بن هاشم حماد بن عیسی را درک کرده است و وساطت ابن ابی عمیر بین ابراهیم و حماد بن عیسی طبیعی نیست. در ترجمه حماد بن عیسی در مشیخه فقیه آمده است: ابراهیم بن هاشم حماد بن عیسی را درک کرده ولی حماد بن عثمان را درک نکرده است و هرجا ابراهیم از حماد بن عثمان نقل کند غلط است. پس این حماد، حماد بن عثمان است. حماد بن عثمان طبقه اش مقدم بر حماد بن عیسی است و از صغار اصحاب امام صادق بوده است. حماد بن عیسی عمر زیاد داشته است لذا شاگردهای مختص او با شاگران حماد بن عثمان تفاوت زیادی دارند.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد عن حریز. حماد در این روایت حماد بن عیسی است
علی بن ابراهیم عن ابیه عن النوفلی عن السکونی عن ابیعبدالله علیهالسلام...
النوفلی، حسین بن یزید النوفلی است که در وثاقت او تشکیک شده است. او از مشایخ ابراهیم بن هاشم است یا روایات سکونی معتبر است و عمده ترین راوی سکونی نوفلی است لذا نوفلی را توثیق کردهاند.
سکونی، اسماعیل بن مسلم یا اسماعیل بن ابی زیاد است. شخصی است که مشهور این است که عامی ولی ثقه است. یک قول دیگر امامی ثقه است (حاجی نوری) و تقیه میکرده است. قول دیگر عامی و ضعیف است که صدوق به آن قائل بوده است. البته زمانی (زمان شهید ثانی) مشهور شده بود که سکونی ضعیف است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن معاویه بن عمار عن ابیعبدالله
این سند هم معتبر است. ابن ابی عمیر گاهی با یک واسطه و گاهی با دو واسطه از امام صادق نقل میکند. مثل این روایت و روایت اول.
الحسین بن سعید عن ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی عن ابیعبدالله علیهالسلام...
حماد همان حماد بن عثمان است و حلبی همان عبیدالله است. حماد بن عیسی از مشایخ حسین بن سعید است و وساطت ابن ابی عمیر طبیعی نیست لکن چون از حلبی نقل میکند قرینه بر این است که مراد حماد بن عثمان است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن هشام بن سالم عن ابیعبدالله
ابن ابی عمیر از دو هشام نقل میکند. هشام بن سالم و هشام بن حکم و هر دو ثقه هستند و نمیتوان این دو را هم از هم تشخیص داد. این دو هشام باهم اختلاف نظر های زیادی هم داشتند. یکی فقیه و یکی متکلم بوده است.
محمد بن اسماعیل عن فضل بن شاذان عن ابن ابی عمیر عن معاویه بن عمار عن ابیعبدالله...
محمد بن اسماعیل ظاهراً النیسابوری الملقب به بنفر است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حفص بن البختری عن ابیعبدالله...
حفص بن بختری هم ثقه است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماد بن عثمان عن الحلبی عن ابیعبدالله...
57 مورد این سند تکرار شده است. این هم مؤید آن است حماد عن حلبی همان حماد بن عثمان است.
موسی بن القاسم عن ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی عن ابیعبدالله...
حماد بن عثمان و عبیدالله بن حلبی و همه راویان ثقه هستند.
حسین بن سعید عن الحسن عن زرعه عن سماعه
حسین بن سعید و حسن بن سعید برادر هستند و حسین مستقیماً از زرعه نقل نمیکند. سماعه بن مهران است. زرعه ثقه و واقفی است. سماعه واقفی نیست هرچند گفتهشده است. اصلاً سنش به زمان وقف نرسیده است. روایات مضمره و مقطوعه بسیار زیاد دارد. ظاهراً همه ضمائر به امام صادق بر می گردد.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن حریز عن زراره
الحسین بن سعید عن فضاله عن معاویه بن عمار
فضاله بن ایوب است. آیا حسین بن سعید مستقیم از او نقل میکند یا خیر اختلاف است بین نجاشی و شیخ. شیخ میگوید نقل میکند و نجاشی هم میگوید برخی گفتهاند حسن بن سعید واسطه است ولی در این حرف هم تردید میکند.
محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن محمد بن اسماعیل عن محمد بن الفضیل عن ابوالصباح الکنانی عن ابیعبدالله علیهالسلام
محمد بن یحیی العطار است. احمد بن محمد مردد بین ابن عیسی و ابن خالد است وظاهراً بهصورت مطلق مراد احمد بن محمد بن عیسی است خصوصاً وقتی راوی محمد بن یحیی باشد. موارد نادری محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن خالد وجود دارد که نوعاً تصحیف است و 2-3 مورد دیگر باقی می ماند. در حالی که از ابن عیسی بیش از 1000 مورد روایت دارد. هر دو هم ثقه هستند و تردید هم ضرری به بحث نمیزند. ما در چند طبقه احمد بن محمد داریم.
محمد بن اسماعیل بن بزیع است. شیخ او محمد بن فضیل است از بحثهای بسیار دشوار است که او کیست؟ این بحث را باید برای بعداً بگذاریم. جامع الروات مفصل بحث کرده است. وثاقت او هم مردد است.
ابوالصباح الکنانی هم راوی معروفی است و ثقه است.
الحسین بن سعید عن صفوان عن العلاء عن محمد بن مسلم عن احمدهما علیهالسلام
صفوان بن یحیی البجلی است که از اصحاب اجماع است. یک صفوان بن
علاء، علاء بن رزین است که راوی عمده محمد بن مسلم است. در اسناد دیگر در طبقات دیگر محمد بن مسلم های دیگری هم داریم که ظاهراً همه تصحیف هستند. محمد بن مسلم تعبیر عن احدهما زیاد دارد و این تعبیر مضر نیست زیرا خود اهلبیت هم گفتهاند مهم نیست از کدام امام نقل میکند. حدیثی حدیث آبائی و حدیث آبائی حدیثی.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن هشام بن حکم عن ابیعبدالله
41 مورد این سند وجود دارد
محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن علی بن الحکم عن علی بن ابی حمزه عن ابی بصیر عن ابیعبدالله علیهالسلام...
محمد بن یحیی العطار
احمد بن محمد بن عیسی
علی بن الحکم در تعدد او و به تبع در وثاقت او بحث است. ظاهراً علی بن الحکم بن زیبر الکوفی یک نفر و ثقه است.
علی بن ابی حمزه بطائنی است. پسر او حسن نام دارد. هر دو موردبحث هستند در وثاقت یا عدم وثاقت. نتیجه بحث این است که علی بن ابی حمزه قبلاً وکیل امام کاظم بوده است و بعداً به دلیل پولی که داشته واقفی شده و پول را نداده است. عثمان بن عیسی و زیاد بن مروان همین حال را داشتهاند و پول ها را پس ندادند. در مورد او 3 مبنا است. مشهور این است که واقفی است و غیر قابلاعتماد. مبنای دوم حاجی نوری است که واقفی ولی ثقه است. در هنگام وقف هم ثقه بوده است. مبنای سوم که حاج آقا (آیتالله شبیری) اختیار کردهاند که واقفی است. قبل از وقف ثقه بوده و بعد از وقف قابلاعتماد نبوده است و همه مطالب منقول از او مربوط به قبل از وقف بوده است یا از کتب او بوده که قبل از وقف نوشتهشده است. لذا روایاتش معتبر است. واقفیه از شیعه بسیار دور بوده است و بعد از وقف مطرود شدند. چیزی شبیه بهائی ها در زمان ما هستند و معروف به «سگ بارون خورده» بودند که هرکس نزدیک شود نجس میشود.[1]
ابوبصیر دو نفر هستند یکی لیث بن البختری المرادی و یکی یحیی بن (ابی) القاسم؟ سالها مشهور بود که او ضعیف است زیرا مردد بین دو نفر هستند و لیث قوی و یحیی ضعیف است. برخی می گفتند ابوبصیر مطلق لیث است خصوصاً وقتی راوی از او مثل ابن مسکان باشد. سید مهدی خوانساری روایت مفصلی در این باره نوشته است که مشهور شده است به «رساله عدیمه النظیر فی احوال ابی البصیر» ایشان در این رساله مدعی شده است که یحیی از لیث مهمتر بوده و ثقه و امامی بوده و کسانی که او را واقفی میدانند یحیی بن قاسم الحذاء که واقفی است را با یحیی بن ابالقاسم خلط کردهاند. یحیی ابن ابی القاسم از اصحاب سر ائمه است و او ابوبصیر است. لذا لیث و یحیی هر دو ثقه هستند و یحیی بسیار ممدوح است و مراد از مطلق ابوبصیر یحیی است مخصوصاً وقتی علی بن ابی حمزه از او نقل کند زیرا علی بن ابی حمزه قائد و عصاکش او بوده است. یحیی نابینا بوده است. اما آیا لیث هم نابینا بوده است یا خیر؟ محل بحث است و نمیتوان جواب قطعی داد هرچند ابوبصیر کنیه نابینا ها هستند و معادل روشن دل در فارسی است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی نجران عن عاصم بن حمید عن محمد بن قیس عن ابی جعفر علیهالسلام...
ابن ابی نجران عبدالرحمان بن ابی نجران و ثقه است.
عاصم بن حمید هم ثقه است.
محمد بن قیس مردد بین 4 نفر است که معمولاً بهصورت مطلق محمد بن قیس البجلی ثقه جلیل القدر معروف است. خصوصاً وقتی راوی او عاصم بن حمید باشد. البته یک بحث تمییز مشترکات مهمی دارد که باید بررسی بیشتر شود.
عده من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن جعفر بن محمد الاشعری عن ابن القداح عن ابیعبدالله علیهالسلام...
عده کلینی معتبر است و امکان ندارد کلینی عده ای از ضعفا یا مجاهیل را بهعنوان طریق خود انتخاب کند
سهل بن زیاد توسط بحرالعلوم توثیق شده و برخی قبول میکنند و برخی قبول نمیکنند. سهل بن زیاد در چند مورد در اول سند است و در مقدار بسیار زیادی باواسطه از او نقل میشود. بیش از 2000 روایت دارد که نزدیک به 1000 روایت بواسطه عده من أصحابنا است. مواردی هم باواسطه ی کسان دیگر است و چند مورد محدود هم بدون واسطه است (که قاعدتا آنها افتادگی دارند و باید درست شوند). حاج آقای ما با مبنای اکثار در روایت او را تصحیح میکند و ثقه میداند. شیخ برخی موارد توثیق و برخی تضعیف کرده. نجاشی او را تضعیف کرده است.
جعفر بن محمد الاشعری از مشایخ عمده سهل است و راوی منحصر ابن قداح همین شخص است. در وثاقت او فکر کنم بحثی نباشد.
عبدالله بن میمون القداح است. قداح لقب میمون است. قداح یعنی نیزه تراش و پدر عبدالله نیزه تراش بوده است. او هم ثقه است. نجاشی او را توثیق کرده است. برخی بعد از او افسانه هایی در باره او گفتهاند و او را اسماعیلی دانستند ولی ظاهراً ربطی به اسماعیلیه ندارد. او با اسماعیل رفیق صمیمی بوده است و روایاتی در مدح اسماعیل از امام صادق نقل کرده است. ولی ظاهراً اسماعیلی نبوده است و ثقه است. احیاناً به خود او هم عبدالله القداح میگویند هرچند لقب پدر بوده است. ولی معروف به ابن قداح است.
محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن عبدالله بن سنان...
ابن سنان در طبقه امام صادق عبدالله بن سنان است. در طبقه متاخر محمد بن سنان است. عبدالله ثقه است ولی محمد را برخی تضعیف کردهاند. محمد بن سنان (حدود 220) هم طبقه صفوان و ابن ابی عمیر و ابن محبوب است. یک محمد بن سنان هم برادر عبدالله بن سنان است که از امام صادق نقل میکند ولی نادر است و مشهور نیست. عبدالله بن سنان خزینه دار برخی حکام بوده است.
ابن محبوب حسن بن محبوب است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن بعض اصحابه عن ابیعبدالله
ابن ابی عمیر به دلیل اینکه کتبش از بین رفت خیلی وقت ها مرسلات دارد. عمن حدث عن بعض اصحابه و... زیاد دارد. یادش رفته از کی نقل میکند زیرا کتبش از بین رفته بودند ولی مرسلات او هم مانند مسندات اوست. معمولاً از روی مکتوبات خود روایت نقل میکنند. ابن ابی عمیر و صفار و بزنطی در مورد مرسلاتشان گفتهاند مراسیلشان مثل مسانید دیگران هستند. به مشایخ الثقات معروف هستند که مشایخ ایشان امامی ثقه هستند.
اصحاب و رجال و ... در اینجا یعنی مشایخ
حسین بن سعید عن نضر بن سوید عن عبدالله بن سنان عن ابیعبدالله
30 بار در کتب اریعه آمده است. نضر بهصورت مطلق همین نضر بن سوید است. که از مشایخ حسین بن سعید است. در مشایخ حسین بن سعید اگر ابن سنان دیدید محمد بن سنان است.