جلسه13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: رجال نجاشی
موضوع رجال نجاشی افرادی است که در اسناد روایی ما نقشی دارند. در این کتاب برخی فقط راوی هستند و کتاب اصطلاحی ننوشتهاند. معلوم میشود که توسعی در معنای کتاب در نظر نجاشی وجود دارد.
در باب الف و باب باء اسماء را جداگانه باب بندی کرده است و در انتها یک باب الواحد دارد. در باقی حروف اسماء را باب بندی نکرده است ولی عملاً اسامی را به ترتیب و پشت سر هم وارد کرده است. مثلاً:
481 - سَعيد بن جناح الأزدي
512 - سُعيد بن جناح
ایشان حسن و حسین را در باب الف آورده است شاید به دلیل اینکه حسن و حسین را با «ال» استعمال میکند و سایرین را بدون ال مینویسد.
باب نساء در این کتاب نیست و فقط دو زن در این کتاب واردشده است (..... بنت علی بن حسین و کلثوم بنت....)
در این کتاب تکرار بسیار کم است بخلاف فهرست شیخ که شاید بالغ بر 20 – 30 نفر تکرار شده باشد. اما در نجاشی خیلی کم است و نوعاً کسانی که تکرار شدهاند نجاشی آنها را دوتا میدانسته است. اما مثل ابوالحسن میمونی در کنیه ها و در اسامی تکرار شده است و ایشان هم آنها را یکی میداند و غفلتاً تکرار شده است.
نجاشی اطلاعات جانبی زیادی میدهد و گاهی توثیقات کلی میدهد. میگوید همه این اشخاص یا خانواده ثقه هستند.
نجاشی به انساب و بیوتات بسیار مسلط است و اطلاعات خانوادگی زیادی هم میدهد.
نجاشی درمجموع نسبت به مشایخی که در حوزه بغداد و کوفه است اطلاعاتش بسیار چشم گیر است ولی اطلاعاتش در مورد مشایخ قم ضعیف است و اشتباهاتش در مورد قمیها کم نیست. اشاعره (اشعری های قم) را خوب نمی شناخته است. بین دو نفر مسعودی نام خلط کرده است که اهل قم هستند. مخصوصاً پنج شش نفری که در مقدمه نوشتهشده است اشتباه بسیار زیاد دارد.
در مورد ترجمههایی که می آورد کمتر اظهارنظر میکند. ولی گاهی اوقات هم نقد ها و اعتراضاتی دارد. این اعتراضات ایشان خیلی بیشتر از فهرست شیخ است. معلوم است که نجاشی خودش خبره بوده است. برخی افرادی را که ذکر کرده است خودش صاحب کتاب نمیداند ولی دیگرآنکه او را صاحب کتاب میدانند او ذکر کرده است و تذکر میدهد که به نظر من کتاب ندارد.
مصادر کتاب نجاشی
برخی تعابیر این کتاب عامه است و برخی خاص. عامه مثل اینکه میگوید أصحابنا گفتهاند یا نسب شناسان میگویند یا از این قبیل تعابیر... گاهی میگوید بعض أصحابنا و منظور شیخ طوسی است و گاهی میگوید قیل یا یقال و منظور شیخ طوسی است و گاهی هم منظور ابن غضائری است. در باب الف میتوان احراز کرد که فهرست شیخ طوسی مصدر اوست. اما رجال شیخ طوسی را نمیتوان گفت در دست ایشان بوده است
تمرین
مواردی که در رجال شیخ کتاب به شخصی نسبت داده میشود را با رجال نجاشی مقایسه کند. باب من لم یرو و باب ...
نجاشی مصادر وسیعی داشته است. برخی مصادر عمده هستند و برخی فقط در چند عنوان ذکرشدهاند. برخی مصادر او از اهل سنت هستند مثل ابن سعد. بلازری. ابو زرعه رازی. جاحظ. بخاری. فراء. کسائی. کنجی و... . از شیعه هم کتاب رجال کشی (اصل کتاب رجال کشی) و رجال ابن عقده و ابن غضائری (که رفیق بزرگ تر نجاشی بوده است) و ابوالعباس بن نوح. مطالبی منقول از ابن نوح شفاهی است و گاهی بهصورت مکاتبه است. ابن نوح در بصره بوده است و نجاشی در بغداد است. ابن عقده و ابن نوح هر دو ابوالعباس هستند. وقتی بهصورت مطلق میگوید ابوالعباس منظور کدام است؟ صاحب قاموس الرجال میگوید منظور ابن عقده است ولی این بحث دارد که بعداً باید گفته شود. البته از همه مشایخ خود بهعنوان مصدر مطلب نقل میکند.
خیلی از مطالبی که از ابن غضائری نقل میکند در کتاب موجود ابن غضائری نیست. یا از کتابهای از بین رفته است و یا بهصورت شفاهی از او شنیده است.
مصادر دیگر فهرست حسین بن زیاد است که احتمالاً همان رجال حسین بن زیاد است و کتاب دیگری نیست. مصدر دیگر فهرست ابن بطه است. از ابن فضال که حسن بن علی بن فضال مراد است ظاهراً نقل میکند. محمد بن عبده. ابن ولید در فهرست. شیخ صدوق. البته نمیدانیم فهرست صدوق دست او بوده است یا باواسطه از او نقل میکند.
گاهی طریق نجاشی خودش مصدر است و گاهی کتاب داشتن را از راهی دیگر غیر از طریق اثبات میکند.
ایشان از ابن بطه با احتیاط نقل میکند. نسبت به فهرست شیخ طوسی خیلی کمتر از ابن بطه نقل میکند. رجال کشی را بسیار پر غلط میداند و با احتیاط و تنبه به اشکالات مطلب نقل میکند.
عمده این مصادر متقن و معتبر هستند. البته برخی از این مصادر در توثیق و تضعیف مورد اعتماد نیستند ولی در اطلاعات جانبی دیگر معتبر هستند. مثلاً کتاب ابن غضائری اطلاعات خیلی خوبی دارد ولی توثیق و تضعیفاتش را بقول مطلق قبول نداریم.
مقایسه نجاشی و فهرست شیخ
1. کدامیک از این دو کتاب مفید تر است؟ تردیدی نیست که رجال نجاشی نافع تر است زیرا تعداد عناوین و توضیحات بیشتر از فهرست شیخ است.
لذا مواردی که نجاشی مطلبی دارد و شیخ در فهرست سکوت کرده است مطالب نجاشی معتبر است. اما اگر بین حرف شیخ و نجاشی تعارض باشد کدام را باید اخذ کنیم؟
برخی گفتهاند نجاشی بر شیخ مقدم است. ابوالهدی کلباسی در سماء المقال استدلال کردهاند:
الف) تتبع در کتاب نجاشی می فهماند که او اضبط و اتقن و معتبر تر است. فی الجمله این حرف درست است ولی به حدی نمیرسد که اصلی بشود که همیشه شیخ را مرجوح بدانیم. خصوصاً در باب الف. برخی نجاشی را بدون اشتباه میدانند ولی اینگونه نیست و اشتباهاتش کم نیست. شاید اشتباهاتش از فهرست شیخ بیشتر هم باشد ولی اطلاعات او بسیار وسیع تر است و اشتباهاتش کثیر در کثیر است.
ب) نجاشی بهصورت کلی اطلاعات بسیار بیشتری از شیخ داشته است لذا باید او را ترجیح بدهیم. این استدلال هم فی الجمله تأثیر مختصری دارد ولی دلیل نمیشود که جایی که شیخ هم اطلاعات دارد و اظهارنظر کرده است او را مقدم بداریم.
اما استدلال هایی که بحر العلوم در کتاب فوائد رجالیه مطرح کردهاند عمده استدلال ها است:
الف) رجال نجاشی متاخر است و ناظر به فهرست شیخ است. لذا حرف او را دیده است و قبول نکرده است. نشانه اینکه متاخر است این است که گاهی از فهرست طوسی نقل میکند و افرادی را ترجمه کرده است که؟
صاحب قاموس اشکال کرده است که گاهی شیخ از نجاشی نقل میکند و این عبارت در حاشیه بوده است که به متن راه پیدا کرده است.
اشکال دوم این است که نجاشی از فهرست نقل کرده است ولی از رجال شیخ نقل نکرده است و دلیلی نداریم که از رجال نقل کند.
تاریخ رجال نجاشی دقیقاً مشخص نیست و ایشان بعد از اتمام کتاب هم مطالبی را به آن اضافه کرده است. ازجمله تتمه ترجمه سید مرتضی.
اشکال صاحب قاموس الرجال درست است. ولی اشکال اساسی این است که فقط باب الف شیخ طوسی دست نجاشی بوده است و باب الف طوسی بسیار قوی است و دلیلی نداریم که حرف نجاشی در این باب مقدم بر شیخ باشد. در باقی کتاب هم نجاشی ناظر به شیخ طوسی نیست زیرا شیخ هنوز این کتاب را ننوشته بوده است یا لااقل نوشته و دست نجاشی نبوده است.
ب) شیخ در علوم مختلف کارکرده است ولی نجاشی متمحض در رجال بوده است. لذا او متخصص است و شیخ مثل او تخصص ندارد. وقت و زمانی که شیخ برای رجال میگذارد قطعاً به اندازه ای که نجاشی میگذارد نیست.
صاحب قاموس الرجال اشکال میکند که علوم شیخ مرتبط با رجال هستند و این خود دلیل بر متخصص تر بودن شیخ است. زیرا شیخ شاخههای دیگر مرتبط با رجال را هم میدانسته است و نجاشی نمیدانسته است.
اشکال بر شیخ شوشتری: بحث بر این است که نجاشی وقت بیشتری برای تألیف کتاب خود گذاشته است و شیخ وقت کمتری گذاشته است. هرچند علوم شیخ گسترده است ولی وقتی با وقت گذاری کم کتابی را بنویسد آن قدر متقن نیست که نجاشی با تخصص خود کتابی را نوشته است که وقت بیشتری گذاشته است.
از طرفی نجاشی کتب حدیثی بسیاری را نزد مشایخ خود قرائت کرده است که شیخ طوسی این قدر قرائت نداشته است. لذا نجاشی در حدیث شاید تخصص بیشتری از شیخ داشته است.
ج) نجاشی در علم انساب بسیار تسلط داشته است که شیخ اصلاً تسلط نداشته است.
صاحب قاموس میگوید تسلط نسب شناسی نجاشی معلوم نیست و این دلیل خوبی نیست.
اشکال به شیخ شوشتری: لکن با نگاه به خود کتاب نجاشی و اطلاعات نسب شناسی موجود در آن مشخص است که نجاشی تلسلط خیلی زیادی به انساب دارد که در فهرست شیخ وارد نشده است.
البته کتاب رجال شیخ از فهرست ایشان قوی تر است و در مقایسه با رجال نجاشی نمیتوان گفت رجال نجاشی اقوی است.
د) اکثر روات اهل کوفه بودهاند و نجاشی هم کوفی است.
صاحب قاموس: اولاً اکثر روات قمی هستند. ثانیاً نجاشی کوفی نیست و بغدادی است. ثالثاً کبری مخدوش است که اهل هر شهر اعلم به احوال آن شهر است.
عبارت منقول از بحر العلوم در کتاب قاموس تقطیع شده است. باید اصل عبارت را بخوانیم و ببینیم آیا اشکالات وارد است یا خیر؟
و رابعها- إن اكثر الرواة عن الأئمة علیهمالسلام كانوا من أهل الكوفة و نواحيها القريبة. و النجاشي كوفي من وجوه أهل الكوفة، من بيت معروف مرجوع اليهم، و ظاهر الحال أنه أخبر بأحوال أهله و بلده و منشئه. و في المثل: «أهل مكة أدرى بشعابها».[1]
اکثر روات عن الائمه را بحر العلوم گفته است و صاحب قاموس عن الائمه را حذف کرده است و گفته اکثر روات قمی هستند. در ثانی نسبت به قمیها مساوی هستند ولی نسبت به اهل کوفه نجاشی باید اعلم باشد.
نجاشی معلوم نیست کوفی باشد و ظاهراً جد و پدر و بغدادش در بغداد بوده است. لکن او نسبش در کوفه بوده است و قاعدتاً علقه ای به کوفه دارد. او اصلاً کتابی در مورد کوفه تألیف کرده است و نسبت به آن اهتمام داشته است.
محمد بن علي بن الفضل
بن تمام بن سكين بن بنداذ بن داذمهر بن فرخزاذ بن مياذرماه بن شهريار الأصغر و كان لقب بسكين بسبب إعظامهم له. و كان ثقة عينا صحيح الاعتقاد جيد التصنيف. له كتب منها: كتاب الكوفة كتاب موضع قبر أمير المؤمنين علیهالسلام كتاب مختصر الفرائض كتاب الإيمان كتاب ما روي في عدد الأئمة
در این ترجمه به این توجه میکند که او کتاب کوفه را خوانده. معلوم است به کوفه علاقه دارد و همین سبب تخصصش در اهل کوفه میشود.
بنابراین طبق این استدلال اهل کوفه یا کسانی که با کوفه ارتباط دارند نجاشی اعلم است و قولش مقدم است. اما بهصورت مطلق و در مورد غیر اهل کوفه نمیتوان این نتیجه را گرفت.
هـ) استاد نجاشی ابن غضائری است که باعث تفوق او میشود.
صاحب قاموس میگوید ابن غضائری را که خود شما همیشه مردود می دانید و به قولش اعتماد نمی کنید.
و) نجاشی مشایخ زیادی را درک کرده است که شیخ طوسی آنها را درک نکرده است.
و سادسها- تقدم النجاشي، و اتساع طرقه، و ادراكه كثيرا من المشايخ العارفين بالرجال ممن لم يدركهم الشيخ، كالشيخ أبي العباس احمد بن علي ابن نوح السيرافي، و أبي الحسن احمد بن محمد بن الجندي، و أبي الفرج محمد بن علي الكاتب، و غيرهم.
صاحب قاموس میگوید شیخ طوسی هم کسانی را درک کرده است که نجاشی درک نکرده است.
در پاسخ میگوییم اساتید او شیخ مفید و سید مرتضی و ابن عبدون و حسین بن عبیدالله بودهاند که نجاشی با آنها مانوس بوده و از شیخ هم بیشتر با آنها رفت آمد داشته است و شیخ استاد بیشتری نسبت به او نداشته است.
صاحب قاموس الرجال ادله ای برای ترجیح شیخ بر نجاشی ذکر میکند که از ایشان بعید بود اینگونه استدلال کنند:
الف) شیخ سه کتاب دارد و نجاشی یک کتاب.
این استدلال عجیبی است! هو کما تری
ب) استناد ابن شهر آشوب به شیخ در فهرست نه نجاشی.
کتاب ابن شهر آشوب خلاصه فهرست شیخ و تتمه آن است و مشخص است به این کتاب استناد میکند. از طرفی ابن شهر آشوب به هیچ عنوان یک عالم رجالی برجستته نیست. ایشان باوجود برجستگی شخصیتشان اصلاً انسان دقیقی در نقل نیست. به حافظه اتکاء میکرده و از حفظ می نوشته لذا اشتباهاتش در نقل بسیار است.
جمع بندی مقایسه فهرست شیخ و نجاشی
1. مصادر نجاشی بیشتر از شیخ طوسی است.
2. تعداد قرائات نجاشی بر اساتیدش بسیار بیشتر از قرائات شیخ بر اساتیدش است. حتی قرائات همین علم رجال. مثلاً نجاشی مینویسد:
محمد بن عمر بن محمد بن سالم بن البراء بن سبرة بن سيار التميمي
أبو بكر المعروف بالجعابي الحافظ القاضي كان من حفاظ الحديث و أجلاء أهل العلم. له كتاب الشيعة من أصحاب الحديث و طبقاتهم و هو كتاب كبير سمعناه من أبي الحسين محمد بن عثمان.
نجاشی این کتاب بزرگ رجالی را نزد استاد درس گرفته است.
3. مصادر نجاشی بسیار متقن تر از مصادر شیخ است. شیخ از ابن بطه و ابن ندیم و کشی عمده مطالب را گرفته است و هر سه متقن نیستند و نجاشی از این سه کمتر نقل میکند و با احتیاط و توجه به احتمال اشتباه نقل میکند.
لکن ما نمیتوانیم یک اصل کلی داشته باشیم که همیشه نجاشی بر شیخ مقدم است. باید به قرائن خارجی نگاه کنیم و خود نجاشی بودن هم یک قرینه است!
چاپهای کتاب رجال نجاشی
1. چاپ بمبئی
2. چاپ تبریز.
این دو چاپ خیلی معتبر نیستند.
3. چاپ تصحیح محمدجواد نائینی (نوه آیتالله نائینی). این چاپ خیلی بهتر است لکن ایشان متخصص رجال نبوده است و به همین دلیل اشتباهات فاحشی هم در این چاپ وجود دارد. مثلاً در شماره 880 تا 882 سه نفر به اسم محمد بن قیس ذکر میکند که دو تا از آنها کتاب ندارند و عنوان مستقل ندارند و در ضمن نفر اول ذکرشده است و طریقی که ذکرشده است مال نفر اول است و در این چاپ برای نفر سوم عنوان شده است.
4. چاپ تصحیح آیتالله سید موسی شبیری. این چاپ حاشیه و تعلیقه ای ندارد و فقط متن اصلی تصحیح شده است و تلفظ برخی کلمات را مشخص کرده است. متن بسیار متقن است و 14 نسخه مقابله شده است. البته اشتباهات چاپی هم دارد که غلط نامه ای هم به آن ضمیمه شده است. برخی اشکالات نگارشی هم دارد. لکن متن بههرحال از سایر چاپ ها بسیار معتبر تر و متقن تر است.