جلسه5
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: معرفی کتب رجالی
کتابهای شیخ طوسی
شیخ سه کتاب رجال دارد و ظاهراً اول فهرست را نوشته است بعد رجال و بعد کتاب اختیار معرفة الرجال را. ظاهراً فهرست و رجال را قبل از وفات سید مرتضی یعنی تا 436 نگاشته است ولی کتاب سوم را ظاهراً تا 456 نوشته است.
رجال نجاشی
رجال نجاشی ظاهراً بعد از فهرست و رجال شیخ تألیف شده است. ازآنجاکه وفات نجاشی 450 است قهرا قبل از کتاب کشی (اختیار الرجال) خواهد بود. رجال نجاشی کثیراًما ناظر به فهرست شیخ است و احتمال این کتاب نیز قبل از وفات سید مرتضی نوشتهشده است.
شناخت زمان تألیف کتاب به این نکته کمک میکند که انسان میداند کلام متأخر نویسندهی کتاب چیست و کدام حرف را اول زده است و از کدام حرف برگشته است. زیرا کتب متأخر نسبت به کتاب متقدم ارزش بیشتری دارد.
رجال کشی
اما در مورد رجال کشی میگوییم: مؤلف او محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی است که در مورد او گفتهشده است: کان ثقة عیناً بصیرا بالرجال و الاخبار مستقیم المذهب حسن الاعتبار. بااینحال در مورد او گفته است: روی عن الضعفاء کثیراًما. بنابراین بسیاری از مشایخ او شاید ضعیف باشند.
کشی از شاگردان محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی است و منتسب به مدرسهی عیّاشی است. عیّاشی خانهای داشته که در حکم یک دانشگاه بوده است. از پدر عیّاشی به او صد هزار دینار ارث رسیده بود و او آنها را صرف علم و علماء کرده بود. گفتهشده است که در خانهی او یکی مشغول نوشتن بود و یکی مشغول نسخهبرداری و مانند آن. نجاشی در مورد منزل او میگوید: منزل او مرتع و استراحت گاه شیعه بوده است.
متأسفانه ما از این حوزهی عظیم اسلامی که حوزهی مشرق زمین و حوزهی سمرقند و اطراف آن حتی یک کتاب به شکل مستقیم به دست ما نرسیده است و کیفیت و شرایط و کتابهایی که از آن حوزه بروز کرده است برای ما شفاف نیست.
کَشّ شهری نزدیک سمرقند است. در بعضی از کتب به آن کَسّ تعبیر شده است که ظاهراً معرب کشّ است زیرا در عربی شین به سین تبدیل میشود مثلاً قاشانی به قاسانی تعبیر شده است.
کشی در طبقهی کلینی و اندکی از او متأخر است. اواسط قرن چهارم.
راویان او عمدتاً هارون بن موسی تَلّعُکبُری و جعفر بن قولویه است که از او نقل کردهاند.
نجاشی در مورد کتاب کشّی تعبیر کرده است: کتاب کثیر العلم لکن فیه اغلاط کثیرة. ظاهراً کتاب مزبور اسم خاصی نداشته است و به نام کتاب الرجال بوده است. در مورد او دو اسم دیگر نیز گفتهشده است که عبارتاند از: (معرفة الرجال) و (معرفة الناقلین عن الائمة السالمین) که هیچیک از آن دو ثابت نیست که اسم کتاب بوده باشد.
شیخ طوسی از آن کتاب یک اختیار کرده است و نام آن اختیار الرجال است (نه اختیار معرفة الرجال) این همان نامی است که شیخ در فهرست و جای دیگر به نام آن تصریح میکند. اصل این کتاب (کتاب کشی) در اختیار ما نیست و به همین دلیل خصوصیات آن دقیقاً برای ما مشخص نیست.
کتاب اختیار الرجال شیخ؛ تلخیص رجال کشی
شیخ در عبارتی علت تألیف این کتاب را توضیح میدهد و میفرماید: ان هذه الاخبار اختصرتها من کتاب الرجال لابی عمرو محمد بن عمرو بن عبدالعزیز و اخترت ما فیها. این را شیخ در سال 456 در نجف به شاگردانش املاء کرده بود. ظاهراً کتاب در حین املاء نگاشته شده بود و جزء تألیفات اواخر عمر شیخ بوده است زیرا شیخ در سال 460 از دنیا رفته است و این کتاب از دو کتاب دیگر یعنی فهرست و رجال شیخ متأخر است.
بعضی گفتهاند که ما از عبارت فوق شیخ استفاده میکنیم که شاید او یک سری از اخبار را از کتاب الرجال به شکل اختصار نقل کرده است. ولی حدس ما بیشتر به این سمت است که شیخ بعدازآنکه رجال و فهرست خود را نوشت، دیده است که این دو کتاب مشتمل بر اخبار و روایاتی که در مورد رجال است نبوده است و فقط به ثقه بودن و عین بودن و مانند آن بسنده شده است شاید او احساس کرده است که کتابی که در مورد اخباری که دربارهی رجال است نیز بنویسد درنتیجه از رجال کشی آن قسمتهایی که مربوط به اخبار رجال بوده است را استخراج کرده و نوشته باشد. حتی شاید بعضی از روایات را بهاختصار نقل کرده باشد. حتی دیدهایم که در ترجمهی یکی از افراد حدیثی را ذکر کرده است و بعد اضافه کرده است که حدیث مزبور طویل بوده است. بنابراین شاید این کتاب بهعنوان تکمله ای بر آن دو کتاب نوشتهشده باشد. مثلاً دیدهشده است که بعضی از کتابهایی که نام آنها در فهرست شیخ آمده است در کتاب اختیار الرجال وجود ندارد. شاید غرض شیخ از نوشتن این کتاب، حذف اغلاطی که در رجال کشی است بوده باشد البته میزان صحت این ادعا مشخص نیست. قُهبایی نیز گفته است که اصل این کتاب (رجال کشی) در مورد رجال عامه بوده و بعد شیخ آن را مخصوص رجال خاصه کرده است و رجال عامه را از آن حذف کرده است. ثبوت این ادعا نیز مسلم نیست. بههرحال مشخص نیست که داعی شیخ از نگاشتن آن کتاب چه بوده است و شاید تکمیل کردن دو کتاب قبلی خود بوده است.
محتوای کتاب کشی (اختیار معرفه الرجال)
اصل کتاب کشی به ترتیب اصحاب ائمه بوده است مثلاً باب اول در مورد اصحاب فلان امام و هکذا ولی در کتاب موجود چنین باب بندی مجزایی نیست مثلاً باب اول اینگونه شروع میشود: ابتدا چند حدیث در فضل روایات از ائمه نقل میکند و بعد وارد شُرطة الخمیس میشود که سربازان امیر مؤمنان علی علیهالسلام است و بعد وارد شرححال سلمان، اباذر، عمار و سایر صحابه پیغمبر اکرم (ص) که اصحاب امیر مؤمنان علیهالسلام نیز بودهاند. ظاهراً شروع این کتاب از زمان وفات رسول خدا (ص) است و از کسانی که با اهلبیت علیهمالسلام یک نوع ارتباطی داشتهاند شروع میشود. بعد در مورد کسانی که به سنت رسول خدا (ص) باقی ماندند و کسانی که مرتد شدند را مطرح میکند. سپس چند روایت مختصر در مورد اصحاب امام حسن و امام حسین علیهمالسلام مطرح میکند و بعد به سراغ اصحاب امام باقر علیهالسلام میرود. اصحاب امام رضا علیهالسلام را بر اصحاب امام باقر علیهالسلام مقدم میکند.
عناوینی که در این کتاب است گاه عنوان یک راوی است مانند: ما روی عن زراره. گاه از دو راوی بحث میکند که بین آنها رابطهای بوده است یا حتی در یک روایت اسمشان باهم جمع شده است. ما در فحصی که کردیم یکی دو مورد یافتیم که نمیدانیم که ارتباط آن دو باهم چه بوده است. عنوان بعضی از عناوین نیز عام است مانند غلات، فطحیه، اصحاب اجماع و مانند آن.
مطالب کتاب او را میتوان به سه قسم کلی تقسیم کرد:
قسم اول روایاتی است که از ائمهی معصومین در مورد روات واردشده است. او هر چه روایت بوده از ضعیف و قوی و مانند آن را نقل کرده است و التزامی نداشته است که فقط روایات صحیحه را نقل کند مثلاً روایاتی در مورد لعن زراره (که کسی از او بالاتر نیست.) نقل کرده است. او در مورد این روایات غالباً توضیحی ارائه نمیکند و گاه در مواردی توضیحاتی ارائه کرده است. مثلاً در ترجمهی یونس بن عبدالرحمان دیده است که قمیها روایات متعددی در ذم او نقل کردهاند و او از این کار تعجب میکند و یک صفحه در مورد آن بحث میکند. این بخش از کتاب بسیار مهم است زیرا بهوسیلهی آن شرایط اجتماعی و جو حاکم در زمان اهلبیت را میتوانیم بشناسیم و با نزاعهایی که بین جناحهای مختلف اصحاب اهلبیت بوده است و تقیههایی که در آن زمان حاکم بوده است و کیفیت برخورد اهلبیت با روات آشنا شویم. حتی روایات کاذبه ای که نقل میکند نیز برای ما مفید است زیرا کیفیت روایات کاذبه را نیز متوجه میشویم.
قسم دوم مطالبی است که کشی از سایر علماء نقل میکند. مثلاً از عیّاشی و فضل بن شاذان و مانند آنها مطالبی را نقل میکند.
قسم سوم مطالبی است که خود کشی اضافه کرده است مثلاً اصحاب اجماع را معرفی میکند و یا روایاتی است که خود کشی ناقل آنها است. بنابراین وقتی شیخ از مطالب کتاب تعبیر به اخبار میکند و میفرماید: ان هذه الاخبار اختصرتها من کتاب الرجال لابی عمرو محمد بن عمرو بن عبدالعزیز. شاید مراد او صرف اخبار ائمه نبوده باشد بلکه منقولات مختلف باشد اعم از اهلبیت و مشایخ روات و امثال ایشان.
حتی در بعضی از موارد در کتاب شیخ میخوانیم که میفرماید: قال الکشی. حتی شاید بعضی از موارد نقل شیخ از کشی نباشد بلکه عین عبارت خود کتاب کشی بوده باشد یعنی در کتاب کشی آمده باشد: قال الکشی.
اسناد کتاب نیز گاه به ترتیب و کامل ذکرشدهاند و مثلاً کشی میگوید: حدثنی العیاشی... و مشخص میشود که عیّاشی شیخ او بوده است.
گاه از باب اجازه است مثلاً میگوید: وجدت بخط فضل بن شاذان و یا جبرئیل بن احمد مانند آن.
گاه نیز به شکل مرسل روایتی را نقل میکند و به لفظ رُوِیَ به کسی نسبت میدهد. گاه کاملاً مرسل است و گاه بعضی از اوایل سند افتاده است.
اعتبار کتاب کشی
البته در کتاب مزبور تحریفات و تصحیفات بسیاری وجود دارد و حتی صاحب قاموس الرجال مدعی شده است که کمتر ترجمهای است که از تحریف در امان مانده باشد و از میان هزار عنوانی که در کتب کشی است ده یا دوازده عنوان را استثناء میکند که در آنها تصحیف نیست. بنابراین صاحب قاموس قائل است که مواردی که کشی به آن متفرد است مورد اعتماد نیست. ما در مواردی که صاحب قاموس الرجال در آنها ادعای تحریف کرده است را بهدقت بررسی کردیم و ماحصل آن این شد که در یک سری از آن موارد حق با ایشان است و در آنها تحریف رخداده است و حتی بعضی از این موارد بهگونهای بوده است که صاحب قاموس باذوق بسیار و دقت فراوان خود تشخیص داده است. گاه اسمها غلط شده و گاه عبارت سقط و یا زیادی دارد و یا گاه نام راوی با راوی دیگر جابجا شده است و مانند آن. علاوه بر این باز یک سری موارد دیگری از تصحیف را یافتیم که صاحب قاموس ذکر نکرده است. اما اکثر مواردی که صاحب قاموس الرجال ذکر میکند و ادعای تحریف میکند واقعاً مورد تحریف قرار نگرفته است. البته بعضی از موارد از این قبیل است که عبارت کشی خیلی قشنگ نیست و شفاف نیست که در آن نیز تحریفی صورت گرفته باشد.
البته به نظر ما اغلاط کتاب کشی هرچند بسیار زیاد است ولی بهگونهای نیست که نتوان از آن کتاب استفاده کرد. البته استفاده از آن کتاب منوط به دو شرط است:
1. یکی اینکه منقولات آن مخالف با سایر کتب نباشد.
2. دوم اینکه مطلبی که نقل میکند غرابت نداشته باشد و عجیب نباشد. مثلاً گاه در ترجمهی کسی میگوید که تا صد و هفتادسال عمر کرد که احتمال دارد اصل آن این بود که تا سال صد و هفتاد عمر کرده باشد.
بنابراین مجرد انفراد کشی به یک قول موجب عدم قبول نیست.
از کتاب کشی چاپهای مختلفی در دسترس است یکی چاپ بمبئی است یک چاپ تحقیق نشده است و یکی چاپ آقای مصطفوی است که انصافاً برای آن زحمتکشیده است و فهرست بسیاری خوبی بر آن زده است که ما هیچ کتابی را ندیدیم که به این خوبی دارای فهرست باشد. البته کتاب همچنان از اغلاط خالی نیست.
معرفی منابعی که در این درس به آنها اشاره میکنیم:
• مقدمهی قاموس الرجال
• سماء المقال
• رسالهی آقای خامنهای در مورد فهرست شیخ
• کتابهای آیتالله سبحانی
• توضیحاتی در رجال علامه بحر العلوم آمده است.
• البته بهترین منبع در هر بحث خود کتاب است و دیدن مقدمهی آن و مؤخرهی آن و یا حاشیههایی که به آن کتاب زده میشود.