جلسه4
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دستهبندی منابع و مراجع رجال
منابع و مراجع رجال را میتوان از دیدگاههای مختلف دستهبندی کرد. این دستهبندی گاه اصلی است و گاه موضوعی مانند اینکه مؤلف آن شیعه است یا سنی. دستهبندی ازنظر اعتبار و عدم اعتبار و به تعبیر دیگر ازنظر طرح مباحث رجالی تا چه اندازه سودمند است.
تقسیمات صاحب قاموس الرجال
صاحب قاموس الرجال در یکجا میگوید: که رجالِ عام از زوایای مختلف قابلتقسیم شدن است. بعد مناقشه میکند که رجال نجاشی کتاب رجال نیست بلکه فهرست است و رجال چیزی است که مبتنی بر طبقات باشد و حالآنکه چنین ابتنایی در رجال نجاشی نیست.
بنابراین مناسب است این بحث مطرح شود که آیا تقسیمی که صاحب قاموس الرجال ارائه میکند و رجال را به رجال عام و رجال خاص تقسیم میکند آیا تقسیم صحیحی است یا نه؟
ما با مراجعه به کتب مصطلحات رجال چنین تقسیمی (تقسیم به عام و خاص) را مشاهده نکردیم. همچنین اینکه ایشان میفرماید: رجال چیزی است که مبتنی بر طبقات باشد و اسامی رجال به ترتیب اصحاب ائمه تدوینشده باشد نکتهای است که وجه آن را نیز متوجه نشدهایم. صاحب قاموس الرجال نیز دلیلی بر مدعای خود ارائه نمیکند و آن را از باب ارسال مسلمات میداند.
کتابهایی که بر مبنای جرحوتعدیل نوشتهشده است از قدیمالایام به کتاب رجال معروف بوده است. این کتابها غالباً توسط عامه نوشتهشده است و آنها نیز عمدتاً روی جرحوتعدیل و طبقات اهتمام داشتند و مراد از طبقات نیز این نبوده است که به ترتیب طبقات روات نوشتهشده باشد بلکه منظور کتابهایی است که به طبقات روات توجه داشتهاند و لو اینکه به ترتیب الفبا نگاشته شده باشند. اکثر کتب عامه به این منوال نگاشته شده است. البته کتاب طبقات ابن سعد بر اساس طبقات راوی نگاشته شده است.
توثیق و تضعیف و طبقات در علم رجال بحث میشود و کتابی که متعرض برخی از این امور سهگانه میشود کتاب رجالی است و اینکه بگوییم رجال مبتنی بر طبقات است حرف صحیحی نیست.
در میان خاصه نیز به سبب اهتمامی که به ائمهی معصومین داده میشده زندگی ائمه و اصحاب ایشان یک نوع ملاک و معیار مهم بهحساب آمده است و به این جهت یک سری کتابها بر اساس طبقات روات نوشتهشده است. اما ازآنجاکه چنین اهمیتی در میان اهل سنت نبوده است و فقط نسبت به رسول خدا (ص) چنین اهتمامی داشتهاند نگاشتن بر اساس طبقات در میان آنها رایج نبوده است.
البته بعضی از کتابها هرچند در موضوع رجال نگاشته نشده است ولی بحث غالب آنها در مورد رجال است. رجال نجاشی و فهرست شیخ از این قبیل است و بحثهای مربوط به توثیق و تعدیل و طبقات است.
بههرحال تقسیمی که صاحب قاموس الرجال ارائه میکند تقسیم به رجال عام و رجال خاص است. مراد ایشان از رجال عام همهی بحثهایی است که در موردقبول و رد افراد دخالت دارد.
مراد از رجال خاص کتابهایی است که بر مبنای طبقات نوشتهشده باشد.
بعد در تقسیمات رجال عام این تقسیمات را ارائه میکند:
1. رجال مجرد که ظاهراً مراد ایشان چیزی است که فقط به طبقات میپردازد.
2. معرفة الرجال
3. تاریخ الرجال،
4. فهرست،
5. مذمومین و مجروحین
6. مشیخه
مشخص نیست که کتابی که در مورد تاریخ الرجال نوشتهشده است آیا به شرححال تاریخی رجال میپردازد یا اینکه غرض اصلی آنها معرفت و شناخت مدح و ذم رجال و طبقات آنها است. تاریخ بخاری و امثال آنکه مربوط به تاریخ رجال است بیشتر به مدح و ذم و طبقات است و مراد آنها از طبقات اعم از ذکر مشایخ الروات و یا اصل راوی است زیرا ذکر مشایخ روات در شناخت طبقات راوی بسیار مهم است.
بههرحال این تقسیمبندی در کتب رجال به این شکل که ایشان ارائه میکند دیده نمیشود و بین آن عناوین تفکیک دقیقی وجود ندارد. بنابراین ما این تقسیمبندی را نمیپسندیم. بلکه به سراغ تقسیمبندی بر اساس منابع و مراجع رجال میرویم.
تقسیم ما از کتب رجالی
منابع رجال به منابع عامه و خاصه تقسیم میشود و عمدهی تقسیمبندی ما روی منابع خاصه است. تقسیم ما بر اساس اعتبار کتب و به تعبیر دیگر اصالت و عدم اصالت آن و تحقیقی بودن و عدم آن است.
بههرحال کتب رجال را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
1. اصول اولیه: اصولی که حرفها آن کتاب سندیت دارد و بهعنوان منابع و مدارک اصلی رجال موردتوجه است.
2. اصول ثانویه: منحصر است به رجال ابن داود و خلاصهی علامه که کتابهایی هستند که فینفسه آن مدرک و اصالت را ندارند ولی از یک سری منابع قدیمی نقل میکنند که امروزه در دست ما نیست. اگر ما به آن منابع دسترسی داشتیم از این دو کتاب بینیاز بودیم. همچنین این دو از اصول اولیهی موجود مطالبی را نقل میکنند که با نسخ موجود در دست ما متفاوت است که بحث است که به سبب قرب زمانی آنها به اصول اولیه آیا آنچه آنها از آن اصول نقل کردهاند معتبرتر است یا آنچه از نسخ در دست ماست. مثلاً ابن داود کثیراًما از خط شیخ طوسی نقل میکند.
3. جوامع: کتابهایی است که عمدتاً به جمع کتابهای قبلی و مطالبی که در آنها است پرداختهشده است. بعضی از آنها عین تعبیر علماء قبلی را ذکر میکنند و بعضی مضمون آن را نقل میکنند. اکثر کتب متأخر داخل در جوامع است.
4. کتب تحقیقی: مثلاً خلاصهی علامه در این دسته است. این کتابها کتابی است که در مورد روات تحقیق میکنند و به صحتوسقم آنها میپردازند. البته این کتب نیز از جنبهای داخل در کتب جوامع هستند ولی ما در این تقسیمبندی به وجه غالب کتاب توجه میکنیم. مثلاً معجم رجال حدیث هرچند حاوی تحقیقات متعددی است ولی وجه غالب در آن این است که جزء کتب جوامع قرار میگیرد. سماء المقال، حاشیهی وحید بر رجال میرزا، رجال بحر العلوم و قاموس الرجال جزء کتب تحقیقی رجال هستند.
تقسیمات اصول اولیه
اصول اولیه را در یک تقسیمبندی کلی به اصول خمسه و غیر اصول خمسه تقسیم میکنیم. اصول خمسه عبارتاند از: رجال شیخ، فهرست شیخ، فهرست نجاشی، رجال کشی و رجال ابن غضائری. البته رجال ابن غضائری مستقلاً در دست ما نیست ولی عین عبارت آن در مجمع الرجال و احیاناً در رجال ابن داود و خلاصه علامه آمده است. از مجموع اینها میتوان یک دید جامعی نسبت به رجال ابن غضائری داشت. این کتابها راویان بسیاری را شامل میشوند و حرفهای اساسی و رکن نکات رجالی را در بردارند.
ازجمله اصول اولیهی غیر خمسه میتوان رجال برقی، اختصاص منسوب به شیخ مفید (که نوشتهی ایشان نیست) مشیخه ی تهذیب، فقیه و استبصار، رسالهی ابو غالب زُراری، اختصاص (که مطالب رجالی بسیاری را در بردارد.)
البته یک سری کتب دیگر است که شمردن آنها از اصول ثانویه خیلی صحیح نیست مانند: معالم العلماء ابن شهرآشوب، ارشاد مفید، رسالهی ادبیه ی مفید، فهرست شیخ منتجب الدین.
تقسیمی دیگر برای کتب رجالی
از یک دیدگاه دیگر نیز میتوان کتب رجالی را به سه قسم اصلی تقسیم کرد
1. یا فهرست هستند: فهرست نجاشی و فهرست شیخ.
2. یا بر مبنای طبقات نگاشته شدهاند: رجالی کشی و رجال شیخ
3. یا بر مبنای مدح و ذم نگاشته شدهاند: ضعفاء ابن غضائری.
البته باز خاطرنشان میکنیم که مراد ما از این تقسیمبندی فوق وجه غالب موجود در این کتب است و الا همهی آن کتابها به مباحث مدح و ذم توجه دارند. مثلاً رجال کشی به مسئلهی مدح و ذم توجه کاملی دارد ولی رجال را بر اساس طبقات نگاشته است.
تقسیمی دیگر
یک تقسیمبندی دیگر نیز هست و آن اینکه کتابهایی است که بر مبنای اسناد مشابه نوشتهشده است. ازجمله کتاب جامع الرواة، معجم رجال الحدیث، کتابهای آیتالله بروجردی مانند: تجرید الاسانید تهذیب و کافی و البته یک سری از آنها چاپنشده است.
مراد از اسناد مشابه این است که اشخاص، با در نظر گرفتن اینکه اسم آن راوی در اسناد دیگر نیز آمده است و مشخصاتش احیاناً در آن اسناد موجود است مورد شناسایی قرار گیرند. مثلاً در یک سند، ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی روایت میکند. برای شناخت حماد، به سایر اسنادی که ابن ابی عمیر و حلبی در آن وجود دارند میرویم و مشاهده میکنیم که در عمدهی آنها حماد بن عثمان آمده است.
عمدهی فایدهی این کتابها در تمییز مشترکات است همچنین از طریق آنها طبقات روات، مشایخ روات، اصل راوی، اهمیت علماء به آن و مواردی از این قبیل را میتوانیم شناسایی کنیم.
موضوع علم رجال
در قاموس الرجال در مورد موضوع علم رجال آمده است: موضوع کتب رجالنا الشیعةُ و من روی لهم او رووا عنهم (یا به نفع شیعه روایت کرده باشند یا از شیعه روایت کرده باشند.)
البته موضوع عامی در مورد جمیع مسائل رجالی نمیتوانیم ارائه کنیم بلکه باید در مورد هر کتاب موضوع اختصاصی همان کتاب را نقل کنیم. مثلاً تعبیر به شیعه در عبارت فوق مبهم است آیا مراد از آنها دوازدهامامی است (که قطعاً این نکته مراد نیست.) آیا مراد از آنها کسی است که امامت امیر مؤمنان علی علیهالسلام را به شکل بلافصل قبول دارد هرچند ممکن است زیدی، اسماعیلی، واقفی، فطحیه و مانند آن باشد. البته ما در کتب رجال این تعمیم را مشاهده نمیکنیم.
موضوع رجال شیخ
اصحاب ائمه است (من روی عن الائمه) حتی شیخ، ابوجعفر منصور دوانیقی، ابوبکر، عمر و عثمان را نیز ذکر کرده است. البته او یک باب تحت (عنوان من لم یرو عنهم) نیز دارد. بنابراین روات او اختصاصی به شیعیان ندارد.
موضوع فهرست شیخ و فهرست نجاشی
موضوع این دو کتاب أصحابنا است. ظاهراً مراد از آنها امامی به معنای اعم است بنابراین زیدیه از این تعبیر خارج است.
توضیح اینکه بعضی حتی خلفا سهگانه را امام میدانند و امام علی علیهالسلام را خلیفهی چهارم و بعضی نیز امام علی علیهالسلام را اولین خلیفه میداند. در میان دستهی دوم جمعی مانند زیدیه قائلاند که رسول خدا (ص) امیر مؤمنان علی علیهالسلام را به اسم، بهعنوآنجانشین خود معرفی نکرده بلکه اوصافی را برای جانشین خود بیان کرده است که فقط بر امیر مؤمنان علی علیهالسلام قابل تطبیق است. این دسته قائل به تعیین وصفی هستند.
این برخلاف امامیه است که قائل هستند رسول خدا (ص) امیر مؤمنان علی علیهالسلام را به اسم تعیین کرده است.
بنابراین زیدیه از تعبیر أصحابنا خارج است ولی جمیع دیگر فرق شیعه مانند واقفیه، فطحیه و ناووسیه داخل هستند. بنابراین در فهرست شیخ و نجاشی این افراد و اثنی عشریِ که کتابی نوشتهاند سخن به میان آمده است. البته بعضی از این افراد کتاب ننوشتهاند ولی راوی عمدهی یک کتاب میباشند بهگونهای که کتاب مزبور از طریق آن راوی شناختهشده است و به این جهت، کتاب به آن راوی نیز نسبت دادهشده است و حتی گاه ارتباط آن راوی به آن کتاب بهگونهای بوده است که همان راوی مؤلف حکمی آن کتاب تلقی شده است. مثلاً امالی شیخ را گاه به امالی ابن شیخ تعبیر کردهاند این بدین سبب بوده است که پسر شیخ، راوی آن بوده است و الا تمامی کتاب را شیخ املاء کرده و نوشته است. یا مثلاً نوادر احمد بن محمد بن عیسی تألیف حسین بن سعید است نه احمد بن محمد. یا مثلاً عبدالله بن احمد بن عامر رسالهای از پدرش نقل میکند که او از امام رضا علیهالسلام روایاتی را نقل کرده است و خود او بهجای پدرش به نام صاحب کتاب شناختهشده است.
موضوع رجال کشی:
موضوع این کتاب بهدرستی مشخص نیست. اصل رجال کشی مفقود است و رجال موجود هم موضوع مشخصی ندارد ولی شاید موضوع آن اصحاب ائمه باشد و کسانی که یک نوع ارتباطی با ائمه داشتهاند و ائمه در مورد آنها اظهارنظر کردهاند حتی گاه روایتی از ائمه هم ندارند.
موضوع رجال ابن غضائری:
ابن غضائری هم در اصل چند کتاب داشته است که یک مربوط به ضعفاء و یکی هم در مورد ثقات و یک کتاب به نام اصول و مصنفات و یکی هم در مورد جرحوتعدیل. کتاب اصول و مصنفات از بین رفته است. نسخهای از کتاب ضعفاء او در دست است که ظاهراً عین نسخهی اصلی نیست و موضوع آن ظاهراً ضعفاء شیعه را بحث کرده است. پراکندههایی از کتاب ثقات او نیز در رجال علامه است.
معرفی اجمالی کتب خمسه:
ما در این مقام، ادعاها را نقل میکنیم و دلیل آنها را ذکر نمیکنیم و انشاءالله در بحث تفصیلی به دلیل آنها خواهیم پرداخت.
ترتیب تاریخی کتب رجالی
کشی تقریباً معاصر و اندکی متأخر از کلینی است و حدود نیمهی اول قرن چهارم میزیسته است. اصل کتاب رجال کشی در دست نیست بلکه اختصاری از آنکه توسط شیخ تدوینشده است در دست است.
بعد ضعفاء ابن غضائری است. ابن غضائری معاصر نجاشی و کمی از او بزرگتر است. از قرائن استفاده میشود که او مانند هم مباحثی و رفیق بزرگتر نجاشی بوده است و شاید حدود ده سال بزرگتر از نجاشی بوده است. کتاب ضعفاء او قطعاً قبل از سایر کتب نوشتهشده است.