96/12/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: /شبهه غیر محصوره /قاعده احتیاط
خلاصه بحث جلسه گذشته و این جلسه :
شهید صدررحمهالله روایت ابو الجارود زیاد بن منذر را مؤیدی بر نبود ارتکاز مناقضه در شبهات محصوره دانستند. در جلسات گذشته درباره وجوه دالّ بر وثاقت ابو الجارود سخن گفتیم. اما در مقابل روایاتی وجود دارد که امکان دارد از آنها تضعیف ابو الجارود استفاده شود. بیشتر این روایات تنها دلالت بر ضعف اعتقادی او داشته و نظارتی به ضعف روایی ندارند. تنها یک روایت وجود دارد که در آن ابوالجارود کذّاب و مکذّب دانسته شده و میتواند دلالت بر ضعف روایی او داشته باشد. مرحوم خویی سند این روایت را به علت وقوع علی بن محمد بن فیروزان تضعیف نمود. ما در جلسه گذشته مقداری درباره سند این روایت سخن گفتیم و در ادامه به دنبال شناسایی علی بن محمد و محمد بن احمد واقع در سند هستیم.
تشخیص علی بن محمد در سند روایت ذامه ابو الجارودصدر سند روایت ذامه ابو الجارود از این قرار بود: علی بن محمد عن محمد بن احمد عن العباس بن معروف. برای تمییز مشترکات و تشخیص علی بن محمد در صدر سند، راه هایی مختلفی وجود دارد که قویترین راهی که بیشترین استفاده را در تمییز مشترکات دارد، استفاده از راوی و مروی عنه است. برای تمییز مشترکات راههای دیگری مانند در نظر گرفتن راوی به تنهایی یا مروی عنه به تنهایی نیز وجود دارد که قویتر از این دو راه، در نظر گرفتن مجموع راوی و مروی عنه است. البته در صورتی که علاوه بر راوی مورد بحث، راوی یا مروی عنه او نیز مشترک باشند، کار سخت و دشوارتری در تمییز مشترکات پیش روی ماست که سند مورد بحث از این دست موارد است. در این سند، علاوه بر علی بن محمد، محمد بن احمد نیز مشترک بین ابن یحیی و ابن ولید است.
برای تمییز علی بن محمد ابتدا در دایره روایات کشی، علی بن محمدی که شیخ کشی بوده و راوی از محمد بن احمد باشد را جستجو کردیم که چهار نتیجه به ما داد: علی بن محمد بن قتیبه عن محمد بن احمد، علی بن محمد عن محمد بن احمد بن ولید و علی بن محمد عن محمد بن احمد بن یحیی در دو سند. از این چهار سند نیز دو سند محرّف بود که در نتیجه نکته خاصی از این اسناد برای شناسایی علی بن محمد بن دست نمیآید.
به همین محور جستجوها را تغییر داده و راوی (کشی) را از محور جستجوها خارج کرده و جستجو را در محور مروی عنه (محمد بن احمد) البته در اسنادی که محمد بن احمد از عباس بن معروف روایت دارد، ادامه دادیم. همانگونه که بیان شد، بهترین شیوه در جستجو در برنامه های کامپیوتری، استفاده از فلش است. یعنی علی بن محمد محمد بن احمد العباس بن معروف. این جستجو پنج نتیجه داد که از این نتایج، نکته خوبی به دست آمد که علی بن محمدی که کشی از او نقل میکند با علی بن محمدی که عیاشی از او
نقل روایت دارد، متحد میباشد که همین نکته فتح بابی برای مباحث بعدی است. به همین دلیل برای بازشناسی علی بن محمد، اسنادی را که محمد بن مسعود از علی بن محمد از محمد بن احمد نقل کرده باشد را مورد جستجو قرار میدهیم.
همانگونه که روشن است نمیتوان مستقیم علی بن محمد را در اسناد جستجو کرد که علاوه بر آن که کار سخت و مشکلی است، نتیجه روشنی به دست نمیدهد بلکه باید گام به گام پیش رفت و در هر مرحله، اسنادی را مورد جستجو قرار داد که نتیجه بخش هستند. در گام اول، علی بن محمد محمد بن احمد در دایره رجال کشی جستجو شد که نتیجه این جستجو و لو به نحو ظنی، وحدت علی بن محمد مروی عنه کشی و علی بن محمد مروی عنه عیاشی شد. به همین دلیل در جستجوی جدید محمد بن مسعود علی بن محمد محمد بن احمد مورد جستجو قرار میگیرد.
برخی از این نتایج مبهم بوده و نمیتوان کمکی در تشخیص علی بن محمد داشته باشد. مانند سند موجود در کامل الزیارات: مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَد[1] اما در برخی دیگر ابهام وجود نداشته و میتوانند در تشخیص علی بن محمد کمک کنند که تنها در دو سند با خصوصیات در غیر از رجال کشی وجود دارد:
أَبُو عَمْرو الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[2] این سند با توجه به نقل کشی به واسطه عیاشی از علی بن محمد و اتحاد با یکی از اسناد موجود در رجال کشی، وحدت علی بن محمد مروی عنه کشی و علی بن محمد مروی عنه عیاشی را تقویت میکند. و در رجال علامه وارد شده است: روى الكشي عن محمد بن مسعود عن علي بن محمد بن مروان عن محمد بن أحمد بن يحيى[3]
اما با توجه به این که اکثر روایت های عیاشی در رجال کشی است، دامنه بیشتری از این جستجو در رجال کشی مشاهده میشود. باید دقت داشت دانستن برخی از نکات خارجی کمک شایانی به جستجوها میکند مثل آنکه میدانیم بیشتر روایات عیاشی در رجال کشی وارد شده که مطابق با این مطلب، گسترده کردن دامنه جستجو سبب سردرگمی نشده و روایات محدودی را خارج از دایره اصلی نتیجه میدهد که همین اسناد کم، به تمییز مشترکات کمک خواهد کرد. در رجال کشی، مواردی که محمد بن مسعود از علی بن محمد از محمد بن احمد نقل کرده باشد، در برخی از موارد مبهم بوده و در برخی از موارد مشخّصاتی دارد. فعلا بر موارد مبهم تکیه نمیکنیم هر چند اگر نتوانیم از اسنادی که مشخّصاتی در آنها وجود دارد، علی بن محمد را بشناسیم از همین مبهمات استفاده خواهیم کرد. موارد یافت شده همراه مشخصات برای علی بن محمد یا محمد بن احمد از این قرار است:
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ السَّفَرِي[4]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوف[5]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ، عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوف[6]
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ[7]
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[8]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ[9]
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ فِيرُوزَانَ الْقُمِّيُّ، قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[10]
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ فِيرُوزَانَ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[11]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ الْفِيرُوزَانِيُّ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[12]
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[13]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[14]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[15]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى[16]
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَد[17]
از مجموع این سندها روشن به نظر میآید که محمد بن احمد در سند مورد بحث، محمد بن احمد بن یحیی است زیرا محمد بن احمد تصریح شده در این دایره، تنها محمد بن احمد بن یحیی بوده و سایر موارد مانند النهدی تصحیف شده میباشند.
اما علی بن محمد با جند عنوان تکرار شده است: عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيُّ، عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ الْقُمِّيُّ، عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ الْفِيرُوزَانِيُّ الْقُمِّيُّ، عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ فِيرُوزَانَ، عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ فِيرُوزَانَ الْقُمِّيُّ، علي بن محمد بن مروان. اگر بتوانیم اثبات کنیم این عناوین متحد هستند، بحث تمام بوده و اثبات میشود علی بن محمد در سند مورد بحث کیست. اما اگر نتوانیم وحدت آن را اثبات کنیم، باید به دنبال تمییز مشترکات این عناوین باشیم.
یکی از این عناوین، علی بن محمد بن مروان است که درخلاصه علامه به نقل از کشی وارد شده است. با مراجعه به رجال کشی[18] که مصدر این روایت خلاصه الاقوال است، مشخص میشود، در سند این روایت، علی بن محمد بن فیروزان واقع شده که همین تحریف فیروزان به مروان را اثبات میکند. هر چند حتی اگر در مصدر نیز مروان وجود داشت، میتوانستیم با قواعد تحریف، مروان را محرّف از فیروزان بدانیم که با وجود مصدر، احتمال تحریف از حالت ظنی به حالت علمی بدل میگردد. در نتیجه علی بن محمد بن مروان در این اسناد صحیح نیست.
توحید مختلفات عناوین مختلف علی بن محمداما در سایر عناوین باید با پیگیری بحث توحید مختلفات، ببینیم میتوان وحدت این عناوین را اثبات کرد. توحید مختلفات نیازمند دو مرحله بحث است، اول آنکه امکان اتحاد دو عنوان وجود دارد یا نه؟ و دو آنکه، قرینه بر اتحاد این دو عنوان چیست؟
مرحله اول: امکان اتحاد این عناویناولین مرحله در توحید مختلفات امکان اتحاد دو عنوان است. در برخی از موارد بدون نیاز به قواعد زبان، امکان اتحاد دو عنوان کاملاً وجود دارد مانند احمد بن ادریس و ابو علی الاشعری که امکان اتحاد این دو کاملا روشن است زیرا اولی اسم بوده و دومی کنیه است و این امکان که راوی به نام احمد وجود داشته باشد که نام پدرش ادریس بوده، کنیه او ابو علی باشد و از اشعری ها نیز باشد، کاملاً وجود دارد. اما در برخی از موارد، امکان اتحاد به این روشنی نبوده و نیازمند به کار گیری برخی از قواعد زبانی است. در بحث ما، امکان دارد گفته شود: این عناوین امکان اتحاد ندارند زیرا جد یکی از این عناوین فیروزان بوده و جد دیگری یزید است. برای پاسخ به این اشکال و اثبات امکان اتحاد در توحید مختلفات قواعدی وجود دارد که از آنها باید کمک گرفت.[19]
قاعده اول: تعدد اسمامکان دارد جد علی، دو نام داشته باشد. این احتمال در صورتی که یکی از دو نام فارسی بوده و دیگری عربی باشد، قویتر است زیرا به طور متعارف ایرانیها علاوه بر نام فارسی خود نامی عربی را نیز بر میگزیدند. به همین دلیل امکان دارد نام فارسی جد علی، فیروزان بودن و نام عربی او یزید باشد.
قاعده دوم: اسم و لقباین امکان نیز وجود دارد که نام جدّ علی، یزید بوده و فیروزان لقبی برای او باشد. به خصوص آنکه فیروزان همان پیروز همراه با الف و نون پسوندی است که با لقب بودن تناسب دارد. مثلا عبد الله بن محمد بن عیسی برای احمد بن محمد بن عیسی ملقب به بنان بوده که از ریشه بن به ضمیمه الف و نون پسوندی است و به همان معنای بندار و ریشهدار و اصیل است.
قاعده سوم: تعدد کنیهدر برخی از موارد امکان دارد، راوی دو کنیه داشته و به همین دلیل امکان اتحاد آن دو وجود دارد. هر چند این قاعده در بحث ما تطبیق نمیشود. مثلاً کنیه راوی در برخی از اسناد ابو العباس بوده و در برخی دیگر، ابو الحسین است که با توجه به این که امکان دارد راوی دو کنیه داشته باشد، امکان اتحاد این دو عنوان وجود دارد.
قاعده چهارم: تحولات کلمهدر برخی از نیز امکان دارد یکی از دو عنوان تبدیل شده از عنوان دیگر باشد که گاه این تبدیل به ترجمه است، مانند جعفر بن محمد بن مسرور که این احتمال وجود دارد مسرور، ترجمه عربی قولویه باشد. یا در محمد بن الحسن زعلان و محمد بن الحسن شمبوله یا شمویه، امکان دارد زعلان که به معنای سرحال، شاداب و شنگول است، عربی شده شمبوله یا شمویه باشد. شاید اصل شمبوله نیز شنگول بوده و این تغییر در آن ایجاد شده باشد. در برخی از محیطها مانند قم، نام گذاریها متداول بوده و افراد برای یکدیگر، نامهایی قرار میدادهاند این امکان وجود دارد که باری محمد بن حسن، نام شنگوله قرار داده باشد.
گاهی نیز تبدیل کلمهای به کلمه دیگر، به علت ترجمه نبوده و با توجه به گویشهای محلّی است. مانند علی که به علّان یا علّاوی تبدیل شده یا محمد به حمودی تغییر پیدا میکند به خصوص در لهجه بغدادی که این تغییر گویشها فراوان وجود داشته است. کورکیس عواد در حاشیه نشوار المحاضره قاضی تنوخی، در موارد متعددی بیان کرده: لهجه بغدادیه. یا احمد بن هلال عبرتایی در برخی از موارد احمد بن هلیل آمده که بعید نیست با توجه به کرخی بودن او که کرخه یکی از مناطق بغداد است، هلیل گویش محلّی هلال باشد.
قاعده پنجم: نسبت به جدیکی دیگر از قواعد امکان ساز نیز نسبت به جد است. این امکان وجود دارد که در علی بن محمد بن یزید و علی بن محمد بن فیروزان همین قاعده را تطبیق داده و گفته شود: نام اصلی علی بن محمد بن یزید بن فیروزان بوده و در عنوان اول، یزید حذف شده و به جد اعلی (فیروزان) نسبت داده شده است. علت این که فیروزن را جد اعلی تصویر کردیم نه یزید را این است که فیروزان نامی فارسی و کهن است و احتمال این که در زمانهای کهنتر که با اعراف مراوده جدی نبوده، نام فارسی قرار داده شود نه نام عربی ( یزید) بیش از آن است که پس از فتح ایران توسط مسلمانان و مراوده بیشتر با اعراب، نام فارسی گذارده شود. پس هر چند امکان دارد یزید را جد اعلی و فیروزان را جد بدانیم اما عکس آنها منطقیتر به نظر میآید. احتمال دیگری که در انتساب به جد اعلی (فیروزان) وجود دارد آن است که این نام نامی خاص بوده و کمتر در نام روات وجود دارد بر خلاف یزید به همین مشخصه خوبی برای تشخیص راوی بوده و به همین دلیل فیروزان در نام راوی داخل شده است.
برخی دیگر از قواعد: تصغیر و تعریب و تحریفدر برخی از موارد نیز امکان دارد تصغیر موجب تفاوت دو تعبیر باشد. مانند عباس و عبیس، در برخی از موارد نیز نامی فارسی به عربی منتقل شده و با تعریب در آن تغییر ایجاد میشود. تحریف نیز خود یکی از قواعد امکانساز اتحاد دو عنوان است.
در نتیجه، اولین مرحله در توحید مختلفات امکان اتحاد است که در این مرحله باید امکان بازگشت جهات مختصه به یکدیگر را اثبات کرد. در مرحله بعد باید اتحاد را اثبات کرد و دید بازگشت این جهات مختصه به همدیگر، چه میزان محتمل است؟ به همین دلیل، هر چه جهات مختصه کمتر بوده و این جهات مختصه به هم نزدیکتر باشند و هم چنین جهات مشترکه بیشتر و قربتر باشد، اثبات اتحاد دو عنوان بسیار آسانتر است. البته نکتهای وجود دارد که گاه باعث میشود، جهات مشترکه خود به جهات مختصه تبدیل شوند که در جلسه آینده توضیح خواهیم داد.