درس خارج فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری‌زنجانی

1403/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمان نیّت: بررسی روایات مربوط به عزل / اعتبار قصد قربت /زکات

1- روایات عزل

بحث در روایات مربوط به عزل زکات بود. برخی از این روایات نیازمند مباحث سندی و دلالی است. در جلسات گذشته روایات را مرور نمودیم. پس از آن به تحلیل و بررسی برخی از روایات پرداختیم. رقم‌های این روایات در کتاب جامع أحادیث الشیعة به شرح زیر است:

۱۲۸۳۵، ۱۲۸۴۰، ۱۲۸۴۱، ۱۳۰۸۵، ۱۳۲۸۱، ۱۳۲۸۳، ۱۳۲۸۶، ۱۳۳۴۸، ۱۳۴۱۳، ۱۳۴۲۱، ۱۳۴۲۲، ۱۳۴۲۳، ۱۳۴۲۶، ۱۳۴۲۷.

در اصلِ جواز عزل زکات فی الجمله بحثی نیست. غرض از ذکر این روایات، بررسی فروع مساله است. محلّ بحث آن است که آیا نیّت قربت در عزل هم معتبر است یا اعتبار ندارد. بخشی از این روایات، مربوط به زکات اموال و برخی دیگر مربوط به زکات فطره است.

1.1- روایت ۱۳۳۴۸

«عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ طَاوُسٍ فِي كِتَابِ الْإِقْبَالِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي‌ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: أَدِّ الْفِطْرَةَ عَنْ كُلِّ حُرٍّ وَ مَمْلُوكٍ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ خِفْتُ عَلَيْكَ الْفَوْتَ قُلْتُ وَ مَا الْفَوْتُ قَالَ الْمَوْتُ قُلْتُ أَ قَبْلَ الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَهَا قَالَ إِنْ أَخْرَجْتَهَا قَبْلَ الظُّهْرِ فَهِيَ فِطْرَةٌ وَ إِنْ أَخْرَجْتَهَا بَعْدَ الظُّهْرِ فَهِيَ صَدَقَةٌ وَ لَا تُجْزِيكَ قُلْتُ فَأُصَلِّي الْفَجْرَ وَ أَعْزِلُهَا فَيَمْكُثُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ آخَرَ ثُمَّ أَتَصَدَّقُ بِهَا قَالَ لَا بَأْسَ هِيَ فِطْرَةٌ إِذَا أَخْرَجْتَهَا قَبْلَ الصَّلَاةِ قَالَ: قَالَ وَ هِيَ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ مُحْتَاجٍ أَوْ مُوسِرٍ يَقْدِرُ عَلَى فِطْرَةٍ»[1] .

1.1.1- سند روایت

عبارت اصلی سند این روایت در اقبال به صورت زیر وارد شده است:

«رأيت في كتاب عبد اللَّه بن حماد الأنصاري في النصف الثاني منه في ثلثه الأول ما هذا لفظه: عن أبي الحسن الأحمسی عن أبي عبد اللَّه »[2] .

1.1.1.1- اتّحاد «عبد اللّه بن حمّاد انصاری» با «ابو محمّد انصاری»

راوی این روایت «عبد اللّه بن حمّاد الانصاری عن أبي الحسن الأحمسی» است.

ما رساله‌ای در مورد «عبداللّه بن حمّاد الأنصاری» تالیف نمودیم. ممکن است در آن رساله نکاتی در مورد اتّحاد این روات بیان کرده باشیم. جهت روشن‌تر شدن بحث باید به آن رساله رجوع نماییم. آنچه به ذهن می‌رسد این است که «عبداللّه بن حمّاد انصاری» با «أبو محمّد الأنصاری» اتّحاد دارد. در شرح حال «أبومحمّد الأنصاری» در رجال کشی آمده است:

«أَبُو عَمْرٍو قَالَ نَصْرُ بْنُ الصَّبَّاحِ: أَبُو مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيُّ الَّذِي يَرْوِي عَنْهُ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى الْعُبَيْدِيُّ، وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، مَجْهُولٌ لَا يُعْرَفُ»[3] .

ما در رساله مزبور به تفصیل در این مورد بحث نمودیم که در عبارت کشّی، «واو» که پیش از نام «عبداللّه بن إبراهیم» ذکر شده یا زائد و یا محرّف از «هو» است. نتیجه نهایی که در رساله مزبور به آن رسیدیم این بود که «أبو محمّد الأنصاری» با «عبداللّه بن إبراهیم الغفّاری الأنصاری» با «عبداللّه بن حمّاد الأنصاری» اتّحاد دارد. البته به طور تفصیلی مطالب آن رساله را به تازگی ملاحظه نکردیم.

1.1.1.2- بررسی «ابو الحسن الأحمسی» و احتمال اتّحاد او با «أبو الحسین الأحمسی»

در نرم افزار درایة النور روات زیر متحّد شمرده‌اند:

«علی الأحمسی» و «علی الجهضمی» و «حسین الأحمسی» و «ابوالحسین الأحمسی» و «أبوالحسن الأحمسی».

بنابر اتّحاد این روات، «علی الجهضمی»، محرّف از «علی الأحمسی» است. «حسین الأحمسی» و «ابوالحسین الأحمسی» نیز محرّف از «أبوالحسن الأحمسی» است، و مراد از «أبوالحسن الأحمسی» همان «علی الأحمسی» است. این ادّعا نیازمند بحث و بررسی است.

1.1.1.2.1- نقل «ابو محمّد الانصاری» از «أبو الحسین الأحمسی»

«ابو محمّد الأنصاری» در دو مورد از «أبو الحسین الأحمسی» نقل کرده که در محاسن برقی ذکر شده است:

«عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْمُؤْمِنُ عَذْبٌ يُحِبُّ الْعُذُوبَةَ وَ الْمُؤْمِنُ حُلْوٌ يُحِبُّ الْحَلَاوَة»[4] .

«عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيِّ عَن‌ أَبِي الْحُسَيْنِ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ الرَّجُلَ أَنْ يَكُونَ تَمْرِيّاً»[5] .

ممکن است این دو در اصل یک روایت واحد باشد.

عنوان «ابوالحسین الأحمسی» در رجال برقی وارد شده و از روات امام صادق شمرده شده است[6] .

نوع افرادی که نامشان «علی» است کنیه آنها «ابوالحسن» است. مثل امام سجاد و امام رضا که در اصل این کنیه برای امیر المومنین بوده و به تبع آن حضرت این کنیه برای سایر ائمّه و دیگران قرار داده شده است. تحریف احمسی به جهضمی بحث خاصی ندارد.

1.1.1.2.2- «ابو الحسین الأحمسی»

ما برای شناخت «ابو الحسین الأحمسی» در نرم افزار نور، ترکیب عطفی «ابو الحسین & الأحمسی» را جست وجو نمودیم. البته در این جست و جو، «ابوالحسین» را به صورت مرفوع قرار دادیم نه منصوب یا مجرور؛ چرا که غرض آن بود که در عناوین کتب رجالی اطلاعاتی از او به دست آوریم، و از آن رو که ممکن بود صفت احمسی پیش یا پس از آن واقع شود، از ترکیب عطفی مرتّب استفاده نکردیم. از این جست و جو یک عنوان در رجال برقی به نام «ابو الحسین الأحمسی»[7] یافت شد، و همچنین به یک راوی در کتاب نجاشی با عنوان «مالك بن عطية الأحمسي أبو الحسين البجلي»[8] برخورد نمودیم.

1.1.1.2.3- اتّحاد «أبو الحسن الأحمسی» با «أبو الحسین الأحمسی»

روایتی که از «أَبِي مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ الْأَحْمَسِیّ» از کتاب محاسن بیان شد در موضع دیگری از محاسن به صورت زیر با عنوان «أبو الحسن» آمده است:

«عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ : إِنَّ الْمُؤْمِنَ عَذْبٌ يُحِبُّ الْعُذُوبَةَ وَ الْمُؤْمِنُ حُلْو يُحِبُّ الْحَلَاوَةَ»[9] .

1.1.1.2.4- تحریف «ابو الحسین» به «أبو الحسن»

ظاهرا این چند روایت که بیان شد باید متحّد باشد. در سند یکی «ابو الحسین» و در سند دیگری «ابو الحسن» آمده است. در این مورد، یکی از این دو، محرّف از دیگری است. ممکن است «ابو الحسن»، محرّف از «أبو الحسین» باشد و مراد از «أبو الحسین» همان مالک بن عطیّة باشد. این امر را مورد بررسی قرار دادیم و مشاهده نمودیم که «محمّد بن سنان» که این روایت را نقل کرده از «مالک بن عطیّة» نیز روایاتی نقل کرده است. آدرس این روایات به شرح زیر است:

کافی، ج۵، ص۶۱، رقم۳؛ امالی صدوق، مجلس۸۸، رقم۲؛ معانی الأخبار، ص۱۲۰، رقم۱ و ص۲۵۱، رقم۲.

1.1.1.2.5- بررسی «ابو الحسن الأحمسی»

ما در ادامه، موارد نقل «ابو الحسن الأحمسی» را دنبال نمودیم. راوی از «ابو الحسن الأحمسی» در یک موضع از کافی «علی بن الحکم» است:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْعِمَامَةِ السَّابِرِيَّةِ فِيهَا عَلَمُ حَرِيرٍ تُحْرِمُ فِيهَا الْمَرْأَةُ قَالَ نَعَمْ إِنَّمَا كُرِهَ ذَلِكَ إِذَا كَانَ سَدَاهُ وَ لَحْمَتُهُ جَمِيعاً حَرِيراً ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَدْ سَأَلَنِي أَبُو سَعِيدٍ عَنِ الْخَمِيصَةِ سَدَاهَا إِبْرِيسَمٌ أَنْ أَلْبَسَهَا وَ كَانَ وَجَدَ الْبَرْدَ فَأَمَرْتُهُ أَنْ يَلْبَسَهَا»[10] .

«علی بن الحکم» روایات فراوانی از «مالک به عطیّه» نقل کرده است. در یکی از این روایات آمده است:

«حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ صَالِحٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتُزَاحِمُنَا وَ إِنَّا لَنَأْخُذُ مِنْ زَغَبِهِمْ فَنَجْعَلُهُ سِخَاباً لِأَوْلَادِنَا»[11] .

این روایت در بصائرالدرجات به شماره ۱۲ است. این روایت در شماره ۱۴ با سند دیگری آمده است:

«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَامِرٍ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ عَنْ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مَالِكٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ»[12] .

1.1.1.2.6- نتیجه‌گیری

ما در برنامه درایة النور «ابو الحسن الاحمسی» را ترجیح داده‌ایم. از مجموع آنچه بیان شد ممکن است استفاده شود که «ابوالحسین الأحمسی» که همان «مالک بن عطیّه» است، ترجیح دارد. البته این بحث نیاز به دقّت بیشتری دارد و به رساله‌ای که ما در این مورد تالیف نموده‌ایم نیز باید رجوع شود. البته به طور طبیعی با توجه به قاعده تبدیل نامانوس به مانوس، باید «ابوالحسین» را مقدّم نماییم؛ چرا که «ابو الحسن» مانوس‌تر است.

اما اتّحاد «علی الأحمسی» با این راوی نیز باید مورد دقّت قرار گیرد و قرائن بحث مورد بررسی قرار گیرد.

حاصل آنکه اگر در روایت محلّ بحث «ابو الحسین» صحیح باشد که همان مالک بن عطیّه است، روایت تصحیح می‌گردد؛ چرا که روایت مزبور از کتاب «عبداللّه بن حمّاد انصاری» نقل شده، و به‌نظر ما روایاتی که از کتب نقل شده طریقش صحیح است.

اگر در روایت محل بحث «ابو الحسن» ترجیح داشته باشد، از آن رو که این راوی با «علی الأحمسی» و «الحسین الاحمسی» اتّحاد دارد و «علی الأحمسی» از مشایخ ابن ابی عمیر است، وثاقتش ثابت می‌گردد.

باید تمامی نکات این بحث در کنار هم قرار گیرد، و مطالبی که با جست و جوی جدید به دست آمد در کنار مطالب رساله مزبور قرار گیرد تا حاصل بحث به درستی روشن شود، و نتیجه‌گیری دقیق‌تری به دست آید.

2- توسّل به حضرت ولی عصر (عج)

ذکر واقعه‌ای در پایان مباحث تناسب دارد. آیت الله والد بیان می‌فرمودند که مرحوم جدّ ما وقتی به مشهد می‌رفتند، با یک عدّه از اصحاب خود انس داشتند که انسان‌های لطیف و ظریف و اهل ذوق بودند. از جمله این افراد، مرحوم الهی قمشه‌ای و مرحوم آقا میرزا علی اکبر نوقانی و شازده زنجانی و برخی افراد دیگر بودند.

2.1- میرزا علی اکبر نوقانی

مرحوم آقا میرزا علی اکبر نوقانی شخصیّت بسیار با ذوقی بودند. ایشان دو شعر معروف در وصف حضرت صاحب الأمر (عج) سروده‌اند که بسیار زیبا و قابل توجّه است. یکی از آن دو شعر که معروف‌تر است چنین مطلعی دارد: «افسوس که عمری پی اغیار دویدیم». ایشان در شعر دیگری در وصف حضرت آورده‌اند:

امروز خانه دل نور و ضیا ندارد

جایی که دوست نَبْوَد، آنجا صفا ندارد

 

شهری است پر ز آشوب، کاشانه لگدکوب

آن دل که از تغافل، شوق لقا ندارد

 

دزدان به کشور دل، هر جا گرفته منزل

وان میر صدر محفل، در خانه جا ندارد

 

شهباز پر شکسته، افتاده زار و خسته

از دست ظلم جغدان، یکدم رها ندارد

 

وان پیشوای مستان، مرغ هزار دستان

یکسو نشسته خاموش، شور و نوا ندارد

 

یوسف که پیش حُسنش، خوبان بها ندارند

از کید و مکر اخوان، قدر و بها ندارد

 

پیمانه ها نهادیم، پیمان زدست دادیم

در حیرتی فتادیم کو منتها ندارد

 

با این همه سلاسل، سودای خام در دل

این درد را چه حاصل، کآخر دوا ندارد

 

ای شاه ماهرویان، وی قبله نکویان

دریاب عاجزی را کو دست و پا ندارد

 

از ما خطا و لغزش، از تُست عفو و بخشش

سلطان به زیردستان جز این روا ندارد

 

تیر دعای ما را جز لطف تو هدف نیست

گر لطف می نمایی پیکان خطا ندارد

 

شاها فقیر کویت، سوزد در آرزویت

جز دیده اي به رویت چشم عطا ندارد

2.2- شازده زنجانی

یکی از افرادی که در مجلس انس مرحوم جدّ ما حاضر می‌شده، شازده زنجانی بوده است. شازده زنجانی از حیث ظاهری بسیار زیبارو بوده‌ به حدّی که مرحوم جدّ ما فرموده‌ بودند: وقتی شازده زنجانی سن و سال زیادی نداشت ما شبهه می‌کردیم و با ایشان رفاقت و رفت و آمد چندانی نداشتیم، و پس از آنکه بزرگتر شد، با او رفیق شدیم. شازده نه‌تنها دارای زیبایی شگفت‌انگیز ظاهری بوده بلکه بسیار انسان صاحب عقل و کمال و با ذوق و بادرک بوده است. مرحوم جدّ ما داستان‌هایی در مورد درک و ذوق او نیز نقل ‌فرموده بودند. شازده زنجانی در سنین جوانی از دنیا رفته است. میرزا علی اکبر نوقانی پس از دریافت خبر وفات شازده دو دستی بر سر می‌زند و از وفات او بسیار متاثّر می‌شود. در نهج البلاغه آمده است:

«وَ قَالَ خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم‌»[13] .

 


[1] جامع أحادیث الشیعة، ج۹، ص۳۶۵، ح.۱۳۳۴۸.
[2] الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج‌1، ص: 465.
[3] رجال الکشی - اختیار معرفة الرجال، الکشی، محمد بن عمر، ج1، ص612.
[4] المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج2، ص408، رقم۱۲۵.
[5] المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج2، ص531، رقم۷۸۶.
[6] رجال البرقی، ص۴۳.
[7] رجال البرقی، احمد بن محمد برقی، ج1، ص43.
[8] رجال النجاشی، شیخ النجاشی، ج1، ص422.
[9] المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج2، ص449، رقم۳۵۷.
[10] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج4، ص345.
[11] بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ج1، ص93، رقم۱۲.
[12] همان، رقم۱۴.
[13] نهج البلاغة ط - دار الكتاب اللبنانی، السید الرضیّ، ج1، ص470.