درس خارج فقه استاد سید محمدجواد شبیری

99/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: خروج از منزل و بیتوته /عده‌ی وفات /اقوال فقها در عده

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در جواز یا عدم جواز خروج زن از منزل در ایام عده‌ی وفات بود. روایات منع خروج را بیان کردیم و به روایت چهارم از روایات جواز خروج رسیدیم.

 

1- روایات جواز خروج از منزل در زمان عده‌ی وفات

1.1- روایت چهارم

الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا أَ تَخْرُجُ إِلَى بَيْتِ أَبِيهَا وَ أُمِّهَا مِنْ بَيْتِهَا إِنْ شَاءَتْ فَتَعْتَدُّ فَقَالَ إِنْ شَاءَتْ أَنْ تَعْتَدَّ فِي بَيْتِ زَوْجِهَا اعْتَدَّتْ وَ إِنْ شَاءَتِ اعْتَدَّتْ فِي أَهْلِهَا وَ لَا تَكْتَحِلُ وَ لَا تَلْبَسُ حُلِيّا[1]

این روایت را از نظر سندی تصحیح کردیم.

این روایت بیان گر این است که زن می تواند در منزل شوهر یا اهلش عده را سپری کند و به «لا تبیت عن بیتها» که در روایت محمد بن مسلم[2] آمده بود، اشاره نمی کند؛ در حالی که اگر بیتوته در غیر منزلش حرام بود، لازم بود بیان شود و به وَ لَا تَكْتَحِلُ وَ لَا تَلْبَسُ حُلِيّا اکتفا نشود. همین قرینه می شود تا «لا تبیت عن بیتها» را مانند شیخ طوسی بر استحباب حمل کنیم.

1.2- روایت پنجم

كَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع‌ فِي امْرَأَةٍ مَاتَ عَنْهَا زَوْجُهَا وَ هِيَ فِي عِدَّةٍ مِنْهُ وَ هِيَ مُحْتَاجَةٌ لَا تَجِدُ مَنْ يُنْفِقُ عَلَيْهَا وَ هِيَ تَعْمَلُ لِلنَّاسِ هَلْ يَجُوزُ لَهَا أَنْ تَخْرُجَ وَ تَعْمَلَ وَ تَبِيتَ عَنْ مَنْزِلِهَا لِلْعَمَلِ وَ الْحَاجَةِ فِي عِدَّتِهَا قَالَ فَوَقَّعَ ع لَا بَأْسَ بِذَلِكَ إِنْ شَاءَ اللَّه‌[3]

مرحوم شیخ صدوق اصل مکاتبات صفار و امام حسن عسکری علیه السلام را به خط خود امام علیه السلام در اختیار داشته است و مکرر به این مطلب تصریح کرده است که اصل این مکاتبات به خط امام علیه السلام در اختیارش بوده است.

1.3- روایت ششم

مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا أَ تَعْتَدُّ فِي بَيْتٍ تَمْكُثُ فِيهِ شَهْراً أَوْ أَقَلَّ مِنْ شَهْرٍ أَوْ أَكْثَرَ ثُمَّ تَتَحَوَّلُ مِنْهُ إِلَى غَيْرِهِ فَتَمْكُثُ فِي الْمَنْزِلِ الَّذِي تَحَوَّلَتْ إِلَيْهِ مِثْلَ‌ مَا مَكَثَتْ فِي الْمَنْزِلِ الَّذِي تَحَوَّلَتْ مِنْهُ كَذَا صَنِيعُهَا حَتَّى تَنْقَضِيَ عِدَّتُهَا قَالَ يَجُوزُ ذَلِكَ لَهَا وَ لَا بَأْسَ.[4]

طبق این روایت لازم نیست زن در یک خانه کل مدت عده را سپری کند؛ بلکه می تواند در خانه های مختلف عده را سپری کند.

این روایت مرسل است. اگر سایر اشکالات سند برطرف شود، اشکال ارسال را طبق مبنای اصحاب اجماع می توان حل کرد؛ بر اساس این مبنا اگر سند تا اصحاب اجماع صحیح باشد، از اصحاب اجماع تا امام علیه السلام سند تصحیح می شود. اما بنا بر تحقیق طبق عبارت کشی ( أجمعت العصابة على تصحيح ما يصح عنهم‌)، فقط وثاقت اصحاب اجماع به دست می آید و در نتیجه ارسال روایت موجب عدم اعتبار روایت می شود.

مراد از محمد بن عیسی که راوی از یونس می باشد، محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی می باشد. مرحوم ابن ولید و به تبع او مرحوم شیخ صدوق و مرحوم شیخ طوسی در بعضی موارد او را تضعیف کرده اند؛ اما مرحوم نجاشی با این تضعیف شدیدا مخالفت کرده است و از قول اصحابنا البغدادیون می فرماید:

رأيت أصحابنا ينكرون هذا القول، و يقولون: من مثل أبي جعفر محمد بن عيسى، سكن بغداد.[5]

نجاشی قول ابن نوح را نیز بیان کرده است که در ذیل مستثنیات ابن ولید از رجال نوادر الحکمة متعجب شده است که چطور ابن ولید و به تبع او شیخ صدوق، محمد بن عیسی بن عبید یقطینی را تضعیف کرده اند؛ در حالی که ثقه است:

قال أبو العباس بن نوح: و قد أصاب شيخنا أبو جعفر محمد بن الحسن بن الوليد في ذلك كله و تبعه أبو جعفر بن بابويه رحمه الله على ذلك إلا في محمد بن عيسى بن عبيد فلا أدري ما رابه فيه، لأنه كان على ظاهر العدالة و الثقة[6]

1.3.1- تصحیف سند روایت

1.3.1.1- تصحیف «و» به «عن»

راه دیگر تصحیح سند این است که بگوییم سند به این شکل صحیح است: الْحُسَيْنِ و مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى؛ مراد از الحسین، الحسین بن سعید است که در وثاقت او بحثی نیست. در تهذیب و استبصار به جای «عن»، «و» آمده است. در توضیح الاسناد[7] ذیل سندی در تهذیب[8] به این مطلب اشاره کرده ایم که سند می تواند به صورت الْحُسَيْنِ و مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى صحیح باشد.

در حاشیه‌ی چاپ دارالحدیث کافی عبارت تهذیب و استبصار استظهار شده است و متن بر اساس آن تصحیح شده است.

قرائنی که این مطلب را ثابت می کنند عبارتند از:

    1. احمد بن محمد بن عیسی از محمد بن عیسی روایات زیادی دارد.

    2. روایت حسین بن سعید از محمد بن عیسی ثابت نیست؛ بلکه محمد بن عیسی از حسین بن سعید روایت دارد.

حسین بن سعید از محمد بن عیسی فقط در دو مورد روایت دارد که یک مورد آن مطمئنا تحریف می باشد و مورد دیگر شاذ و نادر است که نمی توان بر اساس آن روایت حسین بن سعید از محمد بن عیسی را تثبیت کرد.

برای توضیحات بیش تر به توضیح الاسناد مراجعه کنید. اکنون نکته ای بیش از آن چه در توضیح الاسناد آمده است، در مورد یکی از آن دو روایت بیان می کنیم:

مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ عَنْ حُجْرِ بْنِ زَائِدَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لِي حَاجَةً فَقَالَ تَلْقَانِي بِمَكَّةَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لِي حَاجَةً فَقَالَ تَلْقَانِي بِمِنًى فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لِي حَاجَةً فَقَالَ هَاتِ حَاجَتَكَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَذْنَبْتُ ذَنْباً بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ أَحَدٌ فَعَظُمَ عَلَيَّ وَ أُجِلُّكَ أَنْ أَسْتَقْبِلَكَ بِهِ فَقَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ حَاسَبَ اللَّهُ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ أَوْقَفَهُ عَلَى ذُنُوبِهِ ذَنْباً ذَنْباً ثُمَّ غَفَرَهَا لَهُ لَا يُطْلِعُ عَلَى ذَلِكَ مَلَكاً مُقَرَّباً وَ لَا نَبِيّاً مُرْسَلًا.

قَالَ عُمَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ أَخْبَرَنِي‌ عَنْ‌ غَيْرِ وَاحِدٍ أَنَّهُ قَالَ: وَ يَسْتُرُ عَلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مَا يَكْرَهُ أَنْ يُوقِفَهُ عَلَيْهَا قَالَ وَ يَقُولُ لِسَيِّئَاتِهِ كُونِي حَسَنَاتٍ قَالَ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‌ فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيما[9]

عمر بن ابراهیم ظاهرا تصحیف عمرو بن ابراهیم است. در چند مورد روایت محمد بن عیسی از عمرو بن ابراهیم وجود دارد:

أَبِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عِيسَى‌ الْيَقْطِينِيِ‌ عَنْ‌ عَمْرِو بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ خَلَفِ‌ بْنِ حَمَّادٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَصَدَّقَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِصَدَقَةٍ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ.[10]

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رُبَّمَا أَرَدْتُ الْأَمْرَ يَفْرُقُ مِنِّي فَرِيقَانِ‌ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُنِي وَ الْآخَرُ يَنْهَانِي قَالَ فَقَالَ إِذَا كُنْتَ كَذَلِكَ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ اسْتَخِرِ اللَّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَرَّةً ثُمَّ انْظُرْ أَحْزَمَ الْأَمْرَيْنِ لَكَ فَافْعَلْهُ فَإِنَّ الْخِيَرَةَ فِيهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ لْتَكُنِ اسْتِخَارَتُكَ فِي عَافِيَةٍ فَإِنَّهُ رُبَّمَا خِيرَ لِلرَّجُلِ فِي قَطْعِ يَدِهِ وَ مَوْتِ وَلَدِهِ وَ ذَهَابِ مَالِهِ.[11]

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ إِنَّهُمْ يَرْوُونَ أَنَّ الْفَرْقَ مِنَ السُّنَّةِ قَالَ مِنَ السُّنَّةِ قُلْتُ يَزْعُمُونَ أَنَّ النَّبِيِّ ص فَرَقَ قَالَ مَا فَرَقَ النَّبِيُّ ص وَ لَا كَانَ الْأَنْبِيَاءُ ع تُمْسِكُ الشَّعْرَ.[12]

عمرو بن ابراهیم از خلف بن حماد نیز روایات زیادی دارد.[13]

در هر صورت وجهی ندارد روایت حسین بن سعید از محمد بن عیسی را نپذیریم؛ ظاهرا حسین بن سعید و محمد بن عیسی تقریبا معاصرند؛ اما محمد بن عیسی گر چه از حسین بن سعید نقل می کند، از عمرو بن ابراهیم نیز نقل داشته است و حسین بن سعید از عمرو بن ابراهیم نقل نکرده است و ممکن است به واسطه‌ی معاصرش، محمد بن عیسی، از عمرو بن ابراهیم روایت کرده باشد. محمد بن عیسی از نظر طبقه با حسین بن سعید تقریبا هم طبقه است و کمی هم متقدم است. روایت محمد بن عیسی در سال 198 در قرب الاسناد حمیری وجود دارد، سال 201 یا 202 نیز در کتاب اصول سته عشر روایتش وجود دارد؛ اما روشن نیست در این سال ها حسین بن سعید روایت داشته باشد. ظاهرا حسین بن سعید، عمرو بن ابراهیم را درک نکرده است و محمد بن عیسی او را درک کرده است؛ به همین دلیل حسین بن سعید روایت عمرو بن ابراهیم را از طریق معاصرش محمد بن عیسی نقل کرده است.

1.3.1.2- زائد بودن «عن الحسین»

در توضیح الاسناد ( تهذیب ج 8 ص 22) احتمال دیگری را مطرح کرده ایم که ممکن است عن الحسین در سند زائد باشد که این احتمال از احتمال عطف محمد بن عیسی بر حسین بن سعید اظهر است. روایت حسین بن سعید از یونس بن عبدالرحمن نادر است و در صورت عطف، حسین بن سعید راوی از یونس خواهد بود. از طرف دیگر عطف محمد بن عیسی بن عبید یقطینی بر حسین بن سعید در هیچ سند دیگری دیده نشده است؛ فقط در یک مورد چنین عطفی وجود دارد:

سَعْدٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ فِي الرَّجُلِ يُحْدِثُ بَعْدَ أَنْ يَرْفَعَ رَأْسَهُ فِي السَّجْدَةِ الْأَخِيرَةِ وَ قَبْلَ أَنْ يَتَشَهَّدَ قَالَ يَنْصَرِفُ فَيَتَوَضَّأُ فَإِنْ شَاءَ رَجَعَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ إِنْ شَاءَ فَفِي بَيْتِهِ وَ إِنْ شَاءَ حَيْثُ شَاءَ قَعَدَ فَتَشَهَّدَ ثُمَّ يُسَلِّمُ وَ إِنْ كَانَ الْحَدَثُ بَعْدَ الشَّهَادَتَيْنِ فَقَدْ مَضَتْ صَلَاتُهُ.[14] [15] [16]

ظاهرا در این سند تحریفی رخ داده است و «عن» در عن محمد بن عیسی زائد است. وسائل[17] نیز بدون «عن» نقل کرده است و از عبارت وافی نیز همین مطلب استفاده می شود:

سعد عن ابن عيسى عن‌ أبيه و الحسين و ابن أبي عمير عن ابن أذينة عن زرارة عن أبي جعفر ع‌ ...

فیض کاشانی، عن محمد بن عیسی را اصلا ذکر نکرده است. مراد از ابن عیسی در وافی، احمد بن محمد بن عیسی است.

در حاشیه‌ی تبیان الصلاة مرحوم آقای بروجردی چنین آمده است: استفدت من كلام سيدنا و استادنا الاعظم مدّ ظله العالى بأنّ الظاهر كون لفظ (كلهم) غير صحيح، لأنّ محمد بن عيسى و الحسين بن سعيد ليسا في طبقة ابن أبي عمير، فيمكن أن يكون السند هكذا (عن أبيه محمد بن عيسى و الحسين بن سعيد كليهما عن محمد بن أبي عمير.)

این مطلب کاملا صحیح است. دو سند برای تایید این مطلب وجود دارد:

    1. سَعْدُ بْنُ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ عَنْ‌ أَبِي‌ جَعْفَرٍ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ فِي الرَّجُلِ يَسْهُو فِي الرَّكْعَتَيْنِ وَ يَتَكَلَّمُ قَالَ يُتِمُّ مَا بَقِيَ مِنْ صَلَاتِهِ تَكَلَّمَ أَوْ لَمْ يَتَكَلَّمْ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ.[18]

این روایت از نظر سندی دقیقا مانند سند روایت قبلی است و از نظر متنی نیز هر دو در مورد خلل نماز می باشند.

    2. مَا أَخْبَرَنِي بِهِ الشَّيْخُ أَيَّدَهُ اللَّهُ قَالَ أَخْبَرَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي الْمَسْحِ تَمْسَحُ عَلَى النَّعْلَيْنِ وَ لَا تُدْخِلُ يَدَكَ تَحْتَ الشِّرَاكِ وَ إِذَا مَسَحْتَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ رَأْسِكَ أَوْ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ قَدَمَيْكَ مَا بَيْنَ كَعْبَيْكَ إِلَى أَطْرَافِ الْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَكَ.

احتمال دیگری که وجود دارد این است که عن محمد بن عیسی زائد باشد و محمد بن عیسی ( در کتاب سعد بن عبدالله) حاشیه‌ی تفسیری ابیه باشد که در کتب بعدی وارد متن شده است.

موید و مرجح این احتمال این است که تعبیر «ابی جعفر عن ابیه محمد بن عیسی» در هیچ سندی نیست، تعبیرهای «احمد بن محمد بن عیسی عن ابیه محمد بن عیسی» یا «احمد بن محمد عن ابیه محمد بن عیسی» یا «احمد عن ابیه محمد بن عیسی» وجود دارد؛ اما تعبیر روایت در هیچ سندی نیست.

البته زائد بودن «عن» یا «عن محمد بن عیسی» در نتیجه تاثیری ندارد و بنا بر هر دو وجه حسین بن سعید عطف بر محمد بن عیسی بن عبید نیست؛ یعنی محمد بن عیسی بن عبید در سند واقع نشده است و مراد از «ابیه ( محمد بن عیسی)» در این سند، محمد بن عیسی بن عبدالله الاشعری است.

1.3.2- نتیجه

به دو صورت احتمال تصحیف روایت یونس[19] ( مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ... ) وجود دارد:

    1. تصحیف واو به «عن»

    2. زائد بودن «عن الحسین»

در صورت اول با توجه به ثقه بودن حسین بن سعید نیازی به توثیق محمد بن عیسی الیقطینی نیست.

صورت اول گر چه مویداتی دارد؛ اما حسین بن سعید از یونس به ندرت روایت می کند.

صورت دوم اشکال صورت اول را ندارد؛ اما در همه‌ی نسخ موجود کافی «الحسین عن محمد بن عیسی» آمده است.

با توجه به این که روایت حسین بن سعید از محمد بن عیسی در روایت کتاب زهد را تصحیح کردیم، اشکالی ندارد در این روایت نیز روایت حسین بن سعید از محمد بن عیسی را بپذیریم؛ زیرا با توجه به این که حسین بن سعید از یونس به ندرت روایت می کند ( چنان که از عمرو بن ابراهیم روایت نمی کند و در کتاب زهد به واسطه‌ی محمد بن عیسی از او روایت کرده است)، حسین بن سعید به واسطه‌ی معاصرش محمد بن عیسی از یونس روایت کرده است.

در نتیجه تخطئه‌ی سند کافی یا زائد دانستن «عن الحسین» صحیح نمی باشد و تصحیح سند مبتنی بر توثیق محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی است؛ البته روایت مرسل است و مبنای اصحاب اجماع را نپذیرفتیم مگر در مورد ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی؛ در نتیجه حتی با توثیق محمد بن عیسی روایت از نظر ما معتبر نیست.


[1] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص116.
[2] مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا أَيْنَ تَعْتَدُّ قَالَ حَيْثُ شَاءَتْ وَ لَا تَبِيتُ عَنْ بَيْتِهَا.
[3] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج3، ص508.
[4] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص116.
[5] رجال النجاشی، شیخ النجاشی، ج1، ص333.
[6] رجال النجاشی، شیخ النجاشی، ج1، ص348.
[7] چاپ نشده است؛ اما در نرم افزار درایة النور بخشی از آن که تا آن زمان نوشته بودم، آمده است.
[8] ج8، ص22، روایت 46.
[9] الزهد، النص، ص: 91.
[10] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، ج1، ص142.
[11] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج3، ص472.
[12] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص486.
[13] کافی ج5، ص91، حدیث 2ص236، حدیث 17ج6، ص327، حدیث 10ص387، حدیث 1ص399، حدیث 14ص479، حدیث 8خصال، ص154، حدیث 153تهذیب، ج1، ص375، حدیث 1156ج3، ص31، حدیث 10921ص282، حدیث 837157ج6، ص34، حدیث 6913ج7، ص177، حدیث 18239فرحة الغری، ص50.
[14] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج2، ص318.
[15] استبصار، شیخ طوسی، ج1، ص343.
[16] استبصار، شیخ طوسی، ج1، ص402.
[17] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج6، ص410، أبواب، باب، ح، ط آل البيت.
[18] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج2، ص191.
[19] صرف نظر از ارسال.