درس رجال آیت الله شبیری

جلسه 40

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی موارد نقض
یکی از موارد نقض که ذکر شده بود به انس بن مالک بود.
می گوییم: اینکه صفوان، ابن ابی عمیر و بزنطی مقید باشند که در فضائل اهل بیت مقید باشند که از سنی نقل نکنند مخصوصا که در این موارد نقل از سنی در باب امر وصایت بسیار مهم بوده است. بنا بر این اینکه مراد از لا یروون و لا یرسلون الا ان ثقه، حتی این موارد را شامل شود بسیار بعید است.
لا یروون و لا یرسلون الا ان ثقه در مباحث فرعیات است و در فرعیات است که اعتبار منقولات اهمیت پیدا می کند که در نتیجه این افراد فقه از ثقه روایت کرده اند. اما نسبت به مسائل کلامی مانند اثبات فضائل اهل بیت و یا وصایت اهل بیت الزامی وجود ندارد که قاعده ی فوق اجرا باشد.
شاید هم مراد از ثقه معنای اعم باشد یعنی معنای آن مختص به انسان صدوق و راستگو نباشد بلکه مراد کسی باشد که قابل اعتماد است. این اعتماد بر اساس موارد مختلف، متفاوت می باشد. بر این اساس ثقه در فروعات به کسی گفته می شود که امامی صدوق باشد. اما در ثقه در مطالب کلامی و فضائل اهل بیت، امامی بودن شرط نیست.
به هر حال ما تا به حال به موارد نقض بسیاری اشاره کرده و جواب دادیم و البته مواردی هم باقی مانده است و در جوابی کلی می گوییم: اگر موارد نقضی پیدا شود (کما اینکه مواردی نیز هست) آیا این موارد می تواند مانع از اخذ به آن قاعده ی کلی شود یا نه؟
آیت الله خوئی به شهادت ابن قولویه در کامل الزیارات و شهادت علی بن ابراهیم در تفسیر اعتماد کرده و حکم کرده است که هر یک از کسانی که در اسناد این دو کتاب واقع است ثقه هستند. بعد مواردی پیدا شده که غیر ثقه بودند. آیت الله خوئی قائل بود که باید از آن موارد رفع ید کرد و ما بقی را تمسک کرد. زیرا شهادت صاحب کتاب مبنی بر ثقه بودن افراد فوق، به تعداد آن افراد به شهاداتی جداگانه تقسیم می شود بنا بر این اگر در قبول شهادت در بعضی از افراد مانعی وجود داشته باشد این موجب رفع ید از قبول شهادات در سایر موارد نمی شود.
چرا همین سخن در مورد ابن ابی عمیر جاری نباشد و چرا در مورد او می گویید که چون مواردی از نقض یافت شده است حتی در غیر موارد نقض هم نمی توان به شهادت ابن ابی عمیر و صفوان و بزنطی عمل کرد.
بعد خود آیت الله خوئی از آن جواب داده می فرماید: فرق بین این دو مورد در این است که اگر شیخ طوسی می فرمود: ابن ابی عمیر و صفوان و بزنطی به وثاقت مشایخ خود شهادت داده اند و خود شیخ به وثاقت مشایخ آنها شهادت نمی داد و فقط شهادت آنها را نقل می کرد، این شهادت می توانست به شهادات عدیده منحل شود و اگر در بعضی موارد، نقضی مشاهده می شد این مانع از اخذ به شهادات آنها در موارد دیگر نبود. ولی مطلب به این گونه نیست زیرا شیخ می فرماید: کسانی که ابن ابی عمیر و صفوان و بزنطی از آنها نقل می کنند نزد من ثقه هستند. حال ما مشاهده کرده ایم که بعضی از آنها نزد خود شیخ هم ثقه نبوده اند یعنی حتی خود شیخ هم ثقه بودن آن افراد را قبول ندارد. این نشان می دهد که شیخ در این جمله اشتباه کرده است در نتیجه نمی شود به شهادت او اخذ کرد.