97/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ادله /استصحاب /اصول عملیه
خلاصه بحث :
مرحوم آخوند و مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی اشکالات دیگری را بر دلالت صحیحه سوم زراره بیان کردند لکن این اشکالات از نظر حضرت استاد وارد نبود. در جلسه سابق اشکالات این دو اصولی و پاسخ استاد معظم از اشکال آنها تبیین گردید. مرحوم فیض کاشانی در کتاب وافی و مرحوم مجلسی در کتاب ملاذ الاخیار صحیحه زراره را به صورت دیگری معنا نمودهاند. معنای ارائه شده توسط این دو بزرگوار از جهتی مشترک و از جهتی متفاوت است. مرحوم آقای خمینی معنای ارائه شده توسط مرحوم مجلسی را برگزیده، بر آن استدلال مینمایند. لکن استاد معظم استدلال مرحوم امام را ردّ کرده، معنای مرحوم فیض را انتخاب میکنند.
تبیین صحیحه سوم زراره در کتاب وافی و ملاذ الاخیار
مرحوم فیض در کتاب وافی و مرحوم مجلسی دوم در کتاب ملاذ الاخیار، در رابطه با صحیحه سوم زراره معنایی ارائه دادهاند که معنای خوبی است و قبل از ایشان آن معنا بیان نشده است[1] . معنایی که این دو بزرگوار بیان نمودهاند در جهتی مشترک و در جهتی مختلفند. هم فیض; و هم مجلسی; فقره «و لا ینقض الیقین بالشک» را به معنای استصحاب ندانسته، به صورت ذیل معنا کردهاند: «در بین نماز یکی از شکوک صحیحه (شک دو یا سه و یا شک سه و چهار) بر مصلی عارض میشود. شکی که در مورد اتیان رکعت چهارم وجود دارد، موجب ابطال سه رکعت یقینی نمیشود. اما اگر یکی از شکوک مبطله بر او عارض میشد، بطلان نماز را در پی داشت و آن متیقن را کالعدم میکرد. بنابراین «لا ینقض الیقین بالشک» به این معنا است که مصلی در شکوک صحیحه نباید نماز خود را ابطال کند». اما فیض; در ادامه میفرماید فقره «قام فاضاف الیها اخری» نسبت به متصله بودن یا منفصله بودن ساکت است ولی مجلسی; میفرماید این تعبیر بر منفصله بودن آن رکعت دلالت دارد[2] . [3]
تبیین معنای ملاذ الاخیار در بیان مرحوم آقای خمینی
مرحوم آقای خمینی معنای ارائه شده در کتاب ملاذ الاخیار را پسندیدهاند[4] و با یک بیان اضافیتر مختار مجلسی دوم; را تقویت میکنند. مجلسی; فرمودند: «این روایت در رابطه با منفصله بودن یا متصله بودن رکعت اضافی ساکت نیست بلکه از این روایت به دست میآید که شخص باید آن رکعت اضافی را منفصلاً به جا آورد». ایشان نسبت به این معنا، بیانی ارائه ندادهاند اما آقای خمینی; در تبیین این مطلب میفرماید: در روایت از تعبیر «لا يدخل الشك في اليقين و لا يخلط أحدهما بالآخر» استفاده شده است. از طرفی دیگر امر، در صورتی صحیح است که خطاب مقدور مکلف باشد. اگر تعبیر «لا تخلط» و «لا تدخل» مربوط به شک سه و چهار باشد، این امر مقدور مکلف نخواهد بود؛ زیرا رکعات نماز ثبوتا یا سه و یا چهار رکعت انجام گرفته است و مکلف توان تغییر آن را ندارد. اما امام7 با اضافه کردن رکعتی دیگر، شک مصلی را به شک بین چهار و پنج تبدیل مینماید و مکلف میتواند آن رکعت اضافه را به صورت جداگانه و یا به صورت متصل به جا آورد. در چنین فرضی امام7 با بیان «لا يدخل الشك في اليقين و لا يخلط أحدهما بالآخر» دستور میدهند که آن رکعت اضافی به صورت جداگانه انجام شود[5] .
اشکال استاد
به نظر ما بیان آقای خمینی; تمام نیست؛ چون در تعبیر «لا يدخل الشك في اليقين» مراد از یقین، همان سه رکعت است اگر چه شخص میتواند آن رکعت اضافی را به آن سه رکعت یقینی منضمّ کند ولی هیچگاه نمیتواند یک رکعت اضافی را در آن سه رکعت داخل کند. چنین نیست که اگر مصلی آن رکعت اضافی را متصلا به جا آورد، آن رکعت را در آن سه رکعت یقینی داخل کرده باشد و با منفصل خواندن، آن رکعت اضافی را در آن سه رکعت داخل نکرده باشد. بلی تعبیر «لا یخلط» از این اشکال مصون است. اما این تعبیر نیز به این معنا است که نباید آن عمل انجام شده را به صورت متیقن فرض کرده، به آن اکتفاء کنید.
اما اینکه ایشان فرمودهاند «مصلی در شک بین سه و چهار نمیتواند کار اختیاری انجام دهد و تنها در شک بین چهار و پنج این امر ممکن است[6] » صحیح نیست بلکه به نظر ما مصلی تنها در شک بین سه و چهار میتواند کار اختیاری انجام دهد؛ زیرا شخص نباید آن رکعت مشکوک را متیقن فرض کرده، به آن اکتفاء کند (بر خلاف جایی که شخص ظن دارد و مظنون خود را به صورت متیقن فرض میکند و رکعت دیگری را به آن اضافه نمینماید). عبارت «لا یدخل الشک فی الیقین» به این معنا است که نباید با آن رکعت اضافی، معامله متیقن کرد و نباید به آن اکتفاء نمود، بلکه به یک ضمیمهای نیاز است که به نظر مرحوم فیض نحوه و شکل آن ضمیمه از روایت به دست نمیآید. بنابراین به نظر ما کلام فیض; کلام بدی نیست.