97/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استدلال به سنت /ادله وجوب احتیاط /برائت
خلاصه:
در جلسه گذشته استاد معظم روایت امالی شیخ ره را مطرح نمودند. در این جلسه ناتمام بودن دلالت آن بر وجوب احتیاط را تبیین خواهند نمود. در ادامه معنای فقره «فاحتط بما شئت» را از نظر شیخ ره بیان میکنند لکن ایشان به دلیل جریان اصالة الفساد، این عبارت را مصحَّف میدانند.
عدم دلالت روایت امالی بر وجوب احتیاط
در جلسه گذشته به روایت «اخوک دینک فاحتط لدینک بما شئت» اشاره کردیم. معنای این روایت چیست؟ شیخ ره و بسیاری از شرّاح گفتهاند: در این روایت دین به اخ تشبیه شده است. لکن این معنایی که آنها ارائه دادهاند، بسیار بعید است؛ زیرا اگر بخواهیم دین را به أخ تشبیه کنیم باید بگوییم دین مبتدای مؤخر و أخ خبر مقدم است. به نظر ما در این روایت اخ به دین تشبیه شده است و دین خبر و أخ مبتدا میباشد. به نظر ما جهت تشبیه در این روایت چنین است: همانطور که انسان وظیفه دارد دین (مشبهبه) را حفظ کند، باید برادر خود (مشبه) را نیز حفظ نماید. مراد از دین در این روایت یا اصول دین و یا فروع اساسی دین مانند نماز و روزه و حج است نه احکام مخفی دین مانند احکام علم اجمالی و ... .
علی ایّ حال چه دین به أخ تشبیه شده باشد و چه أخ به دین، از این روایت استفاده میشود که احتیاط در دین، مأمور به است. شیخ ره میفرماید: ما خارجا میدانیم که احتیاط در بعض موارد واجب و در برخی از موارد مستحب است. احتیاط در شبهات حکمیه وجوبیه و احتیاط در شبهات موضوعیه، بالاجماع واجب نیست و به عقیده ما احتیاط در این موارد قابل عمل کردن نیست. از آنجا که شبهات موضوعیه و شبهات وجوبیه اکثر افراد احتیاط را شکل میدهند، برای تحرز از تخصیص اکثر نمیتوان این روایت را بر وجوب احتیاط حمل کرد. به نظر ما حتی تخصیص مساوی بلکه قریب به مساوی نیز متعارف نیست و تنها افراد کمی را میتوان از تحت عام، خارج کرد. این اشکال در حمل روایت بر استحباب نیز وجود دارد و نمیتوان مفاد این روایت را استحباب احتیاط دانست. به همین دلیل به عقیده ما این روایت بر اصل الطلب (مطلق الرجحان) دلالت خواهد داشت. آقای خویی ره مبنایی دارند که ما نیز آن مبنا را پذیرفتهایم به این بیان که اوامر نه وضعا و نه اطلاقا دلالت بر وجوب ندارد بلکه امر مصداق بعث مولاست و مادامی که ترخیصی از جانب مولی ثابت نشود، عقل و یا عقلاء انجام آن را واجب میدانند. طبق این بیان در صورتی که ما شک در ترخیص داشته باشیم، اتیان آن فعل عقلا واجب خواهد بود[1] .
مرحوم شیخ ره در ادامه معنای مطلق الرجحان را به سبب اشکالی که در مسئله وجود دارد، نمیپذیرند و میفرمایند: در این روایت امر استحبابی اراده شده است که لازم المراعات نیست. ایشان میفرماید: گاهی نماز را به صوم تشبیه کرده، میگوییم برخی از احکام این دو واجب و برخی از احکام آن دو مستحب است. اما در این روایت احکام فقهی أخ در نظر گرفته نشده بلکه این روایت در مقام بعث است و عالیترین مراتب احتیاط را بیان مینماید. تعبیر شیخ ره چنین است:
هذا، و الذي يقتضيه دقيق النظر: أنّ الأمر المذكور بالاحتياط لخصوص الطلب الغير الإلزاميّ؛ لأنّ المقصود منه بيان أعلى مراتب الاحتياط، لا جميع مراتبه و لا المقدار الواجب.[2]
اگر اعلی مراتب احتیاط اراده شده باشد، امر به آن احتیاط، مستحب خواهد بود. نظیر این بیان در کلمات مرحوم شیخ عبد الکریم حائری وجود دارد. ایشان در کتاب الصلاه میفرماید: اقامه در نماز واجب نیست، زیرا در روایت وارد شده که اگر کسی نماز را همراه با اذان و اقامه به جا آورد دو صف از ملائکه به او اقتداء میکنند اما اگر به اقامه اکتفاء کند، تنها یک صف به او اقتداء مینمایند. از آنجا که در این روایات از عذاب جهنم حرفی به میان نیامده است، متفاهم عرفی از این تعابیر، عدم وجوب اذان و اقامه خواهد بود[3] . در ما نحن فیه نیز به همین صورت است، یعنی از آنجا که اعلی مراتب احتیاط اراده شده است، امر به آن احتیاط، مستحب خواهد بود. در صورتی که امر موجود در روایت استحبابی باشد، در این صورت چنین نیست که به مقتضای عقل یا عقلاء، عمل به احتیاط واجب باشد.
معنای «بما شئت» از نظر شیخ رهبحث دیگری که در این روایت وجود دارد این است که مراد از تعبیر «بما شئت» چیست؟ شیخ ره میفرماید: مراد از این تعبیر این نیست که اگر خواستی احتیاط کن و اگر نخواستی به احتیاط عمل نکن؛ زیرا در غیر این صورت بعث موجود در روایت بیاهمیت خواهد شد و این سخن، خلاف تشبیه أخ به دین و یا تشبیه دین به أخ است. بلکه مراد این است که هر مرتبهای از احتیاط که در نظر گرفته شود، مطلوبیت دارد. از این رو این روایت به اعلی مراتب احتیاط بعث کرده است. لکن اعلی مراتب احتیاط نسبت به اشخاص تفاوت دارد و برخی توان احتیاط بیشتر و بعضی توان احتیاط کمتر را دارند. اما هر فرد به هر اندازه که قدرت دارد باید به احتیاط عمل نماید.
جریان اصاله الفساد در تعبیر «بما شئت» از نظر استادمعنایی که شیخ ره ارائه داده و «بما شئتَ» را به معنای «بما قدرتَ» دانستهاند، متکلفانه است. به نظر ما عبارت «بما شئت» از اساس غلط است. ما سابقا بیان کردهایم که در هر جایی که تصحیح عبارت نیاز به بیانات تفصیلی داشته باشد، اصل اولیِ غلط بودن عبارت جاری میشود. هر فردی که با نُسخ ارتباط بسیاری داشته باشد، در چنین بیانات متکلفانهای، اصالة الفساد را به راحتی میپذیرد. علماء سعی بسیاری کردهاند که نسخ کتب اربعه را حفظ نمایند. اما در عین حال میبینیم این کتابها (مانند کتاب کافی) اختلاف نسخه بسیاری دارند. از آنجا که اهتمام ویژهای نسبت به غیر کتب اربعه وجود نداشته، اختلاف نسخ آنها به حدی زیاد است که قابل ذکر نیست. مثلا ما کتاب بصائر الدرجات صفار ره را تنها با یک نسخه مقابله کردیم و به حدی اختلاف در نسخه یافتیم که قابل ذکر نیست.
به نظر ما این احتمال وجود دارد که لفظ به کار برده شده در لسان حضرت «بما سعت[4] » بوده باشد؛ زیرا عبارت «بما سعت» از حیث کتابت شبیه «بما شئت» است.