درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

89/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طرق اثبات هلال/ اعتبار حکم حاکم در اثبات هلال/

 

رؤیت هلال قبل از زوال در یوم الشک - بررسی مکاتبه محمد بن عیسی

خلاصه: در این جلسه تتمه‌ای را در مورد مکاتبه محمد بن عیسی بیان می شود، سپس به ذکر روایات باقیمانده درباره قول به عدم ثبوت هلال با رؤیت آن در قبل از زوال پرداخته می شود.

تتمه بحث از مکاتبه محمد بن عیسی

به استبصاری که با نسخ معتبر آن را مقابله کرده‌ام، مراجعه کردم، دیدم که در نسخ معتبر «فی» ندارند و تعبیرشان عبارت از «الهِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ» است؛ یعنی الهلال با الف و لام است. و لذا دو احتمال در مورد این اختلاف بین نسخه تهذیب «غُمَّ عَلَیْنَا هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ»[1] با نسخه استبصار «غُمَّ عَلَیْنَا الْهِلَالُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ»[2] وجود دارد: احتمال اول: «فِی» را تصحیحا اضافه کرده‌اند؛ با اینکه «غم علینا الهلال شهر رمضان» نیازی به این اضافه کردن «فِی» ندارد؛ چون معنایش درست است؛ شهر رمضان ظرف است و به این معناست که هلال در ماه رمضان مخفی شده است و شخص نمی‌تواند آن را ببیند، اگر فردایش آن را ببیند چه وظیفه‌ای دارد؟ احتمال دوم: این اختلاف بین تهذیب «هِلَال» و استبصار «الْهِلَال» که به هر تقدیر در بین آنها هست، این زیادی الف و لام را در استبصار ممکن است که تصحیحا کرده باشند و اصل روایت همانی باشد که در تهذیب «هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَان» بوده است.

(پاسخ به سؤال) به جهت تهافتی که در بین صدر و ذیل مشاهده کرده‌اند، آمده‌اند «هِلَال» را «الْهِلَال» کرده‌اند.

و به جهت این احتمال یعنی تصحیح اجتهادی که به طور جدی در اینجا می‌آید، دیگر نمی‌توانیم نسبت بدهیم و بگوییم که مقتضای قاعدة این است که نسخه استبصار صحیح است و نسخه تهذیب باطل است. پس اگر بخواهیم این مشکل را حل کنیم باید ببینیم که آیا می‌توانیم عبارت تهذیب را جوری معنا کنیم که مشکل حل بشود یا نه؟

ما دیروز به این کلام مرحوم حکیم[3] که مقصود از «هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَان»، هلال شوّال است، این اشکال را می‌کردیم که این مثل این است که از عمرو به زید تعبیر کنند و چنین کاری با هیچ عرفی مساعد نیست.

ولی می‌توان گفت که این تشبیه درست نیست و در اینجا از دو راه می‌شود گفت که مقصود از هلال در صدر عبارت، در عین حالی که هلال رمضان است، هلال ماه شوّال است: یکی اینکه «هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَان» از نوع اضافه به تقدیر «فی» باشد، که معنایش «الْهِلَالُ فِی شَهْرِ رَمَضَان» می‌شود. و دوم اینکه چون هلال علاوه بر اینکه معرّف ختم ماه رمضان است، اول ماه شوال را هم نشان می‌دهد، پس نسبت به هر دوی از رمضان و شوّال اضافه‌اش درست است؛ هم هلال افطار ماه رمضان است به این معنا که ماه رمضان دیگر تمام شده و وقت افطارش است و شوّال شده است مثل اینکه یک علامت و تابلویی که در راه‌هایی مثل مکه و منا نصب می‌کنند که یک تابلو علامت اول راه است و یک تابلو علامت آخر راه و آن تابلویی که علامت آخر راه است می‌تواند در عین علامت آخر بودن برای آن راه، علامت برای اول یک راه دیگر باشد. پس اینجا مانند زید و عمرو نمی‌شود که اطلاق یکی به جای دیگری هیچ توجیه عرفی ندارد.

مسامحه در کلام جواهر

مرحوم صاحب جواهر[4] می‌گوید: این تعبیر به «هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَان» مجاز است و در اضافه مجازی ادنی مناسبتی کفایت می‌کند. ولی یک تسامح خیلی جدّی در کلام ایشان واقع شده است و آن اینکه: ایشان در ابتداء روایت را مطابق با نقلی از استبصار که «فی» دارد نقل می‌کند. و وقتی می‌خواهد «الْهِلَالُ فِی شَهْرِ رَمَضَان» را معنا کند، این‌طور می‌گوید که

معنایش این است که هلال مستور شده است و ما نمی‌دانیم که هلال ماه رمضان هست یا نه، ولی فردایش آن را می‌بینیم. حضرت می‌فرماید که شما آن روز را روزه بگیرید. سپس این‌طور نتیجه می‌گیرد که: پس صدر روایت دلالت می‌کند بر اینکه با دیده شدن هلال در روز، ماه رمضان بودن ثابت می‌شود. بعد می‌گوید: با توجه به اینکه در آخر روایت حکم به عدم ثبوت هلال با دیده شدن در روز می‌کند؛ اول به جهت آن علتی که ذکر می‌کند و دوم به جهت اینکه می‌فرماید باید روزه را تمام کند و افطار نکند که این دو قرینه دلالت می‌کنند که سؤال در ذیل در مورد هلال شوال است. پس صدر و ذیل روایت با هم منافات پیدا می‌کنند. تسامح ایشان این است که در بیان معنای صدر روایت نقل «فی» را که در نقلی از استبصار هست می‌آورد و در عین حال در بین صدر و ذیل تناقض را مطرح می‌کند، و اما وقتی که می‌آید که از تناقض جواب بدهد، در جواب نسخه تهذیب را معیار قرار می‌دهد و می‌گوید در اضافه ادنی مناسبتی کافی است؛ یعنی عبارت را که نقل می‌کند «الْهِلَالُ فِی شَهْرِ رَمَضَان» را نقل می‌کند ولی در جواب از منافات صدر و ذیل عبارت «هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَان» را در نظر می‌گیرد. علاوه بر اینکه اگر نسخه «فِی شَهْرِ رَمَضَان» در نظر گرفته شود، آقایان دیگر هم گفته‌اند که در این صورت منافاتی بین صدر و ذیل پیش نمی‌آید!

به هر حال اگر این مطلب را بگوییم که با دو قرینه ـ که در جواهر هم هست ـ که یکی این است که راجع به افطار سؤال می‌کند و حضرت می‌فرماید روزه‌ات را تمام کن و دوم اینکه می‌فرماید اگر ماه تمام باشد مانعی ندارد که هلالی که برای اختتامش است، قبل از ظهر دیده بشود. با این دو قرینه بگوییم که مقصود از هلال در صدر عبارت، هلال شوال است و اضافه هم مشکلی نداشته و صحیح است، مشکلی ندارد.

استدلال به روایت اسحاق بن عمار بر عدم ثبوت هلال با رؤیت قبل الزوال

صحیحه اسحاق بن عمار: یکی دیگر از روایت‌های مورد استدلال برای بحث، روایت اسحاق بن عمار است که به نظر ما صحیحه است ولی مرحوم خویی[5] آن را موثقه می‌داند. عبارتش چنین است: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ هِلَالِ رَمَضَانَ یُغَمُّ عَلَیْنَا فِی تِسْعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَعْبَانَ- فَقَالَ لَا تَصُمْهُ إِلَّا أَنْ تَرَاهُ فَإِنْ شَهِدَ أَهْلُ بَلَدٍ آخَرَ أَنَّهُمْ رَأَوْهُ فَاقْضِهِ (مورد

استدلال این ذیل از روایت است که می‌فرماید:) وَ إِذَا رَأَیْتَهُ وَسَطَ النَّهَارِ فَأَتِمَّ صَوْمَهُ إِلَی اللَّیْلِ»[6] .

این عبارت «فَأَتِمَّ صَوْمَهُ إِلَی اللَّیْل» را مرحوم شیخ[7] این‌طور معنا می‌کند که در صدر روایت می‌گوید: بیست و نه روز گذشته است و در شب سی‌ام هوا ابری بوده است؛ که معلوم نیست که داخل در ماه شعبان است یا داخل در ماه رمضان است، سؤال می‌کند که فردا تکلیف چیست؟ حضرت فرمودند: روزه نگیر مگر اینکه خودت ماه را ببینی می‌فرماید: و اما اگر در وسط روز هلال را دیدید، پس روزه آن روز را تا شب ادامه بدهید. شیخ می‌گوید: در اول فرمود که روزه نگیر و اما در ذیل می‌فرماید روزه بگیر، و جمع بین این دو به این است که مقصود حضرت این است که به قصد رمضان روزه نگیر؛ چون او هم که سؤال می‌کند که روزه بگیریم یا نه مرادش این است که آیا لازم است که به حساب ماه رمضان روزه بگیریم یا نه؟ و اما در ذیل که فرمود روزه بگیر مقصودش این است که به قصد شعبان می‌توانید بگیرید و اما اگر به قصد رمضان بخواهید بگیرید، طبق روایت‌های دیگر ممنوع است. و با این معنایی که شیخ کردند، روایت ربطی به مورد بحث ما نخواهد داشت و دلالتی بر اثبات هلال با دیده شدن هلال در روز نمی‌کند.

ولی مرحوم خویی[8] معنایی دیگری می‌کند و می‌گوید: صدر روایت یک مورد را می‌گوید و ذیل روایت مورد دیگری را می‌گوید؛ ذیل روایت در مورد این است که اگر آخر ماه است و ماه را در وسط نهار دیدیم آیا آن را افطار کنیم یا نه؟ حضرت می‌فرمایند که این روزه را تمام کنید. و مراد از وسط النهار هم به بیانی که بعضی استدلال کرده‌اند یعنی قبل از زوال؛ چرا که نهار از طلوع فجر شروع می‌شود. پس این راجع به شوّال است.

اشکال: روایت اگر در معنایی که شیخ می‌گویند اظهر از معنایی که مرحوم خویی می‌گوید نباشد، ابعد از آن نیست.

و احتمال سومی که برای روایت هست ـ اگر چه احتمال بعیدی است ـ این است که مراد از «لَا تَصُمْهُ» این باشد که واجب نیست بیاورید؛ چون سؤالی هم که در مسأله هست همین است که حالا که بیست و نه روز تمام شده است و احتمال این هست که ماه رمضان باشد. باید روزه بگیریم یا نه؟ حضرت می‌فرمایند: نگیر؛ یعنی واجب نیست. و این معمول است که گاهی می‌گویند بگیر یعنی مجاز است گرفتن آن که اصطلاحاً در اینجا امر در جایی است که توهم حظر هست و سؤال از رخصت فعل است که امر در این صورت دلالت بر جواز فعل می‌کند و گاهی هم آن طرفش هست که نهی در جایی است که سؤال از رخصت در ترک است که در این صورت دلالت بر جواز ترک می‌کند. پس این هم محتمل است که «لَا تَصُمْهُ» به معنای لایجب صیامه باشد. و اما مقصود از ذیل روایت این می‌شود که حالا اگر آمدی مشغول صوم شدی دیگر آن را رها نکن و ناقص رها نکن، کما اینکه در بعضی از روایات هم هست که تصریح شده است که دیگر تمام کنید آن را، منتها آن در مورد بعد از عصر بوده است.

کما اینکه در بعضی از روایات هم هست که در مورد سؤال آمده در روایت اسحاق بن عمار، علاوه بر اینکه نهی از آن نشده است و «لَا تَصُمْهُ» نیست بلکه امر هم شده است که آن را بگیرد و این هم قرینه می‌شود که «لَا تَصُمْهُ» در روایت اسحاق بن عمار یعنی واجب نیست، کما اینکه امر آمده در این روایت هم که متنش را نقل می‌کنیم به معنای استحباب است و آن روایت هارون بن خارجه است؛ البته این احتمال هست که واسطه‌ای بعد از هارون باید باشد؛ چون همین مضمون از روایت به واسطه ربیع بن ولاد هم از امام علیه السلام نقل شده است و اما متن روایت هارون بن خارجه چنین است: «قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عُدَّ شَعْبَانَ تِسْعَةً وَ عِشْرِینَ یَوْماً فَإِنْ کَانَتْ مُتَغَیِّمَةً فَأَصْبِحْ صَائِماً وَ إِنْ کَانَ مُصْحِیَةً وَ تَبَصَّرْتَهُ وَ لَمْ تَرَ شَیْئاً فَأَصْبِحْ مُفْطِراً»[9] . که حضرت در اینجا می‌فرماید که اگر هوا ابری بود که نتوانستید تشخیص بدهید که آیا هنوز جزو ماه شعبان است یا نه، استحباب دارد که روزه بگیرید.

بنابراین: این احتمال هم در کار هست و لذا دلالت این روایت در مورد بحث و اینکه با رؤیت قبل از ظهر ثابت نمی‌شود، حتی راجع به هلال شوال هم مشکوک است.

روایت جراح مدائنی: یکی هم روایت جراح مدائنی است که در باب چهارم از جامع الاحادیث[10] هست و متنش چنین است: «قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ رَأَی هِلَالَ شَوَّالٍ- بِنَهَارٍ فِی رَمَضَانَ فَلْیُتِمَّ صِیَامَهُ»[11] می‌گویند: از این روایت هم استفاده می‌شود که اگر هلال شوال را در روز ببیند، حتی اگر در قبل از ظهر هم دیده باشد، هلال شوال ثابت نمی‌شود و باید روزه‌اش را تمام کند.


[1] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 177، ح64.
[2] . الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج2، ص: 73، ح1.
[3] . مستمسك العروة الوثقى، ج8، ص:466، « بناء على ان المراد من هلال شهر رمضان هلال شوال...».
[4] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج16، ص:367، « ضرورة كون المراد بهلال شهر رمضان هلال شوال توسعا و لو بقرينة ذيل الرواية، لصدق الإضافة بأدنى ملابسة، ..».
[5] . موسوعة الإمام الخوئي، ج22، ص: 95، « فمن النصوص المقيِّدة: موثّقة إسحاق بن عمّار...».
[6] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 178، ح65.
[7] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 178، « يَعْنِي بِقَوْلِهِ علیه السلام أَتِمَّ صَوْمَهُ إِلَى اللَّيْلِ عَلَى أَنَّهُ مِنْ شَعْبَانَ دُونَ أَنْ يَنْوِيَ أَنَّهُ مِنْ رَمَضَانَ...».
[8] . موسوعة الإمام الخوئي، ج22، ص: 95، « هي و إن كان صدرها وارداً في هلال رمضان، و لكن ذيلها ظاهر في شوّال، لأمره بالإتمام بعد فرض كونه صائماً، الظاهر في كونه من رمضان...».
[9] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 180، ح2.
[10] . جامع الاحادیث، جلد10، ص: 311، ح14740.
[11] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 178، ح64.