درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

89/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط وجوب صوم/ ارتکاب مفطرات و جماع برای مسافر غیر صائم/

 

بحث در شرائط وجوب صوم بود. در این جلسه، استاد دام ظله، در بحث شرطیت حضر، بحث در مسئله ارتکاب مفطرات و جماع برای مسافر غیر صائم را پی می‌گیرند.

ادامه بررسی روایات مساله

روایات متعددی بر این دلالت دارد که مسافر مانند سایر مفطرات اشکالی ندارد در ماه مبارک رمضان مباشرت حلال کند، منتها به دلیل اینکه در اسناد آنها اشتباهاتی وجود دارد، مختصر توضیحی لازم است.

روایت اول: «عدة من أصحابنا عن أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ»[1] ، بعضی از نسخ قرب الاسناد نیز همینطور نقل کرده و در بعضی از نسخ آن تعبیری اضافه دارد اما کافی و تهذیبین قرینه بر صحت بعضی نسخ قرب الاسناد و بطلان بعضی دیگر است، در جامع الاحادیث اینطور آمده که «أحمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن عیسی عن سهل بن الیسع الاشعری عن أبیه»، در اینجا «محمد بن عیسی» واسطه شده، در زمان مرحوم آقای بروجردی قرب الاسناد با چاپ سنگی چاپ شده که این نسخه معتبرتری است، این که اینجا جامع الاحادیث علامت می‌دهد، نسخه مغلوطی است و چندان معتبر نیست، متن نسخه‌ای که در زمان مرحوم آقای بروجردی چاپ شده و کاملاً با کافی و تهذیب و استبصار تطبیق می‌کند، اینگونه است که «أحمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن سهل بن الیسع الاشعری عن أبیه»، در کافی و تهذیب و استبصار «مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِیهِ» است و اینجا توضیح داده و گفته

«مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلِ بْنِ الْیَسَعِ الْأَشْعَرِیِّ، عَنْ أَبِیهِ»[2] ، پس، راوی پدر سهل نیست و خود سهل است، پدر محمد که سهل است، راوی است. وثاقت احمد بن محمد بن عیسی روشن است، و به وثاقت سهل بن یسع نیز تصریح شده، در فهرست نجاشی و فهرست مرحوم شیخ وثاقت محمد بن سهل ذکر نشده اما روش سابقین این بوده که اینطور روایات را می‌پذیرفتند، به نظر مختار نیز این روایت معتبر است، به خاطر اینکه محمد بن سهل کتاب دارد و جماعتی از محدثین کتاب او را نقل کرده‌اند که یکی از آنها احمد بن محمد بن عیسی است، بسیار بعید است که اینها کتاب شخص غیر معتبری را که در وثاقت او تردید دارند، نقل کنند و نادری از اشخاص اصالة العداله‌ای بوده‌اند، اینکه جماعتی کتاب او را نقل می‌کنند، برای اعتبار او کافی است.

روایت دوم: این نیز صحیحه است «عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُتْبَةَ الْهَاشِمِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ یَعْنِی مُوسَی ع»[3] ، این را با همین سند تهذیب[4] و استبصار نیز نقل کرده منتها در استبصار[5] «عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُتْبَةَ» را ندارد، روایت نیز روایت واحد است اما در جامع الاحادیث دو روایت حساب کرده، یک روایت را از تهذیب و استبصار نقل می‌کند و دیگری را از کافی نقل می‌کند، این عبد الملک بن عتبه ثقه است، اما آیا علی بن حکم از ابا الحسن علیه السلام بلا واسطه یا با واسطه عبد الملک نقل می‌کند؟ ظاهراً همین درست است که کافی و تهذیب با واسطه عبد الملک نقل کرده‌اند، این واسطه از استبصار سقط شده، اصلاً علی بن الحکم مستقیم از ابا الحسن علیه السلام روایت نمی‌کند، طبقه او متأخر است و از اصحاب حضرت جواد علیه السلام است و حضرت کاظم علیه السلام را درک نکرده، اما روایت احمد بن محمد بن عیسی عن علی بن الحکم عن عبد الملک بن عتبة بسیار زیاد است.

روایت سوم: روایت فضل بن عبد الملک، ابی العباس بقباق که او ثقه است، «حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ عَنْ

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع»[6] . «حُمَیْدُ بْنُ زِیَاد» واقفی ثقه است، «عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَة» واقفی ثقه است، «عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَان»، غیر واحد در مواردی گفته می‌شود که اشخاص زیادی نقل کرده‌اند، اینطور موارد به حسب متعارف اطمینان آور است، «عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع»، روایت موثقه است.

روایت چهارم: روایت دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْن[7] که سند تا داود صحیح است و داود واقفی ثقه است، این روایت موثقه است.

در اینجا پنج روایت دال بر جواز را پنج نفر از ثقات؛ عمر بن یزید و سهل بن یسع و عبد الملک بن عتبه و ابی العباس بقباق و داود بن الحسین نقل کرده‌اند.

در مقابل، دو روایت دیگر هست که از آنها استفاده می‌شود که مباشرت حلال برای مسافر جایز نیست.

روایت اول: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یُسَافِرُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مَعَهُ جَارِیَةٌ لَهُ فَلَهُ أَنْ یُصِیبَ مِنْهَا بِالنَّهَارِ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تَعْرِفُ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضَانَ إِنَّ لَهُ فِی اللَّیْلِ سَبْحاً طَوِیلًا قُلْتُ أَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَأْکُلَ وَ یَشْرَبَ وَ یُقَصِّرَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ رَخَّصَ لِلْمُسَافِرِ فِی الْإِفْطَارِ وَ التَّقْصِیرِ رَحْمَةً وَ تَخْفِیفاً لِمَوْضِعِ التَّعَبِ وَ النَّصَبِ وَ وَعْثِ السَّفَرِ وَ لَمْ یُرَخِّصْ لَهُ فِی مُجَامَعَةِ النِّسَاءِ فِی السَّفَرِ بِالنَّهَارِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَوْجَبَ عَلَیْهِ قَضَاءَ الصِّیَامِ وَ لَمْ یُوجِبْ عَلَیْهِ قَضَاءَ تَمَامِ الصَّلَاةِ إِذَا آبَ مِنْ سَفَرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ السُّنَّةُ لَا تُقَاسُ وَ إِنِّی إِذَا سَافَرْتُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مَا آکُلُ إِلَّا الْقُوتَ وَ مَا أَشْرَبُ کُلَّ الرِّیِّ»[8] ، ابن سنان که حسن بن محبوب از او نقل می‌کند، عبد الله بن سنان است و محمد بن سنان نیست، و علاوه، این روایت را من لا یحضر[9] بالصراحه از عبد الله بن سنان روایت کرده است.

سؤال و پاسخ

این نیز که از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند، قرینه ظنی هست، گرچه شاید محمد بن سنان اواخر عمر مبارک حضرت صادق علیه السلام را درک کرده باشد اما اگر از امام صادق علیه السلام نقل کند، عبد الله بن سنان است.

«قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع ...». قسمتی از این روایت عبد الله بن سنان به طریق دیگر غیر معتبری اینگونه نقل شده که «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَأْتِی جَارِیَتَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِالنَّهَارِ فِی السَّفَرِ فَقَالَ مَا عَرَفَ هَذَا حَقَّ شَهْرِ رَمَضَانَ إِنَّ لَهُ فِی اللَّیْلِ سَبْحاً طَوِیلًا»[10] و روایت دیگری نیست، مرحوم آقای حکیم این را دو روایت حساب کرده است.

روایت دوم: روایت محمد بن مسلم «أَخْبَرَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سَافَرَ الرَّجُلُ فِی رَمَضَانَ فَلَا یَقْرَبِ النِّسَاءَ بِالنَّهَارِ فِی رَمَضَانَ فَإِنَّ ذَلِکَ مُحَرَّمٌ عَلَیْهِ»[11] تهذیب[12] نیز از کتاب نوادر الحمکه نقل می‌کند که قبل از کافی کتاب مشهوری بوده و طرق بسیار زیادی به آن منتهی می‌شود، اگر کسی احمد بن محمد بن یحیی را ثقه نداند، به دلیل اینکه از کتاب نوادر الحکمه، کتاب محمد بن احمد بن یحیی برداشته شده، این کتاب مشهور طرق بسیاری دارد، «مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْن» بن ابی الخطاب، این که در متن جامع الاحادیث «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ (محمد أبی العلاء) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع» [13] نقل کرده، هر دو اشتباه است و صحیح آن «مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ» است، در علل تعیین کرده که مراد از محمد چه کسی است، سند این روایت را علل اینگونه نقل کرده که «أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع»[14] ، «محمد بن أبی العلاء» یا «محمد أبی العلاء» غلط نسخه است، استبصاری که با نسخه مرحوم شیخ مقابله شده، در دست عده‌ای از محدثین بوده و بعضی کتب نیز در اینجا از روی

نسخه مرحوم شیخ نقل کرده‌اند و محمد عن العلاء دارد، و روایت علل نیز محمد را تعیین کرده که محمد بن عبد الله بن هلال عن العلاء بن رزین، آن نیز قرینه بر این مطلب است. مرحوم آقای حکیم در مورد این روایت صحیحه تعبیر می‌کند[15] ، ایشان فرصت مراجعه نداشته و به تبع مختلف[16] و مدارک[17] و جواهر[18] فرموده که صحیحه تعبیر کرده‌اند، اما این اشتباه است، محمد بن عبد الله بن هلال در کتب توثیق نشده، الان به خاطر ندارم که کتاب دارد یا ندارد.

سؤال و پاسخ

اگر کتاب داشته باشد، محمد بن حسین بن ابی الخطاب کتاب او را روایت می‌کند، اما آقایان دیگر که چنین مشیی ندارند، نباید صحیحه تعبیر کنند و باید خبر تعبیر کنند، حالا به نظر مختار به دلیل اینکه محمد بن حسین بن ابی الخطاب روایت می‌کند، روایت معتبر است.

«قَالَ: إِذَا سَافَرَ..». این دو روایت با آن پنج روایت معارض است.

جمع بین روایات معارض

وجه اول

مرحوم شیخ بین این روایات معارض جمع‌هائی ذکر کرده، یکی از آنها این است که هیچکدام از پنج روایتی که ذکر کردیم، قید نهار ندارد و از اصل مباشرت سؤال کرده و دو روایتی که نهی کرده، قید نهار دارد.

این سؤال مطرح می‌شود که مگر برای اجلائی مانند عمر بن یزید و عبد الملک بن عتبه جای شبهه بوده که شب جایز است، به تصریح آیه شریفه در وطن نیز شب جایز است، لذا سؤال روات از همان است که در حضر حرام است که مباشرت در روز است، بسیاری این اشکال را در مورد توجیه مرحوم شیخ ذکر کرده‌اند.

البته در مورد توجیه مرحوم شیخ احتمالی به نظر می‌رسد، و آن این است که در نزهة الناظر مرحوم مهذب الدین نیلی که از روی اشتباه آن را به مرحوم یحیی بن سعید نسبت داده‌اند، می‌گوید شخصی که می‌خواهد مسافرت کند، در شب قبل از سفر یا قبل از باز گشت به وطن مباشرت کراهت دارد[19] ، احتمال هست که این نهی به خاطر سختی سفر است که در آن دوران بوده است که باید تهیئه قوا می‌شده، به هر حال، خصوصیتی در مسافر هست که در حاضر نیست، به این جهت ممکن است این سؤال برای اینها پیش آمده باشد که فی الجمله نهیی هست و فرقی بین مسافر و غیر مسافر هست، حالا آیا در اینجا جایز هست یا نیست؟

وجه دوم

وجه دوم مرحوم شیخ این است که ایشان بعضی از پنج روایت را به جاهل حمل کرده، به خاطر اینکه در بعضی از این پنج روایت سؤال از این است که آیا جایز هست یا نیست، اینها را نمی‌توان به جاهل حمل کرد، اما بعضی دیگر سؤال از این است که این مباشرت کرده، این کأنه سؤال از کفاره است.

وجه سوم(وجه مشهور: حمل نهی بر کراهت شدید)

ولی انصاف این است که جمعی که مشهور بیان کرده‌اند، ارجح از این جمع است، به خاطر اینکه حمل روایات به خصوص شب اخراج فرد ظاهر است، یک روایت است که می‌گوید «وَقَعَ عَلَی أَهْلِهِ»[20] است، روایات دیگر تعبیری اینگونه دارد که «أَ لَهُ أَنْ یُصِیبَ»[21] که سؤال از جواز است، روایات دیگر را مرحوم پذیرفته که از اینها را نمی‌توان از این تصحیح کرد، اگر یک روایت را از این راه تصحیح کردیم، روایات دیگر قابل تصحیح نیست، در جمع بین این روایات، حمل به کراهت شدید اشکالی ندارد، در بسیاری از موارد تعبیر محرم در مورد کراهت شدید به کار رفته، لحن اینکه حرمت ماه مبارک رمضان را رعایت نمی‌کند، با همین کراهت شدید متناسب است، مراد از رخصت نیز این است که محذور معتنا بهی در آن نیست، تعبیر ترخیص در مواردی به کار می‌رود که کراهت شدید

نداشته باشد، مراد از ترخیص ندادن این است که نهیی شده باشد، به جوازی که نزدیک به حرام نباشد، ترخیص گفته می‌شود، لذا در مورد جوازی که نزدیک به حرام باشد، می‌توان نفی ترخیص کرد. بنابراین، همانطور که مشهور قائل هستند که جماع جایز است، از لحن روایت استفاده می‌شود که مفطرات دیگر مانند اکل و شرب نیز جایز است و حرام نیست منتها معلوم نیست که در مورد آنها استفاده کراهت شود و دلیل معتبری برای کراهت نداریم، حضرت می‌فرمایند امساک می‌کنم و زیاد آب نمی‌خورم، این مانند امساک در روزه‌های مستحبی است، اگر انسان روزه مستحبی نگیرد و امساک نکند، عمل مکروه انجام نداده، مطلوبیت ترک دلیل بر حزازت نیست، این بحث تمام است.

 


[1] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 241، روايت 707- 14.
[2] . قرب الإسناد (ط - الحديثة)، ص: 340.
[3] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 134، روايت 709- 16.
[4] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 242، روايت 709- 16.
[5] . الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج2، ص: 106، روايت 346- 6.
[6] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 134، روايت 3.
[7] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 328، روايت 1024- 92.
[8] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 134، روايت 5.
[9] . من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 143، روايت 1986.
[10] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 134، روايت 6.
[11] . الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج2، ص: 105، روايت 341- 1.
[12] . تهذيب الأحكام؛ ج4، ص: 240، روايت704- 11.
[13] . جامع احاديث شيعه، ج11، ص531، روايت 8.
[14] . علل الشرائع، ج2، ص: 386.
[15] . مستمسك العروة الوثقى؛ ج8، ص: 442 و كذا عن الشيخ (ره) للصحيح المتقدم.
[16] . مختلف الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج3، ص: 479 احتج الشيخ بما رواه في الصحيح محمد بن مسلم.
[17] . مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام؛ ج6، ص: 302 ما تضمن المنع من ذلك، كصحيحة محمد بن مسلم.
[18] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج17، ص: 156 صحيح محمد بن مسلم عن أبي عبد الله.
[19] . نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه و النظائر؛ ص: 47و يكره الجماع في عشرة مواضع في الليلة.
[20] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 102، روايت 3.
[21] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 133، روايت 1.