درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

88/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرائط صحت روزه/ شرطیت مسافر نبودن/ روزه ماه رمضان در مسافرت بعد از زوال

 

شرط پنجم: مسافر نبودن- حکم روزه ماه رمضان در مسافرت بعد از زوال- بررسی روایات

بحث در شرائط صحت صوم بود. در این جلسه، استاد دام ظله، به مناسبت مسئله صوم در سفر، بحث در مسئله سفر بعد از زوال را پی می‌گیرند.

ادامه راه های اثبات وثاقت عبد الاعلی بن اعین

در جلسه گذشته عرض کردم که از کلام مرحوم شیخ استفاده می‌شود که ایشان عبد الاعلی را ضعیف نمی‌داند، به خاطر اینکه روایت را از ناحیه راوی رد نمی‌کند و از این ناحیه رد می‌کند که راوی روایت را به امام معصوم علیه السلام نسبت نداده و به اصطلاح علم درایه روایت موقوف است[1] ، من عرض کردم که از این معلوم می‌شود که مرحوم شیخ به عبد الاعلی اشکالی ندارد، و بعد به معتبر مرحوم محقق مراجعه کردم، دیدم روایت عبد الاعلی را که می‌خواهد رد کند، از ناحیه عبد الله بن بکیر و فطحی بودن او اشکال سندی می‌کند و از ناحیه عبد الاعلی اشکال نمی‌کند[2] ، این نیز ظاهر در این است که به نظر مرحوم محقق نیز از ناحیه عبد الاعلی اشکالی نیست، من عرض کردم که قرائن خارجیه و روایت اجلاء که بعضی از آنها لا یروی و لا یرسل الا عن ثقة، عبد الاعلی را معتبر می‌کند. بعد از جلسه یکی از آقایان گفت که مرحوم شیخ در تهذیب می‌گوید که عبد الاعلی مجهول، این مطلب را ایشان از همان صفحه نقل می‌کرد که من به آن مراجعه کرده بودم، اما اینطور

نبود و همانطور بود که عرض کرده بودم، گمان می‌کنم که بین موقوف و مجهول خلط کرده یا از یک چاپی اخذ کرده و به آن اعتماد کرده است.

نقد کلام مرحوم صاحب حدائق

تذکر دیگری که در این مطلب اساسی است، این است که مرحوم صاحب حدائق می‌گوید روایاتی که نمی‌توانیم به آنها ملتزم شویم یا اینکه معارض است، روایاتی مطابق عامه است و این روایات موافق عامه را باید ترجیحاً رد کنیم، اینگونه می‌خواهد مشکل را حل کند و مطلب را از منتهی نقل می‌کند که ایشان می‌خواهد بگوید که تبییت نیت سفر که از شب نیت سفر داشته باشد، شرط برای افطار است که عده‌ای از قدماء به آن قائل شده‌اند و شرط تقصیر این است که از شب قصد مسافرت داشته باشد و اگر بعد از طلوع فجر چنین قصدی حاصل شد، تقصیر نیست و حتی در سفر باید روزه را بگیرد، مرحوم صاحب حدائق به منتهی نسبت داده که از مشهور عامه نقل کرده که چنین شرطی برای قصر هست[3] و مرحوم آقای خوئی این مطلب را از حدائق نقل کرده و تقریباً اعتماد کرده است.[4]

اما من مراجعه کردم و دیدم که اصلاً عامه چنین مطلبی قائل نیستند و عبارت منتهی مطلب دیگری است، عامه که روزه مسافر را صحیح می‌دانند و بسیاری می‌گویند که «لَا صِیَامَ لِمَنْ لَا یُبَیِّتُ الصِّیَامَ بِاللَّیْلِ»[5] ، و نظر مختار نیز همین است که در حال اختیار نیت روزه در روز فایده ندارد، در منتهی اینگونه از عامه نقل می‌کند که کسی که در شب قصد روزه می‌کند، گاهی در شب مسافرت می‌کند، این می‌تواند روزه بگیرد و می‌تواند افطار کند، و گاهی در روز مسافرت می‌کند، این باید حتماً روزه بگیرد، عبارت این است: «إذا نوی المقیم الصوم قبل الفجر ثمّ خرج بعد الفجر مسافرا، لم یفطر یومه»[6] ، و بعد می‌گوید این را مالک و ابو حنیفه و شافعی گفته‌اند و احمد در بعضی از روایات گفته، مرحوم صاحب حدائق گمان کرده که این «إذا نوی المقیم الصوم قبل الفجر» در مقابل اذا نوی السفر قبل

الفجر است، در حالی که اینطور نیست، به خاطر اینکه اگر صوم بعد الفجر باشد، صحیح نیست، لذا گفته‌اند که باید صوم شبانه نیت شود منتها این صوم که نیت آن صحیح است و از نظر نیت فرقی ندارد، گاهی شبانه خارج می‌شود و گاهی خرج بعد الفجر، مورد بحث این است که خرج بعد الفجر، اگر شبانه خارج شد، در افطار در روز یا روزه گرفتن مختار است و اگر روز خارج شد، حتماً باید روزه را بگیرد، این اصلاً درباره این نیست که کسی در شب قصد مسافرت کرده باشد، عین همین در تذکره هست اما جمله «اذا نوی الصوم قبل الفجر» را نگفته تا اشتباه شود، می‌گوید خروج مسافر به چند صورت است، ممکن است شبانه خارج شود و عامه می‌گویند که بین افطار و روزه مخیر است و ممکن است روزه خارج شود که مشهور می‌گویند که حتماً باید روزه بگیرد و عده کمی می‌گویند که در این نیز مخیر است،[7] اصلاً در میان عامه این تفصیل وجود ندارد که نیت سفر از شب یا از روز باشد، اکثر روایاتی که هست و قابل ملاحظه است، روایات مخالف عامه است و فقط روایت عبد الاعلی[8] و مرسله مقنع[9] موافق عامه است که می‌گوید اگر کسی بعد از ظهر نیز خارج شد، باید روزه بگیرد و این روایات ضعیف و غیر قابل اعتنا است، اینجا این اشتباه رخ داده است.

بررسی روایات

حالا مقداری از روایات را مورد بررسی قرار دهیم، باب «أن المسافر ان خرج قبل الزوال فی شهر رمضان فلیفطر»، در اقوال بسیاری که در این مسئله هست، درباره تفصیل بین قبل و بعد از ظهر که در عروه هست و بین متأخرین بسیار مشتهر شده، از قدماء، ظاهر مرحوم کلینی این است که به این قائل است، به خاطر اینکه فقط روایاتی را نقل کرده که

مفصل بین قبل و بعد از ظهر است[10] ، من لا یحضر نیز همینطور است،[11] مقنع نیز که به آن نسبت دادند، همینطور است اما علی اشکال[12] ، به خاطر اینکه عبارتی دارد که نسبت به صدر و ذیل تردید حاصل می‌شود، چندان روشن نیست که مراد ایشان چیست، تفصیل قائل شده اما قبل از آن جمله‌ای دارد که بر خلاف تفصیل است و هر دو را با هم جمع کرده، از مرحوم ابن جنید نیز نقل شده[13] که کتاب ایشان در دسترس نیست، آن که در دسترس است و قطعی است و همه نقل می‌کنند، مقنعه[14] مرحوم شیخ مفید است، این پنج کتاب قائل به تفصیل بین قبل و بعد از ظهر شده‌اند که یکی قطعی است و چهار کتاب دیگر احتمال قوی هست که همینطور باشد، این قول بعد از مرحوم علامه در میان متأخرین بیشتر بوده اما بین قدماء غیر از این پنج فقیه به قائل دیگری برخورد نکرده‌ام.

روایت اول: «الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ یُرِیدُ السَّفَرَ وَ هُوَ صَائِمٌ قَالَ فَقَالَ إِنْ خَرَجَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَنْتَصِفَ النَّهَارُ فَلْیُفْطِرْ وَ لْیَقْضِ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ إِنْ خَرَجَ بَعْدَ الزَّوَالِ فَلْیُتِمَّ یَوْمَهُ».[15]

«الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع»، ابراهیم بن هاشم در سند آن هست اما به نظر مختار صحیحه است. «أَنَّهُ سُئِلَ ...» این روایت مطابق با نظر متأخرین است.

روایت دوم: موثقه عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خَرَجَ الرَّجُلُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْدَ الزَّوَالِ أَتَمَّ الصِّیَامَ فَإِذَا خَرَجَ قَبْلَ الزَّوَالِ أَفْطَرَ».[16]

«عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ»، ابن فضال و ابن بکیر در سند هست، «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خَرَجَ الرَّجُلُ ...». مضمون این نیز مطابق مضمون صحیحه حلبی است.

روایت سوم: روایت دیگری است که به دو طریق نقل شده، یکی به طریق روایتی که قبلاً از حلبی نقل شد و دیگری از عبید بن زراره به طریق صحیح است، «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یُسَافِرُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ یَصُومُ أَوْ یُفْطِرُ قَالَ إِنْ خَرَجَ قَبْلَ الزَّوَالِ فَلْیُفْطِرْ وَ إِنْ خَرَجَ بَعْدَ الزَّوَالِ فَلْیَصُمْ وَ قَالَ یُعْرَفُ ذَلِکَ بِقَوْلِ عَلِیٍّ ع أَصُومُ وَ أُفْطِرُ حَتَّی إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ عُزِمَ عَلَیَّ یَعْنِی الصِّیَامَ»[17] .

«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَة»، بعد از حماد، «عن الحلبی» هست که زیادی است و آن نسخه اشتباه است، حلبی از عبید بن زراره نقل نمی‌کند، در حافظه شخص این بوده که همین سند به کتاب حلبی است، عن الحلبی را با تکیه بر حافظه آورده است، صحیحه عبید بن زراره این است، «فِی الرَّجُلِ یُسَافِرُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ یَصُومُ أَوْ یُفْطِرُ قَالَ إِنْ خَرَجَ قَبْلَ الزَّوَالِ فَلْیُفْطِرْ وَ إِنْ خَرَجَ بَعْدَ الزَّوَالِ فَلْیَصُمْ»، این نیز همان مضمون است، «وَ قَالَ یُعْرَفُ ذَلِکَ بِقَوْلِ عَلِیٍّ ع أَصُومُ وَ أُفْطِرُ حَتَّی إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ عُزِمَ عَلَیَّ یَعْنِی الصِّیَامَ». یعنی اختیار با من است که قبل از ظهر خارج شوم و افطار کنم یا بمانم و روزه بگیرم، اگر خوردن جایز باشد، بعد از خروج است، حالا بعد از خروج جواز یا تعین افطار است، چیزی استفاده نمی‌شود، المنجد می‌گوید معنای صیغه معلوم و مجهول کلمه عزم یکسان است و به معنای وجب علیَّ است[18] ، بعد از ظهر تعین دارد و قبل از ظهر چنین نیست، حالا به خاطر اینکه روایت قبلی را شاهد آورده، ظاهر در این است که اگر قبل از ظهر باشد، تعین قصر است، شاید به قرینه ذیل این استفاده شود.

روایت چهارم: صحیحه مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سَافَرَ الرَّجُلُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَخَرَجَ بَعْدَ نِصْفِ النَّهَارِ فَعَلَیْهِ صِیَامُ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ یَعْتَدُّ بِهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»[19] ، ذیلی دارد که بعد در مسئله ورود مسافر به وطن مورد بررسی قرار می‌دهیم.

روایت پنجم: دعائم عن جعفر بن محمد علیهما السلام «أَنَّهُ قَالَ مَنْ خَرَجَ مُسَافِراً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ قَبْلَ الزَّوَالِ قَضَی ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ إِنْ خَرَجَ بَعْدَ الزَّوَالِ تَمَّ صَوْمُهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَیْهِ»[20] ، این نیز ذیلی دارد که درباره این مسئله نیست.

چند روایت نیز از روایات دیگر را مورد بررسی قرار دهیم تا بعد ببینیم جمع بین آنها چیست.

روایت اول: روایت عثمان بن عیسی عن سماعه که در سند آن علی بن سندی هست، به نظر مختار موثقه است، «عَلِیِّ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ کَیْفَ یَصْنَعُ إِذَا أَرَادَ السَّفَرَ قَالَ إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ وَ لَمْ یَشْخَصْ- فَعَلَیْهِ صِیَامُ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ إِنْ خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَلْیُفْطِرْ وَ لَا صِیَامَ عَلَیْهِ».[21]

«... إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ وَ لَمْ یَشْخَصْ- فَعَلَیْهِ صِیَامُ ذَلِکَ الْیَوْم»، اگر شبانه خارج نشده و در روز چه قبل و چه بعد از ظهر خارج شده، آن روز را حتی در سفر باید روزه بگیرد، «وَ إِنْ خَرَجَ ...»، جایز نیست روزه بگیرد، اگر اصلاً روز را در وطن خود درک نکند، سنی‌ها روزه را جایز می‌دانند و امامیه جایز نمی‌دانند، بعد مسئله دیگری است که درباره ورود به وطن است.

روایت دوم: روایت سماعه در تهذیب است، «قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ أَرَادَ السَّفَرَ فِی رَمَضَانَ فَطَلَعَ الْفَجْرُ وَ هُوَ فِی أَهْلِهِ فَعَلَیْهِ صِیَامُ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ إِذَا سَافَرَ لَا یَنْبَغِی أَنْ یُفْطِرَ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَحْدَهُ»[22] ، لا ینبغی در روایات معمولاً به معنای لا یجوز است، می‌گوید اگر حرکت کرد، افطار در این جایز نیست اما روزهای دیگر را افطار کند، به خاطر اینکه مقداری از این روز را در وطن درک کرده است.

روایت سوم : «رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یُرِیدُ السَّفَرَ فِی رَمَضَانَ قَالَ إِذَا أَصْبَحَ فِی بَلَدِهِ ثُمَّ خَرَجَ فَإِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَرَ»[23] . این روایت گفته جایز الوجهین است، این روایت رفاعه صحیحه است.

روایت چهارم: روایت حسن بن علی هست، حالا وشاء یا حسن بن علی بن فضال است، «عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَعْرِضُ لَهُ السَّفَرُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ حَتَّی یُصْبِحَ قَالَ یُتِمُّ صَوْمَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ»[24] ، ذیلی نیز دارد.

روایت پنجم: «سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ یَنْوِی السَّفَرَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَیَخْرُجُ مِنْ أَهْلِهِ بَعْدَ مَا یُصْبِحُ قَالَ إِذَا أَصْبَحَ فِی أَهْلِهِ فَقَدْ وَجَبَ عَلَیْهِ صِیَامُ ذَلِکَ الْیَوْمِ إِلَّا أَنْ یُدْلِجَ دَلْجَةً»[25] ، اگر مقداری از روز را درک کرده باشد، باید روزه بگیرد.

 


[1] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 229، فَأَوَّلُ مَا فِيهِ أَنَّهُ مَوْقُوفٌ غَيْرُ مُسْنَدٍ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع.
[2] . المعتبر في شرح المختصر، ج2، ص: 716، و أما رواية عبد الأعلى ففي طريقها عبد اللّه بن بكير، و هو ضعيف.
[3] . الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج13، ص: 406-407، و ذلك ان العلامة في المنتهى بعد أن نقل خلاف علمائنا (رضوان الله عليهم) في المسألة قال ما صورته:.
[4] . موسوعة الإمام الخوئي، ج21، ص: 481، حسبما نقله في الحدائق عن العلّامة في المنتهي.
[5] . عوالي اللئالي العزيزية، ج3، ص: 132، ح5.
[6] . منتهى المطلب في تحقيق المذهب، ج9، ص: 288.
[7] . تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)، ج6، ص: 157-160، و هل يشترط تبييت النية من الليل؟.
[8] . وسائل الشيعة، ج10، ص: 188، ح13186 « وَ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ فِي الرَّجُلِ يُرِيدُ السَّفَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ- قَالَ يُفْطِرُ وَ إِنْ خَرَجَ قَبْلَ أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ بِقَلِيلٍ».
[9] . المقنع (للشيخ الصدوق)، ص: 198، «و روي: إن خرج بعد الزوال فليفطر و ليقض ذلك اليوم».
[10] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 131-132، بَابُ الرَّجُلِ يُرِيدُ السَّفَرَ أَوْ يَقْدَمُ مِنْ سَفَرٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ.
[11] . من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 142، ح1982 « وَ رَوَى الْحَلَبِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهِ وَ هُوَ يُرِيدُ السَّفَرَ وَ هُوَ صَائِمٌ فَقَالَ إِنْ خَرَجَ قَبْلَ أَنْ يَنْتَصِفَ النَّهَارُ فَلْيُفْطِرْ وَ لْيَقْضِ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ إِنْ خَرَجَ بَعْدَ الزَّوَالِ فَلْيُتِمَّ يَوْمَهُ».
[12] . المقنع (للشيخ الصدوق)، ص: 197، و إن سافر قبل الزوال فليفطر و إن خرج بعد الزوال فليصم.
[13] . مجموعة فتاوى ابن جنيد، ص: 112-113، اختلف علماؤنا في الوقت الموجب للقصر في حقّ المسافر.
[14] . المقنعة (للشيخ المفيد)، ص: 354، و من خرج من منزله إلى سفر يجب فيه التقصير قبل زوال الشمس.
[15] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 131، ح1 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 185، ح13174.
[16] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 131، ح2 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 186، ح13176.
[17] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 131، ح3 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 186، ح13175.
[18] .
[19] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 131، ح4 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 185، ح13173.
[20] . دعائم الإسلام، ج1، ص: 277.
[21] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 327، ح1020 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 187، ح13180.
[22] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 328، ح1021 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 187، ح13181.
[23] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 327، ح1019 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 187، ح13179.
[24] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 228، ح668 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 186، ح13177.
[25] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 227، ح667 و وسائل الشيعة، ج10، ص: 186، ح13178.