كتاب الصوم
88/10/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرائط صحت روزه/ شرطیت مسافر نبودن/ مستثنیات صوم در سفر
شرط پنجم: مسافر نبودن- حکم روزه در سفر- مستثنیات روزه در سفر
بحث در شرائط صحت صوم بود. در این جلسه، استاد دام ظله، در پیگیری مسئله صوم مسافر، ابتدا، قول منسوب به مرحوم شیخ مفید و منشأ این نسبت را مورد نقد و بررسی قرار میدهند، و سپس، بحث مستثنیات صوم در سفر را مطرح مینمایند.
ادامه بررسی قول منسوب به شیخ مفید
آنچه فی الجمله در اینجا مورد بحث است، این است که آیا اصلی کلی به این عنوان داریم که روزه واجب گرفتن برای مسافر در غیر موارد استثنا شده حرام باشد یا فقط برای ماه مبارک رمضان ثابت است؟
مشهور بسیار قوی بین امامیه در قدیم و جدید این است که چنین اصلی هست و در عدهای از کتب این اصل مورد قبول قرار نگرفته و گفتهاند در جواز و صحت روزه واجب غیر ماه مبارک رمضان در سفر اشکالی نیست.
در معمول کتب به مرحوم شیخ مفید نسبت دادهاند که میفرماید فقط روزه ماه مبارک رمضان در سفر حرام است، در مقنعه که معمولاً فتاوای مرحوم شیخ مفید از آن نقل میشود، بر خلاف این مطلب و مطابق نظر مشهور هست، در رسائل دیگر مرحوم شیخ مفید نیز که چاپ شده و در دسترس هست، این مطلب نسبت داده شده وجود ندارد، و
مرحوم علامه نیز چنین مطلبی نقل نکرده، در جائی با تعبیر «کما تقدم» گفته که برای مرحوم شیخ مفید قولی هست اما هیچ اشارهای به آن و مکان آن نکرده است.
به نظر میرسد که در این نسبت خلط و اشتباهی شده باشد، مرحوم محقق در معتبر برای اولین بار این نسبت را داده و میفرماید: «و لا یصح فی واجب غیر ذلک، و فیه قول آخر للمفید (ره) فإنه أجاز صوم ما عدا رمضان من الواجبات فی السفر، لکنه قول نادر»[1] و بعد مرحوم علامه در کتب خود[2] و شهید اول[3] و مرحوم فاضل مقداد در تنقیح[4] و مرحوم ابن فهد در مهذب البارع[5] و مقتصر[6] و دیگران همین تعبیر را دارند، اصل تعبیر از مرحوم محقق است و احتمالاً دیگران به اعتماد کلام مرحوم محقق این مطلب را گفتهاند.
اینجا خلطی شده و آن این است که مرحوم شیخ طوسی در خلاف و مبسوط به این مطلب قائل است، مرحوم محقق به اتکاء بر حافظه و اینکه به مرحوم شیخ طوسی و مرحوم شیخ مفید تعبیر شیخان اطلاق میشود، یکی از آنها را به دیگری خلط کرده، و احتمال میدهم که مرحوم ابن براج در جواهر نیز همین مطلب مرحوم شیخ طوسی را دارد، در این مسئله فقط این دو مخالف هست که اصل را در غیر ماه مبارک رمضان جواز دانستهاند.
(سؤال و پاسخ استاد دام ظله): در مواردی که نقل قول میشود، اطلاق دارد و اهمال گوئی نمیکنند، کتاب خلاف و مبسوط در دسترس عموم فقهاء بوده و اگر مخالفتی کرده باشد، باید نقل شود، همینکه نقل نشده، پیداست که بین دو شیخ خلط واقع شده است.
عبارت مقنعه: «و لا یجوز لأحد أن یصوم فی السفر تطوعا و لا فرضا إلا صوم ثلاثة أیام لدم المتعة من جملة العشرة الأیام و من کانت علیه کفارة یخرج عنها بالصیام و صوم النذر إذا نواه فی الحضر و السفر معا و علقه بوقت من الأوقات و صوم ثلاثة أیام للحاجة أربعاء و خمیس و جمعة متوالیات عند قبر النبی ص أو فی مشهد من مشاهد الأئمة ع»[7] ، البته مرحوم شیخ مفید فتوای دیگری دارد که ممکن است این نیز خلط شده باشد، خلط دیگری شده باشد که مراد این باشد.
مرحوم شیخ مفید در همین مقنعه که محل مراجعه است، در این عبارتی که خواندم، میگوید باید حضر و سفر در نذر مورد نیت قرار بگیرد تا صوم برای مسافر جایز باشد، اما در جای دیگری از مقنعه این قید در نیت بودن حضر و سفر وجود ندارد، مثلاً نیت کرده در هر ماه روز جمعه روزه بگیرد و بر حسب تصادف در روز جمعه مسافرت کرده، از عبارت قبلی که در نیت بودن حضر و سفر وجود دارد، استفاده میشود که غیر این صورت مستثنا نیست و مشهور نیز همینطور میگویند و استثنا را به این صورت منحصر میکنند، اما آن را که بگوید فلان روز را روزه میگیرم و تصادفاً در آن روز مسافرت کرده باشد، نمیگویند، ولی مرحوم شیخ مفید در یک عبارت که خواندم، مانند دیگران میگوید کافی نیست و عبارت دیگری دارد که اگر اتفاق افتاد، کافی است.
عبارت دیگر مرحوم شیخ مفید این است: «من نذر أن یصوم یوما بعینه ... إن سافر وجب علیه فی السفر صیام ذلک الیوم بعینه و لم یجز له لأجل السفر الإفطار و الفرق بینه و بین شهر رمضان ... أن شهر رمضان فرض بدأ الله تعالی به العباد فرخص لهم فی إفطاره فی السفر و النذر فرض أدخله الإنسان علی نفسه و علقه بشرط لزمه القیام به فلم یسغ له فیه الخلاف»[8] ، «أن شهر رمضان فرض بدأ الله تعالی به العباد فرخص لهم فی إفطاره فی السفر» ترخیص کرده، واجب نیست و بلکه به دلیل اینکه هدیه است، جایز نیز نیست، «و النذر فرض أدخله الإنسان علی نفسه و علقه بشرط»، این در باب نذر مورد بحث است که آیا نذر تبرعی بدون اشتراط شیئی برای وجوب وفای به نذر مانند اینکه بگوید نذر میکنم نماز
شب بخوانم و هیچ شرطی قرار ندهد، صحیح هست یا نیست، از این عبارت استفاده میشود که ایشان اشتراط را در صحت نذر شرط میداند، اگر بگوید که در صورتی که مریض شفا یابد، اول ماه را روزه میگیرم و مسافرتی در این روز پیش آید، بر طبق این عبارت اخیر باید روزه بگیرد و طبق عبارت اول که حذراً و سفراً را قید نکرده بود، استثنا نیست، این اختلاف نیز در کلام مرحوم شیخ مفید هست، «لزمه القیام به فلم یسغ له فیه الخلاف»، پس، واجب است که عمل کند.
عبارت مرحوم شیخ طوسی در خلاف در مسئله 4: «فی حال السفر فعندنا لا یجوز أن یصومه علی حال، بل فرضه الإفطار، فإن نوی نافلة، أو نذرا کان علیه، أو کفارة احتاج إلی تعیین النیة، و یقع عما ینویه، لأن هذا زمان یستحق فیه الإفطار، فجاز أن ینوی فیه صیام یوم یریده، لأنه لا مانع منه. هذا علی قول من أجاز صوم النافلة فی السفر علی ما نختاره، فأما إذا منعنا منه، فلا یصح هذا الصوم علی حال»[9] ، «فی حال السفر فعندنا ... لأن هذا زمان یستحق فیه الإفطار»، در ماه مبارک رمضان در حال سفر وظیفه این است که روزه نگیرد و دیگر تزاحمی با روزه واجب ماه مبارک رمضان ندارد، برای گرفتن روزه دیگر مانعی وجود ندارد، «فجاز أن ینوی ...».
عبارت مبسوط: «[السافر لا ینعقد صومه الفرض]، إذا کان مسافرا سفرا یوجب التقصیر فإن صام بنیة رمضان لم یجزه، و إن صام بنیة التطوع کان جائزا، و إن کان علیه صوم نذر معین و وافق ذلک شهر رمضان ... إن کان مسافرا وقع عن النذر ...، و کذلک الحکم إن صام و ... کان مسافرا وقع عما نواه، و علی الروایة التی رویت أنه لا یصام فی السفر فإنه لا یصح هذا الصوم بحال».[10]
عبارت جواهر مرحوم ابن براج: «صوم شهر رمضان ... لا یصح عن غیره. إذا نذر صوم یوم معین، و وافق ذلک شهر رمضان، و کان مسافرا، فصامه بنیة النذر، یصح له ذلک، لأن صوم شهر رمضان لا یجب علیه، فجاز وقوع صوم هذا الیوم عن غیر شهر رمضان، و قد وردت الروایة بأنه لا یجوز الصوم الواجب فی السفر، و علی ذلک، لا یصح هذا الصوم جملة،
و الاحتیاط یقتضی ما ذکرناه أولا»[11] ، که نذر واجب است و احتیاط این است که با نذر مخالفت نکند.
خلاصه، مخالف فقط مرحوم شیخ در دو کتاب و مرحوم ابن براج در جواهر است، و به دلیل اینکه اسمی از اینها برده نشده و به جای اینها مرحوم شیخ مفید که چنین مطلبی ندارد، به عنوان مخالف ذکر شده، باید اینجا خلطی واقع شده باشد.
روایات صحیح و غیر صحیح در اینکه به طور کلی صوم مسافر درست نیست، بسیار است، و همچنین روایاتی که واجب از آنها استفاده میشود، بسیار است، پس، اصل اولی به حسب روایات بطلان صوم در سفر است، اما مستثنیاتی ذکر شده است.
مستثنیات روزه در سفر
یکی از مستثنیات، ثلاثة أیام بدل هدی تمتع است، حاجی که وظیفه هدی دارد، در صورت عدم توانائی بر انجام آن، سه روز روزه در همان سفر حج و هفت روز روزه پس از برگشت به وطن باید بگیرد، حالا آیه شریفه ﴿ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ﴾[12] ، چندان ظهور محکمی در جواز روزه در حال سفر ندارد و جای مناقشه هست، اما از نظر روایات معتبر مسئله صاف و روشن است، یکی از روایات معتبر استثنا کرده و میگوید صوم در سفر مگر در ثلاثه بدل هدی متعه جایز نیست، یکی دیگر این است که آن ثلاثه طبعاً آن که دستور داده شده، گفتهاند یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و روز عرفه باید روزه بگیرد، روز عرفه اشخاص مسافر هستند، به خاطر اینکه از مکه به عرفات میروند و از عرفات به مکه برمیگردند، مسافر هستند و معذالک حکم شده که روزه بگیرند، در بعضی روایات نیز اشاره شده که مسافرت اشکالی ندارد، در روزه عرفه اشخاص روزه میگیرند و مسافر هستند، پس، اشکالی نیست، بعضی روایات دیگر نیز هست که اگر مقدور نشد در مکه فی الحج بگیرد، در طریق بگیرد، فرد ظاهر طریق در مورد کسی است که قصد اقامه نکرده است، اگر لازم بود که در وسط راه قصد اقامه ده روز بشود، لازم بود به این تنبیه کنند، علاوه بر اطلاق لفظی، حد اقل اطلاق مقامی در تعبیر طریق اقتضا میکند که در وسط
راه بدون قصد اقامه نیز جایز باشد، در مستثنا بودن ثلاثة أیام بدل هدی تمتع اشکالی نیست.
مستثنای دوم روزه هیجده روز روزه بدل کفاره بدنه برای کسی که عالماً عامداً قبل از غروب روز عرفه از عرفات افاضه کند و خارج شود، در روایت ضریس[13] تصریح شده که گرفتن این روزه در طریق جایز است، اینکه در طریق قصد اقامه بشود، متعارف نیست، از این استفاده میشود که در سفر برگشت به وطن میتواند روزه بگیرد.
مرحوم آقای خوئی اینجا علاوه بر اینکه قصد اقامه عشره در طریق نادر است، میفرماید به دلیل اینکه موضوع روایت کفاره اخص از موضوع حرمت سفر است، به اطلاق موضوع تمسک میکنیم و اطلاق ادله حرمت روزه در سفر را تخصیص میزنیم.[14]
روشن نیست که به چه دلیل ایشان این اخص بودن را میفرماید، نسبت بین آنها عامین من وجه است و در هر دو میتوان تصرف کرد، میتوان ادله حرمت روزه در سفر را تخصیص زد و گفت که اینجا خارج شده و ممکن است این که میگوید هیجده روز روزه بگیرد، بگوید باید در حال اقامه روزه بگیرد، جهتی ندارد که بگوئیم از عامین من وجه خارج شده، بلکه اگر اطلاق مقامی را کنار بگذاریم، اطلاق لفظی آن مشکل میشود، به خاطر اینکه اگر گفتند باید شخص نماز بخواند، چنین اطلاقی ندارد که وضو نیز نگیرد و معنای آن اسقاط شرائط عامه نماز نیست، این میگوید باید روزه بگیرد و یکی از شرائط عامه روزه این است که باید در حضر باشد، غیر از اطلاق مقامی که مورد غفلت میشود که شخص در راه است، اطلاق استفاده نمیشود که شرائط عام وجود ندارد، اگر اطلاق مقامی که اشخاص غفلت میکنند، منها شود، اطلاق داشتن این ادله که میگوید روزه بگیرد، مشکل است که بگوئیم شرائط عامه روزه ساقط است، من حیث الاجزاء و الشرائط هر چه در جای دیگر گفته شده، در اینجا نیز هست، باید قرائنی باشد تا بتوانیم یکی از شرائط را الغا کنیم.