درس خارج فقه  آیت الله شبیری زنجانی

88/02/15

باسمه تعالي

     بحث در كفاره افطار قضاء ماه مبارک رمضان و مقدار آن بود. در اين جلسه، استاد دام ظله، ابتدا، به بررسی روايات مخالف قول مشهور و وجوه جمع بين آنها و روايات مشهور در افطار در بعد از ظهر می‏پردازند، و سپس، فرع جواز يا عدم جواز افطار در قبل از ظهر بنابر نظر مشهور و غير مشهور و مدرک قول غير مشهور را مورد بررسی قرار می‏دهند.

    دسته‏ای از روايات كه گفته‏اند مرحوم صدوق و والد ايشان و مرحوم صاحب فقه رضوی مطابق آنها فتوا داده‏اند، دو روايت است كه مضمون آنها اين است كه كسی كه در قضاء ماه مبارک رمضان افطار كند، از نظر كفاره مانند افطار در ماه مبارک رمضان است.

مرسله حفص بن سوقه عن من ذكره عن أبی عبد الله عليه السلام فی الرجل يلاعب أهله أو جاريته و هو فی قضاء شهر رمضان فيسبقه الماء فينزل قال عليه السلام عليه من الكفارة مثل ما علی الذی يجامع فی شهر رمضان. بسياری به اين روايت اشكال سندی كرده‏اند، ولی به دليل اينكه راوی از حفص بن سوقه، ابن ابی عمير است، طبق نظر مشهور اشكالی در سند روايت نيست، سند تا ابن ابی عمير معتبر است و مراجعه به بقيه را لازم نمی‏دانند، البته بنابر نظر مختار معتبر نيست و فقط مشايخ را معتبر می‏دانيم و برای اعتبار شيخ شيخ دليلی نداريم، در حفص بن سوقه كه ابن ابی عمير مستقيم از او روايت می‏كند، اشكالی نيست، اما من ذكره كه واسطه می‏خورد، معتبر نمی‏دانيم، طبق نظر مشهور اشكالی ندارد اما طبق نظر مختار از راهی و طبق نظر مرحوم خوئی از راهی ديگر، اين روايت اشكال سندی دارد.

موثقه زرارة قال سألت أبا جعفر عليه السلام عن رجل صام قضاءاً من شهر رمضان فأتی النساء قال عليه من الكفارة ما علی الذی أصاب فی شهر رمضان لان ذلك اليوم عند الله من أيام رمضان. اگر بين اين روايت و روايات ديگر نتوانيم جمع دلالی كنيم، به دليل اينكه اين روايت موثقه است و روايات ديگر صحيحه است، طبق نقل مرحوم شيخ كه می‏گويد اصحاب صحيح را بر موثق مقدم داشته‏اند و روايت عمر بن حنظله نيز اين را تأييد می‏كند، آن روايات ديگر مقدم است، و علاوه اين روايت شاذ نادر در مقابل شهرت بسيار قوی، كنار گذاشته می‏شود.

هيچكسی حتی مرحوم صدوق و والد ايشان و مرحوم صاحب فقه رضوی به مفاد اين دو روايت فتوا نداده، اولاً، فتوای مرحوم صدوق و والد ايشان تفصيل بين قبل و بعد از ظهر است و در اين دو روايت تفصيل نيست، و ثانياً، لحن موثقه كه می‏گويد عند الله ماه مبارک رمضان حساب است، ذلك اليوم را بگوئيم نصف اليوم چنين است، با اين تعليل تطبيق نمی‏كند.

بعضی در صدد جمع بين اين دو روايت و روايات ديگر برآمده‏اند، گفته‏اند كه موثقه اين صورت را می‏گويد كه آن روز در مقام واقع و ثبوت، روز ماه مبارک رمضان بوده و شخص از روی اشتباه خيال می‏كرده روزه ماه مبارک رمضان نيست و به قصد قضا روزه گرفته است، يا اينكه ماه مبارک رمضان بوده و روزه قضائی نيز داشته و خيال می‏كرده كه روزه قضائی در ماه مبارک رمضان صحيح است و به قصد قضا انجام داد، می‏گويد اين در مقام واقع به حساب ماه مبارک رمضان است و حالا كه به هم زد، حكم به هم زدن ماه مبارک رمضان است، اين افطار ماه رمضان است منتها خيال می‏كرده كه افطار قضاء ماه مبارک رمضان است، يا اگر می‏دانسته كه در ماه مبارک رمضان است و اين قضاء واقع شده در ماه مبارک رمضان است و خيال می‏كرده كه قضا واقع می‏شود، گفته كه اگر واقع می‏شد، ماه مبارک رمضان واقع می‏شد و آن را به هم زده، بايد كفاره آن را بپردازد، اينگونه توجيه كرده‏اند.

و بعضی در جمع بين اين روايات گفته‏اند كه بين كفاره افطار ماه مبارک رمضان و اطعام ده مسكين مخير است، شايد افضل افراد اين است كه روزه ماه مبارک رمضان حساب كند.

اگر اين جمع‏ها را نپذيرفتيم، اين روايت طرح می‏شود و بايد به روايات ديگر اخذ كرد.

اينجا نكته‏ای هست كه در روايات تعبيراتی هست، در من لا يحضر اينطور تعبير می‏كند كه در اين مسئله دو روايت هست، بعضی اين است كه ده مسكين را طعام دهيد كه مشهور به اين قائل است و بعضی نيز اين است كه روزه ماه مبارک رمضان حساب شود.

مرحوم آقای خوئی استظهار می‏كند كه مرحوم صدوق با نقل اين دو قسم روايات می‏خواهد جمع بين روايات كند، يعنی می‏گويد بين الشقين مخير هستيد و قائل به تخيير است، و بعد می‏فرمايد مفاد اين روايت با تخييری كه مرحوم صدوق قائل است، سازگار نيست، اين روايت تعييناً ماه مبارک رمضان حساب می‏كند و مرحوم صدوق می‏فرمايد مخير هستيد و در مقنع نيز تعبيری دارد، و قهراً مرحوم صدوق نيز مانند ديگران به اين روايت عمل نكرده، چون مرحوم صدوق قائل به تخيير است، و احتمالاً مرحوم مجلسی اول در لوامع نيز همينطور دارد كه مرحوم صدوق جمع تخييری بين روايات كرده است.

ولی گمان می‏كنم اينطور نيست، تخيير به دو گونه است ؛ تخيير در مسئله فقهی همين است كه بين دو عمل مخير باشد، و تخيير در مسئله اصولی است كه تخيير در حجت قرار دادن احد الشيئين است، آيا به اين روايت ملتزم شويم كه بعد از التزام اين حجت تعيينی شخص می‏شود، اگر فتوا داد، مقلد مطابق همين اخذ شده بايد بگويد، خودش اگر در مقام عمل ملتزم شد، اين تعين پيدا می‏كند و تخيير نيست، منتها در اينكه كدام را انتخاب كند و در نتيجه معين شود، مختار است، چون موضوع اصول حجت است، تخيير در مسئله اصولی تعبير می‏كنند. اينكه مرحوم صدوق دو قسم روايات تعبير می‏كند، مفاد آن اين نيست كه حكم واقعی در جمع بين اين دو است، می‏گويد حكم واقعی يكی از اينها است ولی بأيهما أخذت من باب التسليم وسعك، هر كدام را اخذ كنی، بعداً حجت تعيينی می‏شود.

و اگر بر فرض كسی در اينجا بگويد كه مراد مرحوم صدوق تخيير فقهی است، ولی آن كه مرحوم صدوق در مقنع فتوا داده و در فقه رضوی هست، اول يكی از اينها را انتخاب كرده و مطابق آن فتوا داده و بعد مقابل آن روايتی نقل كرده، اين ديگر جمع تخييری نيست، اين در فقه رضوی و مقنع هست كه اذا قضيت صوم شهر رمضان .... فان أفطرت بعد الزوال فعليك كفارة مثل من أفطر يوماً من شهر رمضان، و قد روی ان عليه اذا أفطر بعد الزوال اطعام عشرة مساكين لكل مسكين مد من طعام فان لم يقدر عليه صام ثلاثة أيام كفارة لما فعل. در اين عبارت فقه رضوی و مقنع دو احتمال هست، يكی اين است كه به اين فتوا داده و روايت را به عنوان قيل آورده كه آن را قبول ندارد، و دوم اين است كه مرحوم آخوند می‏فرمايد كه در خبرين متعارضين كه صلاحيت حجيت داشته باشد، اگر بعضی دارای مزيت باشد، انتخاب ذو المزيه الزامی نيست و بهتر اين است كه ذو المزيه انتخاب شود، اينجا نيز ممكن است مرحوم صدوق بگويد كه انتخاب يكی از دو روايت جايز است اما بنابر بعضی ترجيحات اين را انتخاب كردم، به هر حال، اين انتخاب است و جمع بين روايتين نيست، از ناحيه تعيين و تخيير نمی‏توان اشكال كرد. در اينجا بايد همان را گفت كه فتوای مشهور است.

    (سؤال و پاسخ استاد دام ظله) : مانند مرحوم شيخ و وسيله بر مستخف حمل كرده‏اند، اين حمل بدون شاهد جمع است، استخفاف به معنای اينكه برای اصل آن ارزش قائل نباشد، بسيار نادر است، نوعاً غلبه شهوت است.

بحث اين است كه بنابر فتوای مشهور در قضای ماه مبارک رمضان به هم زدن قبل از ظهر اشكالی ندارد، ولی از برخی نقل شده كه حرام است اما كفاره ندارد و بين قبل و بعد از ظهر تفاوت در كفاره و عدم كفاره است، آقايان معمولاً از مرحوم ابی الصلاح حلبی و مرحوم ابن ابی عقيل نقل كرده‏اند، ولی بعد از مراجعه معلوم شد كه اين در چهار كتاب هست ؛ يكی غنيه است كه بر حرمت دعوای اجماع نيز می‏كند و دوم مرحوم ابن ابی عقيل است و سوم مهذب مرحوم ابن براج است، البته تعبير ايشان با بقيه تفاوت دارد اما مراد همين است، و چهارم مرحوم ابی الصلاح حلبی است.

مرحوم ابن ابی عقيل دو عبارت دارد كه در مختلف در يک صفحه نقل شده، قال ابن ابی عقيل من جامع أو أكل فی قضاء شهر رمضان أو صوم من شهر رمضان أو كفارة أو نذر أثم و عليه القضاء و لا كفارة عليه. مبنای ايشان اين است كه در افطار در بعد از ظهر كفاره ندارد، منتها موضوع كلام مرحوم ابن ابی عقيل همان اكل و شرب و جماع است كه در قرآن عنوان شده است، اما در عبارت ديگر اين خصوصيت نيست و مطلق است. عبارت دوم اين است كه من أصبح صائماً لقضاء كان عليه من شهر رمضان و قد نوی الصوم من الليل فأراد أن يفطر فی بعض النهار لم يكن له ذلك.

كافی مرحوم ابی الصلاح : فاذا أفطر فی يوم عزم علی صومه قضاءاً قبل الزوال فهو معذور وزره و ان كان بعد الزوال تعاظم وزره و لزمته الكفارة.

مهذب مرحوم ابن براج : فأما صوم كفارة من أفطر فی يوم يقضيه عن شهر رمضان فان الحكم فيه انه ان كان تعمد الافطار قبل الزوال فقد أخطأ و ليس عليه غير صوم يوم بدله و ان تعمد ذلك بعد الزوال كان عليه الكفارة.

غنيه : من أفطر فی يوم يقضيه عن شهر رمضان قبل الزوال أثم و ان كان بعد الزوال تضاعف اثمه و وجب عليه الكفارة، كل ذلك بدليل الاجماع الماضی ذكره.

    مدرک اين مخالفين مشهور، صحيحه عبد الرحمن بن حجاج مؤيد به چند روايت ضعاف است، قال سألته عن الرجل يقضی رمضان أ له أن يفطر بعد ما يصبح قبل الزوال اذا بدا له فقال اذا كان نوی ذلك من الليل و كان من قضاء رمضان فلا يفطر و يتم صومه. بنابر آيه شريفه لا تبطلوا اعمالكم بعضی می‏گويند اصل اولی كلی هست كه وقتی اعمال شروع شد، نبايد ابطال كرد.

ولی در مقابل، روايات بسياری هست كه جايز است، و لو سند بعضی مقداری محل مناقشه است ولی مجموعاً از اين روايات كثيره اطمينان به صدور بعضی حاصل می‏شود، يكی روايت 12، روايت جميل بن دراج عن أبی عبد الله عليه السلام انه قال فی الذی يقضی شهر رمضان انه بالخيار الی زوال الشمس و ان كان تطوعاً فانه الی الليل باخيار. البته در اين يقضی شهر رمضان احتمال ديگری نيز هست، اگر همين دو روايت بود می‏توانستيم جمع كنيم و می‏گفتيم مراد از يقضی اين است كه می‏خواهد انجام دهد، نظير صحيحه زراره در خفقه و خفقتان می‏گويد الرجل ينام كه يعنی يريد أن ينام، اين تعبير احياناً گفته می‏شود، ولی روايات ديگر نيز هست.

عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله عليه السلام صوم قضاء الفريضة لك أن تفطر الی زوال الشمس فاذا زالت الشمس فليس لك أن تفطر.

    روايت اسحاق بن عمار قال فی الذی يقضی رمضان هو بالخيار فی الافطار ما بينه و بين أن تزول الشمس و فی التطوع ما بينه و بين أن تغيب الشمس.

    سماعة بن مهران عن أبی عبد الله عليه السلام فی قوله الصائم بالخيار الی زوال الشمس قال ذلك فی الفريضة أما فی النافلة فله أن يفطر أی ساعة شاء الی غروب الشمس.

    جمع بين اين روايات، همان نظر مشهور است كه ناوی از ليل كراهت دارد در قبل از ظهر روزه را افطار كند، اينجا ديگر بحثی ندارد.

    «و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين»