78/01/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : مستثنیات از حرمت نظر به اجنبی
نظر کردن به عورت ممیزین-نظر کردن به بدن ممیزین-پوشاندن غیر عورت از نظر دختر بچه ممیز - پوشاندن سر از نظر پسر بچه ممیز
خلاصه درس قبل و این جلسهبحث در جلسات گذشته پیرامون حکم نگاه کردن بچه ها به دیگران و نگاه کردن دیگران به آنهاست. در این مسأله پنج فرع را باید بررسی کنیم.
فرع اول: مکلفین باید عورت خود را از نگاه بچههای ممیّز بپوشانند. این فرع در جلسه گذشته بحث شد. در این جلسه چهار فرع دیگر را بررسی میکنیم.
فرع دوم: نگاه کردن به عورت بچههای ممیّز جایز نیست.
فرع سوم: نگاه کردن به بدن بچههای ممیّز مانعی ندارد.
فرع چهارم: بر مردان لازم نیست که اندام خود را ـ به استثناء عورت ـ از نگاه دختربچه ممیّز بپوشانند.
فرع پنجم: بر زنان لازم نیست سر خود را از نگاه پسربچه ممیّز بپوشانند. اما موظفند سایر بدن خود را از نگاه پسربچه ممیّز نامحرم بپوشانند.
ادامه بحث نظر ممیّز به عورتبحث در مستثنیات حرمت نظر بود. آخرین مستثنی نگاه کردن صبی و صبیّه به دیگران و نگاه کردن اشخاص به آنهاست. در ابتدای بحثِ امروز دو نکته را درباره کلام مرحوم سیّد متذکّر شده بحث را پی میگیریم.
نکته اول: مرحوم سید میفرمایند صبی و صبیّه بر دو قسمند: ممیّز و غیر ممیّز.
در مورد بچّههای غیر ممیّز میفرمایند: نگاه کردن به صبی و صبیّه غیرممیّز مانعی ندارد و چون در نگاه کردن آنها به دیگران مفسدهای نیست، بر اشخاص دیگر نیز لازم نیست خود را از نگاه آنان بپوشانند.
درباره بچههای ممیّز میفرمایند: «بل الظاهر جواز النظر الیهما قبل البلوغ اذا لم یبلغا مبلغاً یترتّب علی النظر منها او الیهما ثوران الشهوة».[1]
در این عبارت سقطی واقع شده است، هر چند نسخه اصلی عروة به همین شکل است و هیچ کدام از محشین و شرّاح عروة متعرض سقط نشدهاند. توضیح مطلب: از ذیل عبارت عروة «یترتب علی النظر منهما او الیهما» استفاده میشود که ایشان در این مورد نیز میخواهند دو فرع را متعرض شوند. فرع اول: نگاه کردن بالغین به بچههای ممیّز. فرع دوم: پوشش بالغین از نگاه بچههای ممیّز، در حالی که در صدر عبارت به فرع دوم اشاره نکردهاند و صحیح آن است که چنین میفرمودند: «بل الظاهر عدم وجوب التستر منهما و جواز النظر الیهما اذا لم یبلغا مبلغاً یترتب علی النظر منهما او الیهما ثوران الشهوة».
2 ) نکته دوم: مرحوم سیّد میفرمایند: در صورتی که زمینه تحریک شهوت نباشد، بر مکلفین لازم نیست که اندام خود را از صبی و صبیّه ممیّز بپوشانند، ظاهر عبارت هر چند مطلق است لکن منظور جواز ابداء غیر از عورت است و مرحوم سیّد پوشاندن عورت را از نگاه صبی و صبیّه ممیّز واجب میدانند[2] . خلاصه اینکه فرع اول را در جلسه گذشته بحث کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مکلفین موظفند عورت خود را از نگاه بچههای ممیّز بپوشانند.
فرع دوم: نگاه به عورت صبی یا صبیّه ممیّزاز آیات و روایات متعدد استفاده میشود که ستر عورت لازم است و کشف آن مبغوض شارع مقدس است و اطلاق عورت، عورت صبی ممیّز را نیز شامل میشود و بچهها هرچند خودشان تکلیفی ندارند لکن از مجموعه روایات مطلوبیت ستر عورت استفاده میشود و بین مطلبوبیت ستر عورت و مبغوضیت نظر به عورت ملازمه اقتضائی هست که اگر دلیلی بر جواز نگاه نداشته باشیم، همین ادله برای حرمت نظر کافی است.
روایاتی که حرمت را بیان میکنند.
1)روایت اول
مرحوم آقای خوئی به روایت حنان بن سدیر استدلال کردهاند:
«الکافی: عن علی بن ابراهیم عن أبیه و عن محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد عن محمد بن اسماعیل بن بزیع جمیعاً، عن حنان بن سدیر عن أبیه قال دخلت أنا و أبی و جدّی و عمّی حماماً بالمدینة، فاذا رجل فی بیت المسلخ فقال لنا: ممَّنْ القوم؟ ... ما یمنعکم من الاُزُر؟! فان رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال: عورة المؤمن علی المؤمن حرام ... سألنا عن الرجل فاذا هو علی بن الحسین (علیه السلام»[3] .
عورة المؤمن مطلق است و شامل عورت صبی ممیّز نیز میشود و چون ممیّز در سنّی است که صلاحیت ایمان آوردن دارد و بر او مؤمن صدق میکند.
بررسی این دلیل: به نظر میرسد که هر چند «عورة المؤمن» ذاتاً اطلاق دارد و شامل عورت صبی ممیّز نیز میشود ولی در این روایت قرینهای است که مانع ظهور اطلاقی آن شده است. توضیح آنکه کلمه «مؤمن» دو بار در این روایت بکار رفته است، منظور از «مؤمن» دوم خصوص مکلفین هستند و این امر اطلاق ذاتی مؤمن اول را نیز تضعیف میکند و بعید نیست که بگوییم که مراد از «مؤمن» در صدر و ذیل روایت یک امر است نه دو معنای مختلف.
2)روایت دوم
«محمد بن الحسن: باسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن العباس عن حمّاد عن حریز عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: لاینظر الرجل الی عورة اخیه»[4] .
3)روایت سوم
«لایدخلنّ احدکم الحمّام الا بمئزر و نهی ان ینظر الرجل الی عورة اخیه المسلم و ... نهی المرأة ان تنظر الی عورة المرأة و قال: من نظر الی عورة اخیه المسلم او عورة غیراهله متعمداً ادخله الله مع المنافقین الذین کانوا یبحثون عن عورات الناس و لم یخرج من الدنیا حتی یفضحه الله، الا ان یتوب[5] ».
4 ) روایت چهارم
«محمد بن علی ماجیلویه عن عمّه محمد بن أبی القاسم عن احمد بن محمد بن خالد عن محمد بن علی الانصاری عن عبدالله بن محمد عن عبدالله بن سنان عن عبدالله (علیه السلام) قال: من دخل الحمام، فغضّ طرفه عن النظر الی عورة اخیه، آمنه الله من الحمیم یوم القیامة[6] ».
5 ) روایت پنجم
«محمد بن یعقوب عن الحسین بن محمد عن معلی بن محمد عن احمد بن محمد بن عبدالله عن محمد بن جعفر عن بعض رجاله عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): لایدخل الرجل مع ابنه الحمام فینظر الی عورته و قال: لیس للوالدین ان ینظر الی عورة الولد ... و قال لعن رسول الله (صلی الله علیه و آله) الناظر و المنظور الیه فی الحمّام بلامئزر[7] ».
6 ) روایت ششم
«محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد رفعه قال ابوعبدالله (علیه السلام): لایدخل الرجل مع ابنه الحمام فینظر الی عورته[8] ».
7 ) روایت هفتم
«محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن أبی عمیر عن حماد عن الحلبی عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: اذا اردت غسل المیت فاجعل بینک و بینه ثوباً یستر عنک عورته .. فاغسله من غیر ان تری عورته[9] ».
8 ) روایت هشتم
روایت ابوعمرو زبیری که در ذیل تفسیر آیه شریفه غض وارد شده است:..فقال تبارک و تعالی: (قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم)[فنهاهم] ان ینظروا الی عوراتهم و ان ینظر المرء الی فرج اخیه و یحفظ فرجه ان ینظر الیه و قال (قل للمؤمنات
یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن) من ان تنظر احداهن الی فرج اختها و تحفظ فرجها من ان ینظر الیها ...[10] .
نتیجه بحث
برخی از این روایات از نظر سند معتبر و دلالت آنها نیز برای اثبات حرمت نگاه به عورت تمام است. اطلاق آن شامل صبی و صبیّه نیز میشود و بقیه روایات برای تأیید مطلب مفید است.
فرع سوم: نگاه بالغین به بدن بچههای ممیّز
آیا مرد میتواند به بدن صبیّه ممیّز نگاه کند؟ و بر زن نیز جایز است که به بدن صبی ممیّز بنگرد؟
کلام مرحوم آقای خوئی
مرحوم آقای خوئی میفرمایند: مرد میتواند به بدن صبیّه ممیّز نگاه کند همچنانکه زن نیز میتواند به بدن صبی ممیّز نگاه کند به دو دلیل
دلیل اول: «عدم مقتض للحرمة»
دلیل دوم: «وجود المانع عن الحرمة»[11]
برای توضیح دلیل اول دو مقدمه ذکر میکنند.
مقدمه اول: حرمت نظر به جنس مخالف را از ادله لزوم ستر استفاده میکنیم و لزوم ستر را از آیه شریفه: «و لایبدین زینتهنّ» به دست میآوریم. مقدمه دوم: امر در این آیه شریفه مخصوص بالغین است، پس کودکان وظیفه ستر و پوشش ندارند. بنابر این در مورد کودکان که موظّف نیستند بدنشان را از جنس مخالف بپوشانند، دلیلی نداریم که جنس مخالف نتواند به آنها نگاه کنند. خلاصه آنکه: دلیلی که از آن حرمت نظر به بچههای ممیّز استفاده شود نداریم.
بررسی دلیل اول (عدم مقتض للحرمة)مقدمه اول ایشان مخدوش است زیرا اولاً ادله حرمت نظر به جنس مخالف منحصر به ادله لزوم ستر است، ثانیاً ادله لزوم ستر نیز منحصر به آیه شریفه «و لایبدین» نیست تا بگوییم چون این آیه شریفه شامل کودکان نمیشود پس دلیلی بر حرمت نظر به کودکان نداریم. توضیح آنکه: خود ایشان اصل اولی در نگاه به زن را حرمت دانستهاند و به ادلهای مانند روایاتی که جواز نظر به وجه و کفین زن را فقط به کسی اجازه میداد که قصد ازدواج داشته باشد، تمسک میکردند و طبق نظر ایشان اطلاق بعضی از این روایات اقتضاء میکند که مرد نتواند به بدن صبیّه ممیّز نگاه کند حتی اگر قصد ازدواج با او را هم داشته باشد.
بعلاوه، از صحیحه بزنطی عن الرضا علیه السلام که میفرماید «قلت له: اخت امرأة و الغریبة سواء؟ قال نعم» استفاده میشود که نگاه به خواهر زن مانند دیگر اجنبیات جایز نیست و «اخت امرأته» مطلق است و شامل صبیّه ممیّز نیز میشود، پس نگاه به اجنبیّات مطلقاً ـ صغیرةً کانت أم کبیرةً ـ جایز نیست. الا ما خرج بالدلیل. البته صبیّه غیر ممیّز مانند خواهر زن غیر ممیّز با سیره قطعیه خارج شده است و سؤال سائل به قرینه سیره قطعیه از صبیّه غیر ممیّز انصراف دارد. خلاصه آنکه: دلیل اول ایشان نسبت به نگاه مرد به صبیّه قطعاً تمام نیست و نسبت به نگاه زن به صبی ممیّز مبتنی به بررسی ادله عامه حرمت نظر به جنس مخالف است.
بررسی دلیل دوم (وجود المانع عن الحرمة)اگر بپذیریم که ادله عامه اقتضاء میکند که مرد نتواند به صبیّه ممیّز و زن نیز نتواند به صبی ممیّز نگاه کند، صحیحه عبدالرحمن بن حجاج دلالت بر جواز نظر میکند و ادله عامه را تخصیص میزند.
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ:«سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ ع عَنِ الْجَارِیَةِ الَّتِی لَمْ تُدْرِکْ مَتَی یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُغَطِّیَ رَأْسَهَا مِمَّنْ لَیْسَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ مَحْرَمٌ وَ مَتَی یَجِبُ عَلَیْهَا أَنْ تُقَنِّعَ رَأْسَهَا لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا تُغَطِّی رَأْسَهَا حَتَّی تَحْرُمَ عَلَیْهَا الصَّلَاةُ. »[12] .
مرحوم آقای خوئی میفرمایند: «فانها دالة بکل وضوح علی عدم وجوب الستر علیها و جواز ابدائها الشعرها ما لم تحض و بثبوت ذلک یثبت جواز النظر الیها بالملازمة العرفیة کما عرفت[13] ».
بنابر این ایشان میفرمایند چون بر دختربچه ستر رأس واجب نیست و میتواند سرش را در مقابل نامحرم باز بگذارد و پس مرد نیز میتواند به او نگاه کند ولی به نظر میرسد که این ملازمه در چند صورت تمام نباشد.
صورت اول: اگر بر کسی جایز باشد که خود را نپوشاند ولی جواز کشف به این جهت باشد که اصلاً تکلیف ندارد، بین جواز کشف و جواز نظر ملازمه نیست.
مثال اول: صبیّه ممیز و دیوانه تکلیف ندارند و بر آنها ستر عورت واجب نیست ولی از جواز کشف نمیتوانیم نتیجه بگیریم که دیگران هم میتوانند به آنها نگاه کنند. همچنانکه خود ایشان در دو صفحه قبل (صفحه 85) فرمودند که نگاه به عورت بچههای ممیّز جایز نیست در حالی که آنها مکلف نبوده و موظف به پوشش نیستند.
مثال دوم: مرحوم آقای خوئی در ذیل همین مسأله (ص 89) میفرمایند: بر صبی ممیّز نظر عن شهوة حرام نیست ولی زنی که میبیند ممیّزی عن شهوة به او نگاه میکند، باید خود را بپوشاند. پس بین جواز کشف و جواز نظر ملازمه نیست.
صورت دوم: اگر به عنوان ثانوی بر کسی جایز باشد که خود را نپوشاند، این جواز ملازم با این نیست که دیگران نیز بتوانند نگاه کنند.
مثال اول: زنی است که به جهت شدّت جراحت نمیتواند موی خود را بپوشاند، بر او پوشاندن مو واجب نیست ولی این جهت مجوز نگاه کردن اشخاص دیگر نمیشود.
مثال دوم: اگر به جهت دفع حرج یا ضرورت اجتماعی بر مردها پوشاندن مو واجب نباشد، نمیتوانیم نتیجه بگیریم پس زنها نیز میتوانند به آنها نگاه کنند.
البته در دو حالت نگاه کردن نیز جایز میگردد:
اول: اگر عنوان ثانوی در نگاه کردن نیز وجود داشته باشد.
دوم: در صورتی که اختصاص تشریع جواز به یک طرف مستلزم لغویت باشد. مانند باب معالجه. اگر بر زن بیمار، مراجعه به پزشک جایز باشد ولی بر پزشک معالجه جایز نباشد (چون متوقف بر نگاه کردن به اجنبیه است و هیچ گونه اضطراری هم برای خود طبیب نیست) لغویت جواز مراجعه لازم میآید و مشکل مریض با جواز یک طرفه حلّ نمیشود. در این حالت نیز نگاه کردن بر دکتر جایز است.
البته در غیر این دو صورت بین جواز کشف و جواز نظر ملازمه اقتضائی هست.
بنابر این هر چند از صحیحه عبدالرحمن بن حجاج استفاده میشود که بر دختری که به سن بلوغ نرسیده واجب نیست موی خود را بپوشاند ولی این جواز چون به جهت این است که نابالغ اصلاً تکلیف ندارد (= صورت اول) ملازم با جواز نظر نیست.
نظر مختارما در ادله مرحوم آقای خوئی خدشه کردیم ولی در عین حال مدعای ایشان صحیح است و میتوانیم از صحیحه عبدالرحمن بن حجاج جواز نظر را استفاده کنیم. اما به تقریبی دیگر.
اگر گفتند «الجاریة لاتغطی رأسها من الاجانب حتی تحیض» و وظیفه دیگران را بیان نکردند، عرف میفهمد که دیگران نیز میتوانند به او نگاه کنند، و این مطلب از مدالیل لفظی نیست بلکه از اطلاق مقامی استفاده میشود چون موقعی که میگویند بر دختربچه لازم نیست موی خود را از نامحرم بپوشاند، اگر نگاه نامحرم حرام باشد باید تذکر بدهند که البته نامحرم موظف است که نگاه نکند زیرا این موضوع برای نوع مردم مورد غفلت قرار میگیرد و نیاز به تذکر دارد، پس از تذکر ندادن و اطلاق مقامی استفاده میشود که دیگران نیز میتوانند نگاه کنند.
فرع چهارم: پوشاندن بدن مرد از نگاه صبیّه ممیّزاگر قائل شویم که پوشاندن بدن از نامحرم بر مردان لازم نیست، نسبت به صبیّه نیز حکم مسأله روشن است. ولی اگر قائل شویم که سیره متشرعه جاری شده که متدینات به بدن نامحرم ـ به استثناء مقداری که متعارفاً باز است ـ نگاه نمیکردهاند و متدینین نیز در معرض دید بانوان نامحرم لخت نمیشدهاند، میگوییم پوشش از نگاه زنهای نامحرم لازم
است ولی در مورد صبیّه ممیز هیچ دلیلی نداریم که مردها باید ـ علاوه بر عورت ـ بدن خود را نیز بپوشانند.
بنابر این بر مرد واجب نیست بدنش را از نگاه دختربچه نامحرم بپوشاند. حکم این مسأله روشن است و ظاهراً بین فقهاء در آن اختلافی نیست.
فرع پنجم: پوشاندن بدن زن از نگاه صبی ممیّزآیا بر بانوان واجب است، در مقابل نگاه پسربچه ممیّز خود را ـ به استثناء وجه و کفین ـ بپوشانند؟
مرحوم آقای خوئی میفرمایند: ظاهر آیه شریفه غض این است که تنها طفل غیر ممیّز از ابداء زینت مستثنی است، پس زن حق ندارد که زینت های مخفیه خود را به پسربچه ممیّز اظهار کند ولی در مقابل دو روایت صحیحه هست که صریحاً حکم کرده که تا پسر بالغ نشده، بر زن واجب نیست خود را از او بپوشاند.[14]
صحیحه اول بزنطی«روی احمد بن محمد بن ابی نصر عن الرضا (علیه السلام) قال: «یؤخذ الغلام بالصلاة و هو ابن سبع سنین و لاتغطی المرأة شعرها منه حتی یحتلم»[15]
صحیحه دوم بزنطی«روی عبدالله بن جعفر فی قرب الاسناد عن احمد بن محمد بن عیسی عن احمد بن محمد بن ابی نصر عن الرضا (علیه السلام) قال:«لاتغطی المرأة رأسها من الغلام حتی یبلغ الغلام»[16]
جمع بین این دو روایت و آیه شریفه اقتضاء میکند که اطلاق مفهوم «او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء» را به صراحت این دو روایت تقیید کنیم. چون نگاه طفل غیر ممیّز بر دو نوع است: شهوانی و غیر شهوانی، مفهوم آیه شریفه مطلق است و دلالت میکند که زن باید خود را از مطلق نگاه طفل ممیز ـ شهوانی و غیر شهوانی ـ بپوشاند. این دو صحیحه پوشاندن از خصوص نظرهای عادی (= غیر شهوانی) را واجب نمیداند
بنابر این بر زنان واجب است خود را از نگاه شهوانی پسران ممیّز بپوشانند و نسبت به نگاه غیر شهوانی آنها وظیفهای ندارند.
بررسی فرمایش مرحوم آقای خوئیجمعی که ایشان بین دو صحیحه بزنطی و آیه شریفه میکنند قابل مناقشه است. چون ایشان مفهوم آیه را مطلق میدانند و با صحیحه بزنطی تقیید میکنند [17] ولی به نظر میرسد که مفهوم آیه مطلق نیست بلکه از ابتداء مخصوص نظر غیرشهوانی است، شاهدش این است که روشن است که هیچ یک از طوائفی که در آیه شریفه استثناء شدهاند ـ بجز ازواجهنّ و ما ملکت ایمانهنّ ـ نمیتوانند نظر شهوانی بکنند، پس منطوق آیه شریفه خصوص نظر غیر شهوانی را متعرض شده است و مفهوم آن نیز خصوص نظر غیرشهوانی است پس اولاً مفهوم آیه مطلق نیست و ثانیاً اختصاص آیه ـ ولو به قرینه روایات ـ به نظر غیر شهوانی صحیح نمیباشد چون مستلزم آن است که فرد قطعی آیه (= نظر غیر شهوانی) را از تحت آن خارج کنیم.
نطر مختار در جمع بین دو صحیحه بزنطی و آیه شریفه ﴿و لایبدین زینتهنّ﴾[18]
مفهوم ﴿او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء﴾ این است که زن حق ندارد زینتهای مخفی خود را به پسربچه ممیّز نشان بدهد، زینتهای مخفی مطلق است. صحیحه بزنطی «رأس» را از اطلاق مفهوم آیه شریفه خارج میکند، در نتیجه (به مقتضای صحیحه بزنطی) بر زنان لازم نیست که سر خود را از پسربچه ممیّز بپوشانند اما (به مقتضای مفهوم آیه شریفه) موظفند سایر زینتهای مخفی خود را بپوشانند. والله العالم.
«والسلام»