77/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جواز نظر به ذمیة
مراد از «مؤمنات» در آیه غضّ- دو قرینه برای اختصاص مؤمنات در آیه غضّ به احرار
خلاصه درس قبل و این جلسهدر جلسات قبل ضمن تفسیر آیه غضّ، تفاسیر مختلف در باره کلمه «نسائهن» را ذکر کردیم، از جمله تفسیر این کلمه به زنان آزاد را یادآور شدیم، و آن را نپذیرفتیم. یکی از وجوهی که برای تفسیر فوق ذکر شده است، آن است که مراد از «هنّ» که مضاف الیه است، خصوص زنان آزاد است، در نتیجه «نسائهن» هم به خصوص زنان آزاد تخصیص مییابد، در این جلسه به بررسی اصل این کلام میپردازیم که مراد از «مؤمنات» که در آیه غضّ ذکر شده چیست؟ تا مراد از ضمیر «هنّ» که چند بار در آیه از جمله در «نسائهن» بکار رفته، روشن گردد.
در پایان این بحث، مراد از مؤمنات را خصوص زنان آزاد میدانیم.
معنای «مؤمنات» در آیه غضّحمل کلمه«مومنات» در آیه شریفه بر زنان احراردر آیه غضّ کلمه مؤمنات طبق قاعده اولیه میبایست شامل تمام زنان مؤمن، خواه آزاد و خواه کنیز باشند، گردد، همچنان که کلمه مؤمنین نیز به همین معنای عام میباشد و در آیات دیگر نیز چنین استعمال شده است مثلاً در آیه شریفه ﴿یا أیها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام ...﴾[1] امر به صیام متوجه تمام مؤمنان چه آزاد چه برده میباشد و یا در آیه شریفه: ﴿یا أیها الذین آمنوا ... و لایغتب بعضکم بعضاً﴾[2] نهی از غیبت شامل تمام مؤمنان بوده و اختصاص به مردان آزاد ندارد، در مورد مؤمنات نیز همین گونه است و اختصاص به زنان آزاد شده به دلیلی نیازمند است که ما را از این قاعده اولیه به دور دارد، چنانچه در برخی از آیات نیز قرائنی وجود دارد که مقصود از مخاطبین فقط احرار است مثلاً در آیه شریفه: ﴿وانکحوا الایامی منکم والصالحین من عبادکم و امائکم﴾[3] به قرینه حکم مترتب شده در
مییابیم که مخاطب آزادگان میباشند زیرا بندگان برای تزویج دیگران اختیاری ندارند تا امر به (انکاح) متوجه ایشان گردد.
قرآئن موجود جهت حمل «مومنات» بر زنان احرارقرینه اول: عدم ذکر موالی در آیه
قرینه دوم: عدم لزوم ستر مو بر کنیزان
توضیح قرینه اولدر توضیح قرینه اول میگوییم که اگر مقصود از مؤمنات در آیه غض معنایی اعم از احرار و اماء بود، لازم بود در آیه مالکین اماء که میتوانند به کنیزهای خود نظر کنند و کنیزان میتوانند زینتهای خود را به آنها نشان دهند، نیز استثناء میشد، و از آنجا که «موالیهن» در ضمن موارد استثناء از ﴿لایبدین زینتهن﴾ ذکر نشده معلوم میگردد که مقصود از ضمیر «هنّ» تنها زنان آزاد میباشند.
توضیح قرینه دومدر توضیح قرینه دوم[4] به ذکر روایاتی چند که از آن عدم لزوم ستر مو بر کنیز استفاده میشود، میپردازیم.
روایت اول: «صحیحه محمد بن مسلم عن أبی عبدالله علیه السلام قال قلت له: الامة تغطی رأسها؟ فقال: لا، ولا علی أمالولد ان تغطی رأسها اذا لم یکن لها ولد.»[5]
روایت دوم: «عن أبی بصیر عن أبی عبدالله علیه السلام أنه قال: علی الصبی اذا احتلم، الصیام و علی الجاریة اذا حاضت، الصیام و الخمار الاّ أن تکون مملوکة فانّه لیس علیها خمار الاّ أن تحب أن تختمر و علیها الصیام.»[6]
روایت سوم: «عن أبی خالد القمّاط قال سألت أبا عبدالله علیه السلام عن الامة، اتقنع رأسهاقال: أن شاءت فعلت و ان شاءت لم تفعل... »[7]
از این روایات که عدم لزوم قناع و خمار بر کنیز را بدون تقیید به حال نماز ذکر کرده، برمیآید که کنیزان میتوانند موی سر خود را پوشیده ندارند.
سیره مستمره نیز بر این بوده است که کنیزان بدون آن که سر خود را بپوشانند در حضور مردان بیگانه حاضر میشدند.
بررسی قرینه اولدر اینجا نخست باید دانست که در این آیه، فقط مالک حذف نشده است، بلکه دو مستثنای نسبی و یک مستثنای سببی هم حذف شده است، یعنی عمو و دایی هم مذکور نیست، برای توضیح این که چرا این سه دسته در آیه حذف شدهاند، بیانی به ذهن ما میرسید که ملاحظه کردیم آقای خویی[8] هم همین بیان را در باره عمو و دایی دارند، حاصل این بیان این است که حکم این سه دسته از برخی از دستههای مذکور در آیه به ظهور عرفی فهمیده میشود، در توضیح این بیان میگوییم که عرف نسبت میان پسر برادر و عمو را یکسان میداند، وقتی در آیه ﴿بنی اخواتهن﴾ ذکر شده است، عرف از آن جواز ابداء زینت برای دایی را میفهمد، رابطه مادر زن و داماد نیز مثل رابطه زن (عروس) و پدر شوهر است، وقتی در آیه ﴿آباء بعولتهن﴾ استثناء شده، عرف از آن استثناء داماد را هم میفهمد.
حال در مورد «مالک» نیز میتوان گفت که از دو قسمت آیه با بیان بالا «اتحاد نسبت» یا با اولویت عرفی حکم مالک استفاده میگردد:
قسمت اول: «بعولتهنّ»؛ عرف رابطه کنیز و مالک را مثل رابطه زن و شوهر بلکه اقوی از آن میداند، زیرا شوهر مالک پارهای از منافع زن است و مولی مالک عین و تمام منافع کنیز. اگر ملکیت پارهای از منافع موجب شود که ابداء زینت برای شوهران جایز باشد، به طریق اولی ملکیت مولی نسبت به عین و تمام منافع کنیز مجوّز آن است.
قسمت دوم: ﴿ماملکت أیمانهن﴾؛ بنابراین که مراد از آن اعم از بندگان و کنیزان باشد، عرف از این که زن میتواند نزد عبد خود مکشوف باشد، میفهمد که کنیز هم میتواند نزد مولای خود مکشوفه باشد، پس ذکر مولی در آیه لزومی ندارد تا قرینه بر اختصاص مؤمنات به خصوص زنان آزاد بشمار آید.
بررسی قرینه دومادلهای که بر جواز کشف رأس أمه ذکر شده، ادله صحیحی است، ولی باید دید که آیا این ادله شاهد بر اختصاص مؤمنات در آیه شریفه به حرائر میباشد؟ در پاسخ میتوان گفت که ممکن است ما کنیزان را هم مشمول آیه شریفه بدانیم با این بیان که مراد از «ماظهر» اعضایی از بدن زن است که در آن زمان نوعاً ظاهر بوده است، و مصداق زینت ظاهره در مورد زنِ آزاد خصوص وجه و کفین و در موردِ کنیز، وجه و کفین و مو میباشد، و با اختلاف مصداق، مفهوم زینت ظاهره اختلاف نمییابد پس وجهی ندارد که ما کنیزان را از تحت مدلول آیه شریفه بیرون نسازیم. ولی این پاسخ ظاهراً صحیح نیست[9] زیرا روایاتی که در تعیین مصادیق زینت ظاهره وارد شده و در بحثهای آینده نیز به تفصیل نقل خواهیم کرد، هیچ گونه تفصیلی بین زن آزاد و کنیز نداده و از تمام آنها برمیآید که موی زن از زینتهای باطنه است.
نتیجه مختاربنابراین با توجه به روایات، ظاهراً مراد از مؤمنات در آیه شریفه خصوص حرائر است.