درس خارج اصول آیت الله هاشمی شاهرودی

90/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 مقدمات مفوته و وجوه مذكور در لزوم و وجوب آنها
  بحث در مقدمه مفوته بود يعنی مقدماتی كه اگر قبل از وقت - در واجباتی كه دارای اين مقدمات هستند - انجام نگيرد ممكن نيست مكلف در وقت آنها را انجام دهد - چه مقدمات شرعيه باشند و چه عقليه - و واجب فوت مى‏شود مانند غسل از حدث اكبر از برای روزه ماه مبارك كه بايستی قبل از فجر انجام گيرد گفته شده اينها واجب التحصيل است با اين كه هنوز زمان واجب نيامده است و بحث در اين است كه لزومی بودن اين گونه مقدمات را چه گونه توجيه كنيم.
 وجه اول و دوم همان واجب معلق بود به دو تصويری كه گذشت.
 
 اشكال به دو تصوير مطرح شده
  ممكن است كسی در اينجا اشكال كند كه بنابر اين دو تصوير درست است كه وجوب از قبل فعلی مى‏شود ولی قدرت بر واجب را در زمانش به نحو شرط متأخر، شرط در تكليف مى‏دانيم زيرا كه قدرت از شرايط وجوب است و مكلف وقتی مثلاً غسل را انجام نداد در زمان واجب، امساك با طهور برايش مقدور نيست و در حقيقت شرط وجوب رفع مى‏شود و كشف مى‏شود كه وجوب از قبل نبوده است مانند اينكه در آن زمان زنده نباشد كه كشف مى‏شود از اول روزه بر وی واجب نبوده است پس در اين جا هم اگر مقدمه را قبل از زمان واجب انجام ندهد در زمان واجب ديگر بر واجب مقيد به طهور قدرت ندارد و در نتيجه كشف مى‏شود كه از اول وجوب نبوده است و رفع شرط تكليف اشكالی ندارد و اين به معنای تفويت تكليف نيست و شايد تفويت ملاك هم نباشد زيرا كه شايد شرط قدرت دخيل در اتصاف فعل به ملاك هم باشد.
 
 حاصل اشكال
  بنابراين باترك مقدمات مفوته، مكلف شرط وجوب را از خود رفع مى‏كند و به گونه‏ای عمل مى‏كند كه از قبل وجوب نيامده باشد و اين كار نه عقلاً اشكالی دارد و نه شرعاً و اين مطلب به اين معناست كه واجب معلق چه به تصوير اول و چه تصوير دوم از برای اثبات وجوب مقدمات مفوته كافی نيست و وجوب مقدمه مفوته از ثمرات امكان واجب معلق نيست.
 
 پاسخ به اشكال
  پاسخ اين شبهه آن است كه آن قدرتی كه در تكاليف شرط است صرف الوجود قدرت بر واجب در زمان فعليت وجوب است نه بيشتر يعنی اگر در برخی از زمان فعليت وجوب قادر به انجام واجب باشد آن وجوب فعلی شده و تفويت آن عصيان است و لازم نيست كه آن قدرت در تمام آنات فعليت وجوب محفوظ باشد ولذا در واجبات منجزه نيز اگر مكلف در اول وقت بر واجب قادر باشد كافی است و اگر عمداً ترك كند و يا خود را عاجز كند معصيت كرده است و در اين جا زمانی كه وجوب فعلی شده است - كه زمان قبل از فجر است - مكلف بر امساك با طهور از ابتدای فجر قدرت داشته است زيرا كه مى‏توانسته از قبل غسل كند پس صرف وجود قدرت بر قيد و واجب مقيد را در زمان خودش دارا بوده است و صرف وجود قدرت در زمان فعليت وجوب شرط است نه بيشتر از آن.
  بنابراين در مانحن فيه صرف وجود قدرت بر واجب - چه به نحو شرط متأخر و چه به نحو شرط مقارن باشد - ثابت است و ترك مقدمه مفوته رافع آن نيست بلكه تعجيز از واجب فعلی الوجوب بوده كه معصيت مى‏باشد لهذا قول به واجب معلق به يكی از دو تصوير ذكر شده از برای اثبات وجوب مقدمات مفوته كافی است و اين از ثمرات واجب معلق است همانگونه كه اصوليون فرموده‏اند لذا هر جا از دليل واجب مقيد به زمانی استفاده وجوب معلق - يعنی فعليت وجوب قبل از آن زمان - بشود و مانند ظاهر آيه وجوب حج به مجرد استطاعت و وجوب صوم بمجرد رؤيت هلال ماه مبارك رمضان مقدمات مفوته آنها نيز از زمان فعليت وجوب، واجب غيری و لازم التحصيل خواهند بود و فوت واجب در وقت به جهت عدم انجام آنها گناه و معصيت است.
 
 وجه سوم از وجوب مقدمات مفوته
  آن وجهی كه صاحب كفايه مى‏گويد كه اگر ما قائل به واجب معلق نشديم و هر دو تصوير را محال دانستيم و گفتيم كه مثلاً بايد وجوب صوم از اول طلوع فجر بيايد و وجوب حج در زمان خودش فعلی مى‏شود و وجوب بر واجبش مقدم نمى‏شود باز هم مى‏شود گفت كه مقدمه مفوته از قبل به وسيله امر نفسی تهيئی مولا واجب مى‏شود يعنی مولا مى‏گويد قبل از فجر غسل كن تا بعد از فجر روزه‏ات با طهارت انجام گيرد پس راه وجوب مقدمات مفوته منحصر در قول به واجب معلق نيست و آن را صاحب كفايه واجب تهيئی نام مى‏گذارد. و مرحوم آقای خويی رحمه اللَه هم تعبير ديگری دارد و مى‏فرمايد وجوب للغير است نه بالغير يعنی وجوب نفسی مستقل و مترشح از وجوب صوم است و سبب آن نيست ولی مصلحتش برای غير است كه حفظ واجب ديگری مى‏باشد.
 
 نقد بيان خراسانی و خويی
  اين بيان اگر منظور از آن تنها اين باشد كه راه رسيدن شارع به الزام مكلف بر مقدمات مفوته قبل از وقت، منحصر در جعل واجب معلق نيست مطلب صحيحی است ليكن بحث در آن نيست كه شارع مى‏تواند تكليف نفسی و مستقل ديگری را بر مقدمات مفوته جعل نمايد بلكه بحث در اثبات وجوب مقدمات مفوته از همان يك واجب مقيد به زمان است و اين بنابر معلق بودن آن واجب زمانی اثبات مى‏شود نه معلق نبودن كه در اين صورت اثبات نمى‏شود مگر به بيان ديگری كه از مرحوم ميرزا رحمه اللَه خواهد آمد برگردد كه ايشان از همان دليل واجب مقيد به زمان نيز وجوب شرعی مقدمات مفوته را به نحو متمم جعل نيز استفاده مى‏كند كه آن تقريب و بيان ديگری است كه بايست نكته و منشأ آن، بيان شود و در بيان صاحب كفايه و مرحوم آقای خويی رحمه اللَه نيامده است بنابراين وجه مذكور يا كافی نيست و يا به جواب مرحوم ميرزا رحمه اللَه برگشت مى‏كند كه تفصيل آن خواهد آمد.