درس خارج فقه آیت الله هاشمی شاهرودی

92/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : لزوم صدق عنوان عيلولت و عدم آن در ضيف
 مرحوم سيدرحمه الله بعد از اينكه عنوان ضيف را ذكر كردند و همچنين در من تجب عنه الزكاه اقوال را هم بيان نمودند و فرمودند صدق عنوان عيلولت در ضيف لازم است در ذيل مى‏فرمايد (و أما الضيف النازل بعد دخول الليلة فلا تجب الزكاة عنه و إن كان مدعوا قبل ذلك)يعنى اگر ضيفى بعد از غروب وارد شد و عيلولت هم صادق شد حتى اگر دعوت قبل از غروب باشد فطره‏اش واجب نيست چون ماه مبارك را درك نكرده و بر معيل لازم نيست فطره‏اش را بپردازد مى‏توان دو وجه را براى عدم وجوب فطره بر ميزبان ذكر نمود.
 وجه اول : استظهار از روايت صحيحه عمر بن يزيد كه در مورد ضيف  وارد شده بود زيرا كه ظاهر آن صحيحه اين است كه ضيف از قبل از فرا رسيدن عيد فطر و ماه شوال بر او نازل شده است (عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ عِنْدَهُ الضَّيْفُ مِنْ إِخْوَانِهِ فَيَحْضُرُ يَوْم الْفِطْرِ
... ) عنوان (فَيَحْضُرُ يَوْمُ الْفِطْرِ) يعنى فرا مى‏رسد بر ميهمان روز عيد فطر پس از قبل بوده است و در اين جا امام‏عليه السلام مى‏فرمايد (نَعَمْ الْفِطْرَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مَنْ يَعُولُ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ حُرٍّ أَوْ مَمْلُوكٍ.) يعنى همين موضوع زكات است بشرط اين كه عيلولت صدق كند پس بايد ضيافت عيلولتى قبل از ماه شوال باشد نه بعد.

 البته مى‏توان در اين استدلال تشكيك كرد كه اين روايت ذيلش بلحاظ مورد سؤال در صدر اطلاق براى كسى كه بعد از غروب ميهمان مى‏شود ندارد، اما مفهوم هم ندارد وليكن در روايات و اطلاقات (من يعول) اين قيد نيامده است و اين دو مثبتين هستند و با هم تنافى ندارند زيرا كه اين صحيحه مفهوم ندارد بلكه تنها براى كسى كه پس از رسيدن ماه شوال ضيف مى‏شود اطلاق ندارد.
 وجه دوم: استدلال به معتبره معاويه بن عمار كه در آن آمده بود (فِى الْمَوْلُودِ يُولَدُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ)
بعد امام‏عليه السلام مى‏فرمايد (لا قد خرج الشهر)
و يا (لَيْسَ الْفِطْرَةُ إِلَّا عَلَى مَنْ أَدْرَكَ و الشَّهْرَ.) بنابر استفاده اطلاق و قبلا گفته شد كه از اين معتبره مى‏توان بلحاظ من تجب عنه اطلاق استفاده كرد چون ناظر به موضوع من تجب عنه است كه عنوان و به ملاك آن عيلولت است و ولد بودن موضوعيت ندارد و عرض شد كه حتى در عناوين تفصيلى مثل (ولد، والد ام، ام الولد، زوجه ، حر و عبد)
معيار، واجب النفقه بودن نيست و الا پسر هم واجب النفقه پدرش است و بالعكس؛ پس معنا ندارد وجوب بر يكى دون ديگرى باشد بلكه منظور اين عناوينى است كه بالفعل آنها را اعاله مى‏كند و عيلولت موضوع است.

 پس در روايت معاويه بن عمار منظور تحقق موضوع من تجب عنه است كه اگر در شب محقق شود كافى نيست بنابر اين اگر اين اطلاق استفاده شد ديگر مخصوص به موارد مولود - كه يك مصداق از عليولت است و موضوعيت ندارد - نمى‏شود بلكه بايد هر عيلولتى در ماه مبارك رمضان و قبل از خروج آن باشد پس اگر بعد از دخول ليل باشد لاتجب عنه و اين اطلاق شامل ضيف هم مى‏شود.
 برخى از بزرگان در اينجا اين اطلاق را قبول نكردند و گفتند اين روايت ناظر به تحقق ذات موضوع يعنى حيات و موت است و اسلام را بر حيات معنوى و حكمى حمل كردند كه قبلا گذشت و لذا گفتند اگر در شب هم ميهمان بيايد و عيلولت صدق كند باز هم بر معيل واجب است كه زكات فطره‏اش را بدهد تمسكاً به اطلاقات روايات (من يعول) البته به استثناء خصوص ولد كه در شب به دنيا آمده است و كافرى كه در شب اسلام بياورد كه مورد معتبره معاوية بن عمار است و در موردش بايد به آن عمل كرد نه بيش از اين، لذا در ماعداى آن به عمومات وجوب فطره على كل من يعول رجوع مى‏شود كه شامل من يعول ولو بعد از مغرب هم مى‏شود.
 مضافاً مى‏فرمايند كه صحيحه عمر بن يزيد هم - كه در ضيف آمده است - اطلاق دارد چون كه گفته است (فَيَحْضُرُ يَوْمُ الْفِطْرِ) كه اگر روز عيد فطر براى تو ميهمان برسد فطره‏اش واجب مى‏شود چه قبل از غروب عيد ميهمان شده باشد و چه بعد از غروب و فقط لازم است باقى بماند تا روز عيد فطر.
 اين مطلب قابل قبول نيست، زيرا كه اولاً: قبلاً گذشت كه معتبره معاوية بن عمار به لحاظ من تجب عنه يعنى رأس كه موضوع اخراج زكات از آن است اطلاق دارد هر چند نسبت به من تجب عليه يعنى شرايط تكليف اطلاق نداشته باشد و ظاهر كبراى (من ادرك الشهر)  و يا (قد خرج الشهر) - كه ظاهر در تعليل و اعطاى ضابطه است - تحقق موضوع وجوب اخراج فطره است كه عيلولت است نه ولد بودن و حمل معتبره بر اراده تحقق حيات يا وجود حقيقى يا حكمى و معنوى خلاف ظاهر است و قبلاً گذشت كه عرفيت ندارد پس اگر اين اطلاق تمام شد مقيد آن اطلاقات مى‏شود چون ناظر و حاكم است و مى‏خواهد بگويد آن وجوب اخراج فطره در اينجا نيست .
 ثانياً: خصوص  صحيحه عمر بن يزيد كه در ضيف آمده است هم اطلاق ندارد زيرا كه ظاهرش اين است كه ميهمانش از ماه رمضان بوده و سپس (فَيَحْضُرُ يَوْمُ الْفِطْرِ) كه اشاره يا كنايه به فرا رسيدن زمان وجوب اخراج فطره است كه از غروب و شب عيد است چون اگر يوم تنها بكار رفته باشد منظور 24 ساعت است هر چند اگر در مقابل ليل بكار رفته باشد به معناى خصوص نهار است.
 بنابراين صحيحه اطلاق ندارد چون مقصود از يوم ، نهار نيست فلذا اين صحيحه شامل كسى كه بعد از دخول عيد ميهمان مى‏گردد، نمى‏شود و خود ايشان هم در مسئله آينده همين تفسير را براى صحيحه خواهند داشت بنابراين هم اين روايت اطلاق ندارد و هم اگر اطلاق داشت مانند بقيه اطلاقات (من يعول) - كه معتبره معاوية بن عمار آن را تقييد مى‏زد - مى‏شود.
 بعد مرحوم سيدرحمه الله كه دأبشان اين است ضمن هر فصلى مسائلى مربوط به آن فصل ذكر مى‏كند مى‏فرمايد:
 (مسألة 1: إذا ولد له ولد أو ملك مملوكا أو تزوج بامرأة قبل الغروب من ليلة الفطر أو مقارنا له وجبت الفطرة عنه إذا كان عيالا له وكذا غير المذكورين ممن يكون عيالا و إن كان بعده لم تجب نعم يستحب الإخراج عنه إذا كان ذلك بعده و قبل الزوال من يوم الفطر) مى‏فرمايد اين عناوين تفصيلى (أب، ام، زوجه، ولد و غير اين عناوين) اگر قبل از مغرب تا مغرب بلكه مقارن با مغرب عيال شدند زكاتشان واجب مى‏شود بشرط اين كه عيلولت صدق كند و اگر كسى بعد از مغرب ضمن عيال قرار گرفت اخراج زكاتش بر معيل واجب نيست.
 اما اگر قبل از غروب عيال باشد و تا غروب مستمر باشد قطعا مشمول صحيحه عمربن يزيد و اطلاقات ادله (من يعول) مى‏شود و اما اگر عيلولت بعد از مغرب حاصل شود اخراج زكات واجب نيست چون كه مشمول اطلاق معتبره معاوية بن عمار قرار مى‏گيرد كه وجوب را نفى كرده است و اما اگر عيلولت مقارن با غروب حاصل شود مرحوم سيدرحمه الله و شايد مشهور به وجوب اخراج فطره آنها نيز فتواى داده‏اند كه اگر معتبره معاوية بن عمار يا اطلاقش از براى كل من تجب عنه را نداشتيم اطلاقات (من يعول) اقتضاى وجوب اخراج را داشت ولى اگر از معتبره معاوية بن عمار اطلاق استفاده كرديم - چنانچه مشهور هم استفاده كرده‏اند - پس هرگاه ماه رمضان خارج شده باشد و بعد موضوع محقق شود اخراج، واجب نخواهد بود و اين شامل حصول عيلولت مقارن با غروب هم مى‏شود بنابراين نبايد مرحوم سيدرحمه الله و مشهور اين فرض را به وجوب اخراج ملحق مى‏كردند.
 ممكن است گفته شود كه اين فرض را هم ادراك الشهر محسوب كرده‏اند زيرا كه مقارن خروج همان آنِ خروج است و عنوان روايت فعل (خرج) ماضى است كه بايستى مضى زمانى در آن لحاظ شود و در سوال هم سائل ولادت در ليله را فرض كرده است و امام‏عليه السلام فرموده است لاتجب پس هم تعبيرى كه شده است چون كه فعل مضى لحاظ شود و زمانى بگذرد تا ماضى صدق كند و هم در سؤال فرض بعد از دخول ليل شده است لهذا گفته مى‏شود فرض مقارنت با غروب و خروج به وجوب و عدم خروج شهر ملحق است .
 اشکال : اين بيان صحيح نيست بلكه مفهوم (قد خرج الشهر) فضلاً از عنوان (من ادرك الشهر) معنايش لزوم تحقق موضوع با وجود شهر رمضان است هر چند لحظات آخر آن و زمان غروب جزء ماه رمضان نيست و مبدأ ايام شوال است ولذا جمله‏اى از فقها مثل محقق‏رحمه الله در شرايع و صاحب جواهررحمه الله و مرحوم امام‏رحمه الله در حواشى بر عروه اين مطلب را شرط كرده‏اند كه بايستى مقدارى از ماه رمضان را درك كرده باشد و گفتيم ظاهر صحيحه عمر بن يزيد هم اين است كه قبل از شب عيد ميهمان بوده است بنابراين اگر اطلاق معتبره معاويه بن عمار ولو نسبت به من تجب الفطره عنه را قبول كرديم بايد تمام موارد عيلولت قبل از خروج ماه محقق باشد و تا زمان وجوب كه غروب است باقى بماند - همانگونه كه محقق‏رحمه الله و صاحب جواهررحمه الله گفته‏اند - تا تجب عنه ثابت شود و اما اگر اطلاقش را قبول نكرديم عيلولت بعد از مغرب هم محقق شود فضلاً از مقارن با مغرب به اطلاقات (من يعول) تمسك مى‏شود و وجوب اخراج زكات از آنها هم ثابت مى‏شود بنابر اين كسانى كه ا طلاق معتبره معاوية بن عمار را قبول نداشتند تنها ولادت ولد و اسلام كافر را قبل از غروب شرط كردند و اما در مورد بقيه موارد عيلولت گفته‏اند اگر بعد از مغرب هم وارد شود وجوب اخراج زكات از آنها ثابت است وليكن ما چون آن اطلاق را قبول داريم أقوى قول صاحب جواهررحمه الله و محقق‏رحمه الله خواهد بود كه تحقق عيلولت مقارن با غروب شب عيد به عدم وجوب اخراج ملحق است هر چند احتياط با فتواى ماتن و مشهور است.