درس خارج فقه آیت الله هاشمی شاهرودی

90/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 اقسام مستحقين زكات
 مرحوم سيد (رحمه الله) میفرمايد:
 فصل في أصناف المستحقين للزكاة، ومصارفها ثمانية: الأول والثاني الفقير والمسكين والثاني أسوأ حالاً من الأول
 مصارف زكات در آيه شريفه 60 از سوره توبه آمده است كه خداوند می فرمايد: {إنّما الصدقات للفقراء والمساكين والعاملين عليها والمولفة قلوبهم وفي الرقاب والغارمين وفي سبيل الله وابن السبيل فريضة من الله والله عليم حكيم} اين آيه با ادوات حصر آمده و تمام مصارف را بيان كرده است و كأنّه كسانی بوده اند كه توقع داشته اند از زكات سهمی دريافت كنند در حالی كه مستحق نبوده اند و اين آيه خواسته تمام موارد را بيان كند.
 
 مصارف زكات در كلمات فقها
 در كلمات فقها نيز همين هشت مورد آيه بيان شده است ـ چه فقها شيعه و چه فقها سنی ـ در اينجا برخی از فقها مثل مرحوم محقق (رحمه الله) در شرائع اصناف مستحقين را هفت مورد قرار داده اند به اين بيان كه فقير و مسكين را يكی حساب كرده اند ايشان می فرمايد: (القسم الأول أصناف المستحقين للزكاة سبعة الفقراء والمساكين وهم الذين تقصر أموالهم عن مؤونة سنتهم وقيل من يقصر ماله عن أحد النصب الزكوية) و بعد در ذيل قول كسانی كه فقير و مسكين را دو مورد حساب كرده اند نقل می كند و می فرمايد (ثم من الناس من جعل اللفظين بمعنی واحد ومنهم من فرق بينهما فی الآية وَالأَوَّل أشبه)( [1] ) ولذا بحث شده است كه آيا فقير و مسكين به دو معنی هستند يا يك معنا بعضی گفته اند فرقشان اين است كه مسكين اشد حالا است زيرا مسكين از مسكنت گرفته شده كه به معنای ذلت و خواری مادی است و مسكين فقيری است كه طلب می كند و در معنای مسكين استدلال و سؤال كردن اخذ شده است بعضی هم به عكس فقير را اشد حالا دانسته اند ولی به هر حال هر دو در اصل فقر مالی شريك هستند و در بعضی روايات هم اشاره به اين تفاوت شده.
 
 تفاوت اين دو عنوان در روايات
 مثلاً در روايت محمد بن مسلم آمده است (عن محمد بن مسلم عن أحدهما (عليه السلام) أنه سأله عن الفقير والمسكين فقال: الفقير الذي لا يسأل والمسكين الذي هو أجهد منه الذي يسال)( [2] ) در روايت معتبره ابی بصير آمده: (قال: قلت لأَبِي عبد الله (عليه السلام) قول الله عزوجل: {إنما الصدقات للفقراء والمساكين} قال: الفقير الذي لا يسأل الناس والمسكين أجهد منه والبائس أجهدهم، الحديث)( [3] ) و در اين روايت هم آمده كه بائس از هر دو اشد حالا است كه به معنی بی نوايی است.
 در اينجا يك بحث در معنای مسكين و فقير است و بحث ديگر در اثر اين اختلاف است البته كلمه مسكين و فقير ـ خصوصاً درمواردی كه جدا به كار گرفته شوند ـ از نظر مصداق يكی هستند و در خيلی آيات يا روايات فقط مسكين آمده يا فقير آمده در حالی كه هر دو را شامل می باشد يعنی فقير چه سؤال كند و چه نكند مشمول اين حكمها می باشد مثل آيه خمس كه در آن فقط مسكين ذكر شده است (واليتامی والمساكين) در حالی كه مطلق فقير از بنی هاشم مراد است و در اين جهت نبايد تشكيك كرد بله ادعا شده است معنای آن دو در صورتی كه با هم جمع شوند فرق می كند تا تكرار لازم نيايد و خصوصيت فرق همان نكته ای است كه گفته شد و مربوط به ماده (فقر) و (مسكنت) است.
 
 تحليل ريشه ای ماده فقر و مسكنت
 ما می گوييم شايد بتوان اينگونه تحليل كرد كه فقر مادی ـ يعنی نداشتن مؤونه زندگی ـ چند جنبه و مظهر دارد يكی همان حاجت و نياز يا شكسته شدن كمر و ستون فقرات است كه كلمه فقر اشاره به همين جهت دارد زيرا ريشه اش از (حفره) يا (شكستن) يا (حاجت) می آيد و مسكين هم بر همين فرد اطلاق می شود ولی از جنبه مظهر ديگر فقر كه همان خواری و ذلت و سؤال كردن است حال اين ريشه ها كه در ماده فقر و مسكنت است وقتی به حالت اشتقاقی و اسم فاعل يا صفت مشبهه قرار می گيرد معنای ريشه شان يعنی ماده و مبدأ در مشتقات از فعليت به حالت شانيت تغيير می كند مثل مفتاح و مسكن كه شأنيت بازكردن و سكونت داشتن در آنها لحاظ شده است نه فعليت آن .
 در نتيجه اين دو لفظ از نظر مصداقی يك معنا خواهند داشت و متلازمين می باشند ولذا اگر فقير سؤال هم نكند باز مسكين است زيرا شأنيت سؤال مالی و مادی را دارد بلكه اگر هر دو لفظ با هم جمع شده و استعمال شوند می توان گفت كه جهت مبدا آنها هم لحاظ می شود و به همين خاطر كسی تشكيك نكرده است كه كلمه مسكين هم بر هر فقيری اطلاق می شود.
 
 تحليل صاحب جواهر و محقق همدانی
 وجه ديگری هم برای تحليل اين مسئله توسط صاحب جواهر (رحمه الله) و محقق همدانى (رحمه الله) مطرح شده است كه در مسكين استكانت و سؤال بالفعل اخذ شده است ولی وقتی در موضوع احكامی مانند كفارات و زكوات و خمس و امثال اينها قرار بگيرد به جهت مناسبات حكم و موضوع نسبت به باقی فقرا هم استفاده اطلاق می نماييم يعنی عرف خصوصيت سؤال و استكانت را الغاء می كند و می گويد دخلی ندارد و لذا از مسكين مطلق فقير استفاده می شود.
 
 نقد تحليل فوق
 اين وجه هم قابل قبول است ولی به نظر ما بيش از اين است به همان بيانی كه گذشت يعنی معنی مسكين شانيت سؤال و خواری مادی است نه فعليت آن ولذا به هر فقيری مسكين اطلاق می شود و مصداقا شامل هر فقيری می شود گرچه از نظر مفهومی با هم متباين می باشند. نظير فرق بين قاعد و جالس به عبارت ديگر بين دو مبدأ يعنی فقر و مسكنت تباين مفهومی است ولی بين دو صفت و دو مشتق تساوی در مصداق است.
 
 ثمره بحث
 اثر اين بحث هم اين است كه اگر اين دو عنوان از نظر مصداق دو تا شدند وقتی در حكمی مسكين قرار گرفت ديگر نمی توان آن را به مطلق فقرا تعميم داد و همچنين در باب زكات كه هر دو ذكر شده است اگر هر دو را يكی حساب كنيم به كل دو گروه يك هفتم از زكات می رسد ـ بنابر وجوب بسط زكات بر اصناف مستحقين ـ ولی اگر آنها را دو عنوان محسوب كنيم به دو گروه دوهشتم می رسد ـ البته اگر در زكات به وجوب بسط بين همه مستحقين قائل شويم ـ كه اين فتوای اهل سنت است و شيعه اين بسط را لازم نمی داند مرحوم محقق (رحمه الله) هم چون اين دو را از نظر مصداق يكی ديده اند هر دو را يك گروه حساب كرده اند و درست هم همين است.
 
 نقد دو روايت مذكور
 دو روايتی كه به آنها تمسك شده است در مقام بيان حقيقت شرعی نيستند بله در مقام توضيح مبدا و ريشه لغوی دو واژه كه در آيه زكات آمده است هستند و اينكه اين دو عنوان كه در آيه زكات آمده اند چه تفاوت مفهومی با هم دارند ولذا نمی توان از اين روايات استفاده كرد كه دو معنای لغوی يا شرعی از نظر مصداقی داريم يعنی آيه شريفه خواسته است به شدت احتياج فقرا هم اشاره كند ولذا به لفظ فقير اكتفا نكرده و مسكين را هم بر آن عطف كرده تا به كسانی كه محتاج نبوده و صدقات را مطالبه می كردند شدت نياز فقرا به صدقات را به آنها بفهماند تا اينكه خجالت كشيده و منصرف شوند از مطالبه صدقات.
 مرحوم سيد (رحمه الله) هم در اينجا با استناد به دو روايت در باب معنای لغوی گفته اند كه مسكين اشد حالا است ولی آنچه مهم است ميزان فقر شرعی است كه بيان خواهد شد.


[1] - الحلي، شرائع الإسلام فِي مسائل الحلال والحرام: ج1، ص147.
[2] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص210، ح 11857-2.
[3] - العاملي، وسائل الشيعة: ج9، ص210، ح 11858-3.