درس خارج اصول استاد محمدتقي شهيدي

99/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تقسیم مقدمه به متقدم، مقارن و متأخر/ مقدمه واجب/ مباحث الفاظ

خلاصه مباحث گذشته:

در یک تقسیم، مقدمه به سه قسم تقسیم می شود که عبارتند از: مقدمه متقدم، مقدمه مقارن و مقدمه متأخر که از بین این سه قسم مقدمه متأخر مورد نزاع واقع شده است. در جلسه پیشین وجه محال بودن شرط متأخر که مبنی بر محال بودن تأثیر معدوم در موجود است، مورد بررسی قرار گرفت و روشن شد که تأثیر شرط متأخر در حکم با محذوری مواجه نیست. در مورد تأثیر شرط متأخر در ملاک نیز چهار پاسخ مطرح گردید.

1- بررسی امکان شرط متأخّر

در مورد شرط متأخر بیان شد که گاهی شرط متأخر مربوط به حکم است که محقق نائینی آن را به لحاظ عالم مجعول محال دانسته اند؛ چون طبق نظر ایشان لازمه شرط متأخر که در آینده موجود خواهد شد، این است که مؤثر در وجود حکم در زمان قبل باشد که این مطلب شبیه این است که آتش ایجاد شده در ساعت آینده، مؤثر در حرارت حال حاضر باشد که معقول نیست.

اما به نظر ما شرط متأخر دارای تأٍثیر تکوینی در وجود حکم در زمان سابق نیست بلکه وجود شرط یا موضوع عبارت است از تحقق موطن امر اعتباری که اگر موطن امر اعتباری مربوط به آینده باشد، صرف همین که در آینده شرط یا موضوع موجود شود، برای تحقق موطن حکم اعتباری کافی است.

البته در مورد حکم تکلیفی با توجه به اینکه روح آن اراده مولی است، معقول نیست که وجود اراده مولی در زمان سابق متأثر از وجود شرط متأخر در زمان لاحق باشد. بنابراین در این مورد از صاحب کفایه می پذیریم که لحاظ شرط متأخر ولو اینکه به نحو لحاظ فرضی باشد، مؤثر در انقداح اراده مولی خواهد بود. به عنوان مثال وقتی تعبیر «اگر فردا مهمان به منزل شما خواهد آمد، امروز طعام تهیه شود» به کار برده می شود، لحاظ آمدن مهمان در فردا مؤثر در انقداح اراده مولی در امروز برای خرید طعام خواهد بود. در این صورت خود مولی هم علم به آمدن مهمان ندارد و به صورت فرض و تقدیر بیان کرده است، اما در واقع الان مولی جزاء را علی تقدیر شرط اراده کرده است که این مطلب همان کلام شیخ انصاری مبنی بر بازگشت واجب مشروط به واجب معلق خواهد بود. در نتیجه در صورتی که روح حکم، اراده مولی دانسته شود، کلام شیخ انصاری به لحاظ عالم اراده مولی مبنی بر اینکه از هنگام تصور موضوع و شرط،

اراده در نفس به نحو معلق محقق می شود، کلام متینی است.

1.1- بررسی امکان شرط متأخّر واجب

یکی از مباحث شرط متأخر مربوط به شرط متأخر واجب است که حتی محقق نائینی نیز امکان شرط متأخر واجب را پذیرفته و فرموده اند: شرط متأخر واجب با مشکلی مواجه نیست و لذا مولی مستحاضه را امر به صوم می کند که مقید به انجام غسل برای نماز مغرب و عشاء است که بازگشت شرط متأخر واجب به تحصیص و تقیید واجب است.

1.1.1- تحلیل های شرط متأخر واجب

در مورد تحلیل شرط متأخر واجب، سه تحلیل قابل ذکر است:

1.1.1.1- الف: کلام محقق نائینی

اولین تحلیل برای شرط متأخر واجب از سوی محقق نائینی مطرح شده است.

ایشان فرموده اند: شرط و جزء به لحاظ متعلق وجوب تفاوتی نخواهند داشت و لذا همان طور که ممکن است مولی امر به مرکب مشتمل بر اجزاء تدریجی داشته باشد، امر به واجب دارای شرط متأخر مشکلی نخواهد داشت.[1]

توضیح مطلب این است که مولی می تواند به نحو واجب ارتباطی امر کند که عبد او در ابتدا در مقابل مهمان غذا قرار داده و بعد از آن به او چای بدهد که دادن چای جزء اخیر برای واجب است. اما مولی می تواند به جای این جزء اخیر، شرط قرار داده و بیان کند که بر زن مستحاضه روزه گرفتن در روز واجب است و شب آن نیز باید غسل کند که غسل کردن واجب ضمنی اخیر در تکلیف مستحاضه است؛ چون چیزی که برای مستحاضه مقدور است، ذات صوم و ذات غسل است که این دو متعلق امر است، اما اساسا تقید صوم به لحوق غسل در شب، عنوان انتزاعی است که برای مستحاضه مقدور نیست و لذا متعلق امر نخواهد بود.

محقق نائینی در صفحه 221 از جلد اول اجود التقریرات به این مطلب اشاره کرده اند.

1.1.1.1.1- مناقشه در کلام محقق نائینی

کلام محقق نائینی مورد پذیرش بزرگان از جمله مرحوم آقای خویی قرار نگرفته است و به نظر ما هم به آن اشکال وارد است؛ چون طبق این بیان همانند تعلق امر ضمنی به جزء، امر ضمنی به ذات شرط تعلق گرفته و شرط واجب تبدیل به جزء واجب می شود که این مطلب خلاف وجدان است.

نکته دیگر این است که محقق نائینی تقید صوم به لحوق غسل را غیر مقدور دانستند، در حالی که مقدور با واسطه، مقدور محسوب می شود و لذا با توجه به اینکه منشأ انتزاع برای عنوان انتزاعی برای مکلف مقدور است، امر شارع به عنوان انتزاعی مشکل نخواهد داشت.

البته لازم به ذکر است که نسبت به اشکال اول که در آن مرحوم آقای خویی تبدیل شدن شرط واجب به جزء واجب را نپذیرفته اند، اشکالی وارد است؛ چون طبق کلام مرحوم آقای خویی در مورد استصحابِ بقاء وضوء تا زمان نماز هم باید شرط همانند جزء باشد.

توضیح مطلب اینکه مرحوم آقای خویی در بحث استصحاب فرموده اند: در مورد نماز، تقید نماز به وضوء و به تعبیر دیگر «کون الصلاة فی حال الوضوء» واجب نیست تا استصحاب وضوء برای اثبات تقیدِ نماز به وضوء، اصل مثبت باشد بلکه خود وضوء متعلق وجوب ضمنی بوده و در حق مکلفین، نماز و وضوی قبل از آن واجب شده است که طبق این فرض استصحاب بقاء وضوء، یک جزء اثبات شده و جزء دیگر نیز بالوجدان محرز است.

بنابراین مرحوم آقای خویی که پذیرفته اند وجداناً شرط متعلق امر نبوده و تقید واجب به شرط متعلق امر است، نباید استصحاب بقاء وضوء را جاری بدانند. البته این اشکال اختصاص به مرحوم آقای خویی ندارد و به کلام شهید صدر نیز وارد است؛ چون ایشان هم در مورد شرط اختیاری مانند وضوء، ذات وضوء را متعلق امر ضمنی دانسته اند و قصد داشته اند که با این بیان، از مثبت بودن استصحاب وضوء پاسخ دهند. در نتیجه شرط نباید به نحوی معنا شود که تبدیل به جزء شود.

1.1.1.2- ب: کلام مرحوم آقای خویی

تحلیل دوم در مورد شرط متأخر واجب که از سوی مرحوم آقای خویی بیان شده، این است که ذات غسل متعلق امر ضمنی نیست بلکه تقید صوم به غسل استحاضه متعلق امر ضمنی است. حال اگر زن مستحاضه در شب غسل کند، کشف می شود که در روز امر به صوم را امتثال کرده است؛ لذا حصول قید در شب، کاشف حقیقی از حصول تقیدِ به شرط در طول روز خواهد بود که این مطلب موجب می شود که امر زن به صوم، با غروب آفتاب ساقط شده باشد و در صورتی که در شب غسل انجام ندهد، کشف می شود که امر در طول روز امتثال نشده است.

شبیه مطلب ذکر شده در مورد کشف حقیقی اجازه مالک در بیع فضولی وجود دارد که اجازه مالک کشف می کند که تقید بیع فضولی به لحوق اجازه در همان ابتدا محقق شده است و بیع فضولی از همان زمان صحیح بوده است، این در حالی است که طبق کلام محقق نائینی امر زن به صوم معلق باقی خواهد ماند تا وضعیت انجام غسل در شب مشخص گردد که بعداز انجام غسل، امر ساقط خواهد شد.

1.1.1.3- ج: بیان مختار

سومین تحلیل برای شرط متأخر که به نظر ما صحیح است، به این نحو است که تا زمانی که قید متأخر حاصل نشود، تقیّد حاصل نمی شود؛ چون حصول تقیّد مرهون دو امر است:

    1. حصول ذات مقید

    2. حصول قید

در نتیجه تا زمانی که زن در شب غسل نکند، تقید صوم به اینکه قبل غسل استحاضه بوده است، حاصل نمی شود و امر زن به صوم مقید به اینکه بعد از آن غسل کرده باشد، ساقط نمی شود.

مطلب ذکر شده در حالی است که مرحوم آقای خویی فرموده اند: با توجه به اینکه شرط متأخر اخذ شده است، اگر فی علم الله در زمان خودش که شب است، غسل توسط مستحاضه محقق شود، در طول روز صوم متصف بوده است که قبل از غسل شب است که به نظر ما هم در صورتی که عنوان «قبلیت» شرط باشد، مطلب صحیحی است. به عنوان مثال همین الان، امروز قبل از فردا است؛ چون وجود فردا شرط متأخر است که امروز متصف شود که قبل از فردا است و لازم نیست که در خارج فردا محقق شود تا امروز متصف به امروز بودن شود. البته اگر عالَم امشب تمام شده و دنیا پایان یابد، فردایی وجود ندارد تا امروز قبل از فردا باشد، اما باتوجه به اینکه فرضا دنیا تمام نشده و فردا خواهد آمد، امروز در همین آن متصف به قبلیت نسبت به فردا است. فردا هم از همین الان اتصاف به این عنوان انتزاعی دارد که بعد از امروز است. لذا لازم نیست که حتما فردا محقق شده و بعد از تحقق متصف به وصف بعدیت گردد؛ چون قبلیت و بعدیت عنوان متضایفِ تابع عالم نفس الامر هستند و صرف اینکه فردا محقق می شود، از همین الان در عالم نفس الامر متصف به بعدیت است.

بنابراین استظهار مرحوم آقای خویی این گونه بوده است که صوم واجب بر مستحاضه، صومی است که قبل از غسل شب باشد و لذا بیان کرده اند که وقتی زن در شب غسل انجام می دهد، کشف می شود که از همان روز، صوم او متصف به قبلیت نسبت به غسل بوده است و فرشتگانی که از غسل کردن او در شب اطلاع داشته اند، در طول روز نیز غسل او را متصف به قبلیت نسبت به غسل دانسته اند، اما اشکالی استظهاری ما در کلام مرحوم آقای خویی این است که در مورد صوم قبلیت شرط نیست بلکه واقع غسل در شب قید برای صوم قرار گرفته است که طبق این مطلب صومی که در شب آن غسل صورت گیرد واجب شده است و تا زمانی که در شب غسل صورت نگیرد، عرفا تقید صوم به این قید حاصل نمی شود الا اینکه عنوان متضایف قبلیت قید باشد که طبق این مطلب کلام مرحوم آقای خویی عرفی خواهد بود که انجام غسل در شب، کاشف خواهد بود که در طول روز، صوم متصف به قبلیت نسبت غسل خواهد بود کما اینکه نهار خوردن در امروز قبل از نهار خوردن فردا است و در حال حاضر متصف به قبلیت است و نهار خوردن فردا همین الان متصف به بعدیت است. در نتیجه این اشکال که تا زمانی که غسل در شب انجام نشود، تقید حاصل نمی شود، وارد نخواهد بود، اما نکته این است که باید بررسی شود که تقید چگونه صورت گرفته است که استظهار ما این است که واقع غسل در شب شرط است و ظاهر تقید معیت است که صوم همراه با غسل در شب باشد که عرفا منشأ انتزاع همراه بودن، وجود هر دو شیء است.

برای روشن شدن کلام مرحوم آقای خویی و مطلبی که در مقابل ایشان بیان کردیم به مثالی اشاره می کنیم که مکلف غسل زیارت سیدالشهدا علیه السلام انجام داده و طبق فتوای مراجعی که هر غسل مستحب را برای نماز کافی می دانند، قبل از تشرف به حرم، با غسل زیارت نماز بخواند، اما بعد از نماز اساسا زیارت انجام ندهد و یا اینکه با صدور حدث، غسل زیارت او باطل شود. در این صورت نمازِ خوانده شده باطل خواهد بود؛ چون غسل زیارت، غسلی است که بعد از آن زیارت انجام شود و غسلی که صرفا اراده و قصد زیارت در آن وجود داشته باشد، کافی نیست؛ لذا اگر بعد از غسل، زیارت انجام نشود، کشف می شود که غسل مشروع نبوده است. البته برای مشروع بودن غسل، لازم نیست که بعد از غسل لزوما به زیارت برود، بلکه همان زمان که غسل انجام می دهد، با توجه به اینکه این غسل قبل از زیارت است، مشروع بوده و مغنی از وضوء خواهد بود. البته طبق مبنای مرحوم آقای خویی بعد از اینکه مکلف زیارت انجام می دهد، کشف می شود که غسل قبل از زیارت بوده است و نماز تصحیح خواهد شد. طبق بیان ما هم که شرط مشروع بودن غسل این است که بعد از آن غسل، زیارت صورت گیرد که در این صورت ولو اینکه تقید صرفا بعد از زیارت حاصل شود ولی اطلاق دلیل شامل این غسل می شود.

لازم به ذکر است که شرط متأخر اختصاص به شرط متأخر واجب ندارد و در عناوین عرفی هم مطرح خواهد شد. به عنوان مثال در صورتی که شخصی از تعبیر «بشنو» استفاده کرده و شعر را ادامه دهد، به صرف اینکه تعبیر «بشنو» را به کار ببرد، گفته می شود که قصیده فلان شاعر را می خواند. اما در صورتی که صرفا تعبیر «بشنو» را به کار برده و سکوت کند، خواندن قصیده صدق نمی کند. بنابراین صدق عرفی خواندن قصیده از یک شاعر مشروط به شرط متأخر است که بعد از گفتن تعبیر «بشنو» جملات خود را ادامه دهد که با توجه به این مطلب روشن می شود که وجود شرط در شرع نیز با مشکلی مواجه نیست.

1.1.2- بررسی شرط متأخر واجب به لحاظ ملاک

تاکنون روشن گردید که شرط متأخر واجب به لحاظ امتثال با مشکلی مواجه نیست، اما در خصوص ملاک مورد بحث واقع شده است. به عنوان مثال در مورد غسل مستحاضه که در شب انجام می شود، گفته شده است که در طول روز وجود نداشته است و وقتی هم که غسل به وجود آمد، صوم به پایان رسیده است. در نتیجه غسل نمی تواند شرط تأثیر صوم در ملاک باشد؛ چون شرط تأثیر باید در هنگام تأثیر مقتضی وجود داشته باشد و الا همانند این خواهد بود که پنبه ای خیس بوده و در زمان خیسی آن، آتشی روشن شده و خاموش شود، اما خشک شدن پنبه در یک ساعت دیگر موجب شود که آتش در زمان روشن بودن، موجب سوختن پنبه شود. در صوم مستحاضه نیز زمانی که روزه می گیرد، غسل نکرده است و زمانی که غسل می کند، صوم به اتمام رسیده است و غسل در شب نمی تواند شرط تأثیر صوم در ملاک باشد.

1.1.2.1- پاسخ های مطرح شده از عدم امکان شرط متأخر واجب به لحاظ ملاک

اشکال ذکر شده، اشکال فلسفی دقیقی است، اما نسبت به این اشکال پاسخ هایی مطرح شده است:

1.1.2.1.1- پاسخ صاحب کفایه

پاسخ اول از نحوه تأثیر شرط متأخر در ملاک که از سوی صاحب کفایه مطرح شده، این است که عنوان حسن و همچنین عناوین دیگر برای افعال با اختلاف اضافات مختلف می شوند. به عنوان مثال اگر فردی به قصد استقبال زید از شهر خارج شود، در صورتی که زید از سفر برگردد، تعبیر «استقبل زیدا» صادق خواهد بود، اما در صورتی که زید از سفر برنگردد، تعبیر «استقبل زیدا» به کار برده نمی شود. بنابراین اضافه خروج از شهر به آمدن زید، در اتصاف خروج از شهر به عنوان استقبال یا عدم اتصاف تأثیر می گذارد. در مورد حسن و قبح افعال نیز به همین صورت خواهد بود که اگر فعلی در آینده حاصل شود، اضافه ای به فعل امروز خواهد داشت که این فعل حسَن یا قبیح خواهد بود. صوم مستحاضه نیز به لحاظ اضافه ای که به غسل در شب پیدا می کند، ممکن است معنون به عنوان حسَن باشد که این مطلب در عرفیات هم وجود دارد که می توان به همان مثال شعر با استفاده از تعبیر «بشنو» اشاره کرد.


[1] طبق این بیان محقق نائینی تعبیر «تقیّدٌ جزء و قید خارج» را نپذیرفته اند.