درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الصلاۀ/نوافل /عدد نوافل-کیفیت نافله عشاء

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در عدد نوافل در روایات بود.

روایات چهار طائفه بود: طائفه اولی نوافل را 34 رکعت و طائفه ثانیه 33 رکعت دانستند.

جمع اول: جمع آقای خویی ره

آقای خوئی میان طائفه أولی و ثانیه اینگونه جمع کرد که:

یا گفته شود: وتیره عشاء مجعول أصلی نیست و به جهت بدلیّت برای نماز وتر جعل شده است و امام علیه السلام در طائفه ثانیه نخواستند میان بدل و مبدل منه جمع کنند.

و یا گفته شود: نماز نافله عشاء مجعول أصلی نیست: نه به خاطر بدل بودن بلکه به این جهت که نوافل دو برابر فرائض شود.

جامع بین این دو احتمال این است که مجعول أصلی نبوده است لذا طائفه اولی آن را حساب کرد و طائفه دوم آن را حساب نکرد و بین بدل و مبدل جمع نکرد.

این فرمایش را مرحوم آقای بروجردی نیز دارند.

مناقشه

و لکن به نظر ما (با قطع نظر از تسالم أصحاب بر این که مجموع فرائض و نوافل، 51 رکعت است) این دو وجه جمع عرفی نیست و اگر چه به عنوان احتمال می توان مطرح نمود.

آقای خوئی فرمودند:

پیامبر نافله عشاء را نمی خواند: چرا که علم به بقاء حیات خود تا زمان إتیان به نماز وتر داشته است و وتیره بدل وتر بوده است؛

أمّا این مطلب صحیح نیست زیرا: أوّلاً: این تنافی دارد با این مطلب که أئمّه علاوه بر اینکه مقیّد به نماز شب بودند، مقیّد به نافله عشاء هم بودند: امام رضا علیه السلام می فرماید: من مقیّد به نافله عشاء هستم؛ یعنی امام نماز شب نمی خواند؟ آیا این محتمل است؟

ثانیاً: صحیحه فضیل بن یسار دلالت می کند که حضرت نافله عشاء می خوانده است، بنابراین این روایت با روایاتی که مفاد آن عدم إتیان به نافله عشاء توسّط پیامبر است، تعارض خواهد کرد

جمع دوم: ازمرحوم داماد

ایشان فرمود: عامّه قائل بودند که نوافل 33 رکعت است که مجموع فرائض و نوافل 50 رکعت است؛ حال برخی از آنان نافله عشاء را مشروع نمی دانستند و آنان که مشروع می دانستند، آن را عدل تخییری نماز وتر می دانستند، که مکلّف مخیّر بین وتیره و وتر می باشد. حال امام علیه السلام در این طائفه ثانیه به جهت تقیه فرموده اند: نمازهای یومیه، فرائض و نوافل آن 50 رکعت بوده است، و از جهت دیگر برای اینکه عامّه سوء استفاده نکنند، این مطلب را بیان کردند که: پیامبر نافله عشاء نمی خوانده است و ممکن است مطابق واقع باشد و روایات نیز در اینکه پیامبر نافله عشاء می خوانده است یا خیر، متعارض است.

مناقشه

و لکن عرض کردیم: این فرمایش ایشان شاهد و مستندی از تاریخ و عامّه ندارند.

بیان آقای بروجردی

آقای بروجردی فرمودند: أئمه از عامه تقیه کرده اند زیرا عامّه أصلاً دو رکعت نشسته در نافه عشاء را قبول ندارند، بلکه یا أصلاً نافله عشاء را قبول ندارند و یا اگر قبول دارند: دو رکعت ایستاده یا بیشتر از دو رکعت را قائل اند.

مناقشه

و لکن عرض کردیم: طبق این کلام فقط بخشی از عامّه قائلند که مجموع نوافل و فرائض 50 رکعت می باشد و لکن بخش دیگری بیش از 50 رکعت می دانند، بنابراین چگونه می توان طائفه ثانیه را حمل بر تقیه نمود؟! و ما به مقداری که تتبّع کردیم نیافتیم که عامّه قائل باشند که مجموع فرائض و نوافل 50 رکعت می باشد.

وجه سوم برای جمع بین طائفه اولی و ثانیه

طائفه أولی که فرمود سنّت پیامبر 51 رکعت است، مراد سنّت حکمی پیامبر است، که مسلمین را به وتیره عشاء أمر نموده اند، و طائفه ثانیه که فرمود سنّت پیامبر 50 رکعت است، مراد سنّت عملی پیامبر است که حضرت خود نافله عشاء را نمی خوانده اند.

مناقشه

و لکن به نظر ما نیز این احتمال نیز خلاف ظاهر أدلّه است:

چرا که در صحیحه فضیل بن یسار تعبیر شد: کان النبیّ صلّی الله علیه و آله یصلّی النافلة مثلی الفریضة؛ عرفی نیست که پیامبر 33 رکعت نافله می خوانده است و لکن گفته شود: پیامبر دو برابر فریضه (یعنی 34 رکعت) نافله می خوانده است.

و اینکه گفته شود: تسامح شده است و 33 رکعت در حدّ دو برابری فریضه است؛ این عرفی نیست؛ زیرا عرف که می داند عدد فرائض 17 رکعت و فرد است، می فهمد که پس حضرت در شبانه روز به عدد فرد (51) نماز می خوانده است، و در صحیحه أخری فضیل بن یسار نیز به تصریح آمده است: سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّوَافِلَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ رَكْعَةً مِثْلَيِ الْفَرِيضَةِ.

وجه چهارم

صاحب وسائل فرموده است: حضرت گاهی نافله عشاء می خواندند و گاهی نمی خواندند؛ از آن جهت که گاهی می خواندند، طائفه أولی می فرماید: نوافل 34 رکعت است، و از آن جهت که گاهی نمی خواندند، طائفه ثانیه می فرماید: نوافل 33 رکعت است.

مناقشه

و لکن این نیز خلاف ظاهر است: زیرا در صحیحه فضیل می فرماید: کان النبیّ یصلّی النافلة مثلی الفریضة، کان یصلی با یصلی أحیاناً نمی سازد. و در مقابل نیز می فرماید: پیامبر نافله عشاء نمی خواند، حال این دو را چگونه می توان حمل کرد بر اینکه گاهی می خواند و گاهی نمی خواند.

نتیجه بحث

به نظر ما این احتمالات اگر چه ثبوتاً محتمل است و لکن إثباتاً جمع عرفی نیست.

بنابراین باید پناه به تسالم برد، همانگونه که آقای بروجردی فرموده اند که: تا زمان امام رضا میان شیعه در عدد نوافل اختلاف بود و لکن بعد از امام رضا و با بیان ایشان این اختلاف رفع شد و فقهاء تسالم بر عدد نوافل که 34 رکعت است، کردند.

علاوه بر اینکه روایات عدیده ای در استحباب نافله عشاء وارد شده است که نمی توان گفت: نافله عشاء سنّت نیست! روایت می گوید که لایبیتنّ إلاّ بوتر که مراد از وتر نافله عشاء است.

جمع بین طائفه اولی و ثالثه

روایات طائفه ثالثه قابل توجیه است:

صحیحه زراره: إنی رجل تاجر؛ شاید امام أقلّ مراتب استحباب نوافل را بیان کرده است که تا با شغل تجارت او جمع بشود.

صحیحه عبدالله بن سنان: لا تصلّ أقلّ من أربع و أربعین رکعة؛ ممکن است معنای آن این باشد که: کمتر از 44 رکعت نافله نخوان، نه این که مقدار نافله همین مقدار است و بیش از این نباید بخوانی.

از طائفه ثالثه روایتی که قابل توجیه نیست، صحیحه دیگر زراره می باشد: زیرا در این صحیحه زراره از امام در مورد مقدار تمام نوافل سؤال می کند، که امام می فرماید: 27 رکعت، و سپس می پرسد: هذا جمیع ما جرت به السنّة؟ قال: نعم.

حال در مورد این صحیحه توجیه این است که گفته شود:

صحیحه زراره خلاف تسالم أصحاب و خلاف روایات مشهوره است، هم به شهرت روایی و هم به شهرت فتوایی. پس روایت شاذّ نادر میان أصحاب أئمّه بوده است.

جمع بین طائفه اولی و رابعه

روایات این طائفه نیز قابل توجیه است:

معتبره أبی بصیر: .... الّذی یستحبّ أن لا یقصر عنه؛ این ظهور ندارد که بیش از این مستحبّ نیست، بلکه حداقل مستحبّ را بیان می کند، بنابراین لا أقلّ در مقام جمع ،این روایت قابل حمل بر اختلاف مراتب استحباب و أقلّ مراتب آن می باشد. نماز عصر چهار رکعت نافله دارد و عشاء هم نافله ندارد که 29 رکعت می شود.

همچنین روایت: عَنْ يَحْيَى بْنِ حَبِيبٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ أَفْضَلِ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ قَالَ سِتٌّ وَ أَرْبَعُونَ رَكْعَةً فَرَائِضُهُ وَ نَوَافِلُهُ این نیز کفّ مستحبّ را بیان می کند.

صحیحه عبدالله بن زراره: در این صحیحه می فرماید: إنّ لها معان و تصاریف؛ خود حضرت به عدم تنافی و وجود توجیه تصریح می کند و اینکه هر دو روایت صحیح است و این خود مؤیّد این است که حضرت در صدد بیان مراتب استحباب است: زراره در این أواخر پیر و مریض بوده است که حضرت کفّ استحباب را بیان می کند و می فرماید 46 رکعت نماز بخوان، و یا شاید حضرت به جهت تقیه و حفظ زراره او را أمر به أقلّ نوافل کرده است.

در مورد طائفه رابعه نیز تنها روایتی که قابل توجیه نیست:

مرسله صدوق است که نصّ می باشد که حضرت تا إنتهای عمر شریفشان همینگونه عمل می کرده اند: کان رسول الله ص لایصلی بالنهار حتی تزول الشمس فهذه صلاۀ رسول الله التی قبض الله علیه

پس این روایت نیز شاذّ نادر خواهد بود، علاوه بر اینکه ما مراسیل صدوق حتی مراسیل جزمی او را معتبر نمی دانیم؛ زیرا در مورد مراسیل صدوق شهادت داده نشده است که «لا یروی و لا یرسل إلاّ عن ثقة» به خلاف مشایخ ثلاثه.

الجهة الثالثة

صاحب عروه فرموده است: نماز وتیره عشاء جائز است که ایستاده خوانده شود، بلکه أفضل این است و اگر چه احتیاط مستحبّ این است که نشسته خوانده شود. و نوع آقایان بر این مطلب حاشیه نزده اند؛

و آقای بروجردی فرموده اند: الجلوس أحوط لا یترک. و آقای خوئی: بل الأصحّ عدم جواز القیام.

وجه أفضلیت قیام در نافله عشاء

نقل شده است که علمای متقدّم قائل به تعیّن جلوس بوده اند و سپس أفضلیّت قیام مطرح شده است، و این أفضلیّت به جهت دو روایت می باشد:

معتبره سلیمان بن خالد؛ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ تَقْرَأُ فِيهِمَا مِائَةَ آيَةٍ قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ الْقِيَامُ أَفْضَلُ وَ لَا تَعُدُّهُمَا مِنَ الْخَمْسِينَ

معتبره حارث بن مغیره: وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ كَانَ أَبِي يُصَلِّيهِمَا وَ هُوَ قَاعِدٌ وَ أَنَا أُصَلِّيهِمَا وَ أَنَا قَائِمٌ

امام صادق علیه السلام فرمود پدرم امام باقر نافله ها را نشسته می خواند (چون امام باقر هم پیر شده بودند و هم سمین بودند) ولی امام صادق نافله عشاء را ایستاده می خواند( چون ایشان نحیف بود) :از این استفاده می شود که انسان سالم و غیر سمین أفضل این است که ایستاده بخواند.

مناقشه

به نظر ما این مطلب صحیح نیست و نماز نافله عشاء باید نشسته خوانده شود:

زیرا در روایت چنین آمده که: مِنْهَا رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ جَالِساً تُعَدُّ بِرَكْعَةٍ مَكَانَ الْوَتْر، در حالی که اگر ایستاده خوانده شود، یک رکعت حساب نمی شود، بلکه دو رکعت حساب می شود.

و أمّا دو روایتی که ذکر شد: ارتباطی به نافله عشاء ندارد، بلکه یک نافله مستقلّی است که در آن دارد تقرأ مأة آیة و در خود این روایت می باشد که و لا تعدّهما من الخمسین که از نوافل یومیه این را حساب نکن.

لذا به نظر ما باید نماز نافله عشاء نشسته خوانده شود.اتفاقا در روایت ذکر شده که: كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعِشَاءِ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِمِائَةِ آيَةٍ وَ لَا يَحْتَسِبُهُمَا وَ رَكْعَتَيْنِ وَ هُوَ جَالِسٌ يَقْرَأُ فِيهِمَا بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ فَإِنِ اسْتَيْقَظَ مِنَ اللَّيْلِ صَلَّى صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ أَوْتَرَ وَ إِنْ لَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ صَلَّى رَكْعَةً فَصَارَتْ شَفْعاً وَ احْتَسَبَ بِالرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ صَلَّاهُمَا بَعْدَ الْعِشَاءِ وَتْراً.

یعنی دو تا دو رکعتی می خواند: که یکی نافله عشاء و دیگری نافله دیگر است.

و همین مضمون نیز درصحیحه عبد لله بن سنان آمده است: لَا تُصَلِّ أَقَلَّ مِنْ أَرْبَعٍ وَ أَرْبَعِينَ قَالَ وَ رَأَيْتُهُ يُصَلِّي بَعْدَ الْعَتَمَةِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ.