درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحج(واجبات الحج)/رمی الجمار /جواز الرمی لیلا للمعذورین

مروری بربحث گذشته

مرحوم آقای صدر، به استصحاب بقاء النهار اشکال کردند که این استصحاب، وقوع رمی الجمرات فی النهار را ثابت نمی کند چون، کون الزمان نهارا غیر اختیاری است و معنی ندارد که متعلق را مرکب از آن و رمی حساب کنیم تا امر ضمنی به این دو بخش ، تعلق گیرد چرا که کون الزمان نهارا، در اختیار مکلف نیست تا متعلق امر ضمنی باشد بنابراین متعلق امردرچنین مردی ، تقید است و نه ترکب. و روشن است که تقید ، با استصحاب قید ، ثابت نمی شود.

مناقشه اضواء و آراء در کلام شهید صدر

چه اشکالی دارد که شارع این گونه امر کند که« إرم الجمرات فی زمان و یجب أن یکون ذلک الزمان الّذی ترمی فیه الجمرات نهاراً » یعنی واجب است زمانی که برای رمی جمرات انتخاب می کنی روز باشد.طبیعی است که این در اختیار مکلّف است که زمانی را انتخاب کند که روز باشد.

مناقشه در کلام اضواء

این فرمایش ایشان اگر به کلام ما بازگرددکه گفتیم این تقیّد اسمی نیست، بلکه تقیّد حرفی است و استصحاب بقاء زمان برای اثبات آن مثبت نمی باشد، مشکلی نیست.

در غیر این صورت، به ایشان اشکال می کنیم:

اینکه خطاب می گوید:« ولیکن زمان الرمی نهاراً» آیا عنوان زمان الرمی مشیر به واقع زمان است یا موضوع برای این حکم است به عبارت دیگر، زمان الرمی به عنوان زمان الرمی باید نهار باشد یا ذات زمان باید نهار باشد (که زمان الرمی عنوان مشیر خواهد بود)؟

اگر عنوان زمان الرمی مشیر به ذات زمان و آن لحظه باشد، موضوع اثر واقع زمان خواهد بود، یعنی باید آن زمان و لحظه روز باشد، که در این فرض اشکال آقای صدر این است که روز بودن آن لحظه در اختیار مکلّف نیست.

و اگر عنوان مشیر نیست و زمان الرمی بما هو زمان الرمی با این وصف و عنوان تقییدی موضوع اثر است، در این صورت استصحاب در آن ممکن نیست چرا که زمان الرمی حالت سابقه نهاری ندارد؛ زیرا قبل از وجود الرمی زمان الرمی نبوده است. پس آقای صدر هیچ غفلتی نکرده است.

کلام محقق خویی درباره جواز رمی درشب برای معذورین

ایشان فرموده اند: وجوب رمی جمرات در بین طلوع شمس و غروب شمس، شامل معذورین نمی باشد و معذورین در شب قبل می توانند رمی جمرات کنند:

در متن مناسک ، برای معذورین این گونه مثال زده اند که مریض ها و زن هایی که خوف دارند اگر در روز رمی کنند، به جهت ازدحام آسیب ببینند می توانند شب قبل،رمی کنند.

و لکن ظاهر از تقریرات ایشان این است که: زن و صبیّ بودن فی نفسه مجوّز رمی در شب است.

راجع به زنان و کودکان به موثقه أبی بصیر استدلال می کنند :

أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ أَنْ يُفِيضُوا بِلَيْلٍ وَ يَرْمُوا الْجِمَارَ بِلَيْلٍ وَ أَنْ يُصَلُّوا الْغَدَاةَ فِي مَنَازِلِهِمْ فَإِنْ خِفْنَ الْحَيْضَ مَضَيْنَ إِلَى مَكَّةَ وَ وَكَّلْنَ مَنْ يُضَحِّي عَنْهُنَّ.

در این روایت، از تعبیر جمار استفاده شده است نه الجمرة بنابراین ، این ترخیص ، مختص به شب دهم و رمی جمره عقبه نیست بلکه رمی ایام تشریق را نیز شامل می شود.

أمّا در مورد مریض ایشان روایت دیگری از ابی بصیر را مطرح می فرمایند:

رَوَى وُهَيْبُ بْنُ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الَّذِي يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَرْمِيَ بِاللَّيْلِ مَنْ هُوَ قَالَ الْحَاطِبَةُ وَ الْمَمْلُوكُ الَّذِي لَا يَمْلِكُ مِنْ أَمْرِهِ شَيْئاً وَ الْخَائِفُ وَ الْمَدِينُ وَ الْمَرِيضُ الَّذِي لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَرْمِيَ يُحْمَلُ إِلَى الْجِمَارِ فَإِنْ قَدَرَ عَلَى أَنْ يَرْمِيَ وَ إِلَّا فَارْمِ عَنْهُ وَ هُوَ حَاضِرٌ.

بررسی سندی روایت وهیب بن حفص

طریق صدوق به وهیب بن حفص مشتمل بر محمدبن علی ماجیلویه و همین طور محمد بن علی الهمدانی است. از نظر محقق خویی، وثاقت هیچ یک ثابت نیست.

البته از نظر ما، ماجیلویه ثقه است چرا که مرحوم صدوق، بیش از دویست بار از او با تعبیر رضی الله عنه یاد می کند و چنین تعبیری ، ظهور در وثاقت شخص خواهد داشت.

اشکال

برخی ،محمد بن علی الهمدانی را از وکلای امام علیه السلام دانسته اند و این، با عدم وثاقت ، ناسازگار است.

پاسخ

درست است که اگر وکالت شخصی ثابت شود ، ظاهر عرفی این خواهد بود که امام علیه السلام ، شخص فاسقی را وکیل خود قرار نمی دهند لیکن وکالت محمد بن علی الهمدانی ، ثابت نیست.

البته مرحوم خویی از روایت دیگری هم سخن گفته اند که علی بن ابی حمزه از ابی بصیر، آن را نقل می کند و سپس در طریق صدوق به ابی بصیر اشکال کرده اند در حالی که ظاهرا اشتباهی رخ داده است چرا که روایتی که در مورد مریض وارد شده است همین روایت وهیب بن حفص از ابی بصیر است.

محقق خویی در مورد خائف نیز روایت موثقه سماعه را مطرح کرده اند:

سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: رُخِّصَ لِلْعَبْدِ وَ الْخَائِفِ وَ الرَّاعِي فِي الرَّمْيِ لَيْلً

مناقشه در کلام محقق خویی

أمّا در مورد روایت اول ابی بصیر که در مورد نساء وصبیان بود بعید نیست که مراد رمی جمره عقبه شب دهم باشد:

زیرا در کافی دو روایت از أبی بصیر نقل می کند که یک حدیث به فاصله یک روایت ، نقل می کند :

روایت أوّل همین روایت است که در آن لفظ جمار به کار رفته است ولی در روایت دوم لفظ جمره استعمال شده است:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنِّسَاءِ وَ الضُّعَفَاءِ أَنْ يُفِيضُوا مِنْ جَمْعٍ بِلَيْلٍ وَ أَنْ يَرْمُوا الْجَمْرَةَ بِلَيْلٍ فَإِنْ أَرَادُوا أَنْ يَزُورُوا الْبَيْتَ وَكَّلُوا مَنْ يَذْبَحُ عَنْهُنَّ.

این نکته نیز قابل توجه است که ضعفاء در این روایت ، ممکن است همان صبیان باشد که در روایت اول، نقل شده بود چرا که این دو لفظ ، در خطوط گذشته، بسیار شبیه به هم نوشته می شدند.

ولی به هر حال ، آنچه مهم است لفظ جمره در این روایت است. حال اگر گفته شودکه تشابه بسیار این دو روایت منشأ یقین به وحدت این دو روایت است، استدلال به این روایت ناتمام خواهد بود چرا که عنوان جمار ثابت نمی شود.

و اگر گفته شود: در این متن اختلافاتی وجود دارد، بنابراین وحدت دو روایت إحراز نمی شود؛ می گوئیم: در ذیل این روایت که می فرماید: یرموا الجمار بلیل، رجوع به أحکام شب عید می کند:اگر خوف حیض داشتند بروند وکیل بگیرند و برای ذبح وکیل بگیرند؛ و این در مورد شب عید است، و این ذیل ،ما یصلح للقرینیة خواهد بود بر اینکه یا این لفظ جمار، تصحیف جمره است و شاهدش این است که در خطوط قدیمی ، این دو لفظ ، شبیه هم نوشته می شده اند چرا که الف را نمی نوشتند و راء را به تاء مدورة می چسباندند

و یا اینکه مراد از جمار، همان جمره است هم چنانکه در کتاب العین ، جمار العقبة استعمال شده است

و یا این که مراد از جمار، سنگریزه ها باشدو حصیات باشدکه منصرف به رمی جمره عقبه می باشد. شاهد این احتمال اخیر جملاتی است که ازبرخی کتب در ذیل ، نقل می شود:

کتاب نهایة ابن اثیر: « أمّا موضع الجِمَار بمنى فسمّى جَمْرَة لأنها ترمى بالجِمَار »

تاج العروس: « الجَمْرَةُ الحَصَاةُ، واحدةُ الجِمَار. و في التَّوْشِيح:و العَرَبُ تُسَمِّي صِغار الحَصَى جِمَاراً »

گرچه ما قبول داریم که ظهور اولی لفظ جمار، در جمرات است لکن دراین روایت، این ذیل صلاحیت قرینیت دارد تا آن را بر احتمالاتی که ذکر شد حمل کنیم چرا که عرفی نیست که گفته شود: پیامبر به زنان و صبیان إذن داد که از مشعر در شب به منی بیایند و اگر خوف حیض دارند برای ذبح وکیل بگیرند و به مکّه برای أعمال طواف و سعی بروند و لکن در عین حال مراد رمی جمرات شب یازدهم و دوازهم باشد!!

و از قضا ، این استعمال در روایات نیز سابقه دارد:

عَلِيِّ بْنِ عَطِيَّةَ قَالَ: أَفَضْنَا مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ بِلَيْلٍ أَنَا وَ هِشَامُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ الْكُوفِيُّ وَ كَانَ هِشَامٌ خَائِفاً فَانْتَهَيْنَا إِلَى جَمْرَةِ الْعَقَبَةِ عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَقَالَ لِي هِشَامٌ أَيَّ شَيْ‌ءٍ أَحْدَثْنَا فِي حَجِّنَا فَنَحْنُ كَذَلِكَ إِذْ لَقِينَا أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع قَدْ رَمَى الْجِمَارَ فَانْصَرَفَ فَطَابَتْ نَفْسُ هِشَامٍ.

بنابراین به نظر ما از این روایت ، استفاده نمی شود که می شود نساء و صبیان در حال اختیار،رمی را در شب یازدهم و دوازدهم ، انجام دهند.

کلام مرحوم خویی راجع به خائف و نقد آن

ایشان راجع به خائف فرموده اند که مراد از خائف ، هر کسی است که از ضرری که در اثر رمی ، بر او وارد می شود خوف دارد مانند اینکه اگر روز برای رمی برود، إزدحام جمعیت و یا آفتاب برای او مضرّ باشد.

و لکن این خلاف ظاهر است: من یخاف علی نفسه به قول مطلق ظاهر در خائف از عدوّ است، به همین جهت در بحث تقدیم أعمال مکّه بر وقوفین خود آقای خوئی ملتزم شدند: معذورین فقط طواف حجّ را مقدّم می کنند و لکن خائف هم طواف و هم سعی و هم طواف نساء را مقدّم می کنند بنابراین خائف را در مقابل سائر معذورین ، قرار دادند.

کلام آیت الله سیستانی

همانطور که گذشت روایتی که راجع به مریض بود مبتلا به ضعف سندی بود و آقای سیستانی به همین جهت فرموده اند: شخصی که از رمی جمرات در روز معذور است: یا معذور است که در روز در منی بماندبنابراین می تواند شب رمی جمرات کند؛ زیرا در روایت فرمود: لا بأس للخائف و الراعی أن یرموا الجمرات بلیل که اینان افرادی هستند که از ماندن در منی معذور می باشند که به آنان إذن در رمی جمرات در شب داده شده است.

و یا می تواند در منی بماند و لکن از رمی جمرات در روز معذور است، مانند پیرمرد و پیر زن، در این فرض استنابه لازم است و رمی در شب جایز نمی باشد.

نقد گفتار آیت الله سیستانی

ایراد اول

محتمل است که خائف شخصی باشد که در روز می تواند در داخل خیمه بماند و خوف او در خروج از خیمه در روز می باشد و لکن در شب به جهت تاریکی خوف در خروج از خیمه ندارد.

ایراد دوم

عرف،از مجموع روایاتی که راجع به عبد و خائف و راعی وارد شده است استفاده می کند که مباشرت در رمی و لو در شب قبل مقدّم است بر حفظ زمان رمی که روز است و استنابه در آن؛ ظاهر این است که اسلام شرط مباشرت را بر شرط زمان مقدّم کرده است و این استظهار عرفی است و مؤیّد آن اطلاق خائف است نسبت به شخصی که یخاف من العدوّ و فقط در روز نمی تواند از منزل خود در منی خارج شود و متمکّن از بقاء در منی است و لکن از خروج از خیمه در شب خوفی ندارد.

بنابراین گرچه کلام آقای سیستانی مطابق قواعد است چرا که قاعده اولیه ، مراعات زمان رمی است و کسی که قادر بر این مراعات نیست مشمول اطلاقات نیابت است و لکن ما از این قاعده أوّلیه به دو جهتی که ذکر کردیم، عدول می کنیم.

قول به جواز رمی در شب بعد

کاشف اللثام، صاحب جواهر و مرحوم امام فرموده اند: معذور مخیّر است که رمی روز یازدهم و دوازدهم را در شب قبل یا شب بعد از هر یک از این روزها انجام دهد.و وجه این کلام ،تمسک به اطلاق لفظ لیل دراین روایات می باشد.

مناقشه محقق خویی در این قول

روایاتی که سخن از افاضه در شب داشتندناظر به تقدیم اعمال بوده اند وتعبیر یفیضوا بلیل به این معنی است که شب قبل رمی را انجام دهند و بروند.

نقد کلام محقق خویی

گرچه در برخی روایات ، سخن از تقدیم بود ولی درموثقه سماعه که در مورد خائف و رامی بود سخن از افاضه نبود بنابراین اطلاق خواهد داشت و روایاتی که در مورد افاضه وارد شده بود مفهوم ندارند تا این روایت راقید بزنند.

نظر مختار راجع به این قول

به نظر ما این روایات اطلاق ندارند بلکه در مقام بیان اصل جواز رمی در شب می باشند و ناظر به شب قبل و شب بعد نیستندبنابراین ،قدر متیقن از آنها ، رمی در شب قبل خواهد بود.