درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحج(واجبات الحج)/رمی الجمار /وجوب الرمی فی ایام التشریق

الثالث عشر من واجبات الحج: رمي الجمرات الثلاث، الأولى، و الوسطى، و جمرة العقبة و يجب الرمي في اليوم الحادي عشر، و الثاني عشر و إذا بات ليلة الثالث عشر في منى وجب الرمي في اليوم الثالث عشر أيضا على الأحوط و يعتبر في رمي الجمرات‌المباشرة، فلا تجوز الاستنابة اختيارا.

رمی جمرات روز یازدهم و روز دوازدهم واجب است و همچنین رمی جمرات روز سیزدهم برای کسی که در شب سیزدهم در منی بیتوته کرده باشد، واجب است.

وجوب رمی در کلام فقهاء

ظاهر کلام شیخ در تبیان و جمل و العقود استحباب رمی الجمار است، نه وجوب آن:

در تبیان می فرماید:

« مناسك الحج تشتمل على المفروض، و المسنون. و المفروض يشتمل على الركن، و غير الركن، فأركان الحج أوّلا: النية، و الإحرام، و الوقوف بعرفة، و الوقوف بالمشعر، و طواف الزيارة، و السعي بين الصفا و المروة. و الفرائض التي ليست بأركان: التلبية، و ركعتا طواف الزيارة، و طواف النساء، و ركعتا الطواف له.و المسنونات: الجهر بالتلبية و استلام الأركان، و أيام منى، و رمى الجمار، و الحلق أو التقصير، و الأضحية إن كان مفرداً. و إن كان متمتعاً فالهدي واجب عليه، و إلا فالصوم الذي هو بدل عنه، و تفصيل ذلك ذكرناه في النهاية، و المبسوط، و الجمل و العقود، لا نطول بذكره »

و در الجمل و العقود می فرماید:

« و الرّمي يحتاج الى شروط ثمانية مسنونة كلّها، لأنّ الرّمي مسنون »

صاحب سرائر کلام شیخ را توجیه کرده است که مراد شیخ ازمسنون، مستحبّ نیست، بلکه مراد «ما سنّه النبی» در مقابل «ما فرضه الله» است و بدیهی است که «ما سنّه النبی» گاهی واجب است هم چنانکه درغسل المیّت و غسل مسّ المیّت و دو رکعت اخیر در نمازهای چهاررکعتی، همین گونه است.

و آقای خوئی نیز این توجیه را پسندیده اند.

و لکن ظاهر این است که این توجیه با عبارت شیخ تناسب ندارد:

چرا که در ذیل کلام شیخ در تبیان این چنین آمده است: «و إن کان متمتعاً فالهدی واجب علیه» و این نشان گر آن است که مسنون در کلام شیخ در مقابل واجب استعمال شده است و نه معنایی که جناب ابن ادریس بیان کردند.

چنانکه ظاهر کلام شیخ طوسی در کتاب جمل و عقود نیزهمین است چرا که ظاهر کلام ایشان استحباب شروط ذکر شده ، می باشد و از قضا برخی از شروط شمرده شده،از مستحبّات هستند و معنی ندارد که گفته شود: شرائط رمیِ مسنون واجب می باشد، چرا که أصل رمی مسنون واجب است!

و لکن به نظر به طور قطع مرحوم شیخ اشتباه کرده است چرا که ایشان در کتب دیگر خود تصریح به وجوب رمی جمار کرده است؛

در نهایة تصریح می کند: «إذا رجع الإنسان إلی منی لرمی الجمار کان علیه أن یرمی ثلاثة أیام».

و یا در مبسوط می فرماید: «الواجب علیه أن یرمی ثلاثة أیام التشریق»؛

و روشن است که این کلام با قول شیخ به استحباب رمی جمرات ناساگار است.

به هر حال ، هیچ اشکال و بلکه اختلافی در بین مسلمین،نسبت به وجوب رمی جمرات در روز یازدهم و دوازدهم وجود ندارد.

هم چنانکه صاحب جواهر نیز چنین ادعا کرده است :

« يجب أن يرمي كل يوم من أيام التشريق اي الحادي عشر و الثاني عشر الجمار الثلاث كل جمرة بسبع حصيات بلا خلاف محقق أجده فيه »

و علاّمه حلی در تذکرة و منتهی نیز چنین فرموده است

« لا نعلم خلافا في وجوب الرمي »

استدلال بر وجوب رمی در کلام محقق خویی

دلیل اول: سیره

بهترین دلیل بر وجوب رمی جمار در روز یازدهم و دوازدهم ،إرتکاز متشرعه می باشد.

با این حال،مرحوم آقای خوئی به برخی از روایات استدلال نموده اند:

دلیل دوم:صحیحة عمر بن أذینة

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى- الْحَجِّ الْأَكْبَرِ مَا يَعْنِي بِالْحَجِّ الْأَكْبَرِ فَقَالَ الْحَجُّ الْأَكْبَرُ الْوُقُوفُ بِعَرَفَةَ وَ رَمْيُ الْجِمَارِ وَ الْحَجُّ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ.

ایشان فرموده اند: اینکه امام علیه السلام واجبات و أرکان حجّ را مطرح نکند و از مناسک حجّ، تنها به ذکر وقوف به عرفات و رمی جمار اکتفا کند نشانگر وجوب رمی الجمار است، و در غیر این صورت، صحیح نیست که عمل مستحبّ به عنوان معرّف حجّ قرار داده شود، و ظاهر این عبارت إهتمام به رمی الجمار است.

اشکال

أکثر أعمال حجّ مانند طواف و سعی از مشترکات میان حجّ و عمره می باشند و مختصّات حجّ ، منحصر در وقوف به عرفات و مشعر و رمی جمرات و مبیت به منی است، به همین جهت ممکن است که دلیل انتخاب رمی جمار از سوی امام علیه السلام به عنوان معرّف حجّ در مقابل عمره ، همین نکته اختصاصی بودن رمی جمار باشد هر چند رمی جمار واجب نباشد

پاسخ

إنصاف این است که این خلاف ظاهر است و ظاهر این است که از واجبات حجّ دو عمل را به عنوان ممیّز حجّ از عمره إنتخاب نموده اند.

دلیل سوم: صحیحه عبدالله بن سنان

قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ جَمْعٍ حَتَّى انْتَهَى إِلَى مِنًى فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَلَمْ‌ يَرْمِ‌ حَتَّى‌ غَابَتِ‌ الشَّمْسُ‌ قَالَ يَرْمِي إِذَا أَصْبَحَ مَرَّتَيْنِ مَرَّةً لِمَا فَاتَهُ وَ الْأُخْرَى لِيَوْمِهِ الَّذِي يُصْبِحُ فِيهِ وَ لْيَفْرُقْ بَيْنَهُمَا يَكُونُ إِحْدَاهُمَا بُكْرَةً وَ هِيَ لِلْأَمْسِ وَ الْأُخْرَى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.

ظاهر این روایت وجوب رمی روز یازدهم است که أمر به یک رمی دوم برای این روز می کند.

دلیل چهارم : صحیحة معاویة بن عمّار

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ نَسِيَ أَنْ يَرْمِيَ الْجِمَارَ حَتَّى أَتَى مَكَّةَ قَالَ يَرْجِعُ فَيَرْمِيهَا يَفْصِلُ‌ بَيْنَ‌ كُلِ‌ رَمْيَتَيْنِ‌ بِسَاعَة.

آقای خوئی فرمودند: مورد حدیث نسیان رمی الجمار است، نه نسیان رمی الجمرة که مربوط به یوم العید است، و امام فرمود: حال که رمی الجمار را در این چند روز فراموش کرد، باید از مکّه بازگردد و رمی الجمار را قضاء کند و میان هر دو رمی به یک ساعت فاصله بیاندازد؛از سوی دیگر، حمل این روایت بر نسیان رمی جمرة عقبه در روز عید و رمی جمرات در روز یازدهم عرفی نیست چرا که یفصل بین کلّ رمیتین بساعة یعنی یفصل بین کلّ رمیتین من رمی الجمارو به این معنی است که بین دو رمی الجمار یک ساعت فاصله بیندازد که ظاهر در این است که دو رمی الجمار بر عهده او است. بنابراین این تعبیر، غیر از رمی روز یازدهم و رمی روز دوازدهم مصداق دیگری ندارد.

شایان توجه است که این استدلال متوقف بر تفسیرجمار به معنای جمرات است که ظاهر جمار نیز همین است و لکن دو احتمال دیگر در این لفظ موجود است:

احتمال اول

مراد از جمار جنس الجمرة باشد که در لغت نیز به جمره عقبه گفته می شد: جمار العقبة؛ چرا که این ستون از سنگ های متعدّد تشکیل شده بود

احتمال دوم

مراد از جمار سنگریزه ها باشد، که در این صورت ،نسی رمی الجمار به این معنی خواهد بود که شخص فراموش کرد که سنگریزه ها را پرتاب کند.

لیکن انصاف این است که هر دو احتمال خلاف ظاهر است. اما احتمال اول ، به این خاطر مردود است که اطلاق «جمار» بر خصوص یک جمره متعارف نیست و احتمال دوم نیز قابل قبول نیست چرا که از سنگریزه ها به حصی تعبیر می کنند، و جمار ظاهر است در آن هدف رمی (مرمی)که همان ستون ها و جمرات ثلاث می باشد.

البته باید توجّه داشت که نسی رمی الجمار در مقام بیان نسیان رمی الجماری است که واجب است و لکن در مقام بیان مصداق واجب نمی باشد که آیا رمی جمار در روز دوازدهم نیز واجب است یا خیر. بنابراین نمی توان به اطلاق «نسی رمی الجمار» برای لزوم رمی جمار در روز دوازدهم تمسک نمود.

دلیل پنجم: صحیحة أخری لمعاویة؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ارْمِ‌ فِي‌ كُلِ‌ يَوْمٍ‌ عِنْدَ زَوَالِ‌ الشَّمْسِ‌ وَ قُلْ كَمَا قُلْتَ حِينَ رَمَيْتَ جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ فَابْدَأْ بِالْجَمْرَةِ الْأُولَى فَارْمِهَا عَنْ يَسَارِهَا فِي بَطْنِ الْمَسِيلِ وَ قُلْ كَمَا قُلْتَ يَوْمَ النَّحْرِ قُمْ عَنْ يَسَارِ الطَّرِيقِ فَاسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ تَقَدَّمْ‌ قَلِيلًا فَتَدْعُو وَ تَسْأَلُهُ أَنْ يَتَقَبَّلَ مِنْكَ ثُمَّ تَقَدَّمْ أَيْضاً ثُمَّ افْعَلْ ذَلِكَ عِنْدَ الثَّانِيَةِ وَ اصْنَعْ كَمَا صَنَعْتَ بِالْأُولَى وَ تَقِفُ وَ تَدْعُو اللَّهَ كَمَا دَعَوْتَ ثُمَّ تَمْضِي إِلَى الثَّالِثَةِ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ فَارْمِ وَ لَا تَقِفْ عِنْدَهَا.

آقای خوئی فرموده است: ظاهر «فی کلّ یوم» وجوب رمی الجمار در چند روز می باشد، نه در خصوص روز یازدهم ، بنابراین این روایت دلالت بر لزوم رمی جمار در روز دوازدهم نیز می کند.

مناقشه در دلالت این صحیحه

این صحیحه مشتمل بر کثیری از مستحبات می باشد از جمله رمی هنگام أذان ظهر در روز یازدهم و دوازدهم که مستحبّ است،امر به دعا، لزوم شروع کردن از قسم چپ جمره،استقبال قبله و...که تمام این فقرات حکم استحبابی را بیان می کنند. با این وصف،استظهار وجوب نسبت به أصل رمی جمرات از این روایت عرفی نیست.

دلیل ششم: روایت لّؤلؤیّ؛

عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ رَمْيَ الْجَمْرَةِ الْوُسْطَى فِي الْيَوْمِ الثَّانِي قَالَ فَلْيَرْمِهَا فِي الْيَوْمِ الثَّالِثِ لِمَا فَاتَهُ وَ لِمَا يَجِبُ عَلَيْهِ فِي يَوْمِهِ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَذْكُرْ إِلَّا يَوْمَ النَّفْرِ قَالَ فَلْيَرْمِهَا وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ.

یوم ثانی اگر به لحاظ روز دوم از أیام منی گرفته شود، روز یازدهم خواهد بود که روز دهم روز أوّل است و اگر به لحاظ أیام تشریق گرفته شود، روز یازدهم روز أوّل و روز دوم روز دوازدهم است.

این روایت به طور روشن، رمی جمار را در روز سوم نیز واجب می کند. حال،اگر مراد از روز سوم از أیام منی باشد روز دوازدهم و اگر مراد روز سوم از أیام تشریق باشد، روز سیزدهم خواهد بود.

مناقشه سندی محقق خویی به روایت لؤلؤی

اگر چه نجاشی لؤلؤی را توثیق کرده است و لکن ابن ولید او را از أحادیث محمّد بن أحمد بن یحیی صاحب نوادر استثناء کرده است و تضعیف ابن ولید که مورد قبول صدوق و ابن نوح می باشد، با توثیق نجاشی تعارض می کند.

پاسخ به مناقشه

ابن ولید فقط گفته است: روایت لؤلؤی را نقل نمی کنم «لا أروی» ولی حکم به ضعف او نکرده است.بنابراین محتمل است ،عدم نقل از لؤلؤی به جهت عدم إعتماد ابن ولید بر او باشد، مانند شخصی که می گوید: من در پشت زید نماز نمی خوانم، که این به معنای تفسیق او نیست. بنابراین توثیق لؤلؤی بدون معارض خواهد بود.

وجوب رمی در روز سیزدهم

کلام محقق خویی

اگر اجماع بر وجوب رمی روز سیزدهم نسبت به کسی که در شب سیزدهم در منی بیتوته کند، وجود داشته باشد تابع اجماع خواهیم بود. در غیر این صورت، دلیلی بر وجوب رمی جمرات در روز سیزدهم حتی نسبت به شخصی که تمام شب سیزدهم را در منی بیتوته کرده باشد، وجود ندارد، بلکه دلیل بر عدم وجوب رمی، در اختیار داریم:

صحیحة معاویة بن عمّار؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا نَفَرْتَ فِي النَّفْرِ الْأَوَّلِ فَإِنْ شِئْتَ أَنْ تُقِيمَ بِمَكَّةَ وَ تَبِيتَ بِهَا فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ قَالَ وَ قَالَ إِذَا جَاءَ اللَّيْلُ بَعْدَ النَّفْرِ الْأَوَّلِ فَبِتْ‌ بِمِنًى وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا حَتَّى تُصْبِحَ‌.

آقای خوئی می فرماید: أذان صبح زمان رمی جمار نیست و زمان رمی جمار بعد از طلوع آفتاب است در حالی که امام در این صحیحه، حکم به جواز خروج از منی بعد از أذان صبح کرده اند و این خود، قرینه بر عدم وجوب رمی است.

مناقشه در کلام محقق خویی

جواز خروج به معنای جواز نفر نیست و در شب سیزدهم خروج از منی جایز نیست و به مجرّد طلوع فجر خروج جایز می شوداما نفر جایز نمی شود. بنابراین می تواند از منی خارج شود و لکن بعد از طلوع آفتاب باید بازگردد و رمی جمار کند.

دلیل بر وجوب رمی در روز سیزدهم

اگر گفته شود: عدم الدلیل کافی است در حکم به عدم وجوب رمی جمار در روز سیزدهم،در پاسخ می گوئیم روایت زیر ، دلیل بر وجوب است:

صحیحة أخری لمعاویة بن عمّار؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَنْفِرَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَيْسَ لَكَ أَنْ تَنْفِرَ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ وَ إِنْ تَأَخَّرْتَ إِلَى آخِرِ أَيَّامِ التَّشْرِيقِ وَ هُوَ يَوْمُ النَّفْرِ الْأَخِيرِ فَلَا عَلَيْكَ أَيَ‌ سَاعَةٍ نَفَرْتَ‌ وَ رَمَيْتَ‌ قَبْلَ‌ الزَّوَالِ‌ أَوْ بَعْدَه.‌

مناقشه محقق خویی در این صحیحه

قطع داریم که جمله «و رمیت» اشتباها نقل شده است چرا که اگر امام می فرمود: « فلا شیء علیک أیّ ساعة رمیت و نفرت » یا « فلا شیء علیک أی ساعة نفرت بعد الرمی قبل الزوال أو بعد الزوال » پذیرفته می شد. لکن تعبیری که در این روایت نقل شده است، از امام صادر نمی شود. امام علیه السلام ، طبق این نقل فرموده اند: « اگر شب سیزدهم در منی بودی، چیزی بر تو نیست، هر زمانی که خواستی نفر و رمی بکن، چه قبل از ظهر و چه بعد از ظهر» در حالی که در مورد رمی نیاز به این توضیح نبود که انجام رمی در هر ساعتی بلا مانع است، چه قبل از ظهر و چه بعد از ظهر؛ چرا که جواز انجام رمی قبل و بعد از ظهر واضح است، و آنچه دچار شبهه بوده زمان نفر بوده است.