درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجبات الحجّ/المبیت بمنی /مستثنیات وجوب المبیت/الإستثناء الثالث

خلاصه مباحث گذشته:

بحث راجع به مستثنیات وجوب مبیت به منی بود. استثنای اول راجع به معذورین بود که مطرح شد. استثنای دوم راجع به کسانی بود که تمام شب را در مکه به عبادت مشغولند. این استثنا را به مشتغلین به مناسک و اعمال حج اختصاص دادیم البته این را پذیرفتیم که اگر در نیمه دوم مشغول مناسک حجّ شود، لزوم مبیت به منی از او ساقط می شود و نیازی به اشتغال از ابتدای شب نیست. بنابراین ما از یک جهت با آقای خوئی مخالفت کردیم که جواز ترک مبیت به منی را مختصّ به اشتغال به مناسک حجّ دانستیم و از جهت دیگر نیز به ایشان اشکال کردیم که شرط نیست که شخص تمام شب را در مکه اشتغال به نسک داشته باشد یا در صورت خروج از منی باقی شب را مشغول اعمال باشد بلکه ظاهر عدم لزوم اشتغال در نیمه أوّل شب و کفایت اشتغال به مناسک در نیمه دوم می باشد.

استثنای سوم

کسی که طواف و سعی را انجام داد و از مکّه قدیمه خارج شد (حال شب یازدهم و یا شب دوازدهم) چنانچه تصمیم بگیرد که در خارج از مکّه در مسیر به منی بخوابد و به منی وارد نشود، اشکال ندارد و کفاره ای نیز بر عهده او نخواهد بود.

قابل توجه است که این استثناء تنها در مورد خصوص کسی است که مشغول به مناسک حجّ بوده است، نه مطلق عبادت، بر خلاف استثناء دوم که مشهور و آقای خوئی تفاوتی میان اشتغال به مناسک و سایر عبادات نگذاشته بودند.

 

ادله محقق خویی بر این استثناء

دلیل اول

سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي الرَّجُلِ يَزُورُ فَيَنَامُ دُونَ مِنًى فَقَالَ إِذَا جَازَ عَقَبَةَ الْمَدَنِيِّينَ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَنَامَ.

روشن است که موضوع در این صحیحه زیارت البیت است، نه مطلق مشتغل به عبادت.امام در این روایت می فرماید اگر از عقبة المدنیین که حدّ مکّه قدیمه می باشد، گذشته باشد، اشکال ندارد.

دلیل دوم

عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَارَ فَنَامَ فِي الطَّرِيقِ فَإِنْ بَاتَ بِمَكَّةَ فَعَلَيْهِ دَمٌ وَ إِنْ كَانَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ أَصْبَحَ دُونَ مِنًى.

دلیل سوم

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا زَارَ الْحَاجُّ مِنْ مِنًى فَخَرَجَ مِنْ مَكَّةَ فَجَاوَزَ بُيُوتَ مَكَّةَ فَنَامَ ثُمَّ أَصْبَحَ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَ مِنًى فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ.

مضمون دو صحیحه اخیر این است که اگر حاجّی زیارت البیت را انجام داد و سپس از مکّه خارج شد و در مسیر منی خوابید و در هنگام صبح به منی نرسید، اشکالی ندارد و کفاره نیز بر عهده او نخواهد بود.

 

اشکالی در کلام محقق خویی

اینکه آقای خوئی فرموده اند لا بأس أن ینام فی الطریق، قید «فی الطریق» و لزوم خوابیدن در شارع موضوعیت ندارد و این تقیید صحیح نیست چرا که صحیحه محمدبن اسماعیل و هشام اطلاق دارد، بنابراین اگر بعد از خروج از عقبة المدنیین به خیمه هایی رسید و در آن خیمه ها بخوابد، و یا در هتلی که در حواشی مسیر منی است استراحت کند، اشکالی ندارد

البته اگر مراد از این قید این است که بعد از خروج از مکّه متوجّه منی باشد و از مسیر منی منحرف نشود اگرچه در خیمه ها و هتل های بین راه بخوابد در این صورت کلام آقای خوئی بی اشکال خواهد بود.

 

معیار تجاوز از مکه

در زمان حاضر مکّه به طور تقریبی به منی متصل شده است وتنها فاصله اندکی بین انتهای مکّه و منی وجود دارد.حال سوال این است که معیار در تجاوز از مکّه و جواز نوم میان مکّه و منی، مکّه قدیمه است یا مکّه جدیده. روشن است که این بحث طبق احتمال دوم، بی نتیجه خواهد بود: چرا که بعد از خروج از مکّه جدیده فاصله تا منی بسیار اندک است:

ظاهر صحیحه محمّد بن اسماعیل که قید تجاوز از عقبة المدنیین را مطرح کرده است این است که این قید إحترازی است؛ چرا که در زمان امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام مکّه توسعه یافته بود و عقبة المدنیین حدّ مکّه زمان پیامبر بود. شاهد این مدعی روایت زراره است:

أَحْمَدُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ أَيْنَ يُمْسِكُ الْمُتَمَتِّعُ عَنِ التَّلْبِيَةِ فَقَالَ إِذَا دَخَلَ الْبُيُوتَ بُيُوتَ مَكَّةَ لَا بُيُوتَ الْأَبْطَحِ.

فرمود: برای قطع تلبیه معیار دخول در مکّه و رؤیت بیوت مکّه می باشد و حدّ مکّه عقبة المدنیین است نه بیوت أبطح که بعد از عقبة المدنیین به سمت منی واقع شده است و امام فرمود: مکّه امروز توسعه یافته است و لکن معیار برای قطع تلبیه مکّه زمان پیامبر می باشد.

بنابراین ، اگر ادعا شود که صحیحه جمیل و هشام ظهور در قضیه حقیقیه دارند باز هم صحیحه محمّد بن اسماعیل اطلاق این دو را تقیید می زند و معیار را عقبة المدنیین قرار می دهد که ظاهر آن این است که معیار مکّه قدیمه و مکّه زمان پیامبر می باشد، نه مکّه فعلی و این اطلاق و تقیید عرفی است چرا که حکم امام علیه السلام به لزوم خروج از مکّه جدیده در صحیحه جمیل و هشام موافق با احتیاط بوده است.

قابل ذکر است که «عقبة المدنیین» امروزه درحوالی پل حجون واقع شده است که شخص می تواند به سمت معابده بیاید و در مسیر و لو در یک هتل بخوابد.

بنابراین در فرضی که شخص طواف و سعی انجام داد و از مکّه قدیمه خارج شد، خوابیدن در مسیر و حتی در هتل های مجاور طریق به منی جایز است و بیتوته در منی لازم نیست.

 

وجوب درک طلوع فجردرمنی برای مشتغل به نسک

شخصی که در شب یازدهم و یا شب دوازدهم مشغول به انجام مناسک حجّ شده است ،نسبت به حضور در منی هنگام طلوع فجرچه تکلیفی دارد؟و همچنین آیا جواز نوم در طریق منی مطلق است یا تنها به بعضی أقسام اختصاص دارد؟

آقای زنجانی برای بیان این مساله، پنج قسم را مطرح کرده اند که احکام این طوائف ، نسبت به دو سوال پیشین، متفاوت است:

قسم اول

این است که شخص قبل از غروب از منی خارج شود و تا هنگام طلوع فجر مشغول مناسک حجّ ( به همراه مقدّمات و مستحبّات و رفع حوائج ضروریه) باشد؛ دراین فرض ترک بیتوته در منی و بقاء در مکّه تا هنگام طلوع فجر جایز است اگر چه از روایات کراهت این أمر استفاده می شود و أولی این است که از مکّه خارج شود و در هنگام طلوع فجر در منی حاضر باشد.

قسم دوم

آن است که شخص قبل از غروب از منی خارج می شود و مناسک حجّ او قبل از طلوع فجر تمام می شود به گونه ای که فرصت رجوع به منی تا قبل از طلوع فجر را در اختیار دارد. در این فرض رجوع به منی و حضور در منی در هنگام طلوع فجر واجب می باشد.

ظاهر کلام ایشان این است که این گروه مجاز به نوم فی الطریق نمی باشند.

قسم سوم

شخص بعد از غروب آفتاب از منی خارج و وارد در مکّه می شود و مناسک حجّ را قبل از نیمه شب تمام می کند؛ اگرچه احتیاط مستحبّ رجوع به منی است لیکن فتوی این است که در هنگام طلوع فجر یا باید در منی باشد و یا از عقبة المدنیین «مکّه» خارج شده و در میان راه استراحت کند.

قسم چهارم

شخص بعد از غروب آفتاب از منی خارج می شود و مناسک خود را قبل از نیمه شب شروع می کند و لکن بعد از نیمه شب تمام می کند؛ در این قسم بنابر احتیاط واجب حضور در منی در هنگام طلوع فجر لازم است.

با توجّه به عدم أسوئیت این قسم از قسم سوم حدس می زنیم که مراد ایشان در این قسم این است که: بنابر احتیاط واجب همان حکم قسم سوم که تخییر میان حضور در منی در هنگام طلوع فجر و یا نوم در میان راه بعد از خروج از مکّه قدیمه بود، در این قسم نیز جاری است، و تفاوت این قسم با قسم سوم این است که در این قسم فتوی به تخییر نمی دهد، بلکه احتیاط واجب می کند، یعنی در این قسم جواز بقاء تا هنگام طلوع فجر محتمل است.

قسم پنجم

شخص بعد از غروب آفتاب از منی خارج می شود و مناسک خود را بعد از نیمه شب آغاز می کند (حتی اگر این تاخیر، به جهت استراحت در نیمه أوّل شب در مکّه بوده باشد) و تمام می کند و فرصت رجوع به منی تا قبل از طلوع فجر نیز فراهم است؛ در این قسم،بقاء در مکّه تا هنگام طلوع فجر جایز می باشد و رجوع به منی واجب نیست اگرچه این بقاء، مکروه می باشد.

دلیل قسم اول

دلیل اول

صحیحة معاویة بن عمّار؛ سألت عن الرجل زار عشاءً فلم یزل فی طوافه و دعائه و السعی بین الصفا و المروة حتی یطلع الفجر قال لیس علیه شیء کان فی طاعة الله.

اشکال

موضوع این صحیحه «زار عشاءً» می باشد که ظاهر آن شخصی است که بعد از غروب از منی خارج شده است، در حالی که موضوع قسم أوّل شخصی است که قبل از غروب خارج شده است

پاسخ

علت «کان فی طاعة الله» معمّم است و تفاوتی میان خروج بعد از غروب و خروج قبل از غروب وجود ندارد.

البته این نکته قابل توجه است که در روایات قرینه داریم که مراد از «زار عشاءً» یا «إن زار بعد نصف اللّیل» زمان خروج از منی می باشد که یعنی عشاء از منی برای زیارت خارج شد و یا بعد از نیمه شب از منی خارج شده است و این مطلبی است که آقای زنجانی نیز پذیرفته اند.

دلیل دوم

صحیحه صفوان

الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع سَأَلَنِي بَعْضُهُمْ عَنْ رَجُلٍ بَاتَ لَيْلَةً مِنْ لَيَالِي مِنًى بِمَكَّةَ فَقُلْتُ لَا أَدْرِي فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِيهَا قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ إِذَا بَاتَ فَقُلْتُ إِنْ كَانَ إِنَّمَا حَبَسَهُ شَأْنُهُ الَّذِي كَانَ فِيهِ مِنْ طَوَافِهِ وَ سَعْيِهِ لَمْ يَكُنْ لِنَوْمٍ وَ لَا لَذَّةٍ أَ عَلَيْهِ مِثْلُ مَا عَلَى هَذَا قَالَ لَيْسَ هَذَا بِمَنْزِلَةِ هَذَا وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يَنْشَقَّ لَهُ الْفَجْرُ إِلَّا وَ هُوَ بِمِنًى.

تعبیر «لیس هذا بمنزلة هذا» ظهور در جواز دارد. البته تعبیر ذیل «ما أحبّ» حمل بر کراهت می شود.