درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

95/01/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجبات الحجّ/المبیت بمنی /مسألة 426: وجوب المبیت لیلة الثالث عشر إن بقی إلی الغروب

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مسأله 426 بود که اگر شخصی تا غروب آفتاب شب سیزدهم در منی باقی بماند و از منی کوچ نکند، مبیت در شب سیزدهم بر او واجب است، که این فرض خود پنج صورت دارد که حکم صورت أوّل و دوم بررسی و بیان شد.

 

الصورة الثالثة:

شخص قبل از غروب آفتاب از منی خارج می شود و لکن به جهت حاجتی، دوباره قبل از غروب به منی رجوع می کند و در حالی که در منی می باشد، غروب آفتاب محقق می گردد؛

استدلال؛

مرحوم آقای داماد فرموده اند:

این رجوع شخص به منی کاشف از این است که خروج سابق او نفر از منی نبوده است، بنابراین چنین کسی مصداق «من لم ینفر من منی و أدرکه المساء» خواهد بود، پس مبیت در شب سیزدهم بر او واجب می باشد.

مناقشه؛

به نظر ما این فرمایش ناتمام است:

زیرا به نظر عرف اگر شخصی وسایل خود را جمع نماید و از منی خارج شود و لکن به جهت حاجت کوچکی (مانند اینکه قصد ردّ أمانت به کسی در منی دارد) به منی بازگردد، او از منی کوچ نموده است و لکن دوباره به منی بازگشته است. و رجوع به منی به جهت حاجت مختصر ناقض نفر سابق و صدق نفر بر خروج سابق نمی باشد. و فرضِ صورت سوم فرضی است که شخص از منی نفر و کوچ نموده است و لکن دوباره به منی رجوع کرده است.

بله، در فرضی که شخص یک قدم از منی خارج می شود و به منی رجوع می کند و در این حال آفتاب غروب می کند، «نفر از منی» صادق نخواهد بود و باید شب را در منی بیتوته کند.

استدلال؛

آقای زنجانی فرموده است:

در این صورت سوم «نفر از منی» صادق می باشد و لکن این مطلب در نفی وجوب مبیت در این فرض کافی نیست؛ چرا که موضوع وجوب مبیت در شب سیزدهم که عنوان «من أدرکه المساء و هو بمنی» باشد، بر این شخص که بعد از نفر، دوباره به منی رجوع کرده و در حالی که در منی است، غروب محقق شده است، صادق می باشد.

آقای خوئی نیز طبق تقریرات مستند الناسک، این مطلب را ذکر نموده و فرموده اند:

«یجب علیه المبیت لکون الموضوع من جائه اللیل و هو فی منی، بل یستکشف من العود المذکور أنّ السابق لم یکن نفراً»؛

ظاهر این کلام إدّعاء دو مطلب می باشد:

مطلب أوّل: کشف رجوع از عدم تحقق نفر.

مطلب دوم: بر فرض که نفر صادق باشد و لکن اطلاق « من أدرکه المساء و هو بمنی یجب علیه المبیت» شامل این مورد نیز می باشد.

مناقشه؛

و لکن به نظر ما این مطلب نیز قابل مناقشه می باشد:

در این باب عمده سه روایت است:

الروایة الأولی: صحیحة الحلبی؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‌ تَعَجَّلَ‌ فِي‌ يَوْمَيْنِ‌ فَلَا يَنْفِرْ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ فَإِنْ أَدْرَكَهُ الْمَسَاءُ بَاتَ وَ لَمْ يَنْفِرْ.

ظاهر ذیل این است که «فإن أدرکه المساء قبل أن ینفر من منی بات و لم ینفر»، که این مفاد نسبت به شخصی که «تحقق النفر منه ثمّ رجع إلیه و أدرکه المساء» اطلاق ندارد.

الروایة الثانیة: صحیحة معاویة بن عمّار؛

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا نَفَرْتَ‌ فِي‌ النَّفْرِ الْأَوَّلِ‌ فَإِنْ شِئْتَ أَنْ تُقِيمَ بِمَكَّةَ تَبِيتَ بِهَا فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ قَالَ وَ قَالَ إِذَا جَاءَ اللَّيْلُ بَعْدَ النَّفْرِ الْأَوَّلِ فَبِت بِمِنًى فَلَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا حَتَّى تُصْبِحَ.

این نقل مذکور مطابق نقل تهذیب و وسائل از کافی و نسخه ای دیگر از کافی است، که در تعلیقه چاپ دارالحدیث ذکر شده است. و لکن در نسخ دیگر کافی، از جمله نقل وافی از آن، اینچنین تعبیر شده است: «فبت بِمِنًى وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا حَتّی تُصْبِح».

ظاهر «فبت» طبق نقل کافی صیغه أمر می باشد: «فبت» بالسکون؛ طبق این نقل این روایت نسبت به مقام اطلاق خواهد داشت و شامل دو فرد خواهد بود: فرد متعارف که شخص تا غروب آفتاب از منی نفر نمی کند و فرد نادر که شخص قبل از غروب نفر می کند و لکن دوباره رجوع به منی می کند؛ چرا که مراد از «بعد النفر الأوّل» بعد زمان النفر الأوّل می باشد.

البته مراد اینست که إدّعای اطلاق این روایت طبق این نقل جزافه نمی باشد و اگر چه نفی اطلاق این نقل و إدّعای انصراف آن از مقام ممکن می باشد.

أمّا طبق نقل تهذیب ظاهر «فبت» صیغه ماضی «فبتَّ» می باشد؛ چرا که اگر صیغه أمر بود، نباید جمله «لیس لک أن تخرج منها» با فاء تفریع بر آن می شد، و علی الأقلّ احتمال ماضویت در این تعبیر می باشد، که طبق این نقل بیتوته در منی مفروغ عنه و جزء الشرط خواهد بود و این روایت در مقام بیان حکم بیتوته در منی در شب سیزدهم نخواهد بود، بلکه مفاد آن همان مفاد روایاتی است که از خروج از منی تا طلوع شمس در صورت بیتوته در شب نهی می کند، بلکه برخی روایات در این فرض از خروج از منی تا زوال شمس روز سیزدهم نهی می کند، که این در مقابل شب یازدهم و دوازدهم است که بعد از بیتوته تا نیمه شب، خروج از منی جایز می باشد.

حال که صحیحه معاویة بن عمّار دارای دو نقل می باشد، این صحیحه مجمل خواهد بود.

الروایة الثالثة: روایت أبی بصیر؛

قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَنْفِرُ فِي النَّفْرِ الْأَوَّلِ قَالَ لَهُ أَنْ يَنْفِرَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَنْ تَصْفَرَّ الشَّمْسُ فَإِنْ هُوَ لَمْ‌ يَنْفِرْ حَتَّى‌ يَكُونَ‌ عِنْدَ غُرُوبِهَا فَلَا يَنْفِرْ وَ لْيَبِتْ بِمِنًى حَتَّى إِذَا أَصْبَحَ وَ طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَلْيَنْفِرْ مَتَى شَاءَ.

در وسائل عوض از تعبیر «تصفَرَّ الشمس» که به معنای این است که خورشید زرد شود، تعبیر «تسفِرَ الشمس» شده است، و لکن ظاهر عدم صحّت این نقل می باشد: زیرا این تعبیر فقط در نقل وسائل وجود دارد و لکن در تهذیب و من لا یحضره الفقیه تعبیر «تَصفَرَّ الشمس» می باشد، و در لغت نیز «سَفَرَ الشمس» که به معنای این است که خورشید به سفر رفت و کنایه از غروب آن می باشد، ذکر نشده است. بله در مورد طلوع خورشید می باشد که «و الصبح إذا أسفر».

در این روایت با توجّه به «فإن هو لم ینفر ... و لیبت بمنی» موضوع وجوب مبیت عدم النفر می باشد، بنابراین این روایت شامل صورت سوم که شخص ابتدا نفر نموده و سپس رجوع کرده است، نخواهد بود.

أمّا سند این روایت:

این روایت دو سند دارد: سند این روایت در «تهذیب» مشتمل بر محمّد بن سنان و سند آن در «من لا یحضره الفقیه» مشتمل بر علیّ بن أبی حمزه بطائنی می باشد، که به همین جهت از نظر آقای خوئی این روایت به هر دو سند ضعیف می باشد و از نظر آقای زنجانی به هر دو سند معتبر می باشد، و لکن به نظر ما اگر چه این روایت به سند تهذیب ضعیف است: چرا که وثاقت محمّد بن سنان ثابت نیست، و لکن به سند فقیه معتبر می باشد: زیرا علیّ بن أبی حمزه با توجّه به استصحاب وثاقت او ثقه می باشد.

حاصل مطلب:

بنابراین نتیجه در صورت ثالثه عدم وجوب مبیت در شب سیزدهم می باشد و اگر چه خوب است که احتیاط ترک نشود.

الصورة الرابعة:

شخص در حالی که بناء بر بقاء در منی در شب سیزدهم دارد، از منی بدون قصد نفر خارج می شود و سپس بعد از غروب آفتاب به منی باز می گردد؛

چنین شخصی از جهتی نفر از منی نکرده است و از جهت دیگر عنوان «من أدرکه المساء و هو بمنی» نیز بر او صادق نیست، و لکن بعید نیست که مبیت در باقی شب بر او واجب باشد: زیرا قرآن کریم حجّاج را به دو قسم تقسیم نموده است: «فمن تعجّل فی یومین فلا إثم علیه و من تأخّر فلا إثم علیه» و چنین شخصی از آن جهت که مصداق قسم أوّل نمی باشد، داخل در قسم دوم که تأخیر لازم است، خواهد بود، و روایات نیز نفر را فقط در فاصله زمانی میان زوال و غروب شمس جایز دانسته بود: «له أن ینفر ما بینه و بین أن تصفرّ الشمس».

و اطلاق ذیل روایت أبی بصیر: «فَإِنْ هُوَ لَمْ‌ يَنْفِرْ حَتَّى‌ يَكُونَ‌ عِنْدَ غُرُوبِهَا فَلَا يَنْفِرْ وَ لْيَبِتْ بِمِنًى» شامل او می شود و اگر چه در هنگام غروب در منی نبوده است.

و صحیحه حلبی «فَإِنْ أَدْرَكَهُ الْمَسَاءُ بَاتَ وَ لَمْ يَنْفِرْ» مفهوم ندارد که لزوم مبیت را از شخصی که در هنگام غروب در منی نبوده است، نفی کند؛ چرا که مراد از آن « إن أدرکه المساء و هو لم ینفر»، نه اینکه مراد « إن أدرکه المساء و هو بمنی» باشد، بلکه حتی اگر مراد «إن أدرکه المساء و هو بمنی» باشد، مفهوم نخواهد داشت: چرا که در مقام حکم فرض غالب از عدم نفر می باشد که شخص تا هنگام غروب در منی باقی می ماند، نه فرد غیر متعارف که شخص نفر نمی کند و در هنگام غروب خارج از منی می باشد.

الصورة الخامسة:

شخص به قصد نفر از منی خارج می شود و لکن بعد از غروب آفتاب، به جهت حاجتی به منی باز می گردد؛

به طور قطع مبیت بر چنین شخصی واجب نیست: چرا که قبل از غروب نفر نموده و در هنگام غروب در منی نبوده است، و آن کلام آقای داماد که می فرمود: (رجوع بعد از نفر کاشف از این است که نفر سابق نفر نبوده است)، اگر هم صحیح باشد، مربوط به فرض رجوع قبل از غروب می باشد، نه فرض رجوع بعد از غروب.