97/08/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اخبار من بلغ /تنبیهات /اصول عملیه
خلاصه مباحث گذشته
بحث در اخبار من بلغ بود، همانگونه که بیان شد برای تحصیل اخبار من بلغ چند امر باید مورد توجه قرار گیرد که سه امر از آنها مورد بررسی قرار گرفت.
امر اول این بود که آیا موضوع اخبار من بلغ خصوص عملی است که مشروعیت آن ثابت شده یا اینکه موضوع این اخبار مطلق عمل است چه مشروعیت آنها ثابت شده باشد و چه ثابت نشده باشد؟ بعضی از روایات مثل روایت صفوان مشتمل بر «خیر» بود که ظهور در این داشت که خیر بودن عمل باید احراز شده باشد اما به برکت ابحاثی که ذکر شد نتیجه این شد که به لحاظ مجموع اخبار لازم نیست خیر بودن عمل احراز شود بلکه موضوع اعم است از اینکه مشروعیت آن ثابت شده باشد یا ثابت نشده باشد، بله موضوع این روایات فقط یک قید دارد و آن اینکه به قرینه مفهوم بعضی از اخبار و نیز ارتکاز متشرعه نباید نصی بر حرمت آن عملی که ثواب بر آن بالغ شده است وجود داشته باشد و یا محتمل الحرمه باشد، پس اخبار من بلغ نسبت به چنین مواردی یا اطلاق ندارد و یا اگر اطلاق داشته باشد به مفهوم برخی دیگر از روایات تقیید می شود.
امر دوم این بود که آیا ثوابی که در این روایات بیان شده است اصل الثواب است همانطور که در برخی از روایات آمده بود: «کان له اجر ذلک» یا اینکه مراد از آن ثواب، خصوص ثواب بالغ است یعنی ثوابی که در روایات دیگر برای انجام آن عمل ذکر شده است؟ نتیجه این بحث نیز این شد که مراد از این ثواب همان ثواب بالغ می باشد.
امر سوم این بود که آیا مایترتب علیه الثواب انقیاد است یا ذات العمل است و یا عمل انقیادی است؟ نتیجه این بحث نیز این شد که ثواب متعلق به ذات العمل است اگر چه در مقام نیز ممکن است انقیاد یا عمل انقیادی وجود داشته باشد لکن ثواب مترتب بر نفس عمل شده است.
پس از روشن شدن این امور باید دید مفاد اخبار من بلغ چیست؟ اقوال مختلفی -شاید حدود ده قول- برای مفاد این اخبار وجود دارد که با توجه به مقدمات فوق جواب بسیاری از این اقوال داده می شود؛
برخی گفته اند این روایات در مقام ارشاد به این حکم عقلی هستند که کسی که به داعی ایجاد مطلوب مولا کاری را انجام داد حسن فاعلی دارد و مستحق ثواب است پس این روایات چیزی مازاد بر حکم عقلی را بیان نمی کند.
با توجه به مقدمات سه گانه ای که بیان شد معلوم می شود که این قول صحیح نیست چون همانطور که بیان شد اولا ثواب به انقیاد تعلق نگرفته است بلکه ثواب به ذات عمل تعلق گرفته است و ثانیا عقل می گوید شما مستحق ثواب هستید اما اینکه این ثواب همان ثوابی است که آن روایات دلالت بر آن می کند را عقل حکم نمی کند در حالیکه این روایات ظهور دارند در اینکه همان ثواب بالغ به شما می رسد پس این روایات نمی تواند ارشاد به حکم عقل باشد.
برخی مثل شهید صدر«ره» در دوره مباحث الاصول گفته اند شاید مفاد اخبار من بلغ این باشد که اگر چیزی خیر بودن و مشروعیت آن مفروض است و الان ثوابی در مورد آن گفته شده است و شما آن عمل را انجام می دهید ثواب به شما داده می شود، چون از یک طرف امور مستحبی جایز الترک است و از طرف دیگر احتمال خطا و اشتباه در نقل این ثواب ها وجود دارد و حتی ممکن است به نیت خیر، این ثواب ها را کسی جعل کرده باشد، مثل کسی که برای تشویق به قرائت قرآن ثواب های خاصی را برای سوره های قرآن جعل کرد، در اینصورت شارع برای اینکه مانع ترک مستحبات توسط مردم شود و دل ها را محکم کند و محرکیت ادله استحباب را تقویت نماید می گوید من این ثواب ها را عطا می کنم حتی اگر راوی اشتباه کرده باشد و پیامبر صلی الله علیه و آله آن را نفرموده باشد.
این قول نیز توقف دارد بر اینکه گفته شود موضوع این اخبار عملی است که مشروعیت آن ثابت شده است، اما همانطور که گفتیم چون موضوع این اخبار اعم از عملی است که مشروعیت آن ثابت شده و عملی که مشروعیت آن ثابت نشده در اینصورت این قول مردود است.
بعضی دیگر گفته اند مفاد این اخبار می خواهد بگوید در مستحبات و سنن شرایط حجیت خبر واحد الغاء شده است به همین دلیل در السنه اصولیون از مفاد این اخبار تعبیر به قاعده تسامح در ادله سنن شده است، بله در الزامیات هر خبر واحدی حجت نیست اما در مستحبات گشایشی وجود دارد و قیود و شرایط حجیت خبر حذف شده است.
از مقدمات سابق روشن شد که مفاد مطابقی این روایت چنین معنایی نیست که شرایط حجیت خبر واحد در موارد مستحبات حذف شده است چون مدلول مطابقی این اخبار فقط این است که ثواب عملی که وعده ثواب بر آن داده شده عطا می شود و اگر مراد این است که لازمه مفاد این اخبار این است که شرایط حجیت خبر واحد الغاء شده است در اینصورت باید گفت برای جعل ثواب دواعی مختلفی ممکن است وجود داشته باشد و راه، منحصر در این نیست که دلالت اقتضایی اینچنینی محقق شود، چون راه های دیگری نیز وجود دارد همانطور که مرحوم امام فرمود شاید شارع می خواهد بر مستحبات واقعی که خبر معتبری بر آن قائم نشده است تحفظ نماید یعنی شارع می خواهد برای اینکه مصالح واقعیه از مردم فوت نشود و تحفظ بر مصالح واقعی کند به همین دلیل فرموده این اعمال را انجام دهید تا در ضمن انجام آنها مصالح واقعی نیز تحصیل شود پس راه منحصر نیست تا گفته شود شارع خواسته در موارد مستحبات شرایط حجیت را الغاء کند.
علاوه بر اینکه در خود این روایات قرینه ای وجود دارد بر اینکه شارع نمی خواهد از ادله مستحبات الغاء حجیت نماید و آن این است که جاهایی که شارع خبری را حجت می کند معنایش این است که آن را طریق به واقع قرار می دهد در حالیکه در این روایات فرموده: «و ان لم یقله» یعنی اگر چه پیامبر آن را نفرموده باشد، چون این جمله تناسب ندارد با اینکه شارع بخواهد اخبار دال بر مستحبات را طریق به واقع قرار دهد به این دلیل که معنا ندارد که فرض شود واقعی وجود ندارد و در همان حال چیزی را به عنوان طریق به آن قرار بدهد.
همچنین روشن شد که از باب دلالت مطابقی و دلالت التزامی اخبار من بلغ دلالت بر جعل حجیت برای اخبار ضعاف در باب مستحبات نمی کند اما ممکن است گفته شود این اخبار کنایه از حجیت اخبار ضعاف در باب مستحبات است مثل زید کثیر الرماد که کنایه از سخاوتمند بودن زید است، در اینجا نیز ثواب دادن شارع به یک عمل متوقف بر این است که آن عمل دلیل معتبری داشته باشد پس معلوم می شود که شارع آن روایات ضعیف را حجت قرار داده است، جواب این نیز این است که کنایه بودن وقتی ظهور پیدا می کند که راه عقلایی دیگری که از مرحوم امام نقل کردیم وجود نداشته باشد و الا اگر راه دیگری وجود داشته باشد مثل اینکه از باب تحفظ بر مصالح واقعی به این اعمال ثواب داده می شود در اینصورت این اخبار حتی ظهور در کنایه نیز پیدا نمی کنند، همانطور که در مثال زید کثیر الرماد نیز اگر احتمال دیگری برای کثیر الرماد وجود داشته باشد مثل اینکه از خاکستر در ساروج استفاده می شده است در اینصورت از کثیر الرماد نیز نمی توان سخاوتمند بودن را استفاده نمود.