درس خارج اصول استاد محمد مهدی شب‌زنده‌دار

97/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: دلیل عقلی /احتیاط /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در ادله عقلیه دال بر وجوب احتیاط در شبهات حکمیه تحریمیه بود، چهار تقریب برای دلیل عقل وجود دارد که سه تقریب از آنها در جلسات گذشته بیان شد.

تقریب چهارم دلیل عقل از راه علم اجمالی است که برای آن دو بیان وجود دارد؛

بیان اول این است که از کبریات باب علم اجمالی استفاده شود و بیان دوم نیز این است که کبری از شرع استفاده شود و صغری از علم اجمالی استفاده شود.

شیخ اعظم«ره» با بیان دوم دلیل عقل را تقریر کرده است که در جلسه گذشته به تفصیل ذکر شد.

اجمال فرمایش مرحوم شیخ عبارت است از کبری که از آیه «مانهاکم عنه فانتهوا» استفاده می شود و صغری نیز این است که هر کس قبل از مراجعه به ادله همین که می فهمد دین وجود دارد و اسلام به عنوان شریعت برای او ثابت می گردد از آنجا که اسلام بی قانون نمی تواند باشد پس علم اجمالی پیدا می کند که این اسلام قوانین تحریمیه و وجوبیه ای دارد، پس صغری این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نهی و امرهایی دارد.

نتیجه این می شود که هر کس قبل از مراجعه به ادله علم پیدا می کند به اینکه باید «ما نهاکم عنه فانتهوا» را امتثال کند پس مکلف ملزم به یکی از دو امر می شود؛ یا باید همه محتمل الوجوب ها را اخذ و یا همه محتمل الحرمه ها را ترک کند و یا باید نسبت به عقاب یک امنیت برای خود ایجاد نماید مثل اینکه روایت معتبر السندی دلالت بر عدم وجوب یا عدم حرمت کند چنین روایتی موجب امنیت می شود اگر چه در واقع آن فعل واجب یا حرام باشد.

پس شارع می گوید یا باید احراز امتثال کنید و یا باید نسبت به عقوبت شرعیه تحصیل امنیت نمایید. بنابراین در همه مواردی که فقیه در وجوب یا حرمت شک می کند باید احتیاط کند مگر اینکه دلیلی که دال بر برائت است برای او قائم شود.

سپس مرحوم شیخ به تقریر فوق اشکالی وارد نمود و به آن پاسخ داد.

0.0.0.1انحلال علم اجمالی پس از مراجعه به ادله

آن اشکال این بود که علم اجمالی مربوط به قبل از مراجعه به ادله است اما پس از مراجعه به ادله این علم اجمالی از بین می رود در نتیجه صغری منتفی می شود اگر به صورت کلان به این علم اجمالی نگاه شود وقتی فقیه همه فقه را استنباط کرد این علم اجمالی از بین می رود و اگر در ابواب مختلف جداگانه نگاه شود پس از مراجعه به ادله علم اجمالی در هر باب از بین می رود، در نتیجه استدلال از بین می رود و فقط نسبت به مواردی که علم تفصیلی به حکم آنها وجود دارد اجتناب لازم می گردد.

0.0.0.1.1جواب شیخ اعظم: عدم انحلال علم اجمالی بوسیله ادله ظنیه

شیخ اعظم«ره» به این اشکال جواب داد به اینکه حتی بعد از مراجعه به ادله علم اجمالی از بین نمی رود چون اگر ادله قطعیه بر آن احکام قائم می شد درست بود که علم اجمالی منحل می شود لکن دلیل قطعی کم است و بیشتر ادله، ظنی هستند چون روایات حتی اگر قطعی الدلاله هم باشند اما چون ظنی السند هستند و نتیجه تابع اخس مقدمات است به همین دلیل از قطعی بودن می افتند در نتیجه چون علم پیدا نمی کنیم علم اجمالی منحل نمی شود و ظن نیز نمی تواند علم اجمالی را منحل نماید.

بله ایشان در آخر کار می فرماید اگر به گونه ای بود که حاصل ادله اعتبار حجج این می شد که حرام های واقعی که اماره بر آن قائم می شود لزوم اتباع دارد نه هر حرام واقعی، در اینصورت علم اجمالی منحل می شد چون بعد از اینکه فقیه به ادله مراجعه می کند مثلا صد حدیث معتبر السند و الدلاله پیدا می کند در اینصورت می فهمد که فقط نسبت به این صد حکمی که دلیل بر آن قائم شده تکلیف دارد اما نسبت به احکام مازاد بر این ادله اصلا تکلیفی ندارد لکن مفاد ادله اینگونه نیست.

پس اشکال انحلال حقیقی به دلیل عقلی وارد نیست بلکه جواب های دیگری می توان به آن داد که مرحوم شیخ بعد از این، آنها را ذکر می کند اما قبل از آن به دو مطلب اشاره می کنیم؛

0.0.0.1.2مطلب اول: عدم عقلی بودن تقریر شیخ اعظم«ره»

بیانی که شیخ«ره» فرمود چگونه تقریر دلیل عقلی می شود؟ چون مرحوم شیخ به آیه «فمانهاکم عنه فانتهوا» استدلال را تقریر نمود که استدلال را شرعی می کند و استفاده از قاعده «الاشتغال الیقینی یستدعی البرائة الیقینیة» نیز مربوط به همه تکالیف است و اختصاصی به دلیل عقلی ندارد در اینصورت اگر بناست به آیه استدلال شود که دلیل عقلی نیست بلکه دلیل عقلی دلیلی است که کبری هم از عقل استفاده شده باشد در حالیکه کبرای این استدلال شرعی است.

بله اگر اینگونه تقریر می شد که علم اجمالی به وجود محرماتی در شریعت تعلق گرفته است. علم اجمالی نیز منجز است و همه اطراف خود را تنجیز می کند در نتیجه عقل حکم می کند به اینکه همه اطراف باید اجتناب شود در اینصورت این استدلال عقلی بود.

مرحوم سید در حاشیه این بیان مرحوم شیخ را اینگونه توجیه کرده که چون عده ای قائل به منجز بودن علم اجمالی نیستند شیخ از این بیان استفاده کرده تا طبق مسلک آنها نیز بتوان احتیاط را ثابت نمود.

لکن این توجیه نمی تواند این دلیل را تصحیح کند چون در اینصورت دلیل، عقلی نمی شود.

0.0.0.1.3مطلب دوم: انحلال علم اجمالی کبیر به سبب علم اجمالی صغیر

مرحوم شیخ «ان قلت» را اینگونه جواب داد که ادله شرعیه چون ظنی هستند به همین دلیل پس از مراجعه فقیه به آنها موجب علم نمی شوند به همین دلیل علم اجمالی منحل نمی شود.

لکن به مرحوم شیخ می توان این جواب را داد که در اینجا وقتی که به وجدان مراجعه می کنیم درست است که تک تک این ادله ظنی السند و الدلاله هستند ولی عقلائا و وجدانا احتمال نمی دهیم که همه آنها خلاف واقع باشد به این معنا که واجبات و محرمات واقعیه همگی خارج از مفاد این ادله باشند بلکه مسلّم می دانیم بسیاری از روایات کتب حدیثی مثل وسائل الشیعه مطابق با واقع است اگر چه به صورت معین آن روایات را نشناسیم، در اینصورت علم اجمالی باقی نمی ماند مثلا فرض کنید هزار دلیل ظنی وجود دارد، و همچنین فرض کنید از ابتدا که علم اجمالی پیش می آید بیش از 800 تکلیف واقعی را احتمال نمی دهیم به گونه ای که 800 حکم واقعی مسلّم است و مازاد بر آن فقط محتمل است و به همین اندازه و یا بیشتر نیز روایت داریم و می دانیم که بسیاری از این روایات موافق با واقع است در اینصورت خارج از این ادله فقط احتمال وجود تکلیف می دهیم اما علم به وجود تکلیف در مازاد بر امارات نداریم، پس معلوم به علم اجمالی اول که علم اجمالی کبیر است با این علم اجمالی صغیر منحل می شود.

این جوابی است که اخیرا محقق خراسانی«ره» و محقق خویی«ره» داده اند که وقتی خودمان نیز محاسبه می کنیم می بینیم اینگونه است که بعد از مراجعه به ادله علم اجمالی به محرمات واقعیه باقی نمی ماند.

پس ان قلتی که می گفت علم اجمالی قبل از مراجعه است و بعد از مراجعه، علم اجمالی باقی نمی ماند کلام حقی است و جواب مرحوم شیخ مانع انحلال علم اجمالی نیست، پس اگر فقیه به این ادله عمل کند می داند به آنچه که در واقع وجود دارد عمل شده و فقط احتمال می دهد که ممکن است به برخی از آن احکام واقعیه نرسیده باشد.

پس این استدلال استدلال مهمی نیست چون چنین جواب واضحی دارد.

در اینجا بزرگان مباحث طولانی و مفصلی ذکر کرده اند که زیر بناهای آن در مبحث اشتغال خواهد آمد و ما در صدد ورود به این تطویلات نیستیم چون جواب واضحی در اینجا وجود دارد که ذکر گردید.

لکن چون در اینجا کلام مرحوم شیخ را نقل می کنیم دو جوابی که ایشان به این استدلال داده اند را نیز نقل می کنیم و سپس وارد تنبیهات می شویم.