1401/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی اشکال محقق حائری + / بررسی اقوال / استصحاب استقبالی
خلاصه مباحث گذشته:
در رابطه با استصحاب استقبالی دو قول وجود دارد: جریان و عدم جریان. قائلین به جریان به سه دلیل اطلاق ادله، الغای خصوصیت و علت مستنبطه تمسک کردند در قبال ایشان اشکال انصراف اطلاق، تعبدی بودن استصحاب و عدم وجهی برای تعدّی مطرح گردید. به هر دو اشکال پاسخ داده شد. نوبت به بررسی اشکال محقق حائری + رسید که در این جلسه بدان پرداخته میشود.
اشکال استاد محقق حائری در مورد اطلاق ادله استصحاب «الیقین لاینقض بالشک» و شمول آن نسبت به یقین فعلی و شک استقبالی از دو مقدمه تشکیل شده است:
زمانی که «یقین» و «شک» در محاورات عرفیه استعمال میشود، ظهور در اتحاد زمانی این دو با متعلق خود دارد. به عنوان مثال وقتی گفته میشود: یقین به عدالت زید دارم. عدالت گذشته زید یا عدالت در آینده او مراد نیست و کسی چنین معنا نمیکند بلکه عرف عدالت الآن را متوجه میشود. در رابطه با شک نیز چنین است که وقتی گفته میشود: به عدالت زید شک دارم. مراد عدالت زمان حاضر است نه عدالت گذشته و نه عدالت آینده.
با توجه به مورد این روایات که استصحاب است و متعرض قاعده یقین نیستند، نسبت به ظهور در مورد یقین نمیتوان تحفظ نمود؛ چرا که نمیتوان گفت یقین به طهارت فعلی با شکی فعلی نقض نمیشود و این دو قابل جمع شدن نیستند. بنابراین باید یقین به طهارت قبلی که الآن نیز موجود است نه آنکه مانند شک ساری متزلزل شده باشد.
پس نسبت به یقین در مورد این روایات نمی توان تحفظ بر این ظهور کرد ولی نسبت به شک دلیلی برای رفع ید از این ظهور وجود ندارد. نتیجه معنای روایات چنین میشود: یقینی که در سابق بوده با شکی که فعلی است و الآن وجود دارد، نقض نمیشود و این همان استصحاب معروف است.
بنابراین از آنجایی که این ظهور در مورد شک وجود دارد و دلیلی برای رفع ید از آن نیست و یا حداقل احتمال بقای چنین ظهور در ناحیه شک داده میشود، دلیل مجمل شده و نمیتوان از آن برای اثبات حجّیت استصحاب استقبالی استفاده نمود.
پس این روایات یا ظهور در خلاف (اتحاد زمان شک و مشکوک) دارند و یا احتمال خلاف داده میشود و نمیتوان به آنها برای موارد شک استقبالی تمسک نمود.
مرحوم استاد محقق حائری + در ادامه به اشکال و جوابی میپردازند:
اشکال: هر چند روایات ظهور در شک فعلی دارند ولی نزد عرف و بر اساس ارتکاز عقلایی تفاوتی بین دو مورد نیست. به این بیان که: زمانی که به امری یقین سابق وجود دارد با شک لاحق، حکم به بقاء میشود. این چنین شکی با شک استقبالی تفاوتی ندارد که الآن یقین وجود دارد و در آینده نسبت به آن شک میشود. در هر دو صورت، ابتدا یقین وجود دارد و بعد شک حاصل میشود و تعقّب شک نسبت به یقین، در هر دو وجود دارد. اگر نسبت به یقین سابق که شک فعلی است، باید آن یقین را باید برای زمان بعد خودش نیز ادامه داد در صورتی که شک استقبالی است نیز باید یقین را برای زمان بعد از خودش ادامه داد.
بنابراین اگر ادعای ظهور روایات در شک فعلی مطرح شود، به الغای خصوصیت می توان تعدیه کرد.
در پاسخ به این اشکال گفته میشود: تفاوتی بین دو صورت (شک فعلی و شک استقبالی) وجود دارد و معلوم نیست که در ارتکاز عقلایی این دو زمان مانند یکدیگر باشند.
در صورت اول که در سابق یقین بوده و شک فعلی است، اگر انسان به چیزی یقین داشته باشد، در صورت زائل شدن آن در زمان، به طور معمول و متعارف، به آن علم حاصل میشود و علم به نقض پیدا میکند. به عنوان مثال اگر محدث بوده و شک در حصول طهارت میکند، اگر وضو میگرفت نسبت به آن عالم میشد و اگر چیزی بر خلاف یقین سابق اتفاق میافتاد، معلوم میشد.این مطلب نسبت به زمان آینده و شک استقبالی نیست .
پس نسبت به شک فعلی اماره ای وجود دارد که این اماره نسبت به شک استقبالی نیست و نکته ارتکاز نیز همین است.
گویا محقق حائری + نسبت به این که ابرام یقین را نکته ارتکاز میدانند، نقد وارد میکنند و میفرمایند معلوم نیست وجه ارتکاز، ابرام یقین باشد بلکه ممکن است وجه ارتکاز حصول علم در صورت تحقق خلاف یقین سابق باشد.
و این تفاوتی بین مقامین است و با الغای خصوصیت نمی تواند حکم را تعدّی داد.
این کلام مرحوم استاد حائری + کلام دقیقی است
در پاسخ فرمایش ایشان ممکن است گفته شود:
نسبت به مقدمه اول که هر گاه یقین و شک استعمال شوند ظهور در اتحاد زمانی این دو با متعلقشان دارند، باید گفت در موارد یاد شده، قرینه بر اتحاد زمانی وجود دارد؛ زیرا وقتی گفته میشود «من به عدالت زید یقین دارم» یا «من به عدالت زید شک دارم» گوینده در صدد ترتیب اثر بر عدالت است مثلا در مقام شهادت یا امام شدن جماعتی است و برای ترتیب اثر باید موجود و فعلی باشد. همین مقام ترتیب اثر دادن، قرینه بر اتحاد زمانی یقین و شک با متعلقشان میشود.
ولی در مواردی که هیچ قرینه ای برای اتحاد زمانی وجود ندارد، ممکن است به جهت انس ذهنی، ابتدا اتحاد به ذهن بیاید که از آن تعبیر به انصراف بدوی میکنند ولی با دقت به عدم وجود قرینه، اتحاد فهمیده نمیشود. به عنوان مثال وقتی گفته میشود «یقین یکی از نعمت های الهی است» دیگر معنایش اتحاد زمانی یقین با متیقن نیست.
بنابراین در رابطه با اتحاد زمانی، مورد به مورد متفاوت است و قاعده کلی نمیتوان بیان نمود از این رو «الیقین لا ینقض بالشک» یک کبرای کلی است و انعقاد اطلاق نسبت به آن مشکلی ندارد و میتواند شامل شک استقبالی نیز شود.
فرمایش حضرت استاد + دقیق است ولی قانع کننده نیست.
اشکال چهارم نسبت به شمول روایات «الیقین لا ینقض بالشک» برای شک استقبالی، وجود قرینه داخلی یعنی کلمه «نقض» است. در توضیح این اشکال باید گفت:
مرحوم شیخ انصاری + از کلمه نقض برای تفصیل در استصحاب بین شک در رافع و شک در مقتضی استفاده نمودند و چنین فرمود که نقض به معنای شکستن امر مبرم است و با وجود شک در مقتضی دیگر امر مبرمی وجود ندارد تا نقض شود از این رو استصحاب تنها در شک در رافع جاری میشود نه شک در مقتضی.[1]
برخی از بزرگان از جمله محقق خویی +[2] و شهید صدر &[3] استفاده ی دیگری از کلمه «نقض» کرده اند: در صورتی که آثار یقین سابق بعد از شک در بقاء بار نشود، نقض یقین به شک نیست. زیرا یقین به حدوث و شک در بقاء است از این رو برای صدق کلمه «نقض» باید قید «حدوث» از یقین و قید «بقاء» از شک برداشته شود و متعلق یقین و شک خالی از حدوث و بقاء لحاظ شود.
بنابراین در مواردی که یقین سابق و شک لاحق است (استصحاب متعارف)، صحیح است که حدوث را از یقین و بقاء را از شک الغاء نمود ولی الغای بقاء در موارد شک استقبالی معنا ندارد زیرا الآن یقین دارد و شکی در دل نیست. بنابراین به قرینه نقض، معلوم میشود که محدوده این روایات، جایی است که میتوان چنین کاری کرد ولی موردی که امکان الغای بقاء نیست (استصحاب استقبالی) روایات جاری نیست.