97/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کیفیت بین مراتب (فروع مسئله) /ترتیب بین مراتب /مراتب امر به معروف و نهی از منکر
خلاصه مباحث گذشته:
مسالک مختلف در مورد کیفیت ترتیب بین مراتب بررسی گردید و قول مختار، رعایت خفیف ترین مراتب از بین قلب و لسان و ید چه در انواع و چه اصناف، شد. چند فرع در رابطه با ترتیب بین مراتب باید بررسی شود که یک فرع آن در جلسه ی گذشته بررسی شد .
فرعی که مرحوم امام خمینی قدس سره در تحریر مطرح کرده اند و غیر از ایشان، کسی به این فرع نپرداخته، چنین است:
« لو حصل المطلوب بالمرتبة الدانیة من شخص و بالمرتبة التی فوقها من آخرفالظاهر وجوب ما هو تكلیف كل منهما كفائیا، و لا یجب الإیكال الی من حصل المطلوب منه بالمرتبة الدانیة.»[1]
این فرع به این مسئله می پردازد که در صورت لزوم رعایت ترتیب بین انواع و اصناف، اگر مرتبه ی شدید، برای خود آمر و ناهی مؤثّر باشد و برای دیگری، مرتبه ی خفیف تر اثرگذار باشد، آیا لازم است که به همان شخص امر به معروف را واگذار کند و به تعبیر مرحوم امام، ایکال به دیگری نماید؟ به عنوان مثال اگر خود شخص بخواهد امر به معروف کند، تنها با ضرب مولم اثرگذار است و اگر فرد دیگری مثل پدر عاصی یا استاد او امر به معروف کند با کلام نرم، اثرگذار است و شخص حرام را ترک می کند. آیا واگذار کردن امر به معروف یه شخصی که با مرتبه ی خفیف تر تأثیرگذار است، واجب است یا خود او باید با مرتبه ی شدیدتر امر به معروف کند؟
مرحوم امام خمینی ره می فرمایند ایکال و واگذاری به غیر واجب نیست.
در رابطه با این مسئله باید گفت برای این فرع صورت های مختلف و متعددی قابل تصویر است که هر یک از این صورت ها، باید جداگانه مورد بحث و بررسی قرار بگیرند:
گاهی شخص دیگری که امر او در مرتبه ی خفیف تر اثرگذار، از وضعیت شخص عاصی مطّلع نیست و فرد باید به او اطلاع رسانی نماید که خود این صورت دو فرض دارد:
• فرض اول: مطلع کردن شخص دیگر، موجب تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر در پاره ای از زمان می شود؛ زیرا اطّلاع رسانی، مدتی طول می کشد و در این مدت شخص عاصی حرام را ادامه می دهد.
• فرض دوم: مطلع کردن شخص دیگر موجب تعطیلی امر به معروف و استمرار حرام توسط شخص عاصی نمی شود.
گاهی، شخص دیگر، از وضعیت عاصی مطّلع است و قصد اقدام به امر به معروف و نهی از منکر را نیز دارد. از آن جا که امر به معروف واجب کفایی است، شخص که با مرتبه ی شدید اثرگذار است، می تواند زودتر از شخص دیگر اقدام کند یا باید صبر کند تا دیگری که با مرتبه ی خفیف تأثیرگذار است، اقدام کند.
این صورت نیز مانند صورت اول، دو فرض دارد:
• فرض اول: صبر کردن تا اقدام دیگری، موجب تأخیر امر به معروف می شود؛
• فرض دوم: صبر کردن، وجب تأخیر نیست.
صورت اول آن بود که شخص دیگر اصلاً مطلّع نبود و اگر خود شخص بخواهد امر به معروف کند، باید مرتبه ی شدید را در پیش بگیرد تا اثر گذار باشد. در این صورت مرحوم امام ره «ایکال» را واجب ندانستند.
هر چند که مرحوم امام قدس سره عدم وجوب واگذاری را اختیار فرمودند اما از طریق وجوهی می توان وجوب واگذاری به غیر را اثبات نمود:
افعال به طور کلی دارای دو سنخ افراد هستند:
1. افراد عرضی(مباشریّ): افعالی که از خود انسان به صورت مباشری می تواند صورت بگیرد.
2. افراد طولی: افعالی که دیگران به دستور و فرمان شخص انجام می دهند. که همان بحث اصولی«الامر بالامر بالشیء الامر بذلک الشیء» است.
اگر در اصول پذیرفته شد که «الامر بالامربالشیء»، «امر به همان شیء» است، در این صورت، این شخص با امر دیگری برای امر به معروف، آمر و ناهی می شود. بنابراین با امر به امر به معروف، فردی طولی برای امر به معروف و نه از منکر را امتثال نموده است.
با وجود این فرد طولی، در پیش روی این شخص، دو فرد برای امر به معروف قرار می گیرد: یکی خفیف تر (فرد طولی) و دیگری فردی شدیدتر (فرد عرضی). پس برای او، امر به معروف با مرتبه ی خفیف تر ممکن است و ادله ای که لزوم رعایت ترتیب را اثبات می نمود شامل این مورد نیز می شود و باید مرتبه ی خفیف هر چند که طولی است، انتخاب شود. برای اثبات لزوم ترتیب به دو دلیل تمسّک شد: یکی مذاق شارع که از مجموعه ی آموزه های شرع مقدّس به دست آمد و دیگری روایت «وَ لْیكُنْ أَحَدُكُمْ بِمَنْزِلَةِ الطَّبِیبِ الْمُدَاوِی».
وجه دیگری از راه تسبیب است؛ در توضیح این وجه باید گفت که برخی از افعال تسبیب پذیر نیستند؛ مانند اکل و شرب و ... دسته ی دیگر از افعال، تسبیب پذیرند، مانند خرید و فروش که از طریق وکالت انجام پذیر است که این فعل را هم به وکیل می توان نسبت داد و هم به موکّل که به آن فعل تسبیبی شخص می گویند.
مانند ﴿اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها﴾[2] که در این آیه، توفّی را به خداوند متعال بدون مجاز اسناد می دهد و در ﴿ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ﴾[3] به ملک الموت نسبت داده شده است.
در این بحث نیز، امر به معروف تسبیبی مصداق برای امر به معروف و نهی از منکر است. بنابراین دو فرد پیدا می شود: یکی مباشری بدون تسبیب ( که شدید است) و دیگری فرد تسبیبی ( که خفیف است)؛ با انجام فرد تسبیبی می تواند ترتیب را رعایت نماید. با این بیان نیز ایکال به غیر واجب می شود.
وجه سومی هم در این رابطه می توان بیان کرد که در جلسه بعد بدان پرداخته می شود.