97/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حبس - بررسی روایات حبس نساء /مرتبه ی سوم (یدی) /مراتب امر به معروف و نهی از منکر
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در رابطه با حبس به عنوان امر به معروف و نهی از منکر بود که آیا این نوع اعمال قدرت برای عموم مردم جایز است یا خیر؟ نتیجه ی بررسی ادله آن شد که دلیلی بر وجوب آن بر عموم در دست نیست بلکه دلیلی برای جواز آن نیز یافت نشد. روایات متعددی در مورد حبس زنان وارد شده است که اگر استدلال به این روایات تمام باشد، زنان از این عدم جواز استثناء میشوند. در جلسهی گذشته، این روایات نقل شد. در این جلسه به بررسی دقیق این روایات پرداخته میشود.
با بررسی روایات، میتوان به پنج یا شش[1] عنوان دست یافت:
«(1) كافى 5/ 337: محمّد بن يحيى عن عبد اللّه بن محمّد عن عليّ بن الحكم عن أبان بن عثمان عن عبدالرحمان بن سيّابة عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال: انّ اللّه خلق حوّاء من آدم فهمة النساء الرجال فحصّنوهنّ في البيوت.
849- 37248- (2) كافى 5/ 337: (محمّد بن يحيى عن عبد اللّه بن محمّد عن عليّ بن الحكم معلّق) عن أبان عن الواسطى عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال: انّ اللّه خلق آدم عليه السلام من الماء والطين فهمّة ابن آدم في الماء والطين وخلق حوّاء من آدم فهمّة النساء في الرجال فحصّنوهنّ في البيوت.»[2]
روایت هشتم این باب چنین است:
« 855- 37254- (8) الجعفريّات 94: بإسناده عن عليّ عليه السلام قال قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله النّساء عورة فاحبسوهنّ في البيوت واستعينوا عليهنّ بالعرى. »[3]
در این روایت از زنان تعبیر به «عورة» شده است. برخی عورة را به معنای شرمگاه گرفتهاند و بر همین اساس، گفتهاند همانگونه که پوشاندن عورة واجب و نگاه کردن به آن حرام است، پوشاندن بدن زنان حتی کف و وجهین واجب و نگاه کردن به ایشان حرام است. مگر آنکه مخصّصی بیاید و مقداری را از این حکم استثناء کند. مرحوم آقای بروجردی نیز چنین گفتهاند.[4]
اما باید گفت عورة ظاهراً به این معنا نیست چرا که از شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله نساء، شرمگاه هستند بلکه عورت یعنی چیزی که مردم از آشکار کردن آن حیا میکنند.[5] یعنی بدن زنان به گونه ای است که از آشکار شدن آن و عریان بودن آن خجالت کشیده میشود.
ولی سند این روایت، به دلیل آنکه در جعفریات است، ضعیف میباشد. همچنین در نوادر راوندی نیز آمده که یا مرسل است یا همان روایت جعفریات است که در هر دو صورت ضعیف است.
حدیث ششم این باب تعبیر به «فَاسْتُرُوا الْعورات» یا در نسخه ای دیگر «فَاسْتُرُوا الْعورات بالبیوت» شده است. این روایت را کافی، من لایحضره الفقیه و امالی شیخ طوسی ره، نقل کردهاند.
«853- 37252- (6) كافى 5/ 535: عليّ بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله النساء عىّ وعورة فاستروا العورات بالبيوت واستروا العىّ بالسكوت.»[6]
این روایت چون علی بن ابراهیم در طریق آن قرار گرفته، از آن تعبیر به «مصححه» یا «الحسن کالصحیح» است اما تحقیق آن است که جناب علی بن ابراهیم توثیق شدهاند و روایت صحیحه است.
عیّ ، در این روایت به معنای لکنت در زبان است [7] که برای درمان آن دستور به سکوت دادهاند یا سکوت خود زن که با سخن نگفتن این مشکل را برطرف کند یا اگر چیزی گفت در مقابل او باید سکوت اختیار نمود تا دیگر ادامه ندهد.
روایت هفتم باب چنین است :
«854- 37253- (7) الدعائم 2/ 214: عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أ نّه قال اتّقوا اللّه في النّساء فإنّهنّ عىّ وعورة، وانّكم استحللتموهنّ بأمانة اللّه، وهنّ عندكم عوان، فداووا عيّهنّ بالسكوت وواروا عوراتهنّ بالبيوت.»[8]
«وَ وَارُوا عَوْرَاتِهِنَّ بِالْبُيُوتِ» مواراة یعنی پنهان کردن، یعنی زنان را به وسیلهی خانهها پنهان کنید موارت المیّت، که دارد موارت المیّت فی التراب، یعنی او را در تراب پنهان بکنید.
اما این روایت در دعائم الاسلام است و روایات آن مرسل بوده و حجّت نیست.
در برخی روایات، امر به حبس کرده است اما ما یحتبس به یعنی مکانی که در آن حبس شود، ذکر نشده است مانند روایت سوم و چهارم باب که چنین است:
« 850- 37249- (3) العلل 498: أبى رحمه اللّه قال: حدّثنا سعد بن عبد اللّه عن محمّد بن الحسين ابن أبي الخطاب عن محمّد بن يحيى الخزّاز عن غياث ابن «1» أبى إبراهيم عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال انّ المرأة خلقت من الرجل وانّما همّتها من الرّجال فاحبسوا نساءكم وانّ الرجل خلق من الأرض وانّما همّته في الأرض.
851- 37250- (4) كافى 5/ 337: عدّة من أصحابنا عن أحمد ابن أبي عبد اللّه عن أبيه عن وهب عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال قال أميرالمؤمنين عليه السلام خلق الرجال من الأرض، وانّما همّهم في الأرض، وخلقت المرأة من الرجال وانّما همّها في الرجال احبسوا نساءكم يا معاشر الرجال.»[9]
یا معاشر الرجال یا خطاب به همهی مردم است که خیلی بعید است یا این که یعنی أولیاء و کسانی که وابستهی به هر نسائی هستند به آنها دارد خطاب میکند به اولیاء و سرپرستانشان خطاب میفرماید.
یک عنوان دیگری هم هست که در نامهی بسیار پر مضمون و پر محتوا و نسبتاً طولانی امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندشان یا امام حسن علیه السلام یا محمد حنفیه نوشتهاند و در نهج البلاغه نقل شده است[10] که بخشهایی از آن در کافی شریف هم نقل شده است و بخش مورد نظر را کافی نقل کرده است[11] ؛ مرحوم سید بن طاوس در کشف المحجّة از رسائل مرحوم کلینی نقل می کند.[12] (رسائل مرحوم کلینی الآن مفقود شده است. از جمله روایاتی که در رسائل مرحوم کلینی بوده، روایت «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَة..» است.)
حضرت در این نامه چنین میفرمایند:
«وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَاهُن»
اگر این دستور در ردیف دستورات گذشته باشد که به حبس زنان دستور میدهند، عنوان ششم میشود و اگر مفادش غیر از مفاد روایات سابق باشد به اینکه مفادش این است که آنها را محجوبشان کن تا دیگران به آنها نظر نکنند اما در روایات قبل می فرمودند خودشان را در ستر قرار بده تا به جامعه نیایند.
ظاهر این روایات با توجه به اوامر وارده شده در آنها، وجوب است اما به حسب استقرایی که صورت گرفته، کسی به صورت مطلق فتوای به وجوب نداده است بلکه دربارهی مفاد آن، نظریههای ذیل گفته شده است:
مرحوم علامه مجلسی رحمه الله، در مرآة العقول، ملتزم به وجوب شدهاند اما با این قید که خوف در وقوع فتنه باشد که در این صورت اگر خانمی عفیفه باشد و خوف وقوع فتنه در رابطه با او نباشد، رعایت به این روایات و حبس او واجب نیست؛ همچنین اگر نظر زنان به مردان را حرام باشد و چنین قولی پذیرفته شود، منع از خروج ایشان به جهت جلوگیری از نظر کردن به اجنبیّ لازم میشود و در غیر این صورت لازم نیست. ایشان چنین میفرماید:
«و يدل على لزوم منعهن من الخروج عن البيوت من غير ضرورة، إما وجوبا مع خوف الفتنة أو نظرهن إلى الرجال على تقدير الحرمة...»[13]
نظریهی دیگر التزام به وجوب و استثناء موارد ضرورت است بدین معنا که منع از خروج زن واجب است اما در موارد ضرورت شرعی یا عرفی مثل صله ارحام و تهیه ما یحتاج ضروری، خروج او مانعی ندارد. این نظر نیز از عبارت علامه مجلسی فهمیده می شود که فرمود : «و يدل على لزوم منعهن من الخروج عن البيوت من غير ضرورة».
در دو نظریه قبل در هیأت امر که دلالت بر وجوب میکرد، تصرّفی نشد و تنها ماده که تحصین و حبس و ... بود تقیید شد اما در این نظریه دست از دلالت هیأت، بر وجوب برداشته میشود و منع از خروج، مستحبّ مولوی میگردد.
علامه مجلسی یکی از احتمالهای در این روایات را همین استحباب مولوی قرار داده و میفرماید:
« أو استحبابا في غير تلك الصورة »[14]
مرحوم استاد آیت الله تبریزی نیز همین نظریه را اختیار کرده بودند، در صراط النجاة سوالی مطرح شده است :
«يستحب حبس المرأة في البيت فلا تخرج إلّا لضرورة، و لا يدخل عليها أحد من الرجال، نرجو أن توضحوا معنى هذه المسألة في بضعة أسطر، بالإضافة إلى شرح معنى «الضرورة» في هذه المسألة. كما نرجو بيان رأيكم المبارك في هذه المسألة الفقهية، و دمتم سالمين.»
ایشان در پاسخ به این سوال چنین فرمودند:
«ورد في الروايات المعتبرة: «إنما المرأة عيّ و عورة، فاستروا عيَّهن بالسكوت و عورتهن بالبيوت»، و غيرها من الروايات، و لذلك فينبغي للمرأة الجلوس في البيت و عدم الخروج إلّا لضرورة دينية كتعلم الأحكام الابتلائية في مجالس الذكر، أو إحياء مأتم أهل البيت عليهم السلام. أو ضرورة دنيوية كالعلاج أو صلة الرحم، و اللّه العالم.»[15]
برخی از بزرگان در مورد این روایات فرمودهاند که این روایت یک امر اخلاقی آدابی را بیان میکند حال ممکن است که به همان استحباب برگردد چرا که امور اخلاقی مستحب است. که در این صورت تفاوت این نظر با نظر قبل در این است این نظر موارد ضروریّ را استثناء نکرده است و در ضروریّات تزاحم صورت میگیرد و اگر ضرورتی برای زن پیش بیاید باید قواعد باب تزاحم جاری شود که مصلحت کدام بیشتر است.
نظر دیگر آن است که این امر مولوی نیست نه وجوبی و نه استحبابی بلکه امر ارشادی است و راه کاری برای حفظ کرامت و عفت و حیای زنان بیان کرده است همانگونه که برای حفظ مردان چنین امری دارند؛ مانند « فَكُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِ بَيْتِك»[16] و یا « الْزَمُوا بُيُوتَكُم»[17] .
وقتی برای مردان در خانه بودن بهترین است برای خانمها به طریق اولی بهرین خواهد بود . پس یک راهکاری را بیان میکند و لزومی ندارد ممکن است از راه دیگری حفظ زن صورت بگیرد.
از برخی از کلمات استفاده میشود که گویا عدم وجوب ابقاء در بیوت زنان، امری مسلّم و واضح بوده است و به قرینهی این اجماع باید روایات، به گونهای دیگر غیر از وجوب معنا شود.
در تقریرات مرحوم آیت الله بروجردی قدس سره چنین آمده است:
«و ثبوت عدم وجوب ابقائهنّ في البيوت لا يلازم عدم وجوب سترهن أصل»[18]
در تقریرات درس نکاح برخی از اساتید نیز به عدم وجوب تصریح شده است:
«مثلًا تعبير شده: «النّساء عيّ و عورة، فاستروا العورة بالبيوت» يا «فاحبسوهن فى البيوت» و امثال آن. اين احكامى كه بر عورت بودن زن متفرّع شده، بلا اشكال واجب و الزامى نيست و بيرون رفتن زن از خانه و امثال آن حرام شرعى نمىباشد (البته اگر حكم وجوب ستر را مطابق فتاوا رعايت كرده باشد) بنابراين روايات مزبور در صدد بيان يك حكم اخلاقى و يك اصل اوّلى اخلاقى (مستور بودن زن) مىباشد و به ما نحن فيه كه بحث الزامى شرعى مىباشد، مربوط نمىشود. به بيان ديگر، اين روايات دلالت بر مطلق كراهت خروج از بيوت براى زنان دارد كه برخى مراتب آن حرام و برخى ديگر مكروه مىباشد و عنوان جامع همان مطلوبيت ترك خروج از بيوت است.»[19]
احتمال دیگری در مورد بیوت وجود دارد که در جلسهی بعد بدان پرداخته میشود.