درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

95/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

مطالب اعتقادی که از قرآن کریم مورد صحبت بود بحثهایی به فضل الهی انجام شد و به مسأله اعجاز رسیدیم بعد از تذکر به اصل نیاز به پیامبر و نبوت عامه در تعیین پیامبر و مسأله نبوت خاصه گفته شد که از چیزهایی که تعیین کننده است و دلیل بر نبوت نبی و صداقت او است مسأله اعجاز است معجزه از کتب مختلف تعریف شد. از کتاب تجرید و البیان و نفحات الرحمن معنای معجزه به تعبیرهای نزدیک به یکدیگر گفته شد. باز هم بعضی از تعابیر هست که خصوصیت خاصی در آن تعابیر آمده آنها هم به عرض شما می‌رسد.

در ارتباط با اینکه معجزه چیست که دلیل صدق نبوت است در تفسیر مواهب الرحمن مرحوم آیت الله العظمی آقای سید عبد الاعلی سبزواری بعد از بیانات نسبتا مفصلی نتیجه می‌گیرند و اینکه معجزه چیست چنین می‌فرمایند «فحقيقة الإعجاز قدرة النفس الإنسانية على إيجاد ما يخرق به الطبيعة و العادة و التصرف في هذا العالم بما هو خارج عنه كل ذلك بإقدار من الله تعالى عليه لمصالح متعددة تقتضيها الظروف»[2] . آن جهت خاصی که در این تعبیر و این عبارت است که در عبارات گذشته نبوده این است‌که تصریح به این جهت کردند که معجزه بر اساس قدرت نفسانی نبی است انسانی که خدا به او قدرت نفسانی داده که می‌تواند بر خلاف جریان طبیعت و در جهت خرق اسباب و علل عادی در عالم تصرف کند.

 

سؤال: ..................

جواب: نه در ذیل آیه شریفه مربوط به معجزه بودن قرآن است ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ في‌ رَيْبٍ﴾[3] فلان است در ارتباط با همان اوائل به اصطلاح آیات مربوط به معجزه است.

 

پس این جور شد که در این عبارت خصوصیتی که ایجاب کرد بنده این عبارت را هم بخوانم این شد که در اعجاز مسأله تأثیر نفس نبی در جهت خرق عادت و علل طبیعی است بر اساس اقدار حضرت حق و عنایت الهی تکرار می‌کنم عبارت را که چنین فرمودند «فحقيقة الإعجاز قدرة النفس الإنسانية على إيجاد ما يخرق به الطبيعة و العادة و التصرف في هذا العالم بما هو خارج عنه» خارج از اسباب و علل این عالم است «كل ذلك بإقدار من الله تعالى عليه» به خاطر مصالحی که از جمله اثبات پیامبری آن است «لمصالح متعددة تقتضيها الظروف». که در اوقات مختلف آن مصالح ایجاب کرده خدا چنین عنایتی به این نبی نموده است.

و همچنین همین مطلب همین قید در الالهیات آیت الله سبحانی هم آمده ایشان هم به تفصیل این بحث را مطرح کردند مطالبی را گفتند در الهیات جلد دوم صفحه هفتاد و شش «فاتضح من جمیع ما ذکرنا من الآیات و الشواهد ان للمعجزة علة الهیة متمثلة فی نفوس الانبیاء» باز ایشان هم به این جهت توجه دادند که معجزه در ارتباط با نفس این پیامبر است و این ولی «فاتضح من جمیع ما ذکرنا من الایات و الشواهد ان للمعجزة علة الهیة متمثلة فی نفوس الانبیاء و ارادتهم القاهرة» اراده قاهره ای خداوند متعال به انبیاء عنایت می‌کند و کارهایی را به عنوان معجزه انجام می‌دهند بعد هم گفتند این چیزی نیست که به اصطلاح همیشه در جریان باشد بلکه در شرایط خاصی انجام می‌شود «و لیست ارادتهم هذا فوضویة» منظور از فوضویه یعنی این جور است که همیشه این به اصطلاح تفویض شده باشد «و انما لظهورها ظروف و شرایط خاصة» این هم عبارتی است که در الالهیات است، المیزان را هم عبارتش را خوانده باشم و بعد زمینه یک بحث نسبتا مهمی است که در جلسه بعد ان شاء الله صحبت می‌شود.

در المیزان صفحه هشتاد و یک و جلد یک بعد از مسائل بسیاری چنین نتیجه می‌گیرند «فقد تبين من الفصول السابقة» آن وقت توجه به این جهت می‌خواهند بدهند که مسأله اعجاز خارج از علل طبیعی همراه با ارادة الله نیست بر اساس علل طبیعی است که در نتیجه پاسخ اشکالی است که جلسه بعد ان شاء الله صحبت آن را می‌کنیم و نسبتا بحث مهمی است بعد از اینکه این را تذکر دادند که خود این جای حرف است که آیا این چنین است بالاخره جریان طبیعی در کار است یا اصلا جریان طبیعی در کار نیست حالا چه آن اراده نبی و ولی باشد و یا اینکه خیر ارادة الله صرفا باشد ولی جریان طبیعی آیا هست و یا نیست این بحث بعدی است بعد تا اینجا می‌رسد که «أن‌ المعجزة مستندة إلى‌ سبب‌ طبيعي‌ حقيقي بإذن الله و أمره إذا كان هناك تحد يبتني عليه صحة النبوة و الرسالة و الدعوة إلى الله تعالى»[4] معجزه در ارتباط با علل طبیعی است منتهی نه علل طبیعی که در اختیار خلق باشد در اختیار مردم باشد «أن‌ المعجزة مستندة إلى‌ سبب‌ طبيعي‌ حقيقي بإذن الله و أمره إذا كان هناك تحد يبتني عليه صحة النبوة و الرسالة و الدعوة إلى الله تعالى».

حالا دو تا کلمه امروز در تتمه این حرفها عرض می‌کنم تا ان شاء الله بحث بعدی در ارتباط با آن مشکله ای که اشکالی که در ارتباط با معجزه مطرح می‌کنند یک اینکه این قیدی که آمده در این دو تا تعبیر هم در مواهب الرحمن که عرض شد و قرائت کردیم که «فحقیقة الاعجاز قدرة النفس الانسانیة»[5] و همچنین در الالهیات که باز به عرض شما رسید «ان للمعجزة علة الهیة المتمثله فی نفوس الانبیاء» درارتباط با این مطلب که معجزه مبدا آن آن قدرت نفسانی نبی باشد بر این کار این مشکلی ندارد و موجبة جزئیه در مواردی می‌شود گفت که این‌چنین است ولی اینکه حتما معجزه چنین باشد به‌نظر نمی‌رسد کلیت داشته باشد چه اینکه در جریان حضرت موسی که عصای خودشان را انداختند و اژده‌ها شد آن این جور دارد که وقتی مأمور شدند که عصا را بیفکنند و افکندند و اژدها شد ^فَأَوْجَسَ في‌ نَفْسِهِ خيفَةً مُوسى‌%[6] این‌جور در ذهن من است که حضرت موسی وقتی که این عصا را انداختند ترسیدند اگر کار نفسانی و بر اساس قوت نفسانی خودشان این کار را انجام دادند دیگر ترسی ندارد معلوم می‌شود که آن جا نمی‌دانستند چه خواهد شد عصای خودت را بیفکن و افکندند و ماری چنین و چنان شد درست است که مواردی هم بر اساس این است که نفس نبی و ولی کاری صورت داده مشکلی ندارد ولی اینکه که کلیت داشته باشد که همه‌جا معجزه بر اساس آن قدرت نفسانی نبی است کلیت آن را عرض می‌کنیم که نمی‌فهمیم بلکه مواردی به نظر می‌رسد که هست که خیر به امر پروردگار کاری را انجام می‌دهد نبی، ولی و کاری انجام می‌شود بدون اینکه حالت نفسی او و قدرت نفسانی او نقشی در کار داشته باشد خوب پس این یک مطلب نتیجتا عرض می‌کنیم چنین چیزی مشکل ندارد یعنی اینکه قدرت نفس نبی مبدا آن معجزه باشد در بسیاری از موارد لا باس به ولی اینکه اساسا معجزه این باشد و همه جا این باشد همه جایی آن مورد تأمل است این یک تذکر.

تذکر دوم این است که در ارتباط با مسأله‌ای که گفتیم براساس علل طبیعی است طبق آنچه که از المیزان به عرض شما رسید این به خاطر پاسخگویی از این مسائل است که حالا مطرح می‌کنم تفصیل آن بعد و آن اینکه آیا معجزه بر خلاف قاعده قطعیه مسأله علیت نیست یکی از مسائل قطعیه در ارتباط با جریانها مسأله علی و معلولی و مسأله‌ای اینکه هیچ معلولی بی علت نمی‌شود صرف نظر از بحث خاص فلسفی از نظر ضرورت علی آن منظور نیست آن یک بحث خاص فلسفی است که آیا در عالم ضرروت علیت حاکم است آن را جای خودش عرض کردیم که خیر ضرورت علیت نیست علیت به معنای اینکه معلولی بی علت نیست هست و لی به معنای ضروری بودن آن نیست که وقت بحث آن هم نیست و جای بحث آن هم نیست ولی اینکه معلول بی علت نمی‌شود آیا معجزه‌ای که انجام می‌شود نقض این قانون قطعی که معلول بی علت نمی‌شود هر پدیده ای بایستی یک علتی داشته باشد نقض این قانون است یا خیر آن وقت بعضی خواستند این را حل کنند به این صورت که خیر اینجا هم قانون طبیعی در کار است ولی بعضی هم گفتند خیر قانون طبیعی نیست ولی معنای اینکه قانون طبیعی نیست این نیست که علت ندارد علت آن ماورای طبیعت که ارادة الله است

آن وقت در عبارتی که از المیزان خواندیم آن جهت اول را انتخاب کردند که علل طبیعی دارد همراه با ارادة الله که عبارت را خواندیم و جمله آخر مربوط به بحث این شد که «أن‌ المعجزة مستندة إلى‌ سبب‌ طبيعي‌ حقيقي بإذن الله و أمره إذا كان هناك تحد يبتني عليه صحة النبوة و الرسالة» ان شاء الله این یک کمی بحث مفصلی است که جا دارد بحث شود.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - مواهب الرحمان في تفسير القرآن (سبزوارى) ج‌1/117 حقيقة الإعجاز:.
[3] - سوره بقره: 23.
[4] - الميزان فى تفسير القرآن ج‌1/82 القرآن يسند المعجزة إلى سبب غير مغلوب.
[5] - مواهب الرحمان في تفسير القرآن (سبزوارى) ج‌1/117 حقيقة الإعجاز:.
[6] - سوره طه: 67.