95/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر قرآن کریم
﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]
از مسائل مهمهای که مناسب است با توجه به آیات شریفه قرآن و سایر مدارک وحیانی صحبت شده باشد در ارتباط با عنوان بحثی که داشتم و آن مطالب اعتقادی بود در قرآن کریم مسأله اعجاز گاهی در ارتباط با نبوت صحبت این میشود که اساسا انسان و جامعه انسانی چون مدنی بالطبع است یعنی خلقتش خلقتی است که اجتماعی است نیازمند به قانون و قواعد و برنامه است و بشر خود عاجز است از اینکه برنامه کامل برای انسانها ابلاغ کند آن گاه گفته میشود خداوند متعالی که انسان را این چنین مستعد آفریده است که بسیار بسیار قابل تکامل است او را رها نمیکند و برنامه جامع و کامل برای رشد واقعی او ابلاغ میکند و خود بشر هم که چنین توانایی ندارد بنابراین خداوند پیامبر میفرستد.
و قبل از اینکه بگوییم چه کسی را فرستاده است معلوم میشود بشر جامعه انسانی محتاج به پیامبر است این را گفته میشود معمولا نبوت عامه نیاز بشر به پیامبر تعیین این شخصیت که کی هست این نبوت خاصه است که ما ورود در این دو قسمت نکردیم در ارتباط با مثبت رسالت و نبوت مدعی نبوت عرض شد که معجزه لازم است و بعد تعریف معجزه گفته شد تا اینجا یک کلمه عرض کنم ان شاء الله این بحث از جهاتی مهم است جلسات بعد آن یک کلمه خیلی کلمه کوتاه و مفیدی است در ارتباط با این که خداوند متعال برای جامعه انسانی پیامبر بقرستد و قوانینی ارائه بدهد آن یک کلمه کوتاه بسیار جامع مفید این است که آن کس که تشریع کار او است تکوین هم حق او است و هم کار او است آن کسی که ایجاد کرده است او میداند چه ایجاد کرده است و برای رشدش چه باید بکند چه برنامه ای برای او مفید است آن کس که خلق کرده است برنامه ریزی هم هم حق او است و هم کار او است و کار دیگران نیست چرا؟ چون او است که به تمام زوایای وجودی افراد به همه خصوصیات نفسانی افراد به همه مسائل گوناگون در ارتباط با رزائل و فضائل اخلاق در ارتباط با همه شوون اخلاق او چون خلق کرده است آگاه است حالا که چون او خلق کرده است آگاه تر از همه کس در ارتباط با مسائل سعادت بخش نسبت به این مخلوق است که ذات مقدس حضرت حق است بنابراین آن که تکوین کار او است تشریع هم حق او است و هم کار او است یعنی هم او حق دارد این کار را بکند و هم دیگران نمیتوانند این کار را بکنند به خاطر اینکه موجودات و انسانها که مورد بحث هستند اینها خودشان به همه جهات مربوطه نمیتوانند واقف باشند در نتیجه نمیتوانند برنامه ریز باشند و در نتیجه حق این کار را ندارند. خب پس تا اینجا در ارتباط با مدخل مختصری مربوط به مسأله اعجاز از جهت اینکه اصل نبوت لازم و تعیین پیامبر هم از طرف خداوند متعال به خاطر این دو سه کلمه کوتاه که عرض کردم.
حالا در ارتباط با معجزه چیست یک تعریف برای معجزه گفته شد تعریفهای متعددی گفتهاند مختصری با هم تفاوت دارد ولی عموما تعریفی کردند که مطلب را رساندهاند آن تعریفی که از تجرید الاعتقاد خواندیم از کشف المراد یک تعریف است یک تعریفی از البیان مرحوم آیت الله العظمی خوئی خواندیم که بحث اعجاز را ایشان به احسن وجه ورود پیدا کردند و آن این بود که مدعی منصب الهی کاری انجام دهد که دیگران از انجام آن کار عاجز و آن کار دلیل صدق او است در ادعای نبوت معجزه این است یک کاری که این مدعی نبوت انجام بدهد که دیگران نمیتوانند انجام بدهند همه بشر عاجز هستند از انجام مثل آن شاهد بر نبوت او هم است.
خب پس اولا در ارتباط با کسی است که مدعی نبوت است پس یعنی اگر کسی مدعی نبوت نیست یک کاری کرده که هیچ کس نمیتواند آن کار را بکند اما مدعی نبوت نیست چون مدعی نبوت نیست و کارش گر چه به گونهای است که دیگری نمیتواند انجام بدهد این خودش هم مدعی نبوت نیست دیگر مسألهای نیست یعنی به آن نمیگوئیند معجزه این را معمولا کرامت به آن گفته میشود مثلا یکی از افراد به خاطر هر جهتی که حالا جهت الهی آن را بگیریم به خاطر خوبی و پاکی و پاکیزگی و تقوی و عبودیت کسی مرده است میگوید پا شو پا میشود به تصدیق تمام اطباء این دیگر خوب شدنی نیست در حال کمائی است که عن قریب تمام میکند میآید کنار بستر او میگوید پا شو پا میشود این کاری کرده که دیگران نمیتوانند بکند اما مدعی اینکه من پیامبر هستم نیست این معجزه نیست پس مدعی نبوت باشد یک، دو کار کاری باشد که دیگران نمیتوانند انجام بدهند سه شاهد صدق نبوت او هم باشد.
حالا گاهی میشود که کاری کرده که کسی دیگر نمیتواند انجام بدهد مدعی نبوت هم است شاهد صدق نبوت او نیست مثل چی؟ معروف است در همین کتابهای کلامی و تفسیری هم آوردند مسیلمه کذاب گفت من پیامبر هستم دلیل بر پیامبری تو چی هست؟ گفت این چاه کم آب کم آب چاه کم آب دارد من آب دهانم را میریزم در چاه این پر آب میشود مملو از آب میشود گفتند خوب بیا انجام بده این آمد و این کار را کرد آب دهانش را ریخت در این چاهی که کمی آب داشت دیدند همان آب کم هم خشک شد هیچی دیدند همان هم تمام شد خوب مدعی نبوت است کاری هم کرده که دیگران نمیتوانند بکنند آب دهانش را انداخته این آب خشک شده دیگران این کار را نمیتوانند بکنند اما این شاهد صدق نبوت او نیست چرا؟ چون کار بر خلاف آنچه که به عنوان معجزه میخواسته انجام بدهد شده است بر خلاف آن است.
بنابراین این یک تعبیر نسبتا تعبیر جامعی است در ارتباط با مسأله اعجاز که اعجاز عبارت شد از انجام دادن مدعی نبوت کاری را که دیگران از انجام به مانند آن عاجز هستند و به گونهای است که شاهد صدق نبوت آن است تا ان شاء الله ان قلت و قلت ها و صحبتهای دیگر که لازم است بعد انجام بدهیم.