درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

94/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

در ارتباط با آیات اعتقادی قرآن کریم مباحثی مطرح شد چهارمین بحثی که مورد صحبت قرار گرفت مسأله ملائکه و فرشتگان است آیاتی از قرآن مجید قرائت شد بعضی از روایات هم در این مورد به عرض شما رسید که اجمالا فرشته ها دارای اصنافی مختلفی وظائف گوناگونی و در رفت و امد هستند در ارتباط با مسائل خلقت هم مسائل تکوینی و هم مسائل تشریعی و برای انها مقامات خاصه ای است و هر گروهی در یک درجه خاصی و اطاعت می‌کنند خداوند متعال را بی عصیان خصوصیات آنها به تفصیل هم از جهات مأموریتشان و هم از نظر جهات خلقتشان در روایات به وفور تعریف شده است و بیان شده است مسأله مهمی که در ارتباط با فرشته های جای تذکر بوده و تذکر داده شده و ادامه پیدا می‌کند ان شاء الله این است که این موجودات ممتاز مهم و دست اندر کار جریانهای خلقت به صورتهای گوناگون اینها اجسام لطیفه نورانی هستند و یا اینکه مجرد هستند.

عبارتی از تفسیر المیزان جلد هفدهم قرائت شد که بخشی از آن عبارات تبیین خصوصیات فرشته ها است و به صورت بسیار لطیف و مطبوع و مطلوبی مطلب را بیان کرده‌اند ولی در تتمه آن بحث قرائت شد که نتیجه گرفتند «و من هنا يظهر» بعد از اینکه برای آنها مقامات معلومی است درجات مختلفی است و اینها دست اندر کار کائنات هستند «يظهر» که اینها اجسامی نیستند و منزه هستند از جسم بودن و ماده بودن «عن المادة الجسمانية»[2] منزه هستند این چنین است مسأله و یا خیر؟ در ارتباط با این قسمت یک حدیث هم که قرائت شده از پیامبر اکرم ما ان شاء الله به عرض شما می‌رسد و بقیه مطالب.

در ارتباط با این بخش مورد اختلاف مرحوم علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه ادعای اتفاق امت اسلامی خاصه و عامه را بر این دانشتند که ملائکه اجسام لطیفه‌ای هستند و نورانی هستند و مجرد نیستند و گفتیم تعبیر تندی هم در ارتباط با فلاسفه دارند که اینها خودشان را وارد کردند در میان مسلمین به خاطر تخریب اصول دین. حالا از همین بخش از بحار مطلب ایشان به عرض شما می‌رسد و بعضی از دیگران از مشاهید اهل کلام هم ان شاء الله صحبت آن می‌شود.

و قبل از اینکه بیان ایشان را بخوانیم این جمله را هم به عرض شما برسد مناسب است که در همین بحار جلد پنجاه و نه صفحه صد و هفتاد و یک این چنین دارند که «الْإِحْتِجَاج‌» بعد از حضرت عسکری نقل می‌کنند «فِيمَا احْتَجَّ رَسُولُ الله‌ عَلَى الْمُشْرِكِين‌» در ارتباط با احتجاج و بحث وجود مقدس پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی «عَلَى الْمُشْرِكِين‌» چه فرمودند؟ «وَ الْمَلَكُ‌ لَا تُشَاهِدُهُ‌ حَواسُّكُم‌» فرشته را شما حواغس شما درک نمی‌کند «لِأَنَّهُ مِنْ جِنْسِ هَذَا الْهَوَاء» ولی تصریح به این جهت شده که جسمانی است منتهی جسمی لطیف نورانی «لِأَنَّهُ مِنْ جِنْسِ هَذَا الْهَوَاءِ لَا عِيَانَ مِنْه‌» مشخص نیست دیده نمی‌شود «وَ لَوْ شَاهَدْتُمُوهُ» حالا در ارتباط با بحثی است حضرت به مشرکین می‌فرمایند «وَ لَوْ شَاهَدْتُمُوهُ بِأَنْ يَزْدَادَ فِي قُوَى أَبْصَارِكُم‌» به اینکه خدا نیروی چشم شما را تقویت کند که ببینید یا آنها تجسمی پیدا بکنند که باز دیده شوند تجسمی که در حد رویت معمول باشد «وَ لَوْ شَاهَدْتُمُوهُ بِأَنْ يَزْدَادَ فِي قُوَى أَبْصَارِكُمْ لَقُلْتُمْ لَيْسَ هَذَا مَلَكاً بَلْ هَذَا بَشَر»[3] باز شما جور دیگر فکر خواهید کرد که از این بیان هم به خوبی مشخص و به صراحت معین است که حضرت فرمودند که اینها «مِنْ جِنْسِ هَذَا الْهَوَاء».

و اما عبارتی که خواندم از مرحوم علامه مجلسی صفحه دویست و دو آخر صفحه شروع می‌شود در همین جلد پنجاه و نه «تکملة اعلم انه اجمعت الامامیه بل جمیع المسلمین» نه تنها خاصه بلکه حتی عامه «الا من شذ منهم» مگر افراد نادری. «تكملة اعلم أنه أجمعت‌ الإمامية بل جميع المسلمين إلا من شذ منهم من‌ المتفلسفين الذين أدخلوا أنفسهم بين المسلمين‌ لتخريب أصولهم» برای تخریب اصول مسلمین خودشان را وارد کردند در جمع مسلمانان «و تضییع عقائدهم» و برای اینکه عقائد مسلمین را تضییع کنند ضایع کنند خراب کنند الا اینها که اینها گفتند «و تضييع عقائدهم على وجود الملائكة و أنهم أجسام لطيفة نورانية أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنى‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ‌ و أكثر قادرون على التشكل بالأشكال المختلفة و إنه سبحانه يورد عليهم بقدرته ما يشاء من الأشكال و الصور على حسب الحكم و المصالح و لهم حركات صعودا و هبوطا» اینها در رفت و آمد هستند «و كانوا يراهم الأنبياء و الأوصياء ع» انبیاء و اوصیاء اینها را می‌دیدند «و القول بتجردهم و تأويلهم بالعقول و النفوس‌ الفلكية و القوى و الطبائع و تأويل الآيات المتظافرة و الأخبار المتواترة تعويلا على شبهات واهية و استبعادات وهمية زيغ عن سبيل الهدى» اینکه این همه آیات و روایاتی که کاملا در این معنی ظهور جدی دارد اینها رفت دارند آمد دارند انبیاء و اولیاء اینها را می‌بینند میهمان حضرت ابراهیم می‌شوند صحبت می‌کنند و از این قبیل مسائلی که فراوان در وحی آمده است اینها را به خاطر شبهاتی که در ذهن آنها است بگویند خیر اینها همه را باید تأویل بکنیم و بگوییم که این فرشته ها همان عقول مجرده هستند همان نفوس فلکیه هستند چنین کاری «زيغ عن سبيل الهدى و اتباع لأهل الجهل و العمى‌» این تبعیت کردن از گمراهان است.

نقل می‌کنند از محقق دوانی نیز «قال المحقق الدواني في شرح العقائد الملائكة أجسام لطيفة قادرة على التشكلات المختلفة و قال شارح المقاصد ظاهر الكتاب و السنة و هو قول أكثر الأمة أن الملائكة أجسام لطيفة نورانية قادرة على التشكلات بأشكال مختلفة كاملة في العلم و القدرة على الأفعال الشاقة» قدرت فراوان و توانایی بسیار دارند «شانها الطاعه» شأن آنها هم اطاعت کردن از خداوند متعال است «و مسکنها السماوات» اساس جایگاه آنها هم آسمانها است «هم رسل الله تعالى إلى أنبيائه و أمناؤه على وحيه‌ يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ‌» از تسبیح خسته نمی‌شوند «و لا يَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ‌» وضع انها این است این که نزد امت اسلامی این هستند.

«و قال الملائكة عند الفلاسفة هم العقول المجردة و النفوس الفلكية و يخص باسم الكروبيين ما لا تكون له علاقة مع الأجسام»[4] بعضی از انها که کروبی به آنها می‌گویند آنهایی هستند که آن قدر در عالم قدس و مجرد هستند که تأثیری در وضع این عالم ندارند در وضع خودشان هستند جمع آنها موثر در این عالم هستند تأثیر گذار در این عالم هستند جمعی تأثیر گذار در این عالم نیستند اسم آنها کروبیین است.

خب پس مشخص است به خوبی معلوم است که فلاسفه در این مورد چه گفتند و به طور کلی عموم و اکثریت نزدیک به اتفاق امت اسلامی چه چیز گفتند فرشته ها ملائکه اینها اجسام لطیفه هستند و نورانی لطیف بسیار لطیف این تعبیری که از پیامبر اکرم عرض کردم که «مِنْ جِنْسِ هَذَا الْهَوَاء» و اما در ارتباط با بیاناتی که از فلاسفه رسیده است خیر اینها همان عقول مجرده هستند و نفوس فلکیه عرض کردم که این تعبیری که ایشان کردند به نظر حقیر تعبیر ایشان جلسه قبل هم که اشاره کردم تعبیر تندی است به خاطر اینکه حالا استثناءا اگر چنان چه افرادی از فلاسفه اینها نیت سوئی داشته باشند و اثبات بشود نیت سوئی به قرائنی آن جای خودش محفوظ است ولی حقیر به ذهنم این جور می‌آید که اینها البته نتیجه کارشان این شده باشد که رد بسیاری از مسائل وحیانی تشکیک هایی به گونه‌ای صحبت کردند که نسبت به آن مسائل حرفهایی گفتند که جمعی را در مسیر دیگری قرار دادند و در حقیقت به ضلالت جمعی رفتند بحث آخری است که در اثر اشتباه کاری خودشان یعنی به خاطر اینکه در جهت تحقیق بودند تحقیقات خودشان و افکار خودشان غفلت کردند از اینکه عقول بشری عقول ناقصه است و همه چیز را نمی‌تواند بفهمد و بر همان تفکرات خودشان بسنده کردند و در نتیجه به اشتباهات بسیاری و اشتباهات بزرگی هم حتی گرفتار شدند این جای خودش تا اینجا مشخص است اما اینکه «أدخلوا أنفسهم بين المسلمين‌ لکذا» این «أدخلوا أنفسهم بين المسلمين‌» این یک مقداری مطلبی است که تند است مگر موارد خاصی قرائنی داشته باشیم مسأله آخری است.

پس جمعی خواستند این عبارت را این جور توجیه بکنند که چون نتیجه کار آنها این شده چنین گفته شده است ولی بنده عرضم این است که بالاخره گفته شود که نتیجه کار آنها این شده نه این که با این تعبیر گفته شود و در پاورقی هم این تذکر را دادند و ایشان البته دو تا مطلب دیگر را اضافه کردند در پاورقی که بعد اگر بحار را نگاه کنید خوب است یکی اینکه در ارتباط با اینکه فلاسفه چنین گفتند این را تصدیق می‌کنند که فلاسفه این چنین گفتند ولی فلاسفه که این چنین گفتند حرف آنها بخشی باطل است آن چنان که علم روز اثبات کرده که فلکی در کار نیست افلاکی نیست تا نفوس داشته باشد تا گفته شود ملائکه یعنی عقول مجرده و نفوس فلکی نسبت به نفوی فلکی که باز نفوس فلکی و افلاک هم در ارتباط با عقول تلازم دارد بحث آنها در فلسفه حدودا با پیش روی علم جدید علوم با پیشروی علوم علم جدید به آن جا رسیده که در فضایی که افلاکی که فلاسفه بیان کردند وجود ندارد باطل شده این افلاک از نظر علم جدید باطل شده و در نتیجه تطبیق کردن با آنها معنی ندارد این را به این صورت گفتند و درست هم گفتند و فکر می‌کنم که پاورقی از جناب آقای مصباح یزدی باشد.

و اما مطلب دیگری که بعد گفتند، گفتند اینکه در بعضی از موارد تطبیقات آنها نادرست باشد سبب نمی‌شود که ما این جوری تند با اینها برخورد بکنیم بلکه بعد یک مقدار گفتند خب خیلی جاها خیلی چیزهای خوب هم گفتند مهم هم گفتند که خوب خیلی جاها گفتند باز موجبة جزئیه را باز بنده عرض می‌کنم بله بعضی از موارد حرفهای خوب هست اما عبارات به گونه‌ای است که اکثر صحبتهای آنها درست باشد و چنین باشد و چنان باشد نه اکثر صحبتهای آنها چنین و چنان نیست بلکه اکثر صحبتها از توحید گرفته تا معاد به واقع این چنین است که همسوی با بسیاری از مسائل مهمه‌ای که در وحی است نیست این اجمالا در بحث فرشته ها تا بعد ببینیم انها که چنین گفتند دلیلی برای حرف آنها مثل المیزانی که فرمودند دلیلی آوردند یا نیاوردند این «و من هنا يظهر» از کجا ظاهر می‌شود صحبت آن را ان شاء الله بعد خواهیم کرد.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - الميزان فى تفسير القرآن ج‌17/13 (كلام في الملائكة).
[3] - بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‌56/171 باب23 حقيقة الملائكة و صفاتهم و شئونهم و .....
[4] - بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‌56/4-202 باب23 حقيقة الملائكة و صفاتهم و شئونهم و .....