درس تفسیر استاد سیدجعفر سیدان

94/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر قرآن کریم

 

﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‌ هِيَ أَقْوَمُ﴾[1]

مباحثی تا کنون به فضل الهی با توجه به همین که بحث تفسیر هفته یک روز آن یک روز هم فرصت کم است و تاخیر بنده بسیار البته امروز ترافیک یک مقدار غیر معمولی بود در مسیر ما و در هر حال با این حال در موارد مختلفی مباحثی از مباحث اعتقادی قرآن کریم تا کنون به فضل الهی مطرح شده است بحث آخر مسأله قیامت و مسائل مربوط به قیامت بود که حدودا مسائل مهمه مربوطه گفته شد به نظر رسید از مسائلی که مناسب است در این بحث و لو به اختصار مورد صحبت باشد مسأله شفاعت است که از مسائل مربوط به عالم بعد است و معمولا گفته می‌شود در ارتباط با قیامت و پس از حشر است حالا در حدی که مناسب به نظر برسد ان شاء الله صحبت خواهد شد در مسأله شفاعت کلمه کوتاه مربوط به شفاعت معنی شفاعت است.

جواب سؤال: دیگر تجسم اعمال به قدر ضرورت صحبت شد و بعضی از کتب مربوطه هم اشاره شد ظاهرا اساس مطلب به عرض رسید بله آن بحث آخری بود که قبل از تعطیلات مورد صحبت بود.

در مسأله شفاعت معنای شفاعت که خوب از نظر لغوی و آنچه که مطرح است در مسائل دینی که یعنی چه که در کلمه کوتاهی گفته می‌شود و بعد آیا شفاعت در قیامت هست یا نیست؟ دلیل‌های کسانی که گفتند شفاعتی در کار نیست از قرآن در مقابل دلیل‌هایی که از قرآن برای اثبات شفاعت است و بعد نتیجه گیری و دیگر اینکه چه کسی بر فرض اینکه شفاعت باشد که هست می‌تواند شفاعت کند و اصالتا و مع الاذن مسأله شفاعت چگونه است و باز برای چه کسانی است شفاعت چه کسانی شفاعت می‌کنند چه کسانی شفاعت می‌شوند و در ارتباط با چه نواقص و گناهان شفاعت می‌شود در ارتباط با چه چیزهایی مطرح است و همچنین در این بحث مناسب است که بحث شود که اشکالاتی که بر شفاعت شده که نسبتا اشکالاتی متعددی شده و بعضی از آنها یک سر و صورت علمی دارد بیان اشکالات و پاسخ شفاعت و ضمنا رواراتی که در مسأله شفاعت رسیده است که مناسب همین است که در همان بحث آیات روایات هم ان شاء الله صحبتش بشود.

حالا در ارتباط با کلمه شفاعت شفع در مقابل وتر در استعمالات فراوان مطرح است به معنای زوج گفته می‌شود «أ شفع ام وتر؟» یعنی زوج است یا فرد است؟ پس در لغت شفع به معنای زوج و همراه شدن چیزی با چیزی که در نتیجه زوج می‌شود فرد بوده با ضم چیزی به آن زوج خواهد شد «صيره شفعا ای صيره زوجا» و در اصل لغت به معنای کمک هم آمده است که اعانت کرد کمک کرد معین کاری قرار گرفت کسی گفته می‌شود شفیع شد این معنی لغوی شفاعت که در کتب لغت آمده است و آنچه که در اصطلاح مباحث کلامی مباحث قرآنی مباحث حدیثی و دینی مطرح است شفاعت وساطت است در ارتباط با نفع مورد نظر و جلب منفعت و یا دفع ضرر گفته می‌شود که فلانی شفاعت کند در این کار یا در قیامت شفاعت مطرح است یعنی به خاطر دفع ضرر و زیان کیفر در ارتباط با اعمال شفاعتی مطرح است که نتیجه آن دفع ضرر است و یا نتیجه اش جلب منفعت است با شفاعت مقامات بیشتر عنایات بیشتر نصیب کسی شود.

از نظر مباحث کلامی و مباحث دینی و به اصطلاح آنچه که مطرح است در بحثهای روایی و حدیثی این است حقیقت شفاعت این می‌شود که تعبیری در تفسیر المیزان است تعبیر جامعی است و از تفاسیری که در این بحث مبسوط بحث شده چند تا تفسیر است که مبسوط بحث کردند یکی تفسیر فخر رازی است مفاتیح الغیب خیلی مفصل بحث کرده است یکی هم تفسیر المیزان خیلی مفصل بحث شده است و همچنین از مواردی که بحث شده به تفصیل و به تفصیل بحث شفاعت در بحار است تا آن‌جا که من یک وقتی برخورد نسبتا مفصلی داشتم این سه مرکز بحث چیزی برای این بحث فرو گذار نکردند یعنی هر سه منبعی که اشاره کردم که بحار شریف باشد و تفسیر المیزان باشد و همچنین تفسیر فخر رازی همه مباحث مربوطه از نظر لغوی از نظر مباحث مختلف دیگر و اشکالات مربوطه و شقوق مربوطه در این سه منبع آمده است.

و در هر حال این عبارت در ارتباط با اینکه شفاعت یعنی چی و مقصود از شفاعت چیست عبارت کوتاه مناسبی است‌که «فحقيقة الشفاعة التوسط فی ايصال نفع او دفع شر» آن وقت آن هم «بنحو الحکومة دون المضادة»[2] این شفاعت به عنوان اینکه تضادی می‌خواهد پیدا کند با کسی یعنی شفیع می‌خواهد در ارتباط با این مسأله تضاد پیدا کند با شخصی یا چیزی خیر بلکه به عنوان این است که حکمی در این جهت باشد.

حالا به هر صورتی مسأله اینکه شخص شفیع می‌خواهد به عنوان مغالبه دیگری تضاد با دیگری می‌خواهد در جریان بگیرد نیست بلکه به عنوان ارتباطاتی است که هست و تناسب هایی که هست خوب این هم مشخص است پس خود مسأله شفاعت مشخص است آیات مربوطه را که نگاه کنیم که دیگر حالا امروز به نقل خود آن آیات هم طبعا نمی‌رسیم همین قدر شروع کرده باشم اشاره به این یک کلمه می‌کنم و کفایت می‌کند بعضی از آیاتی که در ارتباط با نفی شفاعت به ذهن می‌رسد احتمال دارد که همین قدر هم احتمال که داشت کفایت می‌کند برای اینکه استدلالی به آن نشود بعضی از آیاتی که برای نفی شفاعت به نظر می‌رسد که مطرح باشد اصلا در ارتباط با مسأله مرگ است یعنی به حکم حدیثی که در ذیل آن است از بحث شفاعت خارج است بعضی از آیاتی که خیلی صریح به گونه‌ای که انسان وقتی نگاه کند فکر می‌کند که اصلا این قابل توجیه نیست قابل تقیید نیست و آن این آیه شریفه است آیه‌ای که در سوره مبارکه بقره است بله که (وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ)[3] گر چه اگر در ارتباط با روز قیامت باشد و مربوط به مسأله مرگ نباشد باز مطالبی که در ارتباط با جمع آیات مطرح است نسبت به این آیه هم جاری است مشکلی نداریم ولی با توجه به این احتمال این آیه در مسیر تضاد با آیات دیگر نیست با این معنی یعنی چون در مسأله شفاعت نیست در مسأله مرگ است و الا اگر در مسأله شفاعت به معنای وساطت در قیامت باشد باز هم مشکل نداریم یعنی می‌شود از آیات نافیه که بعد در مقابل آن آیات مثبته هم بسیار و جمع آن به این خواهد شد بالاصاله برای خدا است و بس و به اذن پروردگار برای غیر خداوند متعال هم ثابت است که ان شاء الله صحبت آن خواهد شد ولی اگر چنان چه بعضی از آیات به این گونه‌ای بود که عرض کردم که مربوط به مرگ بود اصلا از بحث خارج می‌شود که این آیه از آیاتی است که در بعضی از احادیث دارد که مربوط به مرگ است مسأله مرگ است که این چنین است که (وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً) هیچ کس نسبت به هیچ کس نمی‌تواند که کاری انجام بدهد در ارتباط با او نقشی داشته باشد (وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ) شفاعت او پذیرفته نمی‌شود (وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ) در مقابلش چیزی بخواهد بگیرد و عوضی در کار باشد خیر (وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ) جمعی بخواهند او را کمک کنند قوم و قبیله ای داشته باشد بتوانند کاری صورت بدهند خیر مسأله مرگ مسأله‌ای است که هیچ قابل هیچ گونه بدلی عوضی وساطتی کمکی نخواهد بود بلکه (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ)[4] حالا ان شاء الله این مباحثی که اشاره کردیم به فضل الهی صحبت آن خواهد شد.


 


[1] - سوره اسراء: 9.
[2] - الميزان فى تفسير القرآن ج‌1/159 ما هي الشفاعة؟.
[3] - سوره بقره: 48.
[4] - سوره آل عمران: 185.