88/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احتجاج امام رضا / با سليمان مروزى (بداء)/
﴿يَمْحُو اللهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَاب﴾[1]
مورد بداء
در بحث بداء تقرير آخری كه مطرح شد توضيحی در جهت مورد بداء با توجّه به آنچه گفته شد به عرضتان میرسد كه مورد بداء از مواردی كه در ارتباط با ذات مقدّس حضرت حقّ مطرح است چه موردی است؟ با توجه به اين كه علم ذات مقدّس حضرت حقّ لايتناهی و نسبت به همه چيز و نقيض همه چيز و بدون تعيّن ذات مقدّس حضرت حقّ آگاه و در ارتباط با همهی آنچه كه علم حضرت حقّ در ارتباط با آنها گفته میشود بی نهايت و بی تعيّن است، بخشی از آنها را اصلاً حضرت حقّ تقديری مشيّتی إرادهای نسبت به آنها نفرموده و به عبارت ديگر تعيّن آنها كه به مشيّت و إرادهی حضرت حقّ و رأی حضرت حقّ است كه میگفتيم علم موجب تعيّن نيست، إطلاق دارد. رأی حضرت حقّ است مشيّت إلهی است كه تعيّن بخش است. بخشی از همان معلوماتی كه حضرت حقّ عالمٌ بلا معلوم كه وجود خارجی ندارد به هيچ صورت، اصلاً مورد مشيّت قرار نگرفته است.
بخشی مورد مشيّت قرار گرفته است برای آنها تعيّنی بناست كه تحقّق داشته باشد و مشيّت نسبت به آنها تعلّق گرفته است و به تمام معنا همهی خصوصيّاتشان تقدير شده است يعنی با تعبيرهای روايی كه مشيّت و إراده و قدر و قضاء و همهی اينها در ارتباط با آنها قرار است انجام شود به تدريج، كه به تدريج هم انجام میشود، فرمان صادر شده و فرشتهها هم مثلاًدر ارتباط هستند يا به طور كلّی تقديراتی كاملاً مشخص، كه تحقّقش در خارج البته به تدريج است و اعلام هم شده است و إبلاغ هم شده است، يا إبلاغ هم كه شده باشد إراده فرموده حضرت حقّ كه تغييری تبديلی ندهد حتمی است. اين هم يك بخش.
و بخش ديگر اين كه تقدير شده با همهی خصوصيّات با همهی جزئيات تقدير شده، ولی مطلق است در ارتباط با مسئلهی حتميّت، حتميّتی مطرح نيست بلكه به نحو إطلاق تقدير شده است بدون اين كه قرار حتميّت باشد. اين سه بخش.
بخشی هم تقدير شده نه با همهی خصوصيّات به گونهای است كه اصل جريان تقدير شده خصوصيّاتش خير. از باب مثل عرض میكنم اصل ظهور حضرت بقيّه الله ارواحنا فداه تقدير شده ولی خصوصيّاتی از قبيل اين كه چه زمان اين تقدير نشده باشد. چون قرار شد علم كه باشد به انحاء لايتناهی تعيّن به مشيّت وابسته باشد با اين مبنا. اصل جريان تقدير شده است مورد مشيّت است ولی بعضی از خصوصيّات خير. مثل اين مثالی كه عرض كردم.
پس از نظر تقسيم حدوداً چهار تقسيم شد. يك بخش اصلاً مورد تعلّق إراده و مشيّت قرار نگرفته باشد. بخشی مشيّت و إراده تعلّق گرفته است با همهی خصوصيّات و همهی جوانب و قرار حتميّتش شده است. سه بخشی تقدير شده با همهی خصوصيّات و قرار حتميّت نشده است. چهار بخشی از مسائل مربوطهاش تقدير شده است و نسبت به بعضی از مسائل مربوطهاش تقدير نشده است.
بداء كجاست؟ بداء در قسم سوّم است.
سائل:.....
استاد: بلكه از جهتی كه مورد نظر هست زير مجموعهی اول قرار میگيرد. چرا؟ داريم میگوييم كه بخش اوّل اين بود كه اصلاً مشيّتی نسبت به آن معلومات تعلّق نگرفته باشد. نظامهای لايتناهی برای اين عالم در ارتباط با علم حضرت حقّ وجود دارد. اين يك نظامی است كه در جريان است. نظامهای لايتناهای ديگر. ولی نظامی كه مورد تعلّق مشيّت قرار گرفته است اين نظام است.
آن نظامهايی كه معلوم حضرت حقّ است با همان علم بلا معلوم، مورد مشيّت قرار نگرفته است، مورد تقدير نيست، طبيعتاً مسئلهی بداء هم سالبه منتفی است به إنتفاء موضوع. در مورد دوّم كه تقديرات با همهی جزئيّاتش مشخص شده است و حتميّت هم به آن داده شده است آنجا هم بديهی است كه بداء نيست.
در قسم اول از باب اين كه اصلاً به تعبيری سالبه منتفی به إنتفاءموضوع است، موضوعی نيست برای اين كه مسئلهی بداء مطرح بشود يا نشود. بخش دوّم هم بداء نيست از باب اين كه عكس آن است و همه چيزش مشخص است و قرار حتميّت شده؛ لذا باز بدايی در كار نيست.
قسم چهارم كه گفتيم كه بخشی تقدير شده بخشی خير از قبيل اصل ظهور كه تقدير شده باشد اما زمانش خير. چون تقدير نشده بخش تقدير نشدهاش در حقيقت مربوط به بخش اوّل میشود. يعنی از همان قبيل میشود كه زمينهای برای بداء نيست، مسئلهی بداء راه ندارد، تقديری نشده است.
سائل:.....
استاد: بله وقتی خودش به اين صورت است كه دو بخش شده است، بالنتيجه يك چيز خاصّی خواهد شد.
امّا نتيجتاً مسئلهی بداء در قسم سوّم خواهد شد. آنچه تقدير شده خصوصيّتاتی هم كه تقدير شده ولی حتميّتی گفته نشده است.
سائل:......
استاد: همين كه داريم میگوييم اتفاقاً خوب است. ان شاء الله هفتهی بعد را با نظر به روايات وارد میشويم از جمله همين روايتی كه خوانديد.
نتيجتاً در ارتباط با آنچه كه تقدير شده است و حتميّتش هم نيز در نظر است آنجا ديگر «إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْبَلَاء وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاما»[2] به آنجا مربوط نمیشود. بخاطر اين كه قرار حتميّتش شده است، خلف میشود اگر تغييری پيدا شود. و خلف هم قبيح است بر ذات مقدّس حضرت حقّ.
در اين بخش تقدير شده با همهی خصوصيّات ولی حتميّتی در كار نيست نظر به حتميّت نيست، اينجاست كه مطلق است، باز اوست كه يفعل ما يشاء. در همه جا يفعل ما يشاء است ولی در بعضی موارد خودش بخاطر حتميّتی كه به جريان داده است تغيير نمیدهد، و إلا همانجا اگر بخواهد میتواند.
سائل:......
استاد: حالا آن بحث دوّم است ولی در هر صورت قبح دارد و انجام نمیشود. بالنتيجه در ارتباط با همهی موارد حريّت حضرت حق محفوظ. در همهی موارد هر چه بخواهد میتواند انجام دهد حريّت محفوظ است. منتها در مواردی به خاطر اين كه خود ذات مقدّس حضرت حقّ اعلام كرده است كه من تغيير نمیدهم تغيير داده نمیشود، و إلا همانجا هم دستش بسته نيست (يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ)[3] می شود.
آن وقت در اين بخش سوّم تغييرات هست، كه حالا البته بر اساس همان حرفهای مختلف كه بعد سؤالات پيش میآيد سؤالات هم مطرح است و خيلی از جوابها به تفصيل گفته شده است ولی در اين بخش بداء است.
و در بخش چهارم آن بخشی كه تقدير شده اصلی كه تقدير شده، از اصولی اگر باشد كه حتميّتش اعلام شده است در بخش دوّم قرار میگيرد و بالنتيجه حتميّت دارد و بداء در آن نيست. و اگر نه آن بخشی كه تقدير شده به گونهای است كه حتميّتش در نظر نيست، آن وقت در ارتباط با بخش سوّم میشود كه باز بداء در او هم هست.
پس مورد بداء يك چنين مواردی است از اين بخشهای مختلفی كه در ارتباط با علم لايتناهای حضرت حقّ، چون بخش اوّلی كه گفتيم بالنتيجه مقسم را اين قرار میدهيم. در ارتباط با علم لايتناهای حضرت حقّ كه تعيّنی در كار نيست و علم به همه چيز و نقايض همه چيز هست، در ارتباط با علم حضرت حقّ اين تقسيمی كه شد مورد بداء مشخص شد كه چيست.
ان شاء الله هفتهی آينده را هم يك مقدار به روايات باب گزيدهای بشود كه تطبيق شود، و هم باز اشكالاتی كه در نظر هست گيری ندارد كه باز بصورتی مطرح شود و پاسخش داده شود.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد