98/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
سیاست خارجی
بحث ما سیاست خارجی نظام اسلامی و نقش و جایگاه آن در تحکیم و تقویت در پایه گذاری ارزشهای اسلامی و صدور آن به سایر کشورهاست. برای سیاست خارجی تعاریف مختلفی در مقالات و رساله ها آمده است، بهترین تعریف این است که بگوییم: « موقف و خطی مشی سیاسی هر دولتی در مقابل دولتها و حکومتهای خارجی ». موقفی که دولت اسلامی در مقابل سایر کشورها، در ابعاد مختلف نظامی، اقتصادی و فرهنگی و غیره اتخاذ می کند، سیاست خارجی است که در مقابل سیاست داخلی است. سیاست داخلی، موقف و خطی مشی و راهکارهایی است که مسئولین دولتی برای اداره حکومت و حفظ و اداره نظام اسلامی در داخل جغرافیای کشور اسلامی، اتخاذ می کنند.
مثلا در باب اقتصادی، وقتی یک قراردادی با کشورهای خارجی بسته می شود، باید خط مشیای که از اصول انقلاب و اساس حکومت اسلامی است، در نظر گرفته شود و همینطور موضع گیریها در مقابل ملتهای دیگر، مثلاً مبلغینی از حوزه های علمیه و دانشگاه های داخل کشور اسلامی به انحاء و اقطار دنیا، برای ترویج اسلام و فرهنگ انقلاب اسلامی، فرستاده می شوند که نوعی اتخاذ موضع در مواجهه با انواع فرهنگها و ملل و حتی سران کشورها می شود.
مهمترین رکن اساسی برای صدور فرهنگ انقلاب و ارزشهای انقلابی، حکومت اسلامی است،
و سکوی پرش و نقطه انتقال و مرکز ثقلی که باید از آنجا ارزشهای اسلامی به کشورها دیگر صادر شود، سیاست خارجی است. طبعاً مسئولین سیاستهای خارجی دیگر کشورها نگاه می کنند که اینها چه موضعی می گیرند و ماهیت نظام اسلامی را در چهره ی مسئولین سیاست خارجی می بینند. این مسئولین وقتی در زوایای و ابعاد مختلف نظام، علنی موضعی را اتخاذ می کنند در چهره های آنها، نظام اسلامی را می بینند، بنابراین یکی از مهمترین رسالتها این است.
سیاست خارجی نظام اسلامی بر اصولی مبتنی است که اتخاذ این اصول و تطبیق منهج عملی بر این اصول، جزء وظایف شرعی و واجبات است و تخطی از آن حرام است. در برخی آیات و روایات، به این اصول اشاره شده است:
1 – ارزشهای معنوی
در روایات ما از ارزشهای معنوی تعبیر به معالم الدین، شعائر الله و شعائر المذهب شده است و در آیه شریفه آمده است: «مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»[1] ، شعائر الله، همان ارزشهای اسلامی و الهی و قِیَم معنوی است که نبیّ مکرم اسلام(ص) و انبیاء برای آن مبعوث شده است، در آیات الهی ارسال رسل و بعثت انبیاء، معلل به اهدافی شده است : «وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ فَمِنهُم مَن هَدَى اللَّهُ وَمِنهُم مَن حَقَّت عَلَيهِ الضَّلالَةُ فَسيروا فِي الأَرضِ فَانظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبينَ»[2] . علت بعثت « أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَاجتَنِبُوا الطّاغوتَ» است.
طاغوت
طاغوت هر طغیانگری است که علیه خالق هستی باشد که در آیه دیگر بر سلطان جائر تطبیق شده است: « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا»[3] . اگر چه طاغوت در لغت هم به شیطان گفته می شود و هم به هر انسان طاغی علی الله که مظهر فسق شده و دیگران را به فسق دعوت می کند طاغوت در اصل «طیغوت» بوده که صیغه مبالغه است و مبالغه در طغیان است. در آیه دوم، طاغوت تطبیق شده بر حاکمی که جائر شده است.
در اصطلاح فقهاء، طاغوت هر سلطانی است که از جانب خدا ولایت ندارد-چه مسلم و چه کافر باشد- و سلطه و تصرف و سیطره بر مردم داشته باشد. لذا در آیه شریفه «الم تر الی الذین یزعمون ...» فرقی بین مسلم و کافر نگذاشته است. در مقبوله عمربن حنظله، امام صادق ع از باب جَری ، این آیه را بر حاکم جائر مسلمان که ولایت اهل بیت را قبول ندارد، تطبیق کرده است، همه حکّام اهل سنت، طاغوت هستند ولو اینکه نهایت تقدس و مروت و انصاف را در حکومت خود داشته باشند.
تارة انسان در مواجهه با این طواغیت ناگزیر است؛ زیرا اساس حکومت داری بر تعامل با بعضی طواغیت است که با معاهدات و پیمانهایی ممانعت کنند که آنها به اسلام و مسلمین و مقدسات دین و مذهب و عزت مسلمین خدشه ای وارد نکنند( کفار معاهد به همین معناست)، همانطور که پیامبر با آنها معاهده می بست تا پایه های حکومت اسلامی مستحکم شود، فلذا اگر طاغوت و کافری معاهده را نقض می کرد خدا حضرت را مکلف کرده بود که حق نداری آن معاهده را ادامه بدهی و حق نداری با چنین کسی دوباره معاهده ببندی.
جای تعجب دارد امروز بعضی ها می گویند رسول خدا معاهده می بست و مذاکره می کرد و بعد از نقض، باز هم معاهده می بست، این یک مغالطه و شبهه افکنی و اضلال مردم است. آیه قرآن مجید «الاّ الّذین عاهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً و لم یظاهروا علیکم احداً فأتمّوا الیهم عهدهم[4] » دارد که وفای به این معاهدات متفرع شده بر عدم نقص و مظاهره(نکره در سیاق نفی افاده عموم می کند) که به هیچ وجه، نه در معالم و نه در شعائر و نه در دنیا و نه در دین شما، نه در ابعاد مختلف حکومت، با ألسنه حداد و تبلیغات و تهدیدات نظامی به شما نقص وارد نکنند.
امر به وفا و ادامه مذاکره، مشروط به عدم نقض اموری است که خدای تعالی فرموده است، اگر این شروط نقض می شده پیامبر هرگز دوباره مذاکره نمی کرده، این خلاف دستور قرآن مجید است و این مذاکره غیرمشروع و وفای به آن حرام است، آیا در چنین صورتی، جایز است که دوباره مذاکره شود؟ هیچ فقیهی اینگونه برداشت نمی کند.
مذاکره دوباره با یک عنصر و دولتی که از او نقض عهد ندیده، انجام می شده، اما مذاکره به صورت مطلق نبوده است! که با امروزه تطبیق بدهیم و اگر با سران استکباری اروپا، صهیونیست و آمریکا ، مذاکره کرده اید و دوباره نقض کرده اند و هیچ اعتنایی به دیانت و مذهب و حجاب و جمیع امور شما ندارند و با تبلیغات به اینها جسارت می کنند و به ولایت فقیه و حکومت شما جسارت می کنند، شما را تضعیف می کنند و تحریمهای اقتصادی می کنند، تهدید نظامی می کنند، هم از دشمنان شما حمایت می کنند و حتی خودشان دشمن شما هستند، دیگر مذاکره معنا ندارد. این مطلب بسیار روشن است.
اگر شخصی بخواهد با سواستفاده از تریبون عمومی، مردم را که ایتام آل محمد ص هستند را گمراه کنند، شورای نگهبان نباید چنین اشخاصی را در مسئله کاندیدایی ریاست جمهوری و مجلس، راه بدهند؛ زیرا اینها ملتزم به ولایت فقیه نیستند حتی ملتزم به ارزشهای مسلم و ضروری دین نیستند و حمل بر صحت آن این است که مسائل اسلامی را متوجه نمی شوند.
یکی از اصول سیاست خارجی حکومت اسلامی، مسئله مبارزه با طاغوت و عدم پذیرش نفوذ طاغوت در بدنه حکومت اسلامی است که در آیات بیان شده است.
2 – اصل استقلال نظام اسلامی
استقلال نظام اسلامی و عدم تعلق به نظام کفر، یکی از اصول سیاست خارجی است، در آیات شریفه دارد که شما حق ندارید از آنها تبعیت کنید اما آنها دوست دارند شما از آنها تبعیت کنید: « لن یرضی عنک الیهود و النصری حتی تتبع ملّتهم» و همینطور آیات مختلفی که نهی از زیر سلطه کفار رفتن و تبعیت از آنها هست که این امر باعث عزت اسلام است، بسیاری از آیات شریفه، روایات و آموزه های اسلام دلالت دارد حکومت اسلامی و مسلمین باید مستقل باشد و نباید وابسته به کشورهای کفر و اجانبی که در زمره اخوان مسلمین نیستند، باشند، حتی کشورهای اسلامی دیگر، اگر چنانچه کشور اسلامی دیگری در تمام مواضع و اتجاهات سیاسی یکسان و هم پیمان و تقویت کننده باشند، مثل بعضی کشورهایی که سران آنها پشتیبان و حامی هستند مثل عراق، یمن، سوریه، لبنان و ...؛ تعامل و وابستگی به این کشورها، امر خوبی است، وقتی «المسلمین ید واحدة علی من سواهم»، ید واحده انگشتهایش به هم وابسته هستند، پس مسلمین ید واحده من سواهم، از کفار و مشرکین و اعدا دین هستند، این وابستگی هیچگونه قباحتی ندارد بلکه مأمور به پیوند وثیق هستیم، اما در مقابل دشمنان دین خدا و در مقابل کفار و مستکبرین عالم، چه از مسلمین منافق باشد و چه از کشورهای غیراسلامی باشد، وابستگی به آنها ضد ارزشهای دینی است و در منطق قرآن مجید، این وابستگی حرام مسلم است.
3- حفظ شوکت و عزت و اقتدار مسلمین
آیه ی: «لله العزة و لرسوله و للمومنین»، می فرماید همانطور که برای خدا عزت تکوینی است و با اعمال افراد، عزت خدا کم نخواهد شد؛ زیرا خالق هستی و الملک لله الواحد القهار و له ملک السماوات و الارض است، همانطور هم برای رسول خدا و مومنین باید عزت حفظ شود، یعنی حرام است بر همه مسلمین که موجبات ذلت و تضعیف رسول و مومنین را فراهم کنند و رسول خدا نیاز به تقویت دارد چه بسا رسولانی را که در ظاهر ذلیل کردند و آنها را کشتند و عزت آنها را در ظاهر سلب کردند، لذا به حفظ عزت پیامبران امر شده است، مومنین هم همینگونه، هیچ مومنی حق ندارد موجبات ذلت خودش را ایجاد کند و بگوید مثلا می خواهم به کشور خارجی پناهنده شوم، این حرام است؛ زیرا در بلاد کفر برای مقدسات شما ارزشی قائل نیستند و حجاب شما را ممنوع می کنند و تمکن از انجام واجبات ندارید و شما حق ندارید که « التعرّب بعد الهجرة» انجام بدهید و این موجب ذلت مومن می شود.
دیگران هم حق ندارند موجبات ذلت مومنین را فراهم کنند، یکی از مصادیق این آیه شریفه، مسئولین حکومت و خود حکومت است، که از اعظم محرمات است که این مسئولین حکومت، تصمیماتی در سیاست خارجیه بگیرند یا معاهداتی را با کشورهای خارجی امضا کنند که موجبات ذلت و تضعیف و نفی عزت و اقتدار مسلمین بشود.
4 – مسئله دفاع و صیانت از شعائر اسلامی
اگر هرگونه سیاست و منهج سیاست خارجی پیش بگیرند که شعائر اسلامی تضعیف بشود، فرض کنید در سیاست گردشگریها، قراردادهایی ببندند که گردشگران آزاد باشند تا به هر نحوی در بازار و خیابان و حتی مسجد مسلمین، به عنوان گردشگری و عیاشی حضور پیدا کنند و دختران و زنان مسلمین تحت تأثیر این بی بندو باریها( البته در میان خودشان بی بندوباری نمی دانند) قرار بگیرند و در طول سالها، آرایشها و مدلهای جدید و لباسهای اروپایی، را یاد بگیرند و شعائر حجاب و حیا، زیر سئوال برود تا جایی که در داخل بلاد اسلامی بگویند الزامی بر حجاب نیست، و حجاب برداشته شود .
مثلا در مسائل اقتصادی، قرارداد اقتصادی را بگونهای ببندند که اقتصاد نظام اسلامی به کشورهای دیگر وابسته شود که مجبور باشند نفت خود را بفروشند و کشورهای دیگر اگر خواستند پول آن را بدهند یا ندهند! و تحریم کنند یا در مقابل آن کالا بدهند! مثلا لوازم خانگی یا ماشین به جای آن بدهند که باعث تعطیلی کارخانه ها و تولید کشور بشود! همین کره جنوبی که با ترامپ به گونه ای اظهار وفاداری کرده و گفت علیه ایران، همه تصمیمات شما را
تأیید و حمایت می کنیم، آن وقت ایران با این کشور قرارداد بسته است که مواد غذایی و پروتئینی را به این کشور بدهند و در مقابل لوازم خانگی و ماشین را بگیرند، لوازم خانگی که می تواند فرهنگ اسلامی را نمایش بدهد و می تواند فرهنگ غرب را وارد کند، با کسی که پیمان وثیق با دشمن صلب ایران بسته است .
این گونه قراردهای اقتصادی درجهت عزت و اعزاز مسلمین می شود؟ در مسائل نظامی بماند. در یکی از پیشنویس های برجام نوشته بودند که این کشورها، حق نظارت بر همه مراکز نظامی ایران دارند! این آیا جز ذلت برای مسلمین ارمغان دیگری می آورد؟؟!.
همین قرار داد برجام که موجب شد چندین سال عقب افتادید، و اگر پیشرفتهای علمی شما پیش می رفت به یک حدی از قله رسیده بودید و خیلی جلوتر بودید، با این برجام عقب افتادید! و تازه باید شروع کنید تا به آنجا برسید!
5 ـ حفظ عزت و اقتدار مسلمین
یکی از اصول سیاست خارجی باید این باشد که تمام مذاکرات و برنامه ها و قراردادها در جهت حفظ عزت و اقتدار مسلمین در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی باشد. یکی از آن موارد نفس حفظ شعائر و ارزشهای اسلامی است که باید در میان جامعه حفظ شود که در صحیحه عبدالله بن جعفر حمیری عن محمد بن عیسی و یونس بن عبدالرحمن عن امام رضا ع فرمود که : هر مرابطی (مرزبان) که حتی در زمانی خلفای جور مثل خلفای عباسی باشد که واجب است مرزبانی بدهد ولو حکومت مسلم جائر باشد، اگر در این مرزبانی کشته شود، شهید می شود؛ زیرا او نمی خواهد از حکومت جور دفاع کند بلکه می خواهد نوامیس مسلمین و معالم دین را حفظ کند، زیرا می داند در صورتی که کشور کفر بر کشور اسلامی سیطره پیدا کند اثری از معالم دین نمی گذارند « و لکن یقاتل عن بیضة الاسلام فان فی ذهاب بیضة الاسلام دروس ذکر محمد» که آثار شریعت و معالم دین و شعائرالله و شعائر مذهب بخواهد تضعیف شود.
6 ـ حفظ وحدت
یکی از مهمترین ارزشها و شعائر اسلامی، وحدت مسلمین است که آیات شریفه تصریح دارد که هر سیاستی که موجب شود که کشورهای اسلامی که با نظام اسلامی دوست بوده اند و پیوند داشته اند و در خط مشی واقعی اسلام هستند بین آنها تفرقه شود، این سیاست ضد ارزشهای اسلامی است.
7- اقامه دین
مسئله اقامه دین در تک تک مذاکرات و معاهدات و قانونهای جزئی، باید در نظر گرفته شود و سیر آنها به سمت اقامه دین باشد، مثلا اگر چنانچه بگویند در یک قرارداد اقتصادی مثل گردشگردی، خیلی منافع اقتصادی دارد و فلان کشور بیشتر درآمدش از طریق گردشگری است، و این قرارداد را ببندند و این موجب شود که بعضی از ارزشهای اسلامی از بین برود، این مخالف اقامه دین است؛ زیرا اقامه دین الهی این است که در هر موضع گیری باید سرخط سیاستهای خارجی اینگونه باشد که دین الهی تقویت شود و هیچ فعل یا امری نیست مگر اینکه برای آن حکمی در اسلام است، اگر در هر موردی موجب شود که حکم اسلام در میان جامعه مسلمین تعطیل شود و اخلال شود، در جهت اقامه دین الهی نخواهد بود، اولین واجب در اصول سیاست خارجی این است که تمام خط مشی سیاسی در جهت اقامه دین الهی باشد، نه تنها در داخل، بلکه در خارج؛ فضلا که قراردادی ببندید که موجب تعطیلی بعضی از احکام اسلام در داخل کشور شود.