1400/09/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفسد اقتصادی
استدلال به آیات
یکی از آیاتی را که به آن استدلال شده برای تعیین مقصود از مفسد في الأرض و تطبیق مفسد اقتصادی بر آن، آیه ﴿وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ است.
وجه دلالت این است که خود لفظ « حرث » در لغت به معنی زرع است و اصالة الحقیقة و اصالة الظهور حکم می کند که همین معنایی که معنای حقیقی و ظهور وضعی است همان مقصود آیه باشد و «وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ» بیان «لِيُفْسِدَ فِيهَا» است که فرمود «سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ».
یک احتمال هم این است که این عطف باشد و بیان نباشد ولکن چون در ذیل آیه شریفه فرمود «وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ» این هم قرینه است برای اینکه این «یهلک الحرث» نه اینکه چیزی جدایی از «لیفسد» باشد ، بلکه همان بیان «لیفسد فیها» است، یعنی «سعی في الارض» را از ابهام بیرون می آورد و اینگونه است که یهلک الحرث و النسل، مخصوصا اینکه هم در صدر و هم ذیل فرموده لا یحب الفساد ، و شاهد این معنا را هم میتوان روایت عیاشی در تفسیر این آیه قرار داد که « النسل هم الذریة و الحرث الزرع[1] » است، همچنین روایت بعدی نیز همین طور است « النسل الولد و الحرث الأرض [2] » که در آن ارض است و در روایت قبلی زرع گرفته است که یهلک الحرث یعنی یهلک الأرض ، درست هم هست چون منشاء اصلیِ حرث خود أرض است ، اگر أرض قابلیت برای زرع نداشته باشد، زرعی نیست و اگر أرض قابلِ للزرع را شخصی فاسد کند باز هم زرعی نیست و در واقع زرع را از بین بردن است.
پس این روایت دوم مطابق استدلال ما است، امّا برای استدلال به این آیه در ما نحن فیه اشکال داریم، به این آیه برای ما نحن فیه نمی شود استدلال کرد ، چون غایت مدلول این آیه شریفه این است که هلاکت و از بین بردن و ازاله زرع یا أرض، مصادق إفساد في الأرض است، امّا إفساد أرض و إهلاک حرث به چه چیزی است؟ عمده آنچه را که مفسّرین گفته اند همان درست است، یعنی این که إفساد في الأرض این است که مثلا مزارع را آتش بزند ، مثل جنگ ها، مانند همین دفاع مقدس که وارد مزارع و نخلستان ها می شدند، می بینیم که همه را نابود کردند، یا سَم در آب ریختن یا اشجار و زرع را قطع کردن و به آتش کشیدن، اینها مصداق متبادر از إهلاک حرث است ، اما اینکه خرید و فروش ارز یا بعضی از مفاسد اقتصادی ، اینها را بخواهیم داخل در إفساد في الارض و إهلاک حرث کنیم این مشکل است، این خلاف ظاهرِ عنوانی است که در آیه آمده است و لذا مشکل است که ما با چند واسطه بخواهیم این را به آیه برگردانیم، این مشکل است و ظهور درست نمی کند.
سوال: آیه می گوید یهلک النسل، آیا این إفساد في الأرض نمی شود؟
جواب: مفسد اقتصادی مصداق مُهلِک نسل نیست، مثلاً کسی که قاچاق مواد مخدر می کند در بعضی چیزها مانند هروئین و شیشه و امثال آن که نسل را فاسد می کند مشمول یهلک النسل هستند ولی باز هم این مفسد اقتصادی نمی شود و به عنوان مفسد اقتصادی نیست ، آنچه از این مواد مخدر که نسل را واقعاً إهلاک می کند و فاسد میکند و از بین می برد، اینها را اگر کسی بخواهد داخل در إهلاک نسل بیاورد درست است، ولی باز داخل در مفسد اقتصادی مصطلح نمی شود و فرق دارد.
البته اگر قاچاق مواد مخدر در حدی باشد که انسان را کلاً از بین می برد ، مثلا می کشد یا بی خاصیت و فاسد می کند، این في الجملة در آن اقسام شدید خود از مواد مخدر، صدق إهلاک نسل می کند، اما معامله و خرید و فروش مثل تریاک داخل در إهلاک نسل نمی شود، زیرا مگر تریاک چه کسی را تا الان کشته است؟ خیلیها که مریضی ای داشته اند از تریاک استفاده میکردند،مرحوم امام «ره» هم در تحریر الوسیله دارد ، لا بأس لبیع التریاک ، اینها تحت عنوان مهلک نسل نمی آید، اما امثال هروئین و شیشه و آنهایی که از مخدرهای خطرناک هستند که چه بسا افرادی را کشته است، اینها را ممکن است کسی داخل در إهلاک نسل بیاورد، بعید نیست اما داخل در مفسد اقتصادی نیست و مفسد اقتصادی از این آیه استفاده نمی شود.
آیه دوم
آیه دوم این است:
﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[3]
استدلال به این آیه مبتنی بر این است که « وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا» فقره مستقلی باشد و لازم نباشد که بیان محاربه باشد. «یسعون» با «فساد في الأرض» فرق دارد زیرا «سعی» بنابر گفته اهل لغت مثل خلیل، خود عمل است، ولی خیلی ها هم گفتند سعی همان « جِدّ » است که این هم درست است، البته خلیل هم این را انکار نمیکند که یکی از معانی آن عمل است اما در معنای بیشتری که استعمال می شود « جدّ ، اجتهاد ، کوشش» است، لذا آیه اینگونه معنا می شود: «سعی في الأرض فساداً»، « فساداً » در واقع مفعول مطلق است یا مفعول لأجله است، یعنی لأجل الفساد یا من حیث الفساد، سعی در إفساد أرض یعنی کسانی که کوشش و رفتار دائمی آنها بر این است، نه اینکه یک إفسادی در یک واقعه ای پیش بیاید، از اینجا فرق فساد در یک واقعه، با سعی در إفساد مشخص می شود.
به هر حال اگر «یسعون» را مستقل بگیریم و إفساد في الأرض داخل شود، حالا باید یک واسطه و مقدمه دیگری بیاوریم تا بتوانیم بگوییم این مفسد اقتصادی هم داخل در مفسد في الأرض است، البته از این جهت مفسد في الأرض می شود که بالأخره نظام معاش بندگان خدا را مختل میکند، البته ما باید مصداق آن را به یک نحوی بگوییم که این عنوان إفساد في الأرض ، یعنی آنچه از إفساد و اخلالی که انسان در نظام اقتصادی و معاش می کند به یک نوعی إفساد است بین اهل الأرض و في معاشهم، همانطور که في زراعهم هست، این هم در معاشهم در نظر بگیریم، داخل در إفساد في الأرض می شود از باب اینکه إفساد در مایحتاج و ارزاق عمومی و معاش مردم می شود ، این هم به یک نوعی إفساد بین مؤمنین است.
البته ممکن است کسی اشکال کند که اصلاً عنوان مفسد في الأرض در آیات و روایات این نیست ، بلکه این است که با قتل و غارت و تخریب و اموال هَدم أبنیه و امثال آن است که می شود إفساد في الأرض.
اما اگر بر مبنای خودمان مفسد اقتصادی داخل در موضوع آیه شود و داخل در إفساد في الأرض شود، و مجازات آن را هم آیه مشخص کرده است، منتهی نصوص مستفیضه که وارد شده گفته است که این مفسد في الأرض و محارب یکی است و «یسعون في الأرض فساداً» را تفسیر کرده به «من شهر سلاحه لإخافة الناس»، مثلاً در روایت صحیحه جمیل بن درّاج، در روایت دوم از ابواب حد محارب آمده:
( وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ- وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً- أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ ، إِلَى آخِرِ الْآيَةِ- أَيُّ شَيْءٍ عَلَيْهِ مِنْ هَذِهِ الْحُدُودِ- الَّتِي سَمَّى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- قَالَ ذَلِكَ إِلَى الْإِمَامِ إِنْ شَاءَ قَطَعَ وَ إِنْ شَاءَ نَفَى- وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ وَ إِنْ شَاءَ قَتَلَ- قُلْتُ النَّفْيُ إِلَى أَيْنَ- قَالَ ، مِنْ مِصْرٍ إِلَى مِصْرٍ آخَرَ- وَ قَالَ إِنَّ عَلِيّاً ع نَفَى رَجُلَيْنِ مِنَ الْكُوفَةِ إِلَى الْبَصْرَةِ.[4] )
در این روایت مجازات «یسعون فی الارض فسادا» با محارب یکی بیان شده است.
روایت عبیدالله مدائنی از امام رضا علیه السلام:
( وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ- وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً «3»- الْآيَةَ فَمَا الَّذِي إِذَا فَعَلَهُ اسْتَوْجَبَ وَاحِدَةً مِنْ هَذِهِ الْأَرْبَعِ- فَقَالَ إِذَا حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ- وَ سَعَى فِي الْأَرْضِ فَسَاداً فَقَتَلَ قُتِلَ بِهِ- وَ إِنْ قَتَلَ وَ أَخَذَ الْمَالَ قُتِلَ وَ صُلِبَ- وَ إِنْ أَخَذَ الْمَالَ وَ لَمْ يَقْتُلْ- قُطِعَتْ يَدُهُ وَ رِجْلُهُ مِنْ خِلَافٍ- وَ إِنْ شَهَرَ السَّيْفَ وَ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ- وَ سَعَى فِي الْأَرْضِ فَسَاداً- وَ لَمْ يَقْتُلْ وَ لَمْ يَأْخُذِ الْمَالَ نُفِيَ مِنَ الْأَرْضِ الْحَدِيثَ.[5] )
( قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ- وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً - الْآيَةَ فَمَا الَّذِي إِذَا فَعَلَهُ اسْتَوْجَبَ وَاحِدَةً مِنْ هَذِهِ الْأَرْبَعِ ( آن عقوبتی که بخاطر این کار مستوجب این شخص است چیست؟ می فرماید آن مجازات چهارگانه است که قرآن فرموده است) فَقَالَ إِذَا حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ- وَ سَعَى فِي الْأَرْضِ فَسَاداً فَقَتَلَ قُتِلَ بِهِ ( این « فقتل » یعنی سعی في الأرض فساداً را تفسیر به قتل کرده است،) وَ إِنْ قَتَلَ وَ أَخَذَ الْمَالَ قُتِلَ وَ صُلِبَ- وَ إِنْ أَخَذَ الْمَالَ وَ لَمْ يَقْتُلْ- قُطِعَتْ يَدُهُ وَ رِجْلُهُ مِنْ خِلَافٍ- وَ إِنْ شَهَرَ السَّيْفَ وَ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ- وَ سَعَى فِي الْأَرْضِ فَسَاداً- وَ لَمْ يَقْتُلْ وَ لَمْ يَأْخُذِ الْمَالَ نُفِيَ مِنَ الْأَرْضِ الْحَدِيثَ.) همه این فروضی که سعی في الأرض فساداً آورده، همان قتل و غارت و اینگونه مسائل است، لذا به حسب روایاتی که می خوانیم این آیه از مفسد اقتصادی منصرف است.
موثقه ابن سماعة
( وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ جَمِيعاً عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: (این روایت موثقه است منتهی یک ضعیف که دارد همین آخری است، عن أبي صالح، أبي صالح که شعیب بن عیسی باشد ، ایشان ضعیف بوده و البته باید بررسی شود) قَدِمَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَوْمٌ مِنْ بَنِي ضَبَّةَ مَرْضَى ( مریض بودند،) فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص أَقِيمُوا عِنْدِي ( مقداری پیش من باشید میگویم از شما پذیرایی کنند،خوب بشوید و بعد بروید ) فَإِذَا بَرَأْتُمْ بَعَثْتُكُمْ فِي سَرِيَّةٍ ( بعد به جنگ بروید ) فَقَالُوا أَخْرِجْنَا مِنَ الْمَدِينَةِ- فَبَعَثَ بِهِمْ إِلَى إِبِلِ الصَّدَقَةِ- يَشْرَبُونَ مِنْ أَبْوَالِهَا ( یک شتری هم به عنوان صدقه داد که ( یشربون من ابوالها ) که عجیب هم است زیرا طبیعتا ابوال از خبائث است و باید حرام باشد، مگر اینکه مریض بودند، و چون مریض بودند در روایت دارد که بول إبل مریض را شفا می دهد، با این قرینه ایی که در روایت دارد درست می شود،) وَ يَأْكُلُونَ مِنْ أَلْبَانِهَا- فَلَمَّا بَرَءُوا وَ اشْتَدُّوا ( .وقتی که خوب شدند و قوّت گرفتند) قَتَلُوا ثَلَاثَةً مِمَّنْ كَانَ فِي الْإِبِل ( طغیان کردند و سه نفر از صاحبان إبل را کشتند ) فَبَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ ص الْخَبَرُ- فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ عَلِيّاً ع وَ هُمْ فِي وَادٍ- قَدْ تَحَيَّرُوا لَيْسَ يَقْدِرُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهُ- قَرِيباً مِنْ أَرْضِ الْيَمَنِ فَأَسَرَهُمْ ( پیامبر امیرالمومنین را فرستاد و آنها را به اسارت گرفت ) وَ جَاءَ بِهِمْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ ( إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ- وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً ) )
شأن نزول آیه، قتل و غارت و ... بیان شده است.
روایات دیگری هم که آمده اند و توسعه داده اند که قتل نباشد و سلب مال باشد و غیره، همه در همین مضامین است.
روایت عیاشی:
( فَقَالُوا قَدْ سَبَقَ حُكْمُ اللَّهِ فِيهِمْ فِي قَوْلِهِ إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ- وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً- أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا- أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلٰافٍ- أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ «1»- وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْ يَحْكُمَ بِأَيِّ ذَلِكَ شَاءَ مِنْهُمْ- قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع- وَ قَالَ أَخْبِرْنِي بِمَا عِنْدَكَ- قَالَ إِنَّهُمْ قَدْ أَضَلُّوا فِيمَا أَفْتَوْا بِهِ- وَ الَّذِي يَجِبُ فِي ذَلِكَ أَنْ يَنْظُرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ- فِي هَؤُلَاءِ الَّذِينَ قَطَعُوا الطَّرِيقَ- فَإِنْ كَانُوا أَخَافُوا السَّبِيلَ فَقَطْ- وَ لَمْ يَقْتُلُوا أَحَداً وَ لَمْ يَأْخُذُوا مَالًا- أَمَرَ بِإِيدَاعِهِمُ الْحَبْسَ )
فرض این روایت هم این است که اینها قتل و غارت و امثال این را انجام داده اند.
*نتیجه: این آیه شریفه اصلاً قابل استدلال برای مفسد اقتصادی نیست.
سوال: آیا نمی شود این روایات از باب تطبیق مصداق باشد که مثلا این قتل و غارت و اینها را از باب مصادیق «یسعون في الأرض فسادا« باشند، و مورد که هم نمی تواند مخصّص باشد!
جواب: البته در روایاتی که در بحث قبلی داشتیم ، راوی سوال می کند که «من المحارب؟» محارب چه کسی است؟ حضرت تعریف کرده است و اگر آنجا بگوییم که سوال از محارب، سوال از «سعی في الأرض فسادا»ً هم هست، چون اینها با هم بودند و اگر آن تحدید برای هر دو باشد -کما اینکه همه فقهای ما و نصوصی که از شهر سلاح خواندیم فرقی بین محارب و سعی في الأرض نگذاشتند - آن سوال و جواب هم خصوص محارب نیست، البته نص و فتوی همه متفق هستند که تفسیر محارب و سعی في الأرض فساداً را به معنی «من شهر سیفه لإخافة الناس »گرفتند که گاهی می کشد و گاهی نمی کشدو ... .
لذا باید مدلول آیه و روایات مفسره را دید و نمی توان همینطور بعضی عناوین را داخل کرد لذا مفسد اقتصادی داخل در مدلول این آیه نمی شود.
سوال:آیه ﴿فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾[6] را نمی شود در کنار این آورد؟
جواب: عناوین إفساد اقتصادی که به صورت خاصه حرام محرم هستند از محل بحث ما خارج هستند ،چون مجازات آنها تعیین شده و از آنها بحث نمی کنیم، بحث در مورد مفسد اقتصادی است که مندرج در مفاسد اقتصادی به عناوین خاصه نباشد. مقصود از لفظ حرب در آیه ربا ، محاربه مصطلح نیست، مثل این است که کسی بگوید ، اگر شخصی تجاهر به فسق کند مانند این است که در حال جنگ با خداست، آیا این حرب، به معنی مفسد في الأرض و محارب است؟ نه این طور نیست.
مثلا در روایت تصریح دارد که«من آذی مؤمناً ،آذن بحرب من الله و رسوله» ، هر کسی که مومن را اذیت کند با خدا و رسول او اعلان جنگ کرده است، پس بنابراین این هم داخل در محاربه می شود؟ خیر نمی شود.
*بعضی ها گفتند که مفسد اقتصادی بر ضد حکومت قیام کرده است و این بَغی بر امام و حاکم حساب می شود و این نظام و حکومت را تضعیف کرده است ، پس این باغی است.
جواب می دهیم که اولاً عنوان باغی خودش تعریف دارد زیرا که در روایت ما باغی تحدید و تعریف شده است لذا این مفسد اقتصادی باغی محسوب نمی شود.
ثانیاً اگر مفسد اقتصادی را در عنوان محارب یا مفسد في الأرض داخل شود تا مجازات در آیه بر او مترتب شود، مخالطف روایات است زیرا روایات این را نفی می کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته