1402/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /مرابطه
حدیث خوانی
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله ص اِذا دَعا اَحَدُكُم فَلْيَعُمَّ فَاِنَّهُ اَوجَبُ لِلدُّعاءِ ؛
امام صادق علیهالسلام از قول پیامبر فرمودند وقتی به دعا بر میخیزید عمومی دعا کنید در ادامه روایاتی که در آداب دعا کرده هست دعا کردن عمومی است ، دعا کردن عمومی دو جور ممکن است تصور شود، یکی اینکه عده ای باهم در کنار هم برای یک منظور مشترکی دعا کنند، مثل نماز دسته جمعی که برای باران اقامه میشود و دعا میکنند خدایا دریچه های رحمت خود را باز کن و باران را فرو بفرست اینگونه عمومی دعا میکنند. یک حالت هم این است وقتی یک نفر دعا میکند برای همه دعا کند، وقتی خیری میخواهد برای خود فقط نخواهد ، برای خود و غیر خودش ، اینکه من سالم باشم یا اینکه همه را در سلامت بدار و من هم یا نیاز همه را برطرف کن و هم من ، ظاهراً این عبارت پیامبر به معنای دوم نزدیک تر است وقتی برای همه دعا کردید این دعا به اجابت نزدیک تر است، خداوند فیض بی پایان و کرم خود را به همه میگستراند و دعا کنندگان از آن بهره مند میشوند.
خلاصه جلسات گذشته
درباره ی مرابطه به دلیل اینکه مفهوم مرابطه نسبت به گذشته یعنی زمان صدور روایات از نظر ما تفاوت هایی کرده است و معنا گسترده تر از گذشته شده است، مباحثی را تا حالا مطرح کردیم و تلاش ما این بود که صورت یا کم موضوع مسئله را تبیین کنیم تا بتوانیم برای حکم شرعی که میخواهیم در این زمینه استخراج کنیم دست مان باز تر باشد و مسلط تر باشیم.
عرض کردیم متقدمین از فقهای بزرگوار شیعه مرزبانی یا مرابطه را حفظ و اعلان معنا کردند. دیده بانی برای حفاظت از مرز ها و اطلاع رسانی در این زمینه ، در محل رباط مستقر میشوند دشمن را پایش میکنند اگر این دشمن احساس کردند که قصد هجوم دارد هم در مقابل آن ها باید ایستادگی و حفاظت کنند هم به مردم و اهالی منطقه اطلاع دهند تا قشون اسلام برای دفاع از خود آماده باشند. این نکات گذشته بود. چون میخواهیم وارد بحث حکم فقهی شویم ، اولاً نظرات برخی از آقایان را مطرح میکنیم.
مرحوم محقق حلی در شرایع مرابطه را مستحب دانستند. حتی در صورت فقدان امام ، چه امام معصوم یا عادل باشد یا نباشد ، این عمل مستحب است. و در تعلیل برای استحباب حتی در فرض فقدان امام گفتند مرابطه متمایز از قتال است. قتال شی و مرابطه شی اخر، لنها لا تتضمن قتال ، مرابطه متضمن قتال نیست خب اگر قتال نیست پس چیست؟ ایشان میفرمایند حفظا و إعلاما، هم حفاظت از مرز و هم اطلاع رسانی است. مراد ایشان این است که آن چیزی که نیازمند اذن امام است جنگ و قتال است اما وقتی حفظ است و اعلام است نیازمند استیضاح از امام نیست. این عمل قتال نیست و نیاز به اجازه از سوی امام نیست یک عمل مباح دیگری است پس مشروعیت آن بدون اذن امام قابل تصور است یعنی اینکه ما میگوییم جهاد بدون اذن امام مشروعیت ندارد راجع مرابطه چنین سخنی نیست عدم مشروعیت مرابطه بدون اذن امام ساقط است. مرابطه هم مثل خیلی از کار های دیگر یک عمل مشروعی است حتی بدون اذن امام. خب استحباب آن به این دلیل است که این عمل مرجح است به قرینه ی مطالبی که بعداً به آن اشاره میکنیم. خب پس ایشان میفرمایند حفظا و إعلاما، ما قبول داریم اعلام از مقوله ی قتال نیست اینکه یک نفر سرکشی و دیدبانی کند و به صورت آشکار یا پنهان ببیند از این جاده ها کسی میآید یا خیر بلافاصله سوار اسبش شود و با عجله به اولین نقطه ی سکونت مردم برگردد و اطلاع دهد ای مردم لشکری به سمت شما هجوم آورده است آماده شوید این قبول داریم قتال نیست اما کلمه حفظ یعنی چه ؟ آیا ایشان میخواهد از مرز یا جان مسلمانان و سرزمین های اسلامی حفاظت کند ؟ اگر محافظت یعنی همان اعلام که استعمال لفظ حفاظ در اینجا لغو است اگر معنای مجازی در ذهن دارند که هیچکس قرینه ای در این زمینه استعمال نکرده است که بخواهد بفهماند مراد من از حفاظت با این قرینه ای که در کار است فلان کار معین است. مثلاً حفاظت یعنی سرکشی ، دیدبانی ، یعنی حضور ، نه قرینه ای داریم که حفاظت در معنای مجازی استعمال شده است نه میتواند لغو باشد.
این حفظ و اعلام که در طول امثال در کلمات فقها تکرار شده است اگر نگوییم که استعمال آن مجازی یا لغو است باید یک مفهومی داشته باشیم ما نمیفهمیم مفهوم آن چیست که خارج از جهاد و جنگیدن است. کسی که شمشیر میگیرد و اسب میگیرد و به مناطق رباط میآید سوار بر اسب میشود ، جولان می دهد و هم با شمشیر میجنگد هم با استفاده از اسب اطلاع رسانی میکند البته اسب مرکبی است که هم در جنگ و اطلاع رسانی کارایی دارد. شمشیر هم برای حفاظت ابزار است پس اگر حفاظت یعنی بهره گیری از شمشیر اینکه بفرمایند لانها لا تقبل قتال این را نمیشود توجیه کرد حالا جلو تر برویم در این زمینه بیشتر بحث میکنیم. عمده ی اشکال ما به ایشان به این عبارت این است که لاتتضمن قتالا بل حفظا و اعلاما سازگاری ندارد بر اساس چیزی که ما امروز از حفظ ادراک میکنیم. منظور از لاتتضمن قتال هم، قتال هجومی و بدوی را ممکن است در ذهن آنان باشد که نفی کنند یعنی وقتی میگویند لاتتضمن قتال یعنی جهاد بدوی نیست اما جهاد دفاعی هست. اگر اینطوری بخواهند معنا کنند که مرابطه متضمن جهاد بدوی نیست اما میتواند متضمن قتال باشد. وقتی قتال در دفاع صورت گرفت، جهاد نیز میتواند به حفظ بی انجامد. این عبارت با این تفصیل ممکن است آن مشکلی که به آن اشاره کردیم بردارد اما کلمه ی قتال اعم از جهاد بدوی و دفاعی است. دوباره این مشکل در این عبارت باقی مانده است پس اگر گفته بود جهاد بدویا یا همان جهاد را به صورت مطلق بگوید و ما بر جهاد بدوی حملش کنیم با بل حفظ و اعلاما سازگاری داشت لاتتضمن جهاد بدوی بلکه دفاع و حفظ و اعلاما، اما حالا که قتال فرمودند لاتتضمن قتال ، ماهیت قتال را نفی میکند بل حفظ و اعلاما باید برای کلمه ی حفظ یک مفهومی ارائه کنند که با عدم تضمن قتال سازگار داشته باشد. خب پس یک راه حل وسط و نیمه در این است که بگوییم لاتتضمن قتال جهاد بدویا ، اما قتال ممکن است از نوع دفاعی رخ دهد و آن قتال حفاظ و حفاظت و اعلام میشود. خب نکته ی دوم اینکه آن جمله ای که مرحوم محقق صاحب شرایع میخواهند از این عبارت استفاده کنند این است که در ذهن ما در عالم خارج شکل گرفته که عملیات نظامی، جنگ و جهاد از اختیارات امام است و بدون اذن امام مشروعیت ندارد، ما در رابطه با مرابطه ای که با اسب و شمشیر در میدان به طرف محل رباط میروند میگوییم این مستحب است حتی بدون اذن امام، خب چگونه تفسیر کنیم که جنگیدن و قتال کردن بدون اذن امام مشروع نیست، اینجا به رباط رفتن برای درگیر شدن دشمن را مشروع بدانیم آن بیانی که ما عرض کردیم که مرابطه متضمن قتال نیست و آن که مشروع نیست بدون اذن امام قتال است حالا خب اگر ایشان درگیر شد و چاره ای نبود و دست به اسلحه شد و خون و خون ریزی راه افتاد و به عملیات نظامی تبدیل شد آنجا از باب دفاع این از خود دفاع میکند. برای قتال نرفته بود. اگر در هر کسی دیگر دشمن به آن حمله کند باید از خود و سرزمینش دفاع کند، از اموالش دفاع کند؟ از حکومت اسلامی دفاع کند ؟ خب اینجا با دشمنی مواجه شده است که هجوم آورده و او هم دفاع میکند پس رفتن او به مرابطه از نوع جهاد نیست از نوع قتال نیست بلکه میرود آنجا که دیدبانی و اطلاع رسانی کند اما درگیر شدن بعدی از باب دفاع میشود این هم نکته ای است که از فرمایش ایشان ادراک میشود اما ما روی این نکات مطالبی داریم که در ذیل مرحوم صاحب جواهر آنجا بیان کنیم.
پس مرابطه عبارت شد از حفاظت و اطلاع رسانی و از نگاه مرحوم محقق عملی مستحب حتی در زمانی که امام حاضر باشد یا نباشد. خب کمی اگر اجازه دهید راجع به مرابطه برخی نکات را باز یادآور شویم. وقتی میگوییم که مرابطه حفظ و اعلام است این مرابطه ای که حفظ است چه چیز را حفظ میکند و مطلق آن چیست ؟ باید ببینیم هجوم چیست ؟ آن که در خطر است چیست ، تهدید از کجا ناشی است ، به چیزی تعلق گرفته است تا بفهمیم رباط یا حفاظ به همان تعلق دارد یا ندارد ، در گذشته هم گفتیم هجوم یا تهدید تارتا جنبه های اجتماعی داشته است ، به این معنا که عده ای گروه چپاولگر برای غارت اموال مردم ساکنین روستا یا شهر ، خواه این ها مسلمان باشند یا نباشند این گروه ها شکل میگرفتند و حمله میکردند در آن روایت امیرالمومنین در نهج البلاغه دارد که افراد وابسته به ناحیه حمله کردند و خلخال از پای زن غیر مسلمان درآوردند. یعنی گروه چپاولگر یا هجوم ، هدفش هجوم و سرقت و غارت و ایجاد ناامنی برای همه بوده است چه مسلمانان یا غیر مسلمانان باشند جنبه ی اجتماعی و اخافه سود داشته است عده ای گروه میآیند سرقت میکنند عده ای چون حاکمیت بنی امیه دست این ها را باز گذاشته بود هم سرقت کنند هم در حوزه ی حاکمیت امیرالمومنین ناامنی ایجاد کنند پس جنبه ی اجتماعی داشته است و اخری جنبه ی سیاسی هم پیدا میکرده است. هجوم دشمن برای ناکارآمد بودن جامعه ی اسلامی و بی عرضگی بوده است. هجوم وقتی اجتماعی است یا هجوم سیاسی است، حفاظ هم به همان تعلق میگیرد یعنی برخی از وقت ها هست که هجوم وقتی شکل گرفت میخواهد غارت کند مرابطه برای پیشگیری از غارت اطلاع رسانی برای حواس جمع بودن مردم آماده شدن برای دفاع در مقابل غارت است و آن موقع که هدف هجوم سیاسی است میخواهند نظام اسلامی را تضعیف کنند برای حفظ نظام اسلامی تلاش میشود و آن چیزی که حفاظ از آن تعلق میگیرد به آن تعلق میگیرد نظام اسلام است. پس برای مقابله با هجوم و دفع خطر از مسلمین و در عین حال ایجاد آرامش و مقابله با دشمن موضوع مرابطه شکل میگیرد منتها این یک نکته ای از آن نکته این است که در زمانی که ولات جور مثل دوران امام صادق و باقر علیه السلام حاکم بودند و دوران ائمه علیهمالسلام ، ائمه رضایت داشتند تهدید از مال و منال و آبروی جامعه را بردارند اما مایل نبودند که پایه های حاکمیت حکام جور را تقویت کنند. این اصل معما شده است و به پیچیدگی مسئله ی مرابطه افزوده است به همین خاطر در خیلی از جاها مطرح کردند که مرابطه کند اما مقاتله نکند، مرابطه یعنی اینکه دیدبانی کند و اگر دشمن را دید اطلاع رسانی کند مردم اموال خود را سفت بچسبند و دست به شمشیر شوند و از اموال خود دفاع کنند مقاتله نکنند چون جنبه ی سیاسی دارد که باعث میشود تحکیم پایه های حکومتی شود. پس ملاحظه میفرمایید کلمه ی مرابطه اعم است از اینکه برای پفاعاز اسلام و مسلمین و حکومت اسلامی دیدبانی کنند یا دفاع از اموال و انفس مردم ، پاسخ به اینکه مرابطه برود یا نرود یا چگونه مرابطه کند به همین نوع تهدیدات بستگی داشته است.
برای اینکه فرمایش آقایان واضح تر شود ما علاوه بر این نقل فتوایی که از مرحوم محقق حلی صاحب شرایع داشتیم به چند تا از کلمات آقایان دیگر هم اشاره میکنیم که در ذیل آن بحث کنیم و فضا را روشن کنیم.
مرحوم علامه حلی در منتهی آوردند که ثم ان الاصحاب ذکروا ان المرابطة مندوبة بالذات، لیست بواجب ولا مفتقرة الی اذن الامام نصا و فتوی،
خب اصحاب یعنی فقهای بزرگوار قبل از خود مرابطه را ذاتا مستحب دانستند و ذاتا میگویند واجب نیست. ولا مفتقرة الی اذن امام، اذن امام هم ندارد چرا نیاز ندارد و مفتقر به اذن امام نیست ؟ در آینده توضیح میدهند ، برای اینکه به اذن امام نیاز است نه نصی(روایتی) نه فتوایی وجود دارد. آقای علامه وقتی می فرمایید که نه نصی بر وجوب داریم یا نصی بر اذن امام داریم نه فتوایی پس در مورد این نصوصی که در باب وارد شده است چه میفرمایید ؟ میفرمایند این نصوص حمل بر مدح مرابطه است و حمل بر وجوب مرابطه نیست. و لانها لیست بقتال ، ایشان هم فرمایش مرحوم محقق حلی را تکرار میکند ، مرابطه قتال نیست حتی تحتاج الی اذن ممن بیده امر الحرب، امام است ، میگوید امام بیده الحرب ، خب اینکه حرب و قتال نیست در این صورت اذنش به دست امام نخواهد بود. خب آقای علامه بزرگوار این هایی که مرابطه میروند احیانا درگیر میشوند و دست به شمشیر میشوند و میجنگند ، این را چگونه تفسیر میکنید ؟ میفرماید ولو اتفق فی مورد وقوع محاربه بین المرابطین و بین الاعداء لقصدهم الهجوم او لامر آخر ، وقتی اعداء قصد هجوم به مرابطین دارند یا یک مسئله ی مهمی پیش میآید بالاخره بین این ها صورت میگیرد از باب دفاع از خود دفاع میکند بعد ادامه میدهند. و إنّما تستحبّ المرابطة استحبابا مؤكّدا في حال ظهور الإمام عليه السلام، أمّا في حال غيبته فإنّها مستحبّة أيضا استحبابا غير مؤكّد؛ لأنّها لا تتضمّن قتالا، بل حفظا و إعلاما، و كانت مشروعة حال الغيبة. همین نکاتی که عرض کردیم چون متضمن قتال نیست و در زمان غیبت مشروع است وقتی برای کار دفاع یا اطلاع رسانی در امر خطیری برای حفاظت از جان مسلمین میرود این عمل مستحب است به طور موکد در حضور امام در در زمان غیبت امام غیر موکد است که باید ببینیم چرا میفرمایند. وقتی حال ظهور امام است امر غیر مسلمین با مسلمین چه فرقی میکند در زمان حال امام یا نبودن امام چرا آنجا موکد باشد اینجا نباشد اگر امام رضایت ندارند در دو حال منهی است اگر رضایت دارند در هر دو مستحب است این همه روایات در مورد تأکید که در این زمینه بیان کردیم. تفسیر در زمینه موکد و غیر موکد را متوجه نیستیم.